زندگی روزمره مسیحی

آیا به دنبال خوشنودی و رضایت مردم هستید؟

رای بدهید

یکی از چیزهایی که در حقیقت یک نوع اسارت است و اگر از آن آزاد شویم، آزادی عمیقی است: آزادی از خشنود ساختن یا راضی کردن مردم است.منظور من این نیست که زندگی ای داشته باشید که با دیدگاهی مثبت نسبت به مردم فداکاری کنید بلکه منظورم فشاری است منفی که بر خود می آورید تا مورد تصدیق و تأئید مردم قرار گیرید. چطور می توانیم بدانیم که آیا راضی کننده مردم هستیم یا خیر؟

 

بعضی هستند که تمام عمر خود را صرف راضی کردن مردم کرده اند و در اثر این موضوع زندگی پر از تلخی و غم و آشفته و افسرده ای دارند. اینکه دیگران در مورد آنها چه فکر می کنند آنقدر مهم شده که مانند یک نوع اعتیاد شده و تمام شخصیت آنها را تحت تأثیر قرار داده و اسفبارتر از همه این است که آنها نمی دانند مشکل اساسی کجاست.
چطور می توانیم بدانیم که آیا راضی کننده مردم هستیم یا خیر؟ اگر نباید مردم را راضی کنیم پس چه کسی را باید راضی کنیم؟

1) آیا با دیگران صادق و روراست هستید؟
یکی از علائم بزرگ مردم را راضی کردن این است که با دیگران در مورد آنچه هستیم روراست و صادق نباشیم. آنچه را که واقعا" از آن بدمان می آید می گوییم دوست داریم. جاهایی می رویم و می گوییم از آن جا لذت می بریم ولی در حقیقت اگر انتخاب با ما بود هیچوقت پا به آنجا نمی گذاشتیم و یا سر خود را به علامت تصدیق تکان می دهیم در حالیکه با آن موضوع موافق نیستیم فقط بخاطر اینکه دیگران را راضی نگه داریم. بجای گفتن حقیقت در مورد آنچه که احساس می کنیم یا فکر می کنیم کاری می کنیم که دیگران از ما خوششان بیاید. افسسیان 15:4 می گوید: " بلکه با عشق و علاقه، همواره در پی راستی خواهیم رفت. راست خواهیم گفت، راست عمل خواهیم کرد و راست خواهیم زیست تا به این ترتیب، به تدریج در هر امری مانند مسیح شویم که سر کلیسا می باشد." و آیه 25 اینطور ادامه می دهد: " دیگر به هم دروغ نگویید، بلکه گفتارتان همیشه راست باشد، زیرا ما اعضای یکدیگریم." و در کولسیان9:3 می گوید:" به یکدیگر دروغ نگویید، زیرا آن طبیعت کهنه و فاسد شما که دروغ می گفت، دیگر مرده و از بین رفته است." 
خدا از ما می خواهد در هر موقعیتی راست بگوییم ولی فراموش نکنید با محبت.

2) آیا کارهایی که می کنی از روی وظیفه می کنی یا از روی اشتیاق و علاقه؟
یکی از علائم دیگر راضی نگه داشتن مردم این است که کاری را از روی وظیفه اما بدون علاقه انجام دهیم. ما فکر می کنیم که اگر کاری را انجام ندهیم وظیفه خود را انجام نداده ایم و دیگران از ما ناراحت خواهند شد و بد فکر خواهند کرد. اما کاری را از روی ترس یا احساس طرد شدن کردن انگیزه درستی ندارد. مادر من همیشه فکر می کرد که در روزهای سال نو " باید" بدیدن فامیلها یک به یک برود. نتیجه این شده بود که ما لذتی از این روزها نمی بردیم. امیدوارم منظور مرا اشتباه نفهمیده باشید. بعضی کارها هست که ما دوست نداریم ولی باید انجام دهیم. مثلا" بعضی ها اتو کردن یا لباس شستن را دوست ندارند ولی اگر این کار را نکنند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ البته باید تعادل را در این کار حفظ کرد. اگر کاری باعث می شود که شما احساس کنید در قید اسارت یک نفر هستید یا کسی در اسارت و قید راضی کردن شما است، این کار صحیح نیست.

3) آیا دائم در حال قربانی کردن نیاز مشروع و برحق خود هستید؟
اینکه ما باید نفس خود را انکار کنیم و دیگران را محبت کنیم و به فکر دیگران باشیم، چیز کاملا" برحقی است. اما گاهی اوقات این فکر باعث می شود که نیازهای مشروع و برحق خود را مثل امنیت یا استراحت یا خوراک روزانه یا خیلی چیزهای دیگر را پایمال کنیم و نتیجه آن بجای اینکه مثبت باشد باعث آشفتگی و تلخی می شود و بالاخره احساس می کنیم دیگر نیرویی در خود نداریم و همین چیز دری را برای شریر باز می کند(اول پطرس 8:5) شخصی را می شناختم که تمام زندگی خود را قربانی مردم کرده بود و حتی خانم او حامله بود و با اینکه خانمش حامله بود معتادین را به خانه اش می آورد و نگه می داشت ولی این کار به تلخی و ناراحتی بین خانواده و از هم پاشیده شدن خدمت این شخص انجامید.

چطور بر راضی کننده بودن انسانها غلبه کنیم؟
تنها راه نجات از این وضعیت تسلیم هدایت روح القدس شدن می باشد. ( رومیان7:6) وقتی تحت هدایت روح القدس زندگی می کنیم از بایدها و شریعتها و قوانین و وظایف راضی کردن مردم آزاد می شویم.
هدایت روح القدس چیست؟ اگر برای کاری که می خواهید انجام دهید آرامش دارید و شاد هستید، پس قسمت اعظم هدایت روح القدس را دارید ( کولسیان15:3). اگر در دلتان نسبت به انجام کاری احساس آرامش و شادی ندارید و علاقه ای در خود نمی بینید پس این نمی تواند هدایت روح القدس باشد.

انگیزه
همه این مسائل به همان کلمه معروف بر می گردد، یعنی انگیزه. برای چه کاری را می کنید و یا نمی کنید؟ آیا انگیزه ما ترس، نفع شخصی، یا احساس وظیفه است؟ آیا انگیزه ما علاقه برای کنترل دیگران، مورد قبول واقع شدن یا دیده شدن است؟ همه اینها دلایل اشتباهی برای انجام کاری است. انگیزه ما برای انجام هر کاری باید این باشد که خدا آن را می خواهد و ما می خواهیم او را خشنود سازیم. هدایت روح القدس را دنبال کردن یعنی میوه او را نیز داشته باشیم یعنی محبت، نیکویی، مهربانی و غیره. هر کاری را که روح القدس ما را رهبری می کند که انجام دهیم خودش نیز به ما آرامش را می دهد. 
اگر هر کاری که می کنیم برای خداوند بکنیم، نه فقط زندگی ما بلکه زندگی دیگران نیز برکت خواهد یافت. اگر عضو خانواده تان را کمک می کنیم، طوری انجام دهید که برای خداوند می کنید. اگر فامیلها را ملاقات می کنید طوری انجام دهید که برای خداوند می کنید.اگر در کانون شادی کلیسا کار می کنید، طوری کار کنید که برای خداوند کار می کنید.
در حقیقت هر کاری که می کنید با این انگیزه بکنید که خدا را خوشحال و خشنود و راضی نگه دارید.
امروز می خواهم شما را تشویق کنم که این طرز فکر را که دیگران در مورد شما چه فکر می کنند از خود دور کنید و دور بریزید و به این فکر کنید که خدا در مورد شما چه فکر می کند؟ ( کولسیان10:1)
همانطور که می دانید خشنود ساختن خدا یکی از اهداف زندگی ما است. اما خشنود ساختن انسانها کاری نیست که ما برای آن ساخته شده ایم. امروز در حالیکه دعا می کنید بگویید خداوندا هر جا که با این انگیزه کار می کنم یا عملی می کنم یا فکری می کنم که شخص دیگری را راضی و خشنود کنم از زندگی من بیرون کن و بجای آن این انگیزه در من باشد که تو را که شایسته هستی خشنود، راضی و خوشحال نگه دارم.
نوشته کشیش ورژ باباخانیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO