هنر و ادبیات
اشعار جلیل قزاق ایروانی: مرگ
اشعار جلیل قزاق ایروانی:
مرگ
تو ای مرگ ای خجسته پیک باری چرا از دوستدارت یاد ناری؟
اگر رنجیده تا عذر گویم طریق دوستیت از صدق پویم
خطا گر رفت اینک عذر خواهم که نبود غیر تو دیگر پناهم
گروهی مردم از تو می هراسند گروهی دیگر آنان که شناسند
چنان تنگ آورندت اندر آغوش که هستیشان شود دردم فراموش
تو نزر عاقلان دانم عزیزی نداند این مگر صاحب تمیزی
من از نام و نشانت کی هراس تویی ز آیات رحمت می شناسم
همه رفتند یک یک دوستانم به بیت الحزن دنیا چند مانم؟
همه خوابیده خوش ایمن ز آفات تو هستی الغرض ختم البلیات
برگرفته از کتاب چون محزون ولی شادمان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |