اگر عیسی خداست پس چرا در متی 27: 46؛ یوحنا 20: 17 و مکاشفه 3: 2و12 خدای پدر را «خدای من» خطاب می کند؟
اگر عیسی خداست پس چرا در متی 27: 46؛ یوحنا 20: 17 و مکاشفه 3: 2و12 خدای پدر را «خدای من» خطاب می کند؟
اگر خدای پسر و خدای پدر هر دو اعضای متمایز الوهیت هستند، که شهادت بی نظیر کتاب مقدس است، پس هیچ چیز منطقی ناسازگاری در مورد خدای پسر وجود ندارد که خدای پدر را «خدای من» خطاب کند.
اگرچه از نظر منطقی تضادی در این مسئله وجود ندارد، اما ممکن است برای برخی عجیب به نظر برسد و چنین سؤالی در ذهن آنها خطور کند که چرا عیسی، که خداست، پدر را «خدای من» می خواند؟
در اینجا دو نکتۀ قابل تأمل وجود دارند:
اول: عیسی خدای محض نیست. برخلاف پدر، او در حالی که خدای واقعی است، انسان واقعی نیز هست. او هم خدا و هم انسان است. به عنوان خدا-انسان، او یک انسان کامل است که خدای پدر را عبادت، تکریم، اطاعت و مناجات می کند. در واقع، پسرِ متجسد به پدر وابسته است (یوحنا 5: 30). حال این سؤال پیش می آید که اگر پسر نیز خدا هست، پس چرا وابسته است؟ پولس رسول، در فیلیپیان 2: 6-8 تحت الهام روح القدس، جلوه ای از حقارت پسر را در تجسدش به ما ارائه می دهد:
مسیح عیسی «چون در صورت خدا بود، با خدا برابر بودن را غنیمت نشمرد، لیکن خود را خالی کرده، صورت غلام را پذیرفت و در شباهت مردمان شد؛ و چون در شکل انسان یافت شد، خویشتن را فروتن ساخت.»
خدای پسر هنگام تجسد خود، اقتدار مستقل و جلال و شکوه آسمانی خود را کنار گذاشت و به جای آن با گرفتن طبیعت بشری، خود را فروتن ساخت. با داشتن چنین زمینه ای است که باید اظهارات «خدای منِ» عیسی را درک نمود.
دوم: خدای پدر و خدای پسر نقش های متفاوتی در عملکرد تثلیث دارند. آنها در طبیعت الهی خود برابر هستند، اما در نقش های شخصی آنها تبعیت وجود دارد. به عنوان نمونه، پسر تسلیم پدر می شود، اما نه بالعکس. بنابراین، هنگامی که خدای پسر، خدای پدر را «خدای من» می‌خواند، بدون این که ذرّه ای از الوهیت کامل خود را انکار کند، نقش تبعیت خود را در رابطه اش با خدای پدر تأیید می کند و خدای روح القدس نیز همین نقش را در رابطه با خدای پسر و پدر دارد اما توجه داشته باشید که باز نیز تأکید می کنیم که «نه بالعکس»، یعنی این خدای پدر نیست که از خدای پسر و خدای روح القدس تبعیت می کند بلکه روح القدس از پسر و نیز پسر از پدر و در چنین رابطۀ زیبای محبتانه، یگانگی آنها از ازل تا به ابد باقی است.
نوشتۀ تیم بارنِت
ترجمۀ کشیش ورژ باباخانیان
منبع مقاله: https://www.str.org/w/if-jesus-is-god-why-does-he-call-the-father-my-god-
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
|
کپی شد! |
چرا چنین فروتنی را خدای پدر نسبت به عیسی انجام نمی دهد معلوم میشود خدای اصلی یا به قول شما خدای پدر ردی از برتری خودش حتی در کلام مخالفانش باقی گذاشته است .او در کتاب مقدس مقابل عیسی فروتن نشان داده نشده تا تمایزش را آشکار سازد.خداوند آنقدر زرنگ ! است که حتی در کلام مکارانی که قصد اهانت وتهمت به وجودش در قالب کتاب مقدس را دارند خود را زیرکانه نشان داده است.عیسی غلامش شده وبندگیش را پذیرفته به جهت اینکه خدا برای اینکار او را آفریده بود نه به جهت داوطلب بودن عیسی برای غلام شدن..به این باور رسیدم که شما مغر چند گرمی خودتان را برای پذیرش حق به قرآئت رسمی مسیحیت اجاره داده باشید وبه عنوان یک حقجو عمل نمی کنید.دست دخالت خدا حتی در متون دشمنانش آشکار است.کس یا کسانیکه عیسی را با خدا برابر دانستند دشمن خداوند بودند ولی از دست بر قضا در کتاب دچار مهمل شده اند وتوسط خداوند ثابت کرده اند که عیسی بنده خدا وپایینتر از خداست گرچه اقرار عینی به این موضوع نمی کنند..در قرآن حواریون تهدید به شدیدترین عذاب شده اند ممکن است این تهدید شامل همه حواریون نشود ولی در صورت عزم یک یا چند نفر از حواریون برای طرح دعوی الوهیت عیسی .حتما شدیدترین عذاب برای انسانها شامل همان حواری یا حواریون میشد.در جای دیگر پس از موافقت حواریون برای یاری کردن عیسی بلافاصله جمله وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ می آید .مکر یک یا چند حواری از دید خداوند مخفی نمانده.خیانت فقط به شکل یهودای اسخریوطی حواری نیست.حواری به شکل دیگری هم توانایی خیانت را داشته .قطعا پولس به تنهایی نمیتوانسته مبدع تثلیث باشد او به همدستان قدیمیتری هم احتیاج داشته تا اسباب جذابیت مسیحیت را فراهم کند..به این نتیجه رسیدم که مفهوم یگانگی خداوند را یا درک نمی کنی یا منافع مادی اعم از نام یا….مانع تفکر صحیحت میشود