آیا عیسی همه چیز را بهطور آشکارا گفت (یوحنا ۲۰:۱۸) یا بهطور محرمانه با شاگردانش صحبت کرد (مرقس ۳۴:۴، متی ۱۰:۱۳-۱۱)؟
آیا عیسی همه چیز را بهطور آشکارا گفت (یوحنا ۲۰:۱۸) یا بهطور محرمانه با شاگردانش صحبت کرد (مرقس ۳۴:۴، متی ۱۰:۱۳-۱۱)؟
علت اینکه برخی با اشاره به این آیهها میگویند عیسی در این متون در گفتن مسائل بهطور محرمانه یا غیرمحرمانه با خود تناقض دارد، عدم توجه به زمینۀ متن مورد نظر و نیز زمینۀ فرهنگی آنها است.
این پاسخ نیاز به اطلاعات پیشزمینهای قابل توجهی دارد که امیدوارم بهطور خلاصه در اینجا ارائه دهم:
اول از همه، مَثَل چیست؟ مثل داستانی است که برای روشن کردن، تأکید یا توضیح یک تعلیم ارائه میشود و به خودی خود، به معنای تعلیم نیست. عیسی یک استاد یهودی بود. در ادبیات رابیها حدود ۴۰۰۰ مثل ثبت شده است. رابیها معتقد بودند که روش خوب در تعلیم این است که مثلها به سه بخش باشند که بهطور معمول دو مثل در بخش آخر تعالیمشان باید روشنگر دو سوم اول میبود. عیسی این سنت را ادامه داد و بیش از یک سوم آموزشهای ثبتشدهاش به شکل مثلها ادا میشد. او از تصاویر فراوانی که اسرائیلیهای دوران خودش با آنها آشنا بودند، استفاده کرد و از مضامین مشترکی مانند گیاهان، حیوانات و غیره بهره برد. بنابراین، نکتۀ هر یک از مثلهای عیسی برای همۀ شنوندگان واضح بود که در اناجیل نیز دیده میشود. این مثلها به قدری غنی و در عین حال ظریف بودند که نه تنها میتوانستند نکتهای ساده و واضح را به شنوندۀ عادی منتقل کنند، بلکه دانشمندان میتوانستند آنها را بارها و بارها بررسی کنند و از آنها معانی بیشتری استخراج کنند. بنابراین، عیسی اغلب معنای یک مثل را در پاسخ به پرسشهای شاگردان نزدیکش برای آموزش بیشتر توضیح میداد، همانطور که هر رابی یهودی دیگر نیز انجام میداد.
این موضوع را میتوان با خواندن مرقس ۳۴:۴ در متن مشاهده کرد. زیرا میگوید: «عیسی با مَثَلهای بسیار از اینگونه، تا آنجا که میتوانستند درک کنند، کلام را برایشان [یعنی برای جمعیت] بیان میکرد. او جر با مَثَل چیزی به آنها نمیگفت [برای روشن کردن، تأکید یا توضیح تعلیم]، امّا هنگامی که با شاگردان خود در خلوت بود، همه چیز را برای آنها شرح میداد [به آنها بیشتر آموزش داد، زیرا میتوانستند بیشتر از جمعیت درک کنند]» (مرقس ۳۳:۴-۳۴).
بنابراین، مثلها تعالیم محرمانه نبودند. آنها دانش باطنی که فقط به افراد خاص داده شده باشد، نیستند. گفتن اینکه عیسی بهدنبال گیج کردن مردم بود، منطقی نیست (و هیچ پایۀ تاریخی ندارد). او بهدنبال آموزش و تعلیم مردم بود. بنابراین وقتی عیسی در دادگاه (یوحنا ۲۰:۱۸) دربارۀ تعالیمش مورد سؤال قرار گرفت، چیزی به این مضمون گفت که “من بهطور علنی تعلیم دادم و همه کلماتم را شنیدند. شما هم خوب میدانید که چگونه تعلیم دادم. من هیچ تعلیمی را در خفا ندادم.” حق با او بود.
با توجه به اینکه همه اینها درست است، این “اسرار ملکوت آسمان” که عیسی از آنها سخن میگوید، چیست؟ تنها ‘راز’ «مکاشفۀ رازی است که از ایام ازل مخفی داشته شده بود، اما اکنون بر مبنای نوشتههای انبیا مکشوف گردیده و به حکم خدای سرمدی، به جهت اطاعت ایمان، به همۀ قومها شناسانیده شده است» (رومیان ۲۵:۱۶-۲۶) و راز این است که عیسی خداوند است!
این راز این بود که مأموریت عیسی توسط پیامبران پیشبینی شده بود، او تحقق این پیشگوییها و بزرگترین مکاشفهای بود که به بشر داده میشد. کلمات او نه تنها برای نجات مردم بلکه برای داوری مردم بود، زیرا آنان “همیشه میشنیدند اما هرگز نمیفهمیدند، همیشه میدیدند اما هرگز درک نمیکردند” (متی ۱۴:۱۳). زیرا بسیاری از شنوندگانِ این مثلها تمایل به توبه و تسلیم به خدا نداشتند.
بسیاری از مردم از تعالیم عیسی لذت میبردند و برای سخنان اخلاقی زیبا و مثلهای عالی میآمدند، اما بیشتر آنان از او پیروی نمیکردند زیرا بهایی که باید برای آن میپرداختند بسیار زیاد بود (نگاه کنید به لوقا ۵۷:۹-۶۱، ۲۵:۱۴-۲۷،۳۳). اما این چیزها را شاگردانش شروع به درک کردند زیرا آنها به راستی از عیسی پیروی میکردند. اسرار ملکوت آسمان همان چیزی است که او به شاگردانش گفت و در ۱۶:۱۳-۱۷ توضیح داد: “اما خوشا به حال چشمان شما که میبینند و گوشهای شما که میشنوند [برخلاف جمعیت]. آمین به شما میگویم، بسیاری از انبیا و پارسایان مشتاق بودند آنچه را شما میبینید، ببینند و ندیدند، و آنچه را شما میشنوید، بشنود و نشنیدند» [زیرا آنها در دوران زندگی عیسی زندگی نمیکردند و همۀ آنان قبل از او بودند].
راز این است که عیسی خداوند است، عیسی پادشاه است، عیسی همان مسیحای موعود است، عیسی همان کسی است که همۀ انبیا از او سخن گفتند، یعنی نجات دهندۀ بشریت، بزرگترین مکاشفۀ خدا، آلفا و امگا (مکاشفه ۶:۲۱-۸، ۱۲:۲۲-۱۶)، تنها راه آشتی با خدا (یوحنا ۳۶:۳، رومیان ۲۳:۶).
منبع مقاله:
ترجمۀ اِلما غریبیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |