عیسی مسیح

تاریخ میلاد مسیح

5/5 - (2 امتیاز)

روش تاریخگذاری تقویم فعلی ما در قرن ششم (533 بعد از میلاد) توسط دیونیسیوس اگزیگوس پایه گذاری شده است. او که یک راهب بود، توسط پاپ ژان پل اوّل مأموریت یافته بود تا سیستم تقویمی غیر از تقویم قدیمی یونانی که با AUC (ab urbe condita) نشان داده می شد و بر اساس تاریخ احداث شهر روم بود، توسعه دهد. او تصمیم گرفت تا که زمان تاریخی که از آنجا همه چیز شروع شود، تاریخ تولد مسیح، مهمترین واقعۀ منحصربه فرد تاریخ، باشد.
او با استفاده از منابع موجود، سالهای گذشته از تولد مسیح را محاسبه کرد و اولین سال زندگی مسیح را سال 1 A.D. (anno Domini)، به معنی «سال خداوند» نامید. سالهای قبل از مسیح نیز بصورت معکوس محاسبه شده و با 1 B.C. (قبل از مسیح) شروع می شد.
بعد از آن بر اساس وقایع تاریخی جدید مشخص شد که او چندین سال در محاسبات خود اشتباه کرده است. چگونه این اتفاق افتاد؟ او از قدّیس الکساندریا عبارتی را یافته بود که عیسی در سال بیست و هشتم حکمرانی امپراطور اوغسطس بدنیا آمده. چیزی که او در محاسباتش درنظر نگرفته بود این بود که اوغسطس در ابتدا تحت نام اکتاویان چندین سال حکمرانی کرده بود تا اینکه توسط سنای روم لقب اوغسطس قیصر به او اعطاء شد. محققین حالا به این نتیجه رسیدند که هیرودیس پادشاه در سال 4 B.C. (قبل از مسیح) مرده است.
چه ضوابطی وجود دارند تا در تعیین تاریخ تولد مسیح به ما کمک کنند؟ در ارتباط با وقایع کتاب مقدّسی که با زمانهای تاریخی ثبت شده اند، می توان متوجه مشاهدات ذیل شد:

هیرودیس بعنوان پادشاه بین سالهای 40 تا 4 B.C. در یهودیه حکمرانی کرد. با درنظر گرفتن زمانی برای سفر مجوسیان به اسرائیل و با توجه به جستجوی هیرودیس برای کشتن کودکان زیر دو سال، بایستی حداقل دو سال قبل ازسال 4 B.C. را برای تولد عیسی درنظر بگیریم. 
اوغسطس قیصر دستور به سرشماری داده بود (لوقا 2:1). مدارک تاریخی نشان می دهد که اوغسطس قیصر در سالهای 28 B.C.، 8 B.C. و 14 A.D. دستور به سرشماری داده است. اگر سرشماری سال 8 B.C. همان است که در کتاب مقدّس به آن اشاره شده است، ما بایستی زمانی منطقی برای اجرای سرشماری در ارتباط با افرادی که سرشماری را انجام می دادند و اعلامیه ها و… در نظر بگیریمٍ.
وقتی سرشماری اتفاق افتاد، کیرینیوس والی سوریه بود (لوقا 2:2). اغلب این مطلب برای کسر سندیّت تاریخی کتاب مقدّس بکار می رود؛ چونکه بر اساس اسناد تاریخی در اوایل سال 7 B.C. واروس والی سوریه بوده است. اما در سال 1764 توسط باستانشناسان کتیبه ای کشف شد که نشان می داد که کیرینیوس قبل و بعد از میلاد، مقام رسمی مهمّی در سوریه داشته است. البته این به ما در تعیین تاریخ تولد مسیح کمک زیادی نمی کند. 
لوقا که یک تاریخنگار قابل اعتماد است، اینگونه ثبت نموده است که عیسی وقتی خدمتش را شروع کرد، حدوداً سی ساله بوده (لوقا 3:23). این کلمۀ «حدوداً» اجازۀ تقریب می دهد. 
یوحنا اینطور ثبت کرده که بعد از آغاز خدمت عیسی و تطهیر هیکل توسط او، رهبران یهود اظهار داشتند که بنای هیکل در چهل و ششمین سالش بوده است (یوحنا 2:20). اسناد تاریخی نشان می دهند که بنای هیکل در سال 22 B.C. شروع شد و با درنظر گرفتن 46 سال، به سال 24 A.D. می رسیم. 30 سال قبل از سال 24 A.D. حدوداً به سال 6 B.C. می رسد که به این نکته که در بالا هم به آن اشاره شد می رسیم که با اطمینان نمی توان به تاریخ تولد عیسی را بدست آورد.

به غیر از سال، ماه و روز تولد عیسی حتی سؤال برانگیزتر است. هیرودیس برای انجام حکم قیصر برای سرشماری به نحوی عمل نمود تا برای یهودیان راحتر باشد. او برطبق مدل قومی یهود عمل نمود که «بازگشت هرکس به خانواده و ذادگاه خود» بود که در هیچ جایی دیگر از امپراطوری روم اجرا نمی شد. احتمالاً سرشماری در زمانی انجام شده بود که مزاحم عملیات کشاورزی آنها در بهار و تابستان که از نظر اقتصادی برای مردم آن ناحیه بسیار مهم بود، نشده باشد. احتمالاً بعلت مشکلات مسافرت و سرمای آن ناحیه، زمستان (نوامبر تا مارس) هم نبوده است. در حقیقت آن شب که شبانان از گوسفندان نگهداری می کردند نشان می دهد که هوا گرم بوده، خصوصاً فصل بهار که گوسفندان برّه های خود را به دنیا می آورند. اما از آنجایکه بهار فصل آمادگی برای کاشت محصولات کشاورزی است، پس فصل پائیز بعد از برداشت محصول می توانسته بهترین زمان باشد. ما فصلی را که هیرودیس دستور به اجرای سرشماری داده را نمی دانیم، ولی اینرا می دانیم که زمان کاملاً مشخص و معینی بوده؛ درغیر اینصورت یوسف چرا مریم را که نزدیک وضع حملش هم بوده به سفری حدوده 113 کیلومتری برده.
تفکر در مورد تاریخ تولد مسیح در تاریخ مسیحیت فراوان است. قدّیس الکساندریا (150ـ220 A.D.) تاریخ تولد مسیح را 18 نوامبر تاریخ گذاری کرد؛ اما متوجه شد که عقاید متعددی در این مورد وجود دارد. یک اثر قدیمی و بی نام، مشهور به de Pascha Computus (شمارش مصائب) 28 مارس را بعنوان سالروز تولد مسیح اعلام نمود. دیگران (مثل جولیوس افریکانوس 221 A.D.) 25 مارس را بعنوان تاریخ تولد اعلام نمودند. بیشتر این تخمینها براساس این پیش فرض است که یک دورۀ زمانی کامل سالانه بین تولد و مرگ عیسی وجود دارد. محاسبه از زمان مرگش در فصح و در فصل بهار، معمولاً 25 مارس یا 6 اوریل محاسبه می شود؛ بنابراین آنها همان تاریخ را برای تولد مسیح انتخاب می کنند. بتدریج با پذیرفتن مافوق طبیعه بودن دوران جنینی تولد عیسی، تاریخ تولدش نه ماه به عقب، به 25 دسامبر یا 6 ژانويه، برده شد. بعنوان مثال آگوستین (354ـ430 A.D.) در اثر خود بنام De Trinitate می نویسد: " اعتقاد بر این است که مریم به عیسی در 25 مارس آبستن شده و بر طبق سنت او در 25 دسامبر متولد شده…" دیگران مشخص کردند که بخاطر این 25 دسامبر برای تولد عیسی انتخاب شده که این روز روزی است که در زمستان روشنایی (روز) شروع به زیاد شدن می کند و درواقع نور بر تاریکی غلبه می کند. در تقویم مصر روز 20 می بعنوان روز ورود عیسی و والدینش به مصر حینی که از دست هیرودیس فرار می کردند، جشن گرفته می شده؛ اما این در محاسبۀ ما در تعیین تاریخ تولد مسیح کمکی نمی کند، چونکه ما نمی دانیم چقدر زمان بین تولد و فرار آنها به مصر سپری شده است. سال و روز تولد مسیح باید بصورت نامعلوم رها شود.

بنیان تاریخی ایمان مسیحی

با وجود مشخص نبودن تاریخ معینی برای تولد عیسی، اما رخدادهای تاریخی تولدش دراری بالاترین اهمیت برای یک ایمان مسیحی است. مسیحیت مطلقاً شامل یکسری رویدادهای ذهنی نیست، بلکه بر اساس رخدادهای قابل تحقیق تاریخی است. آنانی که از نظر تاریخی عیسی و هویّت ثبت شدۀ زندگیش را بعنوان یک افسانۀ مذهبی رد می کنند، در واقع یا افراد نا مطلعی هستند و یا منکر حقیقت. اف اف بروس می نویسد:
" بعضی از نویسندگان وَهم «مسیح افسانه ای» را ملعبۀ دست خود قرار داده، و اینکار را اصلاً بر اساس شواهد تاریخی انجام نداده اند. تاریخ مسیح برای یک تاریخ نگار غیر متعصّب به همان اندازه بدیهی است که در مورد تاریخ جولیو سزار. این تاریخ نویسان نیستند که تئوریهای «مسیح افسانه ای» را گسترش می دهند. 1"
شهادت یک تاریخ نگار یهودی بنام جوزفوس که در اواخر قرن اول می زیسته (37ـ100 A.D.) خصوصاً در اینجا بجاست. این مطلب را زمانی نوشت که پیلاطوس هنوز در قدرت بود:
"زمانی بود مثل حالا، شخصی بنام عیسی بود، انسانی حکیم که اگر بشود او را انسان نامید، بخاطر همۀ کارهای شگفت آوری که انجام داده است، معلمی که شنوندگانش با خوشی حقیقت تعلیم او را می پذیرفتند. او بسیاری را هم از یهودیان و هم از امّتها بطرف خود کشید. او بعنوان مسیح موعود به پیشنهاد رهبرانی که در میان ما هستند، توسط پیلاطوس به صلیب محکوم شد. آنانی که او را از ابتدا دوست داشتند او را رها نکردند، چونکه در روز سوّم به آنها ظاهر شد، همانطوریکه انبیای الهی آن چیزها را از قبل پیش گویی کرده بودند. و دهها هزار چیزهای شگفت انگیز در مورد او وجود دارد و اینکه تبار مسیحیان نام خود را از او گرفتند که تا بحال وجود دارند و از بین نرفتند. 2"
صحّت تاریخی زندگی عیسی به خوبی ثابت شده است. اگرچه تاریخ تولد مسیح نامعلوم است ولی واقعیت تولد مسیح سندیّت دارد و غیرقابل انکار است. در طول تاریخ میلیونها انسان بدنیا آمده، زندگی کرده ومرده اند. اما چه چیزی تولد این طفل را با سایرینی که بسیاری از آنها فراموش شدند و به ندرت نامشان در ثبت شجره نامه ها باقی مانده، متفاوت کرده؟ تنها تاریخ تولد عدّۀ معدودی از شخصیتهای برجسته فراموش نشدند (بعنوان مثال: جورج واشنگتن، ابراهام لینکولن، مارتین لوتر کینگ و غیره)؛ اما بیشتر مردم خیلی زود وقایع جزئی تاریخی در مورد زندگی اجدادشان را فراموش می کنند.
واضح است که تولد عیسی که مبنای تاریخی تقویم ماست (اگرچه درای اشتباه محاسباتی نیز باشد) فوق از دیگران در زندگیها تٲثیر گذاشته است. ما بایستی به آنسوی جزئیات تاریخی تولد او برویم تا توضیحی در مورد این رویداد منحصر به فرد و پر اهمیّت بدست آوریم.

مراجع:

1 Bruce, F. F., The New Testament Documents. London: The Inter-Varsity Fellowship. 1966. pg. 119.
2 Josephus, The Works of Josephus: Complete and Unabridged. The Antiquities of the Jews. Book 18, chapter 3, section 3. Peabody: Hendrickson Publishers, Inc. 1987. pg. 480.

نوشته: بروس جوزِفوس
مترجم: آرش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO