هنر و ادبیات

اشعار جلیل قزاق ایروانی: نوای جانگداز

رای بدهید

اشعار جلیل قزاق ایروانی:

نوای جانگداز

ای چرخ فلک ستیزه مپسند      برگرد ز راه خویش یک چند

بر عارف و عامی و هنرمند      بیداد تو از حساب بگذشت

هر جا ز تو ناله ها بر افلاک     پیراهن صبر مردمان چاک

تا چند ستم کنی بر این خاک       بیداد تو از حساب بگذشت

کارت ز حساب مردمی دور      دلها ز تو خسته است و رنجور

روز همه از تو شام دیجور       بیداد تو از حساب بگذشت

باران بلا مدام بارد                 رحمی بغنان کس نیارد

این بود چنین چه سود دارد     بیداد تو از حساب بگذشت

یاری به خدا که من بر آنم     در خانه رنج و غم نمانم

سیر آمد از این حساب جانم      بیداد تو از حساب بگذشت

غوغا و فغان بهر گذر شد     اقطاع زمین ز گریه تر شد

بیچاره بشر که خون جگر شد     بیداد تو از حساب بگذشت

چون نامه عمر خویش خوانم       اشکی به ورق همی فشانم

نی اشک که خون دل چکانم      بیداد تو از حساب بگذشت

برگرفته از کتاب چون محزون ولی شادمان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO