پاسخ به اسلام

آیا مطابق متن قرآن پیامبران افرادی معصوم و عاری از گناه بودند؟

5/5 - (2 امتیاز)

آیا مطابق متن قرآن پیامبران افرادی معصوم و عاری از گناه بودند؟

کتاب مقدس مسیحیان به ما چنین می آموزد که پیامبران نیز انسانهایی مثل ما بودند و مرتکب خطا و گناهان می شدند. عقیدۀ عصمت پیامبران در قرآن هم وجود ندارد! مدعیان عصمت پیامبران نمی‌توانند حتی یک آیۀ صریح و محکم از قرآن بیاورند که بیان کند که پیامبران مرتکب گناه نمی‌شوند؛ بلکه برعکس در آیات مختلفی از قرآن به گناهانِ مختلف پیامبران اشاره شده است که فقط چند مورد از آن‌ها را ذیلاً بیان می‌کنیم:

(إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًالِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا)

«(ای محمد)ما برای تو پيروزی آشكاری فراهم ساختيم! غرض اين بود كه خداوند گناهان گذشته و آينده تو را  ببخشد و نعمتش را بر تو تمام كند، و به راه راست هدايتت فرمايد.» (سورۀ فتح آیات 1و2)

(فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ)

«پس بدان كه معبودي جز الله نيست، و براي گناه خود و مردان و زنان با ايمان استغفار كن، و خداوند محل حركت و قرارگاه شما را مي‏داند. (سورۀ محمد، آیۀ 11)

(وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ)

«هر وقت كسانی را كه آيات ما را استهزاء می‏ كنند مشاهده نمائی از آن‌ها روی بگردان تا به سخن ديگری بپردازند و اگر شيطان از ياد تو ببرد، به محض توجه پيدا كردن با (اين) جمعيت ستمگر منشين.» (سورۀ انعام، آیۀ 68)

(وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيم)

«و پيش از تو هيچ رسول يا نبى نفرستاديم مگر آنكه چون قرائت [وحى را] آغاز كرد، شيطان در خواندن او اخلال می كرد، آنگاه خداوند اثر القاى شيطان را می زدايد، و سپس آيات خويش را استوار می دارد و خداوند داناى فرزانه است.» (سورۀ حج، آیۀ 52)‏

(وَ وَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى)

«و (خدا) تو را گمراه يافت و هدایتت كرد.» (سورۀ ضحی، آیۀ 7)

(وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا)

«و از پيش به آدم سفارش كرديم، ولى فراموش كرد، و در او عزمى استوار نيافتيم.» (سورۀ طه، آیۀ 115)

(فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَى فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى)

(سپس شيطان او (آدم) را وسوسه كرد، گفت اى آدم آيا می خواهى درخت جاودانگى و سلطنت بی انقراض را نشانت دهم؟ آنگاه از آن خوردند و عورت‌هايشان بر آنان آشكار شد و بر آن‌ها از برگ [درختان‏] بهشتى می چسباندند و بدين‏سان آدم از امر پروردگارش عصیان كرد و گمراه شد.» (سورۀ طه، آیات 121و122)

(وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِين)

«و ذا النون (يونس) را (به ياد آور)، در آن هنگام كه خشمگين (از ميان قوم خود) رفت، و چنين می‏ پنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت، (اما موقعی كه در كام نهنگ فرو رفت) در آن ظلمت‌ها فرياد زد خداوندا! جز تو معبودی نيست، منزهی تو، من از ستمكاران بودم.» (سورۀ انبیاء، آیه 87)

(وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ)

«او (موسی) در موقعي كه اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد، ناگهان دو مرد را ديد كه به جنگ و نزاع مشغولند، يكی از پيروان او بود، و ديگری از دشمنانش، آن يك كه از پيروان او بود از وی در برابر دشمنش تقاضای كمك كرد، موسی مشت محكمی بر سينۀ او زد و كار او را ساخت (و او را به قتل رساند!) موسی گفت: اين از عمل شيطان بود كه او دشمن و گمراه كنندۀ آشكاري است. عرض كرد پروردگارا! من به خويشتن ستم كردم، مرا ببخش، خدا او را بخشيد كه او غفور و رحيم است.» (سورۀ قصص، آیات 15و16)

(وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ)

«و (یوسف) به آن يكی از آن دو كه می‏ دانست رهائی می ‏يابد گفت: مرا نزد صاحبت (سلطان مصر) يادآوری كن، پس شيطان ياد پروردگارش را از خاطر وی برد و به دنبال آن چند سال در زندان باقی ماند.» (سورۀ یوسف، آیۀ 42)

به نظر همین مقدار کافی است. همانطور که می‌بینیم نه تنها در قرآن نیز هیچ آیه‌ای که صراحتاً دلالت بر عصمت پیامبران از گناه، اشتباه، فراموشی و عدم تسلط شیطان بر آن‌ها کند، وجود ندارد، بلکه در آیات متعددی می‌بینیم که گناهانی مانند قتل، بی‌صبری، عصیان از فرمان خدا و… به پیامبران نسبت داده شده است. در آیاتی نیز فراموشی را به پیامبران نسبت می‌دهد و در آیاتی هم صراحتاً به پیامبراسلام دستور می‌دهد که از گناهانش استغفار کند. بنابراین چنین عقیده‌ای، همانند عقیدۀ تحریف کتاب‌مقدس هیچ پایۀ قرآنی ندارد، بلکه برعکس آیات نقض‌کنندۀ عقیدۀ عصمت در قرآن زیاد است.

برخی هم علیرغم نبودن هیچ آیۀ صریح در باب عصمت پیامبران چه در کتاب‌مقدس و چه در قرآن، و نیز وجود آیات زیادی که این عقیده را نقض می‌کند، می‌خواهند با استدلال عقلی عصمت پیامبران را ثابت کنند. آنان می‌گویند که وقتی پیامبری به انجام کاری دستور می‌دهد یا از انجام کاری نهی می‌کند، خودش باید آن را اطاعت کند، در غیر این صورت مردم نسبت به آن پیامبر و پیامش بدبین می‌شوند! همچنین می‌گویند پیامبران الگوی انسان‌ها هستند و چون الگوی انسان‌ها هستند باید از هر گناهی مبرا باشند!

در پاسخ به استدلال اول می‌گوییم که آن پیامبر فقط آن امر و نهی الهی را به سایر انسان‌ها ابلاغ کرده است و هیچ دلیل عقلی وجود ندارد که بگوییم، ابلاغ‌کننده همواره خودش دستور ابلاغی را کاملاً رعایت می‌کند. از نظر عقل ممکن است که خود ابلاغ‌کننده هم از دستور ابلاغ شده تخطی کند پس این استدلال کاملاً بی‌اساس و غیرمنطقی است. در پاسخ به استدلال دوم نیز می‌گوییم که شاید برخی پیامبران در برخی رفتار‌ها الگوی خوبی باشند، اما این هرگز به این معنا نیست که در تمام موارد و رفتار‌ها الگوی مناسبی باشند؛ در کتاب‌مقدس هیچ انسانی الگوی رفتار ما نیست و فقط خودِ خدا الگوی ماست؛ زیرا او یگانه وجود قدوس است و خودِ خدا هم دستور داده که اخلاق و رفتار ما، مانند خودِ خداوند باشد و نه یک انسان:

«برای من مقدس باشید؛ زیرا که من یهوه قدوس هستم، و شما را از امت‌ها امتیاز کردهام تا از آن من باشید.» (لاویان 20: 26)

همچنین مسیح خداوند فرمود:

«پس شما کامل باشید چنانکه پدر شما که در آسمان است کامل است.» (انجیل متی 5: 48)

پس می‌بینیم که الگوی رفتار ما انسان‌ها در قدوسیت و کاملیت، نمی‌تواند یک انسان باشد؛ زیرا همۀ بشر علارغم این که ممکن است در زمینه‌هایی رفتار پسندیده‌ای داشته باشند، اما طبق پیام صریح کتاب‌مقدس گناهکارند و در زندگی ضعف‌های بسیاری دارند؛ پس این استدلال نیز نادرست است.

برگرفته از لینک زیر از وب سایت پرپاسخ:

رد نظریه اسلامی مبنی بر تحریف کتاب مقدس به علت اشاره به گناه پیامبران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO