زنان در قرآن
زنان در قرآن
By Dallas M. Roark, PhD
نویسنده: دکتر دالاس ام روآرک
زندگی امروز زنان در کشورهای مسلمان را نمیتوان بدون تعمق بر قرآن و سپس بر احادیث (یا سنت) و قوانینی که تحت تأثیر قرآن به وجود آمدهاند، درک کرد.
تعدادی از آیات قرآن در خصوص مردان و زنان و روابط میان آنهاست. این آیات را میتوان در سرتاسر قرآن بهصورت پراکنده یافت، و تعدادی از آنها هستند که بیانگر این واقعیتاند که خداوند مرد و زن را {یکسان} آفریده است. در ابتدا از این معنا، اینطور برداشت میشود که زن و مرد برابر هستند، اما بامطالعهای کمی عمیقتر، زنان بههیچوجه دارای اهمیت و برابری یکسان با مردان نمیباشند. البته در مبحث ایمان زن و مرد برابرند، اما نتیجه این ایمان برای آنها هیچ برابری به ارمغان نمیآورد. در سوره 4: 124 گفتهشده: " و كسانى كه كارهاى شايسته كنند چه مرد باشند يا آن درحالیکه مؤمن باشند آنان داخل بهشت میشوند و بهقدر گودى پشت هسته خرمايى مورد ستم قرار نمیگیرند" همین موضوع در سوره 16: 97 نیز با تأکید متفاوت آورده شده است: " هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعاً او را بازندگی پاکیزهای حيات [حقيقى] بخشيم و مسلماً به آنان بهتر ازآنچه انجام میدادند پاداش خواهيم داد".
این موضوع مجدداً در سوره 40: 40 تکرار شده، و تقریباً مشابه آن در سوره 53: 45، جایی که اعلامشده که خداوند آفریننده هر دو، یعنی زن و مرد است، آمده است (همچنین به سورههای 92: 3 و 75: 39 نیز نگاه کنید که همین مضمون را در بر دارند.
آیات مختلفی با این مفهوم وجود دارند که ازنظر تجزیهوتحلیل میبایست کمی متفاوتتر در مورد مقام زنان در قرآن بدان توجه کرد. آنها اشاره دارند که همسران در بهشت بازهم همسر باقی میمانند، با این تفاوت که ناپاکی آنها از بین رفته است:
آیه 2: 25 به کسانی که ایمان آورده، و کارهای شایسته انجام دادهاند، بشارت ده که باغهایی از بهشت برای آنهاست که نهرها از زیر درختانش جاری است. هر زمان که میوهای از آن، به آنان داده شود، میگویند: «این همان است که قبلاً به ما روزی دادهشده بود و میوههایی که برای آنها آورده میشود، همه یکساناند. و برای آنان همسرانی پاک و پاکیزه است، و جاودانه در آن خواهند بود.
دچار نشدن و خلاصی از دوره قاعدگی خبر نسبتاً خوبی است که قرآن در اینجا به ما میدهد. در زندگی طبیعی، وقتی زنی به سنین میانسالی نزدیک میشود، دوران قاعدگی او به پایان میرسد، اما قرآن در اینجا خبر میدهد که در بهشت موعود همواره زنان و شوهران در یک سن باقی میمانند. این آیه بیان میدارد که همسران برای همیشه بین سنین 30 تا 33 سالگی میمانند. و ادعا دارد که یک زن بدون هیچگونه نقصی و همیشه در سن 30 تا 33 سالگی به نظر خواهد رسید، شاید به این خاطر که این سنین برای زنان بر زمین هنگامیکه مایل به داشتن فرزند نیستند، تهدیدی بهحساب میآید. (تکرار این ادعا در سورههای 3: 15 و 4: 57 نیز آورده شده) .
اگرچه زنان بهخوبی میتوانند این مطلب را در قالب یک خبر خوش برای خودشان بدانند، اما در متن قرآن در قالب کلی که بعداً در این مقاله به آن خواهیم پرداخت، بیشتر اینطور به نظر میرسد که این خبر خوب برای مردان دادهشده تا زنها، چراکه زنانی که خونریزی ایام قاعدگی نداشته باشند همیشه و در همه حال برای رابطه جنسی از هر نظر در دسترس خواهند بود، به این معنا که زنان در آنجا، برای همیشه این بهانه را در رد تقاضا در برقراری روابط جنسی از سوی شوهر خود از دست خواهند داد. بااینوجود، هنوز برای ما کاملاً واضح و مشخص نیست که آیا این همسران پاک که در اینجا آنها را به مؤمنان وعده داده است و در سورههای 2: 25، 3: 15، و 4: 57 خطاب به آنها سخن میگوید، واقعاً همان زنان زمینی ایشان (در وضعیت پاک و طاهر) هستند یا همان حوریانی هستند که به مردان مسلمان که به فردوس داخل میشوند، داده میشوند؟ (برای اطلاعات بیشتر به مقاله: آیا الله زنان (همسران) را فراموش کرد؟ در لینک زیر مراجعه کنید):
http://www.porpasokh.com/Content/Question/e7f10dd0-6929-4b06-a5d4-1179534865f5
در اینجا از جریان فکری دیگری در اندیشه قرآن میتوان یادکرد که بهشت را از دیدگاه مردان تشریح میکند و نه از دید یک زن. زنی که بتواند حقی به خاطر ایمان شخصیاش از آن خود داشته باشد. در اینجا از بهشت در قالب دنیای یک مرد یادشده که مرد بهراحتی در آن میخورد و مینوشد:
"این درحالیکه بر تختهای صفكشیده در كنار هم تكیه مىزنند، و «حورالعین» را به همسرى آنها درمىآوریم!" (سوره طور 52: 20)
در سوره 37: 44 برای مؤمنان انتظار میوهها و استقبالی مفتخرانه و بزرگ وجود دارد جایی که آنها بر روی صندلیها لمیدهاند و در برابرشان در هر جا آب زلال روان است که از آنان مرتباً پذیرایی میشود " و حوران درشت چشم را همسر آنان گرداندهایم".
در سوره 38: 52، توضیحی یکسان ولی با یک شرط اضافه آمده که در آن دختران با مردان همسن هستند. مردانی که به پشت لمیدهاند و با میوههای فراوان از آنها پذیرایی میشود، و دخترانی که اطراف آنها هستند و به چشم مردان میآیند. سِیل (مفسر و مترجم قرآن) در ادامه توضیحاتش برای این دختران این آیه را اینگونه ترجمه میکند: "نگاهشان را از همسران خویش بهجای دیگر معطوف نمیسازند". (ص 447) در سوره 44: 51 بهصورت متفاوتی بر این موضوع تأکید شده است. در قرآن آمده است: " بهراستی پرهيزگاران در جايگاهى آسوده [اند] (۵۱) در بوستانها و كنار چشمهسارها (۵۲) پرنيان نازك و ديباى ستبر میپوشند [و] برابر هم نشستهاند (۵۳) [آرى] چنين [خواهد بود] و آنها را با حوريان درشت چشم همسر میگردانیم (۵۴) در آنجا هر میوهای را [كه بخواهند] آسودهخاطر مىطلبند (۵۵) "
در سوره 56: 23 بهشت به همراه میوهها، نیمکتها و "دختران" توصیف میشود، که چشمهایشان در نظر هر مرد یا جنی که آنها را ببیند، دوستداشتنی، زیبا و مانند صدف است.
در پاراگراف بعدی در مورد این دختران گفته میشود: "حوریهای نیک و خوشمنظر در عمارتهای خنک که پیشازاین هیچکس ایشان را از جن و انس لمس نکرده است." سوره 56: 10-25 نیز تصاویری از صحنههای مشابهی از فردوس تشریح میکند: " و سبقت گیرندگان مقدماند. آناناند همان مقربان [خدا] در باغستانهای پرنعمت گروهى از پيشينيان و اندكى از متأخران بر تختهایی جواهرنشان كه روبروى هم بر آنها تكيه دادهاند بر گردشان پسرانى جاودان [به خدمت] میگردند با جامها و آبريزها و پياله[ها]يى از باده ناب روان [كه] نه از آن دردسر گيرند و نه بیخرد گردند و ميوه از هر چه اختيار كنند و از گوشت پرنده هر چه بخواهند و حوران چشم درشت مثل لؤلؤ نهان ميان صدف [اینها] پاداشى است براى آنچه میکردند در آنجا نه بیهودهای میشنوند و نه [سخنى] گناهآلود سخنى جز سلام و درود نيست"
در این آیه همچنین بر این واقعیت نیز تأکید شده که خداوند این باکرههای بینقص را خلق کرده است (سوره56: 35-39)" ما آنان را پديد آوردهایم پديد آوردنى و ايشان را دوشيزه گردانیدهایم شوى دوست همسال براى ياران راست كه گروهى از پیشینیاناند"
سوره 78: 32-33 مجدداً از پاداش خداترسان که مکانی امن خواهد بود، سخن میگوید:
" باغچهها و تاکستانها و دخترانى همسال با سینههای برجسته و پیالههای لبالب"
خواندن این عبارت از سوی یک غیرمسلمان سوا لاتی را در ذهن او ایجاد میکند:
اول اینکه، پاداش یک زن مؤمن و امین در اینجا چیست؟ به آنان نیز فردوس موعود وعده دادهشده، اما در بهترین حالت، آنها در این سیستم پاداش، نادیده گرفته میشوند.
دوم اینکه، مردها آنطور که به نظر میرسد پاداششان دوشیزگانی همسن و زیبا خواهد بود، و با در نظر گرفتن اینکه هیچ توضیحی در قرآن بر این مبنا وجود ندارد، خانمهای مؤمن در بسیاری موارد شکستخورده و ناکام به نظر میرسند. از یکسو در بعضی از قسمتها اینطور به نظر میآید که از آنان همانند مردان در فردوس استقبال میشود، ولی از سوی دیگر، به نظر میرسد جایگزینی برای آنها در بهشت وجود دارد یعنی حوریان سیهچشم.
سوم اینکه، هر راهحلی که برای این مشکل پیدا شود، کاملاً روشن است که فردوس پاداشی برای مردان است تا زنان.
مشکلات و مباحثی نیز برای زنان در فردوس وجود دارند . مسائل بر روی زمین کاملاً به شکل دیگری هستند اما نه اینکه بهتر باشند، حداقل در اکثر موارد وضعیت بدتر است. زنان برای شوهرانشان در مقام مقایسه، چیزی بیش از یک باغ، یا کشتزار و مزرعه نیستند، (سوره 2: 223): " زنان شما كشتزار شما هستند پس از هر جا [و هرگونه] كه خواهيد به کشتزار خود [در]آييد و آنها را برای خودتان مقدم داريد و از خدا پروا كنيد و بدانید كه او را ديدار خواهید كرد و مؤمنان را [به این دیدار] مژده ده ". اما بهرغم این نگرش نسبتاً کلی به مسائل جنسی شوهران، محدودیتهایی نیز در این خصوص در نظر گرفتهشده است. وقتی کسی در حال سفر باشد باید " دراثنای حج همبستری و گناه و جدال [روا] نيست و هر كار نيكى انجام میدهید خدا آن را میداند و براى خود توشه برگيريد كه در حقيقت بهترين توشه پرهيزگارى است و اى خردمندان از من پروا كنيد " (سوره 2: 197) زن نباید همبستری پیشه کند منظور با شوهرش، تا دوره عادت ماهیانه وی بگذرد. آنها اجازه ندارند رابطه جنسی داشته باشند تا وقتیکه زنانشان "پاکیزه" (سوره 2: 222) شوند.
از روز قیامت بهعنوان روز شروع برای خالص شدن مردان و زنان یاد شده است. و دلیل آن این است که برای آنها اینطور رقم خورده که "و كسانى كه دامن خود را حفظ میکنند مگر بر همسران خود يا كنيزانشان كه [در اين صورت] مورد نكوهش نيستند و هر كس پا از اين [حد] فراتر نهد آنان همان از حد درگذرندگانند" (آیه 70: 29-31) سِیل اینچنین تفسیر میکند که این پرهیزکاری از "دانش نفسانی از زنانِ دیگر سوای همسران خودشان، یا بردههایی است که برای خود دارند (که برای آنها همچون اشخاص بیگناه و معصوم میباشند، اما هر کس به زنی در کنار این زنان طمع ورزد، مجرم شناخته میشود)" (سِیل، صفحه 552)
مشاهدات ما از بسیاری از فرهنگهای مسلمان نشانگر این واقعیت است که زنان خود را تقریباً بهصورت کامل میپوشانند. و این از قرآن الهام گرفتهشده. سوره 33: 59 اینگونه بیان میکند: " اى پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهای خود را بر خود فروتر گيرند اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزدیکتر است و خدا آمرزنده مهربان است " سِیل تفسیر بیشتری با جزئیات در ترجمهاش میآورد: زنان مجبورند "وقتی بیرون راه میروند خود را با لباس بپوشانند، و مناسبتر این است که، به زنان خانهدار خوب شبیه باشند، تا از الفاظ و رفتار ناشایست و ناخوشایند دور بمانند." (صفحه 417)
جزئیات بیشتری نیز در رابطه با پوشش زنان در سوره 24: 30-31 داده شده. قرآن میگوید، " به مردان باایمان بگو ديده فرونهند و پاکدامنی ورزند كه اين براى آنان پاکیزهتر است زيرا خدا به آنچه میکنند آگاه است و به زنان باایمان بگو ديدگان خود را [از هر نامحرمى] فروبندند و پاکدامنی ورزند و زيورهاى خود را آشكار نگردانند مگر آنچه طبعاً از آن پيداست و بايد روسرى خود را بر سينه خويش [فرو] اندازند و زيورهايشان را جز براى شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان [همکیش] خود يا كنيزانشان يا خدمتكاران مرد كه [از زن] بینیازند يا كودكانى كه بر عورتهای زنان وقوف حاصل نکردهاند آشكار نكنند و پاهاى خود را [بهگونهای به زمين] نكوبند تا آنچه از زينتشان نهفته میدارند معلوم گردد اى مؤمنان همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنيد اميد كه رستگار شويد"
موقعیت فرمانبرداری زنان در جامعه در موضوعات دیگر نیز با تأکید بیشتر آورده شده است. سوره 2: 228 میگوید: " و زنان طلاق دادهشده بايد مدت سه پاكى انتظار كشند و اگر به خدا و روز بازپسين ایماندارند براى آنان روا نيست كه آنچه را خداوند در رحم آنان آفريده پوشيده دارند و شوهرانشان اگر سرِ آشتى دارند به بازآوردن آنان در اين [مدت] سزاوارترند و مانند همان [وظايفى] كه بر عهده زنان است بهطور شايسته به نفع آنان [بر عهده مردان] است و مردان بر آنان درجه برترى دارند و خداوند توانا و حكيم است". سِیل در ادامه این آیه توضیحات بیشتری آورده با این مضمون که "زنان نیز باید رفتاری مشابه رفتار شوهرانشان داشته باشند همانطور که شوهرانشان با آنها رفتار میکنند، و باید بر آن اساس رفتار کنند، اما مردان باید نسبت به آنها برتر باشند. و خداوند توانا و عاقل است" (صفحه 32). این برتری در جای دیگری به صورتی دیگر نیز نسبت به زنان بیانشده: " مردان را برزنان تسلط و حق نگهبانی است بهواسطه آن برتری که خدا برای بعضی بر بعضی مقرر داشته و هم بهواسطه آنکه مردان از مال خود نفقه دهند، پس زنان شایسته مطیع شوهران و در غیبت آنان حافظ (حقوق آنها) باشند ازآنرو که خدا (حقوق زنان را) نیز حفظ فرموده است. وزنانی که از نافرمانی آنان (در حقوق همسری) بیمناکید باید نخست آنان را موعظه کنید و (اگر مطیع نشدند) از خوابگاه آنان دوری گزینید و (اگر باز مطیع نشدند) آنان را به زدن تنبیه کنید، چنانچه اطاعت کردند دیگر راهی بر آنها مجویید، که همانا خدا بزرگوار و عظیمالشأن است. ( سوره 4: 34) و علاوه بر آن، قرآن اعلام میکند که خدا " از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه میاندیشند قطعاً نشانههایی است (سوره 30: 21)
موقعیت پست زن در قرآن پیشتر در قواعد مربوط به برخی مسائل زندگی عادی نیز مشاهده میشود. زنان، آنطور که به نظر میرسد حتی در مورد مسائل مربوط به دادن شهادت نیز امکان اشتباه کردن یا لغزش دارند. در خصوص عقد قرارداد، "و دو شاهد از مردانتان را به شهادت طلبيد، پس اگر دو مرد نبودند، مردى را با دو زن، از ميان گواهانى كه (به عدالت آنان) رضايت داريد (گواه بگيريد)، تا (اگر) يكى از آن دو (زن) فراموش كرد، (زنِ) ديگر، وى را يادآورى كند." (سوره 2: 228)
تفاسیر دیگری نیز در مورد زنان در قرآن کردهاند، که بیشتر آنها بسته به موقعیت و موضوع آورده شدهاند. در سوره مربوط به زنان یعنی سوره نساء ، چنین به نظر میرسد که داشتن ترس از خدا و ادای احترام به جایگاه زنِ مسلمان به شکل همردیف و در یک جمله آورده شده. سِیل آن را اینگونه ترجمه میکند: " از خدا بترس و به زنان احترام بگذار" و در ادامه چنین میآورد که کلمه "زن" که در اینجا آورده شده، درواقع به "رَحِم زنان" اشاره دارد. آربری آن را مستقیماً چنین ترجمه میکند: "و از خدا بترسید، کسی که به نام او از یکدیگر چیزی طلب میکنید، و از زهدانها (یا رحمها)" (4: 1). و بلافاصله پسازاین متن آنچه میآید راهنماییهایی برای یتیمان است، و بیشتر توجه به یتیمان مؤنث میباشد. " و اگر در اجراى عدالت ميان دختران يتيم بيمناكيد هر چه از زنان [ديگر] كه شمارا پسند افتاد دودو سه سه چهار چهار به زنى گيريد پس اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد به يك [زن آزاد] يا به آنچه [از كنيزان] مالك شدهاید [اكتفا كنيد] اين [خوددارى] نزدیکتر است تا به ستم گراييد [و بيهوده عيالوار گرديد] "(سوره 4: 3).
یتیمان باید آزموده شوند و اطمینان حاصل شود که ایشان شایسته دریافت کمکهای شما هستند. اگر مردی نتوانست زن آزادی را بگیرد و هزینهاش را بپردازد میتواند در مقابل، کنیزانی برای مقاصد جنسیاش اختیار کند. (سِیل، صفحه 71)
قرآن رسوم عصر بتپرستی را در خصوص ارثبری زنان بهبود بخشید. یک زن نمیتواند هیچ سهمی از مُلک شوهری یا پدری برای خود داشته باشد. سوره 4: 11 اینطور توضیح میدهد که یک زن باید سهم آنچه والدین و یا خویشاوندش برایش بجای میگذارند را با دیگران تقسیم کند. یک مرد باید دو برابر، بیش ازآنچه زن به دست میآورد، صاحب شود. (سِیل صفحه 72)
اگر یک زن مجرم، متهم به "بیعفتی" ( مطابق آربری) یا "زنا" شود (مطابق سِیل) و چهار شاهد بتوانند علیه او شهادت دهند، شایسته است که در خانههایشان زندانی شوند تا زمانی که "مرگشان فرارسد يا خدا راهى براى آنان قرار دهد" (سوره 4: 15) این آیه چنین ادامه میدهد، " و از ميان شما آن دو تن را كه مرتكب زشتکاری میشوند،" که اشاره به امکان این دارد که در اینجا زنا یا لواط رخداده باشد. سوره 24: 2 بیشتر به جزئیات تنبیهی میپردازد. فاحشه و زن بدکاره و مرد شهوتران متحمل 100 ضربه شلاق میشوند، و این حکم مشمول رحمت و محبت نمیشود. این گناه عواقبی نیز دارد که ازجمله آنها اجبار ایشان به ازدواج با یکدیگر میباشد. در اینجا مرد میتواند فقط با یک فاحشه ازدواج کند، و زن میتواند فقط با یک مرد شهوتران ازدواج نماید. و هیچکدام از ایشان نمیتوانند با مؤمنان حقیقی ازدواج کنند (سوره 24: 3)
قرآن اعلام میکند که مرد باید خودش را پیش از نماز طاهر سازد، و یکی از علل این ناپاکی میتوانند زنان باشند (سوره 5: 6). این امری بهجا است که در آن اشارهکنیم که به مردان در اینجا بهعنوان علل ناپاکی و عدم طهارت برای زنان اشاره نشده است. با توجه به اینکه در اینجا به یکی از آنها اشارهشده و به دیگری خیر، اینطور به نظر میرسد که زنان بهطور ذاتی ناپاکتر از مردان بشمار میروند درحالیکه بین زنان و مردان نابرابریهای بسیاری وجود دارند، عجیب است که در خصوص مجازات جُرم، با زنان و مردان بهطور مساوی برخورد میشود. سوره 5: 38 میگوید: " و مرد و زن دزد را به سزاى آنچه کردهاند دستشان را بهعنوان كيفرى از جانب خدا ببريد و خداوند توانا و حكيم است".
زنان در قرآن، بهظاهر وسیلهای طبیعی برای عمل جنسی محسوب میشوند. در سه آیه که بازگوکننده داستان لوط از عهد عتیق است، جزای ارتکاب یک عمل بزرگ بیشرمانه آن اعلامشده: " شما از روى شهوت بهجای زنان با مردان درمیآمیزید آرى شما گروهى تجاوزكاريد" (سوره 7: 81، 27: 55 و 29: 29)
طمع داشتن برزنان دیگر و نه زنان خود و آنچه "دستدرازی به مال دیگران" است، نشانه این است که مقصر و خطاکار محسوب میشوی. مردان باید مراقب و محافظ "اجزای اندام خود از زنان دیگران باشند"(سوره 23: 5).
دیدیم که وجود چهار شاهد از اهمیت به سزایی برای محاکمه یک شخص زناکار برخوردار است. اگر کسی شخصی را متهم به زنا نماید و چهار شاهد نداشته باشد، قابلپذیرش نخواهد بود، و باید با هشتاد ضربه شلاق محاکمه شود (سوره 24: 4). این آیه از اهمیت بسیاری برای زندگی شخصی خود محمد برخوردار است. محمد دریکی از سفرهای خود، عایشه را که همسرش بود، با خود برد تا همراه او باشد. سپاه شبانگاه درراه بازگشت به مدینه راهی شد و عایشه از روی شتر پایین آمد، تا خود را خالی نماید. وقتی برگشت متوجه شد که گردنبندش افتاده است و بازگشت تا آنها پیدا کند. یکی از پیروان، با این تصور که او بر روی شتر است، به راه خود ادامه داد. عایشه در انتظار بود که ایشان بهزودی برای بردن او برگردند، و در این حین خوابش برد. صبح زود، صفوان بن المطلل، که او هم برای استراحت عقب مانده بود، عایشه را دید و او را بر پشت شترش گذاشت و پشت سر سپاه راه افتاد تا ظهر که ایشان به هم رسیدند. در این هنگام، پاکدامنی عایشه موردتردید واقع شد، و محمد نمیدانست چه تصمیمی باید بگیرد. دشمنان عایشه شروع به پخش شایعات مخرب نمودند. و این آیه آن هنگام بر محمد نازل شد تا از شرّ این شایعات دروغین در امان بماند.
دیگر پیشرفتی که به محمد نسبت داده میشود، منع استفاده از دختران برده برای فحشا و کسب درآمد توسط صاحبانشان بود. سوره 24: 33 میفرماید: " و كسانى كه [وسيله] زناشويى نمییابند بايد عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خويش بینیاز گرداند و از ميان غلامانتان كسانى كه درصددند با قرارداد كتبى خود را آزاد كنند اگر در آنان خيرى [و توانايى پرداخت مال] مییابید قرار بازخريد آنها را بنويسيد و از آن مالى كه خدا به شما داده است به ايشان بدهيد [تا تدریجاً خود را آزاد كنند] و كنيزان خود را درصورتیکه تمايل به پاکدامنی دارند براى اينكه متاع زندگى دنيا را بجوييد به زنا وادار مكنيد و هر كس آنان را بهزور وادار كند در حقيقت خدا پس از اجبار نمودن ايشان [نسبت به آنها] آمرزنده مهربان است". پرسشی که در اینجا ذهن را به خود مشغول میکند این است که اگر آنها به زندگی کردن باعفت و پاکدامنی تمایلی ندارند، آیا فحشا برای آنان جایز است؟ چه میزان آزادی برای یک دختر بَرده میتوان متصور شد که بتواند به صاحبش بگوید که او واقعاً چه میخواهد و چه نمیخواهد؟ تأثیر این فرمان چیست، اگر شخصی آزادی کامل نداشته باشد تا در پی برآوردن آرزوهای صاحبش نباشد؟
در اینجا توصیف نسبتاً غیرمعقولی برای یک زن در قرآن وجود دارد. که اشارهای است به زن لوط. به داستان لوط در قرآن چندین بار اشارهشده است. اما در دو قسمت از آنها، زن لوط به صورتی تحقیرآمیز توصیفشده است. اینکه شهر سدوم مورد قضاوت و داوری واقع شد صحیح است، ولی در میان بیایمانان زن لوط نیز قرار دارد، " جز پيرزنى كه از باقیماندگان [در خاكستر آتش] بود" (سوره 26: 171). همینطور، در سوره 37: 135 قرآن میگوید که لوط نجات مییابد و خانوادهاش با یکدیگر زن پیری را از میان باقیماندگان نجات میدهند.
این توصیف تنها میتواند بیانگر یک واقعیت باشد، اما تمایل به چندهمسری یا تعدد زوجین و جذب زنان جوان با پیرتر شدن مردها، که همه اموری هستند که در مورد محمد مصداق دارد، تنها میتواند این پرسش را در ذهن ایجاد کند که آیا این حقیقت در مورد زنی که در حال مسن شدن است به همین اندازه موردپذیرش قرار میگیرد؟ سن یک زن ربطی به ایمان داشتن یا ضعف ایمانش ندارد.
نگرش محمد نسبت به زنانش قدری جالب است. او همسرانش را "مادران" مؤمنان خطاب میکند. (سوره 33: 6) اما زندگی همسران پیامبر میبایست نمونهای برای مؤمنان نیز باشد. به نظر میرسد که الله از طریق محمد به زنان گفته است که اگر به آراستگی در این دنیا تمایل داشته باشند، آنگاه محمد میتواند ایشان را طلاق دهد. به آنها اختیار زندگی کردن با محمد با شرایط خاص وی و یا با طلاق گرفتن از او داده شده بوده بود. اگر زنانش " مبادرت به كار زشت آشكارى كند عذابش دوچندان خواهد بود و اين بر خدا همواره آسان است " (سوره 33: 30) این یعنی وقتی مسئولیتی سنگین داری، تنبیه تو نیز بیشتر خواهد بود. عجیب است که الله این فرمان را درباره خطای زنان میدهد، اما درباره شخص پیامبر خیر!!! همسر پیامبر نیز پاداشی به این شکل در مقابل اطاعتش دریافت میکرد یعنی پاداشی دوچندان، یکی به میزان ایمانی که داشته، و دیگری به میزان اطاعتش از محمد.
این اطاعت به این شکل آورده شده است " اى همسران پيامبر شما مانند هیچیک از زنان [ديگر] نيستيد اگر سر پروا داريد پس به ناز سخن مگوييد تا آنكه در دلش بيمارى است طمع ورزد و گفتارى شايسته گوييد، و در خانههایتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زینتهای خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستادهاش را فرمان بريد خدا فقط میخواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شمارا پاك و پاكيزه گرداند"( سوره 33: 32)
اطاعت از محمد در مقام یک پیامبر در شرایطی غیرعادی امری است که مورد تأکید قرار گرفته است. در سوره 33: 36 آمده است: " و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستادهاش به كارى فرمان دهند براى آنان در كارشان اختيارى باشد و هر كس خدا و فرستادهاش را نافرمانى كند قطعاً دچار گمراهى آشكارى گرديده است (۳۶)" محمد اصرار دارد که دخترعمویش زینب بنت جاش با زید یعنی برده آزاد شده و پسرخواندهاش ازدواج کند. زینب و خانوادهاش این خواستگاری را ابتدا نمیپذیرند، اما پس از آمدن این وحی بر محمد، دیگر نمیتوانستند بیشتر مقاومت کنند و این دو ازدواج میکنند.
داستان زینب هنوز ادامه دارد. سِیل داستانی را بازگو میکند که محمد برای انجام کاری به خانه زید میرود و او در آن هنگام در خانه نبوده. محمد ناگهان و ناخودآگاه زینب را میبیند، "که به یک لباسی ملبس بوده که زیبایی وی را صدچندان میکرده، و چنان محو زیبایی او میشود که نمیتواند جلوی خود را بگیرد و فریاد میزند: ستایش از آن خداست، که چنانکه خود میخواهد قلب مردان را برمیگرداند!" زینب با شنیدن حرفهای محمد دور میشود و این را برای شوهرش زید تعریف میکند. پسازآن، زید بعد از تعمق در این مسئله تصمیم میگیرد تا او را طلاق دهد تا محمد بتواند با او ازدواج کند. به نظر میرسد این وحی، طوری طراحیشده که با استفاده از تأیید الله از هر رسوایی که از این موقعیت برمیخیزد، جلوگیری شود. ازاینروست که قرآن در مورد این صحنه چنین میگوید: " بر پيامبر در آنچه خدا براى او فرض گردانيده، گناهى نيست [اين] سنت خداست كه از ديرباز در ميان گذشتگان [معمول] بوده و فرمان خدا همواره بهاندازه مقرر [و متناسب با توانايى] است" (سوره 33: 38)
قرآن به محمد آزادی عمل کاملی در اختیار همسر میدهد و میگوید، " اى پيامبر ما براى تو آن همسرانى را كه مهرشان را دادهای حلال كرديم و [كنيزانى] را كه خدا از غنيمت جنگى در اختيار تو قرار داده و دختران عمويت و دختران عمههایت و دختران دايى تو و دختران خالههایت كه با تو مهاجرت کردهاند و زن مؤمنى كه خود را [داوطلبانه] به پيامبر ببخشد درصورتیکه پيامبر بخواهد او را به زنى گيرد [اين ازدواج از روى بخشش] ويژه توست نه ديگر مؤمنان ما نيك میدانیم كه در مورد زنان و كنيزانشان چه بر آنان مقرر کردهایم تا براى تو مشكلى پيش نيايد و خدا همواره آمرزنده مهربان است" (آیه 33: 50) سِیل در ترجمه خود در انتهای آیه این کلمات را میآورد: "اینیک امتیاز عجیب است که به تو داده میشود، فراتر از همه دیگر مؤمنان." (صفحه 415)
همسران محمد از پیروان وی همواره جدا بودهاند. سوره 33: 53 نیز اعلام میدارد که پیروان باید با همسران وی از پشت یک پرده سخن بگویند "و این برای قلبهای شما و ایشان پاکتر است". نهتنها دیده نشوند یا توسط دیگر مردان لمس نشوند، بلکه دیگر مردان "حق ندارند پس از وی هرگز با آنها ازدواج نمایند…" این سورۀ خاص در خصوص مسئله لمس کردن نازلشده است. پسازآنکه محمد از لمس شدن تصادفی عایشه توسط یکی از اصحابش، پریشان شده بود.
به نظر میرسد قرآن درباره مقوله طلاق به شکل راحتی برخورد کرده است، ولی دستورالعملهایی نیز در این خصوص وجود دارد. اگر مردی به زنش دست نزده باشد (در خصوص تماس جنسی) و مهریهای نیز مقرر نشده باشد مانعی برای طلاق زن وجود ندارد. سوره 2: 228 اینگونه بیان میکند که اگر طلاق برقرار شود، زن باید خود را تا 3 دوره قاعدگی از روابط جنسی محفوظ بدارد تا مشخص شود که آیا نطفهای در رحمش وجود دارد یا خیر. پسازاین زمان شوهر میتواند وی را مجدداً به عقد خود درآورد. اما درهرصورت وی تنها میتواند او را دو بار به عقد خود درآورد. این پاراگراف قدری در خصوص پایان امر طلاق، مبهم به نظر میرسد. در اینجا میگوید، " و اگر [شوهر براى بار سوم] او را طلاق گفت پسازآن ديگر [آن زن] براى او حلال نيست تا اينكه با شوهرى غير از او ازدواج كند [و با او همخوابگی نمايد] پس اگر [شوهر دوم] وى را طلاق گفت اگر آن دو [همسر سابق] پندارند كه حدود خدا را برپا میدارند گناهى بر آن دو نيست كه به يكديگر بازگردند و اینها حدود احكام الهى است كه آن را براى قومى كه میدانند بيان میکند" (2: 230) زنی که شوهرش مرده، نباید دوباره ازدواج کند تا بعد از چهار ماه و ده شب احتمال اینکه پای وارثی در میان باشد برطرف گردد.
شوهرانی نیز بودند که زنانشان را با این بیانیه رد میکردند: " پشت تو چون پشت مادر من است." سوره 58: 2 میگوید: " از ميان شما كسانى كه زنانشان را اظهار میکنند [و میگویند پشت تو چون پشت مادر من است]" ایشان دروغگویاناند. ظاهراً این امر شیوهای رایج در دوران جاهلیت برای طلاق بوده است، چیزی که در عربستان رایج بوده، و عمدتاً در خصوص زنانی بکار برده میشده که فرزندان کوچکی داشتهاند ولی توسط شوهرانشان طرد میشدند. محمد این سوره را در خصوص محکوم کردن اینگونه اعمال میآورد.
در سوره 65: 1 به محمد گفته میشود دوره زنان طلاق دادهشده را بشمرد. آنها نباید تا زمانی که این دوره به پایان رسیده باشد بیرون رانده شوند. اگر زنی حامله باشد، نباید تا زمانی که وضع حمل کند بیرون رانده شود و در بعضی موارد باید برای پرستاری از ایشان توافقی صورت پذیرد. اما اگر مشکلی بین آنها وجود داشته باشد، آنگاه زن دیگری میتواند برای شیر دادن به بچه به خدمت گمارده شود. در اینجا کاملاً واضح است که بچه متعلق به مرد است، نه زن. قرآن فرمول سنتی طلاق را قبول ندارد، مثل، سه بار گفتن: من طلاقت میدهم.
بهطور خلاصه، با توجه به آنچه در قرآن آمده، مباحث زنان و ازدواج در قرآن، برای جوامع مسلمانان بسیار عادی محسوب میشود. محمد درجایی از خود در برابر مخالفانش با این توضیح که الله به او اینگونه گفته، دفاع میکند: " بگو اگر گمراه شوم فقط به زيان خود گمراه شدهام و اگر هدايت يابم [اين از بركت] چيزى است كه پروردگارم به سويم وحى میکند كه اوست شنواى نزديك " (34: 50). ولی اینجا موضوع بسیار جدیتری ازآنچه محمد بیان میکند وجود دارد. موضوع این است که اگر او به گمراهی کشانده میشد، نسلهای بیشماری به دنبال وی گمراه میشدند. درواقع اقتدار و سندیت اینکه ازدواج و طلاق در فرهنگهای مسلمان چگونه باید باشد، به او برمیگردد. وقتیکه یک شخص غربی به دیدگاه قرآن به زن نگاه میکند، واقعاً متأسف میشود که این مسئله با گذر زمان در طول تاریخ تبدیل به مسئلهای طبیعی برای همه نسلهای مسلمان در نسلهای بعدی میشود.
بیشتر غربیها درباره مسئله چندهمسری کنجکاو هستند. نویسندگان مسلمان از چندهمسری اینگونه دفاع میکنند: دلیل اول، جنگها باعث کم شدن جمعیت مردان شده و بهاینعلت تعداد زنان بیشتر از مردان است. دوم، اینطور استدلال میشود که الگوی غربی برای تکهمسری به علت تعداد زیاد طلاقها، و روابط نامشروع و سهلانگاری در این روابط امری شکستخورده است. سوم، چندهمسری امری رایج در تمامی قرون بوده لذا برای یک مسلمان اینگونه اثبات میشود که "چندهمسری امری طبیعی برای یک انسان است." چهارم، "اگر یک زوج، به علت عوامل بیولوژیکی، در به دنیا آوردن فرزند ناتوان باشد، یا نتواند تمایلات جنسی زوجش را پاسخگو باشد، مرد با خیال راحت میتواند چند همسر اختیار نماید." و این مسئله باعث میشود که زن اول از طلاق و "بیخانمان شدن رهایی یابد.
درواقع نویسنده میگوید: "هدف اصلی زندگی زناشویی، ارضای تمایلات جنسی در محدوده شرع و قانون است…چنانچه مرد سالم و نرمال باشد همیشه ازنظر تمایلات جنسی فعال است، درحالیکه یک زن کاملاً سالم، همیشه تمایل به رابطه جنسی ندارد." و این دوران قاعدگی است که زن را از داشتن توانایی در انجام رابطه جنسی محروم میسازد. پنجم، تمایلات جنسی طبیعتاً نیاز به چندهمسری را فراهم میآورد. "آیا این طبیعی نیست که شخصی یک زن داشته باشد و به سمت زن دیگری جذب شود تا جاییکه این جذابیت میل به تمایل کامل را دروی بیدار نماید؟" این سؤال پیش میآید که این میزان جاذبه جنسی با توجه به پوشش کامل زنان چگونه ممکن است؟ ازآنجاکه از شما انتظار میرود زنی را نبینید، و از وی نیز انتظار میرود که با هیچ مردی غیر از اعضای خانوادهاش سخن نگوید، چطور ممکن است که مردی در این شرایط به زن دیگری جذب بشود؟
اگر کسی در موقعیتی خلاف این، یعنی حالتی که در آن چند مرد دارای یک زن باشند، سؤال کند، پاسخ این است که طبیعت اجازه 28 روز رابطه جنسی در یک ماه را نمیدهد. بهعلاوه، "هدف اولیهای که در پس حمایت کردن یک زن وجود دارد، آبستن کردن وی هست."4
از چندهمسری با این پیشزمینه دفاع شده است که یک زن میتواند علیه زن دوم شکایت کند، درصورتیکه این مسئله میتواند در ضمن دلیل طلاق شوهرش نیز باشد. اما در پاسخ، اینگونه ادعا میشود که "هیچ خانهای به خاطر چندهمسری ویران نشده"5 .
از یک دیدگاه میتوان از این اظهارات به طور خلاصه تمایز {میان زن و مرد} به ایمان به الله، و نابرابری {زن و مرد} را در این دنیای مردانه به وضوح دید. مقوله چندهمسری با دیدگاه مردانه نگاشته شده است که زن در آن به عنوان یک رَحِم دیدهشده و ابزاری برای داشتن رابطه جنسی، بهنحوی که اگر نتواند این دو را برآورده کند، باید با ازدواج دوم یا سوم شوهرش با زنان دیگر روبرو شود. این در حالی است که چندهمسری را میتوان داستان یک مرد گناهکار دانست، ما باید نمونه خلقت را مدنظر خود قرار دهیم– خدا تنها زن و مرد را آفرید، و نه آدم و چهار همسر او را.
جهت مطالعه بیشتر مراجعه کنید به: Women in Islam
Footnotes
پانویسها
1 All quotes from the Qur’an are from two sources: 1) A. J. Arberry, The Koran Interpreted, New York: The Macmillan Co., 1967, and 2) George Sales, The Koran. London: Frederick Warne and Co. Unless indicated otherwise, the quotations are from Arberry’s translation.
2 Shahnaz Begum, "Islam and Polygamy," The Muslim World League Journal, June-July, 1983, no. 9, p. 17
3 Ibid.
4 Ibid., p. 19
5 Ibid., p. 20
مقالات دالاس روآک
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |