سؤالات در مورد خداکتاب مقدس

صفات منحصر به فرد خدا در کتاب مقدس کدامند؟

2/5 - (3 امتیاز)

صفات منحصر به فرد خدا در کتاب مقدس کدامند؟

مزمور ۱۳۹: ۷-۸ «از روح تو کجا بروم؟ و از حضور تو کجا بگریزم؟ اگر به آسمان صعود کنم، تو آنجا هستی؟ و اگر در هاویه بگسترانم، تو آنجا نیز هستی».

کتاب مقدس سعی نمی کند که وجود خدا را اثبات کند بلکه بالعکس، وجود او را قطعی می داند و صفات بی شمار و ویژگی های شخصیتی او را توضیح می دهد. بسیاری از این ویژگی ها، فقط مختص خداست و هیچ موجودی این ویژگی ها را ندارد اما برخی از این ویژگی ها در انسان ها نیز یافت می شوند زیرا به شباهت خدا آفریده شده اند.

صفات منحصر به فرد خدا:

(۱) خدا حاضر مطلق است یعنی او همیشه در همه جا حضور دارد. نویسندۀ مزامیر می گوید، هر جا که برود، خدا آنجاست (مزامیر ۱۳۹: ۷-۱۲؛ م.ک با ارمیا ۲۳: ۲۳-۲۴؛ اعمال ۱۷: ۲۷-۲۸). یعنی این که او از تمامی اعمال ما آگاه است.

(۲) خدا دانای مطلق است یعنی همه چیز را می داند (مزامیر ۱۳۹: ۱-۶؛ ۱۴۷: ۵)، او در مورد هر چیزی از دانش و معرفت کامل و عالی برخوردار است. او نه تنها اعمال ما، بلکه افکار ما را نیز می داند (اول سموئیل ۱۶: ۷؛ اول پادشاهان ۸: ۳۹؛ مزامیر ۴۴: ۲۱؛ ارمیا ۱۷: ۹-۱۰). هنگامی که کتاب مقدس از پیشدانی خدا سخن می گوید (اشعیا ۴۲: ۹؛ اعمال ۲: ۲۳؛ اول پطرس ۱: ۲)، مفهومش این است که او در هر وضعیتی از تمام احتمالات آگاه است. آن چه که می توانسته اتفاق بیفتد و آن چه که اتفاق خواهد افتاد. خدا از هر چیزی که در گذشته اتفاق افتاده است و هر چیزی که در آینده اتفاق خواهد افتاد، آگاه است. آن چه را که خدا مقدر فرموده (یعنی برای آینده در نظر گرفته است) و پیشگویی کرده است، تحقق یافته است یا به طور قطع در آینده تحقق خواهد یافت (م.ک با اول سموئیل ۲۳: ۱۰-۱۳؛ ارمیا ۳۸: ۱۷-۲۰). حقیقت فوق به معنای قبول نظریۀ فیلسوفانۀ جبر نیست.‌ «جبر فلسفی» یعنی این که خدا باعث وقوع حوادثی می شود که می داند اتفاق خواهد افتاد، این حوادث انتخاب ها و اعمال ما را نیز در بر می گیرد. خدا به ما ارادۀ آزاد داده است تا خودمان تصمیم بگیریم، یعنی این که افراد مسئول تصمیم های خود و عواقب آن هستند. آگاهی خدا از تمام امور به این معنی نیست که ارادۀ او به پیشدانی خود او محدود شده باشد.‌ او اختیار دارد که اهدافش را در زمان و شرایط مناسب تغییر دهد و به بهترین شکل تحقق بخشد (ر.ک به اعداد ۱۴: ۱۱-۲۰؛ دوم پادشاهان ۲۰: ۱-۷؛ ر.ک به مقالۀ برگزیدگی و از پیش تعیین شدگی).

(۳) خدا قدرت مطلق است یعنی خدا قادر مطلق است و بر تمامی اشیاء آفریده شده تسلط و اقتدار دارد (مزامیر ۱۴۷: ۱۳-۱۸؛ ارمیا ۳۲: ۱۷؛ متی ۱۹: ۲۶؛ لوقا ۱: ۳۷). به مفهوم واقعی، خدا قدرت انجام هر کاری را دارد. هیچ چیزی نزد او محال نیست. منظور این نیست که خدا سلطه و اقتدار خود را در هر زمان اعمال می کند. برای مثال، خدا قدرت نابودی گناه را دارد (این کار مستلزم حذف کردن نقص های انسانی است)، اما او تصمیم گرفته است تا خاتمۀ زمان های آخر این کار را نکند (ر.ک به اول یوحنا ۵: ۱۹). این عمل خدا، حق آزادی انتخاب انسان ها را محفوظ نگاه می دارد. شامل انسان هایی که راه هلاکت را برگزیده اند و حقیقت را محض خواسته های شخصی انکار می کنند. در بسیاری از موارد، خدا قدرت خود را فقط به عمل کردن از طریق ایماندارانی که دعا می کنند و به او توکل دارند، محدود می کند (دوم قرنتیان ۱۲: ۸-۱۰). در این خصوص او قدرت خود را با توجه به میزان آمادگی و اطاعت فرد، اعمال می کند (افسسیان ۳: ۲۰؛ ر.ک به مقالۀ مشیت خدا).

(۴) خدا متعال است یعنی او از آفریده هایش مستقل و متفاوت است (ر.ک به خروج ۲۴: ۹-۱۸؛ اشعیا ۶: ۱-۳؛ ۴۰: ۱۲-۲۶؛ ۵۵: ۸-۹). جوهر (یعنی هسته و اساسی ترین منشاء وجودی) و ماهیت مربوط به هستی و موجودیت او بزرگ تر و عالی تر و بالاتر و ورای هر چیز و همۀ آفریده های او است (اول پادشاهان ۸: ۲۷؛ اشعیا ۶۶: ۱-۲؛ اعمال ۱۷: ۲۴-۳۵). او خود آفریده نشده است و جدا از آفرینش است (اول تیموتائوس ۶: ۱۶). افضل یا متعال بودن خدا به این معنی نیست که او نمی تواند در میان قومش ساکن شود و با ایشان رابطۀ نزدیک داشته باشد (لاویان ۲۶: ۱۱-۱۲؛ حزقیال ۳۷: ۲۷؛ ۴۳: ۷؛ دوم قرنتیان ۶: ۱۶).

(۵) خدا ابدی و ازلی است یعنی او را آغازی نبوده است و پایانی نخواهد بود (مزامیر ۹۰: ۱-۲؛ ۱۰۲: ۱۲؛ اشعیا ۵۷: ۱۵). هرگز چه در گذشته و چه در آینده، زمانی نبوده است که خدا وجود نداشته باشد، خدا محدود به زمان نیست (م.ک با مزامیر ۹۰: ۵؛ دوم پطرس ۳: ۸). برای همین است که او خود را «من هستم» (م.ک با خروج ۳: ۱۴؛ یوحنا ۸: ۵۸) معرفی می کند که معرف حضور دائمی، لایتناهی (یعنی بی پایان) و ازلی اوست.

(۶) خدا تغییر ناپذیر است یعنی در صفات خدا، در کمال یا در نقشۀ او برای انسان هیچ تغییری نیست (اعداد ۲۳: ۱۹؛ مزامیر ۱۰۲: ۲۶-۲۸؛ اشعیا ۴۱: ۴؛ ملاکی ۳: ۶؛ عبرانیان ۱: ۱۱-۱۲؛ یعقوب ۱: ۱۷). اما خدا با توجه به اعمال افراد، می تواند اهداف موقتی خود را تغییر دهد‌ به عبارت دیگر، او به ما اجازۀ انتخاب می دهد و سپس اهداف عالی خود را از طریق و پیرامون انتخاب های ما عملی می کند. برای مثال، او نقشۀ داوری خود را برای افرادی که با او مخالفت کرده اند، تغییر می دهد. به شرطی که آنها صادقانه توبه کنند (یعنی، گناهانشان را اعتراف کنند، از طریق های خود بازگشت نمایند و به خدا و اهداف او تسلیم شوند) (م.ک یا یوحنا ۳: ۶-۱۰). همچنین او آزاد است تا نیازها و درخواست دعاهای افراد را مطابق زمان وشیوۀ مورد نظر خود پاسخ دهد. کتاب مقدس بیشتر اوقات از تغییر عقیده و اهداف خدا به دلیل دعاهای مستمر پرهیزکاران حکایت می کند (برای مثال: اعداد ۱۴: ۱-۲۰؛ دوم پادشاهان ۲۰: ۲-۶؛ اشعیا ۳۸: ۲-۶؛ لوقا ۸: ۱-۸؛ ر.ک به مقالۀ برگزیدگی و از پیش تعیین شدگی و دعای تأثیر گذار). در بعضی موارد، خدا اعلام می کند که اگر افراد، اعمالشان را تغییر ندهند چه اتفاقاتی خواهد افتاد. اگر آنان به خدا پاسخ مثبت بدهند، خدا از تصمیم قبلی خود باز خواهد گشت. در مواقع دیگر، وقتی خدا می خواهد کار مشخصی را در یک زمان معین انجام دهد، منتظر می ماند تا مؤمنین دعا کنند و قبل از ابن که خدا اعمال مورد نظر خود را شروع کند، خود را آماده سازند.

(۷) خدا بی عیب و قدوس است یعنی این که ذات او پاک، کامل و بی گناه است و در آن چه که می اندیشد و عمل می کند، بر حق است (لاویان ۱۱: ۴۴-۴۵؛ مزامیر ۸۵: ۱۳؛ ۱۴۵: ۱۷؛ متی ۵: ۴۸). او همچنین از هر شرارتی منزه است. آدم و حوا بدون گناه آفریده شده بودند (م.ک با پیدایش ۱: ۳۱)؛ اما به خاطر ارادۀ آزادشان (که جزئی از آفرینش عالی خداست، و به افراد اجازه می دهد تا حق انتخاب داشته باشند، یعنی آیا او را دوست داشته باشند و اطاعت کنند یا خیر)، توانایی انجام گناه را داشتند. اما خدا گناه نمی کند (اعداد ۳۳: ۱۹؛ دوم تیموتائوس ۱: ۲؛ عبرانیان ۶: ۱۸). قدوسیت او همچنین تعهد کامل او به تحقق اهداف و نقشه هایش را شامل می شود که همواره برای نیکویی انسان است.

(۸) خدا تثلیث واحد است (یعنی سه در یک)، یعنی این که او یک خداست، یک هستی یگانه و واحد است (تثنیه ۶: ۴؛ اشعیا ۴۵: ۲۱؛ اول قرنتیان ۸: ۵-۶؛ افسسیان ۴: ۶؛ اول تیموتائوس ۲: ۵)، که خود را در سه شخص متمایز ( نه جدا) اما مرتبط با هم و کاملا ً متحد آشکار کرده است: پدر، پسر و روح القدس (برای مثال، متی ۲۸: ۱۹؛ دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴؛ اول پطرس ۱: ۲)‌ هر یک از این سه شخص از الوهیت کامل برخوردار است (یعنی، کاملا ًخداست) و با دو شخص دیگر یکسان است؛ با این حال، آنها سه خدا نیستند، بلکه یک هستند (متی ۳: 17؛ مرقس ۱: ۱۱). مفهوم خدا به روش دیگری نیز توضیح داده شده است که «سه در شخص، یک در ذات» است. باید مراقب باشیم در این مورد اشتباه نکنیم، چنان که گویی خدا صرفاً خود را در سه «شکل» یا حالت متفاوت در زمان های مختلف در سرتاسر تاریخ آشکار کرده است (گویی خدای پدر در عهد عتیق، همان عیسی در عهد جدید بوده و در حال حاضر نیز روح القدس است). این است که هر سه شخصیت الوهیت به طرز منحصر به فرد در آن واحد و به طور همزمان وجود دارند (ر.ک به متی ۴: ۱۶-۱۷؛ لوقا ۳: ۲۱-۲۲ جایی که هر سه شخصیت به طور کامل آشکار شده و به طور هم زمان فعال هستند). در اصطلاح الاهیاتی، مفهوم مربوط به خدای واحد در سه شخص متمایز، اما مرتبط و متحد با هم، تثلیث نامیده شده است. هر چند مفهوم «سه در یک» تثلیث در عالم انسانی تشابه یا معادلی ندارد، اما مفهومی کاملاً کتاب مقدسی و بنیادی برای درک درست ذات پیچیده و چند وجهی خداست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO