مشتاقان انجیل

دزد نجات یافته

5/5 - (3 امتیاز)

دزد نجات يافته

(مرقس 27:15-32)و(لوقا39:23-43)

 

اين دزد، مرد بد ديگری بود که نجات يافت.

الف- خصوصيات اين شخص نجات يافته

شخصی که دزد می شود شخصيت او کاملا" عوض می شود. بعنوان دزد، در پائين ترين طبقه اجتماعی قرار داشت. خلافکار بود، و در مورد قانون کشور بی تفاوت. چقدر تنبل بود چون برای زندگی کاری نمی کرد. طماع  بود و نسبت به ملک ديگران طمع می ورزيد. چقدر بی رحم بود، چون به خاطر نفع خودش حاضر بود حتی دست به جنايت بزند. از نقطه نظر انسانی اميدی برای عوض شدن او وجود نداشت.

او بخاطر دزدی و جنايت، توسط روميان دستگير و به مرگ بر صليب محکوم شده بود.

انسان هميشه به بيرون قضاوت می کند اما خدا به داخل. انسان رفتار خارجی را می بيند و خدا انگيزه های دل را.

حتی از نقطه نظر خودش هم، او معتقد بود که شايسته مرگ است(لوقا 41:23)

مطابق انجيل مرقس، سه گروه، عيسی مسيح را بر صليب مسخره کردند:

  1. راهگذران
  2. رؤسای کهنه و کاتبان
  3. دزدهايی که همراه او مصلوب شده بودند( مرقس 29:15-32)

در ابتدا هر دو دزد، مسيح را به يک اندازه مسخره می کردند. اين دزد وقتی که ديد، ديگران مسيح را مسخره می کنند، خودش هم اين کار را کرد.

اگر دزدی که مسيح را مسخره کرده بود نجات يافت، چقدر بيشتر ديگران می توانند نجات يابند. کسی نيست که بگويد من شايسته نجات يافتن نيستم. کافی است خود را فروتن کنيد، آنگاه فيض خدا شامل حال شما خواهد شد. در اول تيموتاؤس15:1 می خوانيم که او برای گناهکاران آمده.

او دزدها، زناکاران و گناهکاران از هر نوع را نجات می دهد. او بخاطر گناهانت ترا بيرون نخواهد کرد، بلکه بخاطر گناهانت ترا نجات خواهد داد.

شخصی نزد دی ال مودی آمد و گفت: من قلبم خيلی سخت است، نمی توانی مرا به نجات مسيح هدايت کنی. مودی در پاسخ گفت:" مسيح هرگز نگفته که من برای قلبهای نرم آمده ام، بلکه برای هر نوع قلبی. سخت و نرم، سياه و سفيد و از همه نوع.

ب- دليل توبه دزد

به احتمال قوی او تحت تاثير دعای  زيبا و پر معنای مسيح در لوقا 32:23  قرار گرفت و اين کلمات قلب او را لمس کرد. اين دعا به او ثابت کرد که کسی که با او مصلوب می شود، واقعا" پسر خدا است.

صليب روميها او را به تمسخر مسيح واداشت، ولی صليب مسيح او را به توبه و ايمان به منجی سوق داد. شريعت و تنبيه و مجازات نيست که جانها را رهايی می بخشد، بلکه فقط فيض و محبت خدا، اشک و توبه در قلب سخت گناهکاران ايجاد می کند.

 

پ- مظاهر ايمان دزد

(1) توبيخ دوستش

ايمان اين دزد، در کلمات، رفتار و دعايش ديده شد. او واقعا" ثمرات شايسته توبه داشت.

اولين مظهر ايمان آوردن او، توبيخ دزد ديگر است(لوقا40:23) در اين آيات منظور دزد اين بود که تو بزودی خواهی مرد، آيا از خدا نمی ترسی؟ بعد از چند ساعت زندگی تو به پايان خواهد رسيد و ابديت در پيش چشمان توست. چرا بجای حيات ابدی، می خواهی مرگ ابدی را انتخاب کنی. اگر از انسانها تنبيه شدی، آيا از تنبيه خدا نمی ترسی؟ اگر تنبيه انسان اينقدر دردناک است، پس تنبيه خدا چقدر بيشتر سخت تر خواهد بود.

چقدر زندگی ما کوتاه است. خيلی زود ، ابديت جلوی ما است. آيا زندگی ما مثل نفس نيست و مثل گل وحشی. چقدر زندگی زودگذر است. چرا بايد به گناهان و شهوات و لذات بچسبيم. چرا بايد به اين لذات زودگذر بچسبيم و آينده ابدی را از دست بدهيم.

(2) اعتراف گناهان(لوقا41:23)

او معترف به گناه خود می شود و در حقيقت می گويد:" اين حق من است، من گناهکارم. من دزد و قاتلم. هيچ چيزی که فکر کرده ام يا انجام داده ام، نيکو نبوده است.

او برای خود بهانه نياورد، که چون فقير بودم دزدی کردم. اگر دزدی نمی کردم از گرسنگی می مردم.او بهيچوجه جر و بحث نکرد، بلکه تحت الزام روح القدس، اعتراف کرد که گناهکار است. او در برابر تمام مردمی که دور و بر او بودند اعتراف کرد و در برابر نجات دهنده و خداوند عيسی مسيح نيز اقرار کرد که گناهکار است.

(3) اعتراف به خداوندی مسيح

او اعتراف کرد که عيسی بی گناه است(لوقا41:23).

در حقيقت اين سؤال در قلب او بود که:" ما گناهکاريم و حق ما است که مصلوب شويم، ولی اين شخص آدم پاک و مقدس است. او شايسته اين مرگ نيست. چرا بايد او مصلوب شود؟" روميان 6:5و8 جواب اين سؤال را به ما می دهد(و نيز اول پطرس 24:2و18:3)

(4)دعای او

او نه فقط به مرگ جانشينانه مسيح ايمان آورد، بلکه دعای صميمانه ای نيز کرد(لوقا42:23). اين آيه با روميان 13:10 هماهنگ است. او نام خداوند را خواند و نجات يافت. روميان 12:10 می گويد، ايمان قبل از خواندن نام خداوند است. پس او ايمان آورده بود. نه با اعتراف و نه با دعا و نه با توبيخ دوستش، او قادر به نجات يافتن نبود، بلکه تنها و تنها با ايمان به کار جانشينانه مسيح می توانست رهايی يابد.

به کارهای خوب خود توکل نکن. حتی به دعا، اعتراف و توبه خود نيز توکل نکن، بلکه خداوند عيسی را در قلب خود بپذير و نجات خواهی يافت.

اين دزد فکر می کرد که نجات چيزی است مربوط به آينده. پس از مسيح خواهش کرد تا در بازگشتش او را بياد آورد(42:23) اين چنين نجاتی وجود ندارد. نجات مسيح نقدی است و چيزی که مسيح به او بخشيد فوق از انتظارش بود(43:23)

ت- طبيعت ايمان دزد

او بر ضد تمام چيزهای دنيا برخاست. شاگردان، مسيح را ترک کرده بودند. در آن روزها بر اساس گزارش تاريخ نويسان چند ميليون نفر در اورشليم به سر می بردند و بسياری از آنان فرياد زدند که مسيح مصلوب شود. دشمنان زياد و دوستان انگشت شمار بودند. اما اين دزد گفت:" اگر دنيا به ضد مسيح باشد، من او را پيروی خواهم کرد."

مانند اين دزد بر خلاف جهت دنيا عمل کنيد. از جماعتها نترسيد و خجالت نکشيد.

ث- او به چه چيز ايمان آورد

او ايمان آورد که مسيح می تواند نجاتش بخشد. او به مسيح بعنوان اصلاح گر يا معلم يا آزاديخواه ايمان نياورد، بلکه بعنوان نجات دهنده. اين چه کسی بود که می توانست او را بياد آورد و نجات بخشد.

ج- جواب مسيح

جواب مسيح در لوقا43:23 يافت می شود. فردوس همان بهشت است(مکاشفه 7:2). مسيح در حقيقت به او وعده داد که تو امروز نجات يافتی و حيات ابدی را از هم اکنون داری و به او ضمانت داد که به آسمان خواهد رفت.

(يوحنا46:6 ) می گويد نجات را دارد. يعنی همين اکنون.

همان لحظه که ايمان آوردی حيات ابدی را داری. احتياج به منتظر ماندن تا به مرگ نيست.

در يوحنا24:5 می خوانيم که:

  1. حيات ابدی داريم
  2. به داوری نمی آئيم
  3. از مرگ به حيات منتقل شده ايم

زنی در بستر بيماری بود و پزشک او وقتی ديد که اميدی برای زنده ماندن او نيست از او پرسيد: " آيا آرامش داری؟" او پاسخ داد:" خير می ترسم در داوری بايستم". پزشک پرسيد:" آيا به عيسی مسيح ايمان داری؟" او پاسخ داد:" بلی ايمان دارم." بعد برای او يوحنا47:6 را خواند و به او گفت:" اين آيه می گويد کسی که به عيسی مسيح ايمان دارد حيات ابدی را دارد." پس آيا حيات جاودانی داری؟ گفت:" نه" پزشک بار ديگر اين آيه را خواند و باز پرسيد. و زن گفت کلام خدا اين را می گويد ولی من فکر نمی کنم حيات جاودانی داشته باشم. پس پزشک از او پرسيد:" کدام يک مورد اطمينان بيشتر هستند: کلام خدا يا افکار شما." و آن زن گفت:" پس چون کلام خدا گفته پس حقيقت دارد. من حيات جاودانی دارم."

چ- مسئله، اعمال ما نيست

اين دزد بخاطر کارهای نيک خود نبود که نجات يافت.

اين سه صليب در اين داستان،  معنای زيبايی دارند. صليب وسط، گناهان دنيا را بر می دارد. صليب بغلی، گناهانش را سپرده و صليب طرف ديگر، گناهانش را با خود می برد.

اين دو دزد، نشاندهنده گناهکاران دنيا هستند. نجات ما در ايمان آوردن به عيسی مسيح است و هلاکت ما در عدم ايمان. دزدها به يک اندازه گناهکار بودند، اما يک دزد نجات يافت و دزد ديگر گناهان خود را با خود برد.

پس نجات به اعمال ربط ندارد. آيا اين دو،  دزد نبودند؟ ولی يکی از آنها نجات يافت و ديگری خير.

چقدر سرنوشت اين دو دزد فرق دارد: يکی در جهنم و ديگری در بهشت.

ح- جدايی ابدی

اين دو دزد، با اينکه سالها با هم دوست بودند، ولی برای ابد از هم جدا شدند. اگر مادر يا فرزند يا دوستی داری که نجات نيافته، بدان که تا ابد از او جدا خواهی بود. اگر می خواهيد در بالا با هم باشيد، امروز همراه خواهر، برادر، فرزند، پدر، مادر يا دوست و آشنای خود ايمان آور. گاهی اوقات اين مسئله مرا به وحشت می اندازد که با افرادی که خيلی دوست هستيم می بايد پس از مرگ تا ابد جدا باشيم. خيلی اعضای خانواده ها از هم جدايی ابدی خواهند داشت. خيلی زوجها همچنين. خيلی دوستان صميمی نيز همينطور. واقعا" چه جدايی درد آوری.

امروز بخاطر نجات جان خودت، ايمان بياور.

بعد از مرگ، فرصتی نيست.

نوشته کشیش ورژ باباخانیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO