عبرانیان فصل 7: مسیح کاهنی از نسل ملکیصدق، موقتی بودن کهانت لاویان و کهانت جاودانی مسیح
عبرانیان 7: 1-10: ملکیصدق
مسیح، کاهنی از نسل ملکیصدق است. به عبارت دیگر، عیسی از نسل لاویان نبود و کهانتش شبیه کهانت ملیکصدق بود که حدود 600 سال پیش از لاویان به او بر می خوریم. او کاهنی بس بزرگ تر از کاهنان لاوی و حتی بزرگ تر از ابراهیم بود، به طوری که ابراهیم و ذریت او، ده یک خود را به او دادند.
جریان ملکیصدق در پیدایش 14: 18-20 به ثبت رسیده است. او پادشاه سالیم و کاهن خدای متعال بود. او هم پادشاه بود و هم کاهن.
پیش از موسی، قربانی ها توسط رئیس خانواده گذرانیده می شد. بنابراین پدر، پدر بزرگ، جدّ و یا پیرترین مرد خانواده، کاهن آن خانواده محسوب می شد. از آن جا که هر خانواده ای در اثر ازیاد نسل تبدیل به یک قبیله می شد، پدر آن نسل رئیس یا سلطان آن قبیله به شمار می رفت. بنابراین چنین فردی، هم نقش کاهن را داشت و هم نقش پادشاه را و از این رو کاهن-پادشاه یا پادشاه-کاهن خوانده می شد.
در زمان موسی تراکم خانواده های تشکیل دهندۀ قوم برگزیدۀ خدا آن قدر افزایش یافت که تبدیل به یک ملت خاص شدند. این امت بعدها سازماندهی شد. بدین ترتیب مکان خاصی برای گذرانیدن قربانی در نظر گرفته شد و مراسم عبادتی ویژه ای مقرر شد و گروه ویژه ای نیز انتخاب شدند تا کار کهانت را به صورت موروثی انجام دهند. این گروه خاص خانوادۀ لاویان بودند.
بعدها خانوادۀ دیگری انتخاب شد تا پسران آن، وظیفۀ پادشاهی را در اختیار داشته باشند. این خانواده نیز خانوادۀ داود بود. پادشاه بر مردم حکومت می کرد و کاهن با گذرانیدن قربانی، نقش واسط بین خدا و انسان را داشت. مسیح هر دو نقش را داشت. او مانند ملیکصدق هم پادشاه بود و هم کاهن.
«بی پدر، بی مادر، بی نسب نامه و بدون ابتدای ایام و انتهای حیات» به چه معنا است؟ البته ملکیصدق واقعاً اینچنین نبوده است بلکه بدین صورت در عهد عتیق ظاهر می شود. کاهنان لاوی، به دلیل نسب نامه شان حق کهانت داشتند. اما ملکیصدق بدون ارائۀ نسب نامه اش، کاهن شناخته شدۀ آن زمان بود. روایات عبری نشان می دهند که «سام» که هنوز زنده بود، همان ملکیصدق است. این در واقع تصویر اسرارآمیز و بی همتایی است که در گذشته های دور از کاهن-پادشاه ابدی که در حال آمدن بود، ارائه داده شده است.
عبرانیان 7: 11-12: موقتی بودن کهانت لاویان
قربانی حیوانات وسیله ای ناقص و ناکافی جهت رفع گناهان انسان بود (عبرانیان 10: 4). این مورد در واقع عملی ظاهری بود (آیۀ 16). کاهنان، صرفاً اشخاصی بودند که محک انتخاب آنها خانواده شان بود و نه میزان روحانیتشان. عهدی که آن ها توسط آن عمل می نمودند، نیز کامل نبود (عبرانیان 8: 8).
در اینجا درس مهمی هست که کلیسا باید آن را بیاموزد. خادمین مسیحی، کاهنان نیستند. در مسیحیت دو بار مسألۀ کهانت مطرح شده است و آن هم اشاره به همۀ مسیحیان است که حالت یک بدن را دارند (اول پطرس 2: 9، مکاشفه 1: 6). اما خادمین در هیچ جای عهد جدید، به عنوان کاهنان معرفی نشده اند. کار کاهنان گذرانیدن قربانی بود و این عمل با قربانی مسیح متوقف شد. مسیح، خود کاهن اعظم ما است و هر یک از ما شخصاً می توانیم با او ایجاد ارتباط کنیم بدون این که به کاهن دیگری احتیاج داشته باشیم.
عبرانیان 7: 13-28: کهانت جاودانی مسیح
کاهنان لاوی هر ساله قربانی می گذرانیدند. مسیح یک بار برای همیشه مرد. عمل کاهنان بی فایده بود. ولی قربانی مسیح، گناهان را تا ابد از میان برداشت. مسیح زنده است و واسط عهد جاودانی و حیات بی زوال می باشد.
کلمۀ جاودانی یکی از کلمات کلیدی این رساله است: نجات جاودانی (5: 9)؛ داوری جاودانی (6: 4)؛ فدیۀ ابدی (9: 12)؛ روح ازلی (9: 14)؛ میراث ابدی (9: 15) و عهد ابدی (13: 20). این کلمه در انجیل یوحنا نیز بارها بکار رفته است.
برگرفته از کتاب راهنمای کتاب مقدس از انتشارات شوزای کلیسایی 222
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |