فصل بیستم: الاهیات فمینیستی و نقد آن
فصل بیستم: الاهیات فمینیستی و نقد آن
الاهیات فمینیستی و نقد آن ومرزبندی آن با سیاست مسیحی
یکی از چالش های بزرگ سیاسی در جوامع اقتدارگرا فمینیستی کردن سیاست می باشد واین به رشد وپویایی حرکت های سیاسی هیچ کمکی نمیکند
اما فمینیزه کردن سیاست چگونه و از چه راهی رخ می دهد؟
در نظامی که زن ستیزی ایدئولوژی رسمی و راهنمآی آن است، زنان یکی از اصلی ترین قربانیان و همزمان از اصلی ترین چالشگران آن نظام به شمار می روند. هم از این رو سیاست اپوزیسیونالی – هم به مثابه نوعی از ارزش متفاوت و هم ابزاری برای تغییر- می بایست مسئله زنان را بیش از هر زمان و مکان دیگری به محور فعالیت های خود بدل سازد. رویکردی که گسترش مشارکت زنان در پیکارهای سیاسی را با الهام بخشی فمینیسم در سیاست در پی خواهد داشت جایگزینی سیاست مراقبت گرا، خشونت پرهیز، سازنده، هومانیستی، عدالت جو و هنجار انتقادی به جای سیاست ورزی مهلم از مردانگی اقتدارگرا (خشونت گرایی، انتقام جویی، کینه ورزی، ویرانگری) نقش مهمی در فمینیزه کردن و به تبع آن دمکراتیکزه تر کردن سیاست دارد.از انجا که حضور سیاست فمینیستی درمسیحیت، برای تبین نیاز به الاهیات دارد خود را به صورت الاهیات فمینیسم نشان داده است ازاین نظر برای مشخص تر شدن سیاست مسیحی ضرورت دارد که الاهیات فمینیسم فهمیده شود الاهیات مسیحی فمینیستی نوعی از فرقهگراییهای مذهبی است که در آن الاهیات دانان فمینیست سعی در حذف یا تغییر و تفسیر جایگاه مردان یا دانش ایشان از مسیحیت دارند. بدین ترتیب الاهیات دانان فمینیست نوعی خاص از معنویت را با محوریت زنانه پایهگذاری میکنند نقطه آغاز الاهیات فمینیستی تجربه زنانه و نفی مردسالاری است (طرد حاکمیت مردان بر زنان). ادعا میشود که با خاتمه پدرسالاری زنان بهمثابه انسانهای واقعی نگریسته میشوند و انها ادعا میکنند که کتاب مقدس نیز سراسر مردمحور است. برخی الاهیاتدانان فمینیست بر این باورند که متن کتاب مقدس دارای سوءتعابیری است که نیاز به بازبینی و تفاسیر مجددی در خود دارد. بسیاری از فمینیستها، با مروری بر تاریخ کلیسا، خوانش آباء کلیسا و اصلاحطلبان را به چالش کشیدند و در پی آشکار ساختن حضور زنان در الاهیات، تلاش فراوان میکنند. در حوزه الاهیات آکادمیک هم بسیاری مدعی هستند و نیز بودهاند که این حیطه نیز پارادایمی مردانه است.
تئولوژی یا خداشناسی به معنای شناخت خدا است؛ الاهیاتدانان فمینیست میگویند کلمه «تئو» در تئولوژی قالبی مردانه است. از جایگزینی تئا (Thea) به جای تئو (Theo) سخن گفتند، و بدینترتیب تئالوژی واژه مدنظر ایشان خواهد بود. برخی از ایشان به یک خدا یا الهه باوردارند و برخی به چندین الهه باور دارند؛ برخی نیز معتقدند که خدا نامی ندارد یا نمیتوان وی را شناخت بلکه خدا هر کس (زن یا مرد) یا هر چیزی که هست در درون ما است و ما باید به درون خود بنگریم تا او یا آن چیز را بیابیم. طیفهای گستردهای میان الاهیاتدانان فمینیست وجود دارد. برخی از ایشان در سنت مسیحیت ارتدوکس فعالیت میکنند. ایشان ادامهدهندگان سنت قدیمی در فراخوانی مومنان به دین معتبر هستند (در این مورد با چشمپوشی از تبعیض جنسی). برخی دیگر معتقدند سنت مسیحیت دیگر پاسخگوی سوالات و چالشهای موجود نبوده و باید از این مذهب پدرسالارانه خروج کرد و به سنت الههپرستی کهن در پاگانیسم پیش از مسیحیت/یهود روی آورد
.قرن نوزدهم شاهد کارهای پیشگامان متألهین فمینیست بود؛ درواقع فعالیت ایشان برآیند طبیعی جنبش فمینیستی بود. کتاب الیزابت کیدی استنتون با عنوان «کتاب مقدس زن» در ۱۸۹۵ و ۱۸۹۸ منتشر شد. همانطور که مطالبات زنان تحصیلات، شغل و حقوق برابر بود، همین حقوق برابر از کلیسا نیز مطالبه شد. در زمان واتیکان دوم مردم بسیاری مدعی شدند اکه در بسیاری از بخشهای کلیسا، زنان لحاظ نشدهاند، پس کلیسا مجموعه سنتهایی با تبعیضهای جنسی می باشد که باید مورد اصلاح و بازبینی قرار گیرد.در مجموع، متألهین فمینیست کتابمقدس معاصر که از سنت فمینیست اصلاحطلب لیبرال برخاستهاند، تفاوت میان دو جنس را تا حد ممکن تقلیل میدهند و مدعی فرصتهای برابر برای دو جنس در کلیسا هستند. الاهیات دانان فمینیست مابعدکتابمقدس احتمالا احساس تعلق بیشتری به فمینیستهای رمانتیست رادیکال میکنند، ایشان نیز معتقدند که تفاوتهای میان دوجنس در کلیسا، تفاوتهای بهحقی است. تفاوتهای میان متألهین فمینیست تقریبا مشهود و واضح است. در این میان سنتهای متعدد و متمایزی میان زنان سیاه، اسپانول و آسیایی وجود دارد. در اینجا به صورت گزینشی و ساده به نحلههایی از مکاتب الاهیات دانان فمنیست از محافظهکارترین تا رادیکالترین ایشان اشاره میکنم .
فمینیستهای اوانجلیست
ایشان قدرت کتاب مقدس و حقیقت عقاید تاریخی را تایید میکنند. بسیاری از فمینیستهای اوانجلیست استفاده از زبان خنثی بدون لحاظ جنسیت را در ترجمه کتاب مقدس میپذیرند و برخی بر این عقیدهاند که در اعتقاد به تثلیث تابعیتی دوجانبه نهفته است. ایشان هرگونه برتری را در روابط زن و مرد نفی میکنند. یکی از بهترین رویکردهای اخیر ایشان تفکر برابریطلبی در کتاب مقدس است.
الاهیات دانان فمینیست کتابمقدس
ایشان کتاب مقدس را در جایگاه منبعی ارزشمند تلقی میکنند؛ اما در رد اعتبار کل یک متن و تایید «متنی درون متن» ایشان موضع سنت لیبرال را اتخاذ کردند. ایشان منتقد سنت مسیحیت هستند، اما خواستار اصلاحات آن از درون نیز هستند. از صاحبنظران این حوزه: رزماری ردفورد روترو الیزابت شوسلر فیورنسا هستند.
الاهیات دانان فمینیست مابعد کتاب مقدس
ایشان کلاً اعتبار کتاب مقدس را رد کردند و قسمت زیادی از آن را دارای سوءتعابیر جنسیتی و با سوگیریهای پدرسالارانه قلمداد کردند. از صاحبنظران این حوزه: ماری دالی و دافنه هامسون هستند.
فمینیستهای الهه (خدای مؤنث)
ایشان خدای خود و شعایر مربوط به همان خدا را تقدیس میکنند (که گونههای متعددی میان ایشان پدید آمده: یک یا چندخدایی؛ زن یا مرد و یا صرفا یک خدای زن؛ برخی به خدایی حقیقی معتقدند و برخی به خدایی برتر باور دارند). برخی گایا را تقدیس میکنند؛ گایا روحی است که باعث نشئه جهان طبیعت و زندگی آن است. طی دهه ۱۹۷۰ بسیاری از افراد درون حوزه فمینیسم مذهبی، پاگانیسم را به عنوان نماد معنوی خود برگزیدند. ایشان مدعی بودند به زمانی از تاریخ برگشتند که در آن مذهب مادرسالار ظهور کرد. چنین تفکری از نظریههای انسانشناسی رمانتیک آلمانی اتخاذ شد؛ این تئوریها مادرسالاری را به عنوان دولت جهانی تمدن قبل از پدرسالاری تصور میکردند(چنین نگاهی به گذشته بیاعتبار است اما فمینیستهای الهه جسورانه به این آرزوی جعلی خود استناد میکنند و از این طریق اتوپیایی خیالی را برای خود متصورند). کارول کریست کتاب تولد دوباره الهه[(درقالب نوعی تئالوژی سیستماتیک) را نوشت.
فمینیستهای ویکا
ایشان دنبالهرو سنت جادوگری هستند. ویکافمینیست گروهی فرعی درون گروه بزرگ فمینستهای الهه هستند. ویکا، زمین مذهبی اروپاییاست که یک مرد و یک زن را خدای خود میداند (از این مذهب با عنوان نئوپاگانها نیز یاد میکنند). آموزههای ویکاها متمایز از شیطانپرستان است. شیطانپرستی نوعی «سیاهنمایی» از مسیحیت «وارونه» است که در آن شیطان پرستش میشود. سوزانا بوداپست ـ(موجودی زنده مینگرد)؛ در واقع زمین به مثابه خود خداوند است و مورد احترام واقع میشود. جادوگر خودش را بخشی از وجود خداوند تصور میکند، خدایی که در درون فرد است نه جایی جدا و بیرون از او.» میریام استارهوک[که یک جادوگر پگانفمینیست است، بنابر گزارشهای وبسایتش به کشورهای مختلف سفر میکند تا به آموزش رسومات جادوگری، شعایر و ابزار آن و مهارتهای فعالیت در این نحله بپردازد. کتاب وی «رقص معنوی (۱۹۷۹) متن اصلی نحله نئوپاگان است و تاکنون به هفت زبان اصلی ترجمه شده است.
باید اضافه کرد الاهیات فمینیستی، یکی از شاخههای نوین و بحثبرانگیز در مطالعات الاهیاتی است که با هدف بازخوانی سنتهای الاهیاتی از منظر زنان شکل گرفته است. این گرایش، به ویژه در قرن بیستم میلادی در واکنش به سلطه نگاه مردسالارانه بر متون و تفاسیر کتاب مقدس پدید آمد.. الاهیات فمینیستی در ابتدا واکنش در قبال برخورد تبعیض آمیز الاهیات سنتی مسیحی نسبت به زنان بود و سپس علاوه بر عناصر انتقادی، عناصر ساختاری و ایجابی نیز به آن افزوده شد. [یعنی در سالهای اولیه، ساختارهای موجود را نقد میکرد و سپس جایگزینهایی نیز برای این ساختارها ارائه کرد].
تاریخچهای کوتاه از الاهیات فمینیستی معاصر
در سال ۱۹۶۰، والری سیوینگ¹ مقالهای با عنوان “بشر: چشماندازی زنانه” را منتشر کرد که آغازگر الاهیات فمینیستی بود. این مقاله سوالاتی منتقدانه راجع به اثر رینهولد نایبر مطرح ساخت. نایبر در اثر خود “سرشت و سرنوشت انسان” تکبر را به عنوان بزرگترین گناه شناخت. سوینگ اظهار داشت که شاید تکبر، گناهی مربوط به مردان باشد و چه بسا در تجربهی زنان، کمبود و ضعف و فقدان تکبر بزرگترین گناه باشد زیرا سد راه شخصی زنان میشود. هشت سال بعد، مری دالی³ کتاب مهمِ “کلیسا و جنس دوم” را منتشر نمود. در حاشیه بودنِ زنان در الاهیات مردانه و مردسالارانه بودنِ ارزشها، اصول الاهیات فمینیستی را در سالهای اولیه تشکیل میداد. این الاهیات عمدتا انتقادی بود و ذاتی بودن جنسیت را نقد میکرد.
اما الاهیات فمینیستی، با کتاب “فراسوی خدای” نوشتهی مری دالی، به تفکری ساختاری حرکت کرد. در اندیشهی دالی، خدای سنتی به مفهوم هستی مطلق رد شد و مفهوم خدا به عنوان فعل مطرح شد. در دیدگاه او، انسانیت با اندیشه مردسالاری به انحراف کشیده شده و کمال انسانی بدون جدایی از مردسالاری ممکن نیست. دالی نخستین گناه را توانِ به استثمار کشیده شدهی زنان میداند. در اندیشهی او، رستگاری به این وسیله حاصل میشود که زنان نیروی خود را بازیابند و ارزشهای زنانه را جایگزین ارزشهای مردانه کنند.
دو الهیدان مهم فمینیست دیگر نیز، رزماری رادفور روتر⁴ و لتی راسل⁵ بودند. به عقیدهی روتر، زمین همانند زن تحت سلطهی مردان در میآید و از آن بهرهکشی میشود.در اندیشهی راسل، مشارکت نقش مهمی دارد، بدان معنا که مردان و زنان میبایست کلیسای مردسالارانه را به جامعهای برای رستگاری نوین بدل نمایند.ربکا چاپ و الیزابت جانسون از دیگر ایدهپردازان مهم هستند. در نظر ربکا چاپ، استعارهی «پدر» برای خدا، تصویر کاملی از خدا ارائه نمیدهد و نمیتواند آزادی مظلوم را تضمین کند.لازم به ذکر است که الاهیات فمینیستی از تنوع برخوردار است. و ما با الاهیات زنانه⁸، الاهیات میوجریستا⁹، الاهیات زنان آسیایی و الاهیات الهیای¹⁰ رو به رو هستیم.در ادامه به عناصر ساختاری الاهیات فمینیستی میپردازیم. به طور خلاصه، در الاهیات فمینیستی: ۱- جسد و حلول به جای تعالی و تجرد خدا مینشنید. ۲- وجودِ ربطی، جای وجود مستقل را میگیرد. ۳- تغییر جایگزین ثبات میشود. ۴- آزادیبخشی به جای رستگاری یا نجات هدف قرار میگیرد. ۵- معادشناسی جای خود را به محیط شناسی میدهد.
۱- جنبه تجسد و حلول، به جای جنبه تعالی و تجرد خدا
در الاهیات سنتی مسیحی، عقیده بر هردوی این مقولات وجود دارد اما بر جنبهی تعالی و تجرد خدا تاکید بیشتری میورزد. در الاهیات فمینیستی، این ارزشگذاری برعکس میشود و گاهی نیز مقولهی تعالی به طور کلی حذف میشود. برای مثال کارتر هیوارد¹¹ در کتابش با عنوان “رستگاری الهی” تنها تجسد را میپذیرد؛ از دیدگاه او، خدا کاملا فطری و درونی است و به عنوان قدرت روابط بین اشخاص تعریف میشود. از آن طرف، مری دلی تعادل میان مفهوم تعالی و تجسد را حفظ میکند.
۲- ربط (وجود ربطی) به جای جوهر (وجود مستقل)
در الاهیات سنتی مسیحی، جوهر (خدا) برای موجود شدن، به جز خودش به چیز دیگری نیاز ندارد، اما در الاهیات فمینیستی مفهوم جوهر مستقل، یعنی وجودی که بدون ارتباط موحود باشد، به کلی رد میشود. در این دیدگاه، وجود داشتن، همان در ربط واقع شدن است.
۳- تغییر به جای ثبات
در الاهیات سنتی، ثبات را به خداوند و تغییر را به جهان نسبت میدهند. این الاهیات، کمال را به ثبات مربوط میسازد اما در الاهیات فمینیستی، کمال حالتی پویاست که برای بروز دادن خود دائما نیازمند تغییر است.
۴- آزادیبخشی به جای رستگاری یا نجات
در الاهیات فمینیستی، از بکارگیری مفهوم رستگاری پرهیز میشود و به جای آن، از آزادیبخشی استفاده میکنند.
۵- محیط شناسی به جای معادشناسی
علایق فمینیستها بر سعادت همین جهان متمرکز میشود. روتر در کتاب “گایا الهه زمین و خدا” دغدغههای زیست محیطی فمینیستی را با معادشناسی مسیحی مقایسه میکند. همچنین فمینیسم با اقتباس از معاد مسیحی دربارهی پایان جهان صحبت میکند، اما نه پایانی به دست خدا، بلکه پایانی به علت زوال بشر.
آنچه که باعث تأسف است مدعیان این الاهیات بخاطر حب و بغض زنانه ، تمام آموزه های اصیل کتاب مقدس را وارونه کرده اند تا بتوانند بین خدا و نظریات متناقض خود پیوندی ایجاد کنند.
ماری دیلی
ماری دیلی کاتولیک بوده و تحصیلاتش را در حوزه دین و فلسفه دنبال کرد. وی در ۱۹۶۵ با پاپ واتیکان دوم ملاقات کرد که خود بابی برای برابری بیشتر زنان در کلیسای کاتولیک شد. در آن دیدار وی کاملا ناامید شد، و اقدام به نگارش کتاب کلیسا و جنس دوم در سال ۱۹۶۸ (نیویورک) کرد. سرخوردگی از مسیحیت سازمانی سبب شد تا وی همه جریانهای مسیحی را رد کند. دیلی در کتاب آنسوتر از خدای پدر[(لندن، ۱۹۷۳) عقیده «خداپدر» را باطل دانست. از نظر وی نماد «پدرخدا» از تصور انسانی شکل گرفته است؛ «اگر خدا مرد است، پس مرد خدا است». وی معتقد است قایل شدن جنبه انسانی برای خدا شیطانی است و لحاظ کردن نامی برای خدا به معنای کشتن خدا و صرفا حصار کردن خدا در قالب یک فعل، بودن، نیرو یا انرژی است. از نظر دیلی، «تبیین خدا» (این اعتقاد که خداوند هدف دارد) یا «خدای جهانی دیگر» (تاکید بر زندگی بعد از مرگ) و «خداوندی که گناهانمان را عقوبت میکند»، همه و همه مطرود هستند. دیلی مدعی حقی است که آن را نامیدن (یا خلق) مرگ خودش میخواهد؛ و هستی انسانی را خود، جهان و خدا مینامد.
دیلی در کتاب سومش، زایمان: فرااخلاق فمینیسم رادیکال (بوستون، ۱۹۷۸)، یکسره واژه «خدا» را رد کرد؛ استدلال وی آن بود که واژه «خداوند» هرگز نمیتواند از دوگانه ذهنی مرد/مردانه تطهیر شود. کتاب بعدی او شهوت محض: فلسفه فمینیست عنصری (بوستون، ۱۹۸۴) است؛ دیلی در این کتاب زنان را دعوت به بازگشت به نیمه وحشی و بکر وجودشان میکند و از آنها میخواهد تابوهای تحمیل شده بر خودشان را پس بزنند، دیلی این تابوها را محصول داستانسازی و تحریفات دیوانسالاری مردانه تلقی میکند. از نظر وی معنویت زنانه به بهترین شکل خود در جادو/ پاگانیسم جلوه یافته است. چنین رویکردی در کتاب اولین جادوی جدید بینکهکشانی وبستر در زبان انگلیسی (بوستون، ۱۹۸۷) توسط دیلی دنبال شد و تمام جنبههای الاهیات محافظهکار، شیطانی تلقی شد. وی تجسد مسیح را بهمثابه «نماد مشروع تجاوز به همه زنان و دیگر موجودات» تلقی کرد. کتاب بعدی او آمیزش از بیرون: سفری مسحورکننده با تجدید خاطره سفرنامهام از یک فیلسوف فمینیست رادیکال[۹](سانفرانسیسکو، ۱۹۹۲) به ترویج جادوی اکوفمینیستی پرداخت.
احتمالا ماری دیلی یکی از معروفترین مابعدمسیحیان و ضدمسیحی تئالوژیست است. او استاد گروه ال در کالج یسوعیان بوستون بود؛ تا زمانی که مجبور شد به علت امتناعش از پذیرش ورود مردان به کلاسهایش از کرسی استادی کنارهگیری کند.
دافنه هامپسون
دکتر دافنه هامپسون استاد بازنشسته الاهیات در دانشگاه سنت اندروز و استاد مدعو دانشگاه کلرهال در کمبریج است. وی کتاب الاهیات و فمنیسم[(آکسفورد، ۱۹۹۰) را تالیف کرد. وی جزو مابعدمسیحیانی است که خصیصههای مسیحیت را مطرود تلقی میکند. وی مدعی است که مسیحیت و فمینیسم غیرقابل تطبیق هستند: «دوستی ناظر از زبان هامپسون خاطرنشان میکند که جایی که فمینیستهای مسیحی میخواهند بازیگران نمایش را تغییر دهند، من خواهان نوع متفاوتی از نمایش هستم.» برای هامپسون مسیحیت دینی اخلاقی نیست، چرا که بهگونهای اجتنابناپذیر مشحون از تبعیضهای جنسی است. او دیدگاه خود را در یک سخنرانی در سال ۱۹۹۷ اینگونه خلاصه کرده است: «من یک غربی هستم، در دوره مابعدمسیحی زندگی میکنم و اقتباسهایی را از متفکران مسیحی داشتهام، اما اسطورههای مسیحی را رد میکنم. حتی از آن هم فراتر میروم و میگویم: اسطورهها بیطرف نیستند، خطرناک هستند. اسطوره در مسیحیت پروژهای روشن، موشکافانه و ماهرانه در تایید فرهنگ مردانه است، که به دنیای پدرسالار مشروعیت میبخشد و مردان را قادر میسازد تا راه خود را درون آن بیابند. ما نیازمند آنیم تا به فهم این مهم دست یازیم. اما از نظر خودم، من یک فرد معنوی هستم نه یک خداناباور…برای من پرواضح است که آنجا در این جهان نیرویی حاوی خیر، زیبایی و نظم وجود دارد؛ این نیرو قدرتمند است، ما میتوانیم به او نزدیک شویم و به او بپیوندیم. من این نیرو را خدا میخوانم.»
رزماری رادفورد روتر
رزماری رادفورد روتر دکتری خود را در رشته علم آباء کلیسااز دانشکده تحصیلات تکمیلی کلارمنت کالیفرنیا گرفت. او در دوره جوانی که نقش همسری را نیز درک میکرد، شاهد سختگیری آباء کلیسا درباره استفاده از قرصها و وسایل پیشگیری از بارداری بود. بخصوص در زمانی که فقر و تنگدستی در میان مردم حاکم بود. اواسط دهه ۱۹۶۰ روتر اقدام به مبارزه علیه آموزشهای کلیسا در مصرف قرصهای ضدبارداری کرد. و مبارزه وی خیلی زود به سمت تبعیض جنسی ریشهدار در کلیسا بسط یافت. او به مجمع مدافعان حقوق مدنی سیاهان آمریکا پیوست و با الاهیات لیبرال که توسط برخی متکلمان آمریکای لاتین مورد حمایت بود، شناخته شد. کتاب وی الاهیات آزاد: امید بشریت در برابر تاریخ مسیحی و قدرت آمریکایی (۱۹۷۲) سنت مسیحی را به جهت تبعیضی که بر یهودیان، سیاهان، زنان و ساکنان آمریکای لاتین روا داشته به باد انتقاد میگیرد. برخلاف دیلی که کلیت مسیحیت را رد کرد، روتر خواستار اصلاح مسیحیت از درون است. هرچند که روتر هم در نهایت سازمان کلیسا را رها میکند و از زنان میخواهد به ترک کلیسا و تشکیل کلیساهای زنان روی بیاورند و الههها را در عبادات خود بپرستند، همچون اشارات وی در کتاب کلیسای زنان: الاهیات و کنش مجامع عبادی فمینیستی (نیویورک، ۱۹۸۵) و گایا و خدا: الاهیات اکوفمینیستی برای شفای زمین[۱۶] (لندن، ۱۹۹۲). روتر از مذاهب خطی چون یهودیت و مسیحیت دوری میجست و الگوهای چرخهای طبیعت و باروری ادیان را ترجیح میداد.
مهمترین و پرنفوذترین کتاب روتر تا اکنون تبعیض جنسی و صحبت خداوند: به سوی الاهیات فمینیستی (لندن، ۱۹۸۳/۲۰۰۲) است. این کتاب تز اصلی روتر را در خود دارد: «اصل عمده الاهیات فمینیستی، ارتقا انسانیت کمالیافته زنان است». هر آنچه که از این انسانیت عدول میکند، یا آن را انکار میکند و یا آن را تحریف میکند، به رستگاری نمیانجامد.روتر در دانشگاههای یال و هاروارد تدریس داشته و اکنون عضو هیئت علمی مدرسه الاهیات اقیانوسیه است؛ وی مولف و ویراستار کتابهای زیادی است.
الیزابت شاسلر فیورنسا
الیزابت شاسلر فیورنسا[استاد الاهیات در دانشگاه هاروارد است]. فیورنسا نویسندهای فعال بوده، اما شناختهشدهترین کار وی کتاب بازسازی ریشههای مسیحی الاهیات فمینیستی (لندن، ۱۹۸۳) است. این کتاب در فصلی از فصول خود به صوفیا-خدای عیسی و زنانی که از مریدان او بودند میپردازد. نقطه عطف تفاسیر فیورنسا تامین عدالت و آزادی برای همه است. فیورنسا در آخرین کتابش با عنوان روشهای حکمت: مقدمهای بر تفسیر فمینیستی از کتاب مقدس (۲۰۰۱، نیویورک) مدعی است: «ورود کردن به معنویت فمینیستی در کتاب مقدس … بدین معناست که بیاموزیم چطور کتاب مقدس را از موضع تئوری فمینیستی عدالت و جنبش فمینیستی با هدف تغییر بخوانیم یا ادراک کنیم.» مهمتر از این، فیورنسا اشاره دارد که تفسیر کتاب مقدس ابزاری است برای آگاهی از ساختهای سلطه، که پس از این آگاهی باید ملغی شود. از نظر وی، پژوهشگران فمینیست کتاب مقدس صرفا آکادمیک نیستند، ایشان بخشی از یک جنبش اجتماعی با هدف رهاییبخشی هستند. هر خواننده باید بیاموزد که «معنا را کشف کند» و یا طوری به متون کتاب مقدس بنگرد که کارکردهای حیات یا مرگ را در بسترهای متفاوت دریابد. او مدل هرمنوتیکی دوگانه درکی/کاربردی را رد کرد. از نظر فیورنسا خوانندگان کتاب مقدس باید اعتقادات دیرینهای چون «خداوند متن کتاب مقدس را نگاشته»، کنار بگذارند. درواقع، هر تفسیری باید اینگونه نگریسته شود که آیا میتواند زنان را در چالش برای تکامل و تحول، توانمند سازد یا نه. کتاب روشهای حکمت به طرح این معادله میپردازد که: مردان= ظالمان و زنان= مظلومان سادهلوح. فیورنسا زبان خدامحور کتاب مقدس را نه تنها برای زنان بلکه برای مردان سیاه و فقرا هم نوعی سلطه تلقی میکند. وی مردان زیرسلطه را حیوان/مرد تلقی میکند و به آنها لقب «بندگان» میدهد.
فیلیس ترایبل
فیلیس ترایبل استاد مطالعات کتاب مقدس در دانشکده الاهیات دانشگاه ویک فارست است. در کتاب درباب خداوند و کلام جنسگرا (فیلادلفیا، ۱۹۷۸) وی مدعی میشود که رویکرد زنانه درباره ایمان نادیده انگاشته شده و این به دلیل قرنها حاکمیت تفسیر مردان است، نتیجتا تفاسیر باید مورد بازبینی قرار گیرند. او استعاره «رحم/شفقت» را از تفسیر کتاب مقدس استخراج کرد و آن را به تصویر زنانه از خداوند استناد داد. او همچنین به قهرمانان زن کتاب مقدس که فرهنگ پدرسالار را به چالش کشیدند، وجهه بیشتری بخشید (مثلا ماما های عبری در سفر خروج). در کتاب متون ترور[(فیلادلفیا، ۱۹۸۴) وی به «هرمنوتیک ذهن» پرداخت و از این منظر به چهار زنی که در کتاب مقدس مورد سوءاستفاده واقع شدند توجه داد، وی از این منظر زنستیزی مولف متون مقدس و خداوند را با استناد به بیاحترامی به قربانیان زن، به چالش کشید. او معتقد بود این نوع نگاهها از نظر آن خداوندی که رحم و شفقت دارد، برنمیآید که بخواهد به نجات زنان بیانجامد. او به داستان نخنمای تجاوز و مثلهشدن معشوقه گمنام لاوی(فرزند یعقوب) اشاره میکند که به دنبال داستان روت و هانا میآید و در هر دو داستان به «بهترین وجه اشارههایی به قادر مطلق و نرینگی رفته است»؛ به طوری که قادر مطلق گویی همگام با نرینگی در جنایات اعمال شده بر معشوقه لاوی نقش دارد.
سالی مکفیگ
سالی مکفیگ متکلم برجسته دانشکده الاهیات ونکوور است. وی در کتاب مدلهای خداوند (۱۹۸۸) مدعی است که استعارات خداوند (پادشاه، حاکم، خداوند، پدر) باید دور ریخته شود، زیرا که این نوع استعارات سلسله مراتبی و مرگمدارانه هستند. وی معتقد است بهترین استعاره برای زمان ما یگانهگرایی[و خدافراگیردانی است؛ تلقی جهان به مثابه بدن خداوند. خداوند و جهان یک حقیقت واحد هستند. خالق جهان یک خدای متعالی نیست. شناخت خداوند با بدنش (کل جهان) در ارتباط است و عشق به او جهان را استوار نگه میدارد. مکفیگ واژگان مادر، عاشق و دوست را برای خداوند پیشنهاد میکند. در کتاب بدن خداوند: الاهیات اکولوژیک[۲۸] (۱۹۹۳) او مدعی میشود که دسترسی انسان به قدرت اتم و تخریب، این اعتقاد دیرین را که خداوند پادشاه و حاکم بر جهان است، غیرقابلدفاع میسازد.
۱. پیشزمینه تاریخی و زمینههای شکلگیری الاهیات فمینیستی
الاهیات فمینیستی در بستر جنبشهای فمینیستی قرن نوزدهم و بیستم در غرب رشد یافت. زنان بسیاری در جوامع مسیحی با تبعیض ساختاری در کلیسا و الاهیات سنتی مواجه بودند. در دهه ۱۹۶۰، با اوجگیری موج دوم فمینیسم، الاهیات فمینیستی به عنوان جنبشی فکری برای بازخوانی الاهیات، کتاب مقدس و سنت دینی از دیدگاه زنان شکل گرفت.
- ریشهها در الاهیات لیبرال و اگزیستانسیالیستی
- تأثیر موج دوم فمینیسم بر نقد ساختارهای دینی
- نقد نقشهای جنسیتی در الاهیات سنتی
۲. تعریف و اهداف الاهیات فمینیستی
الاهیات فمینیستی تلاش دارد تا نظامهای الاهیاتی سنتی را که بر اساس تجربه و زبان مردان شکل گرفتهاند، به چالش بکشد و تجربه زنان را در مرکز توجه قرار دهد.
اهداف اصلی:
- بازخوانی متون مقدس با توجه به تجربه زیسته زنان
- نقد نقشهای کلیشهای جنسیتی در سنت دینی
- تأکید بر عدالت جنسیتی و شمول الاهیات نسبت به همه جنسیتها
- بازیابی نقش تاریخی و معنوی زنان در متون مقدس
۳. اصول و رویکردهای الاهیات فمینیستی
الاهیات فمینیستی طیفی از گرایشها و مکاتب را در برمیگیرد. از جمله:
- رویکرد بازخوانی متن مقدس: تأکید بر تأویل زنمحور از کتاب مقدس؛ مانند بازخوانی داستان آدم و حوا یا نقش مریم.
- رویکرد بازسازی ساختارهای دینی: نقد ساختارهای مردسالارانه در کلیسا و روحانیت.
- رویکرد تجربهمحور: تجربه زنان به عنوان منبع شناخت الهی.
- بازتعریف خدا: الاهیات فمینیستی ادعا می کند که تصویر خدا در کتاب مقدس مردانه است، تصویر مردانه از خدا را به چالش میکشد و به سوی تصویرهای بیجنسیت یا حتی زنانه از خداوند حرکت میکند.
۴. چهرههای تأثیرگذار در الاهیات فمینیستی
چند شخصیت مهم که در توسعه الاهیات فمینیستی نقش داشتهاند:
- ماری دالی (Mary Daly): الهیدان رادیکال فمینیست؛ نقد تند به کلیسای کاتولیک؛ بازتعریف مفاهیم دینی از منظر زنانه.
- روزالیندا میلر (Rosemary Radford Ruether): از نظریهپردازان برجسته؛ معتقد به امکان اصلاح دروندینی.
- الیزابت شوسلر فیورنتسا (Elisabeth Schüssler Fiorenza): تمرکز بر خوانش فمینیستی کتاب مقدس و سنت مسیحی.
- فمینیستهای جهانسومی (Womanist Theology): مانند دلفا اویرت، که الاهیات را از دیدگاه زنان رنگینپوست مطرح کردند.
۵. دستاوردهای الاهیات فمینیستی
- ورود مسائل جنسیتی به گفتمان الاهیاتی
- ایجاد زمینه گفتوگو میان دین و فمینیسم
- تقویت نقش زنان در کلیساها و نهادهای دینی
- الاهیات بومیشده برای زنان در جوامع مختلف
۶. نقدهای وارد بر الاهیات فمینیستی
الاهیات فمینیستی با وجود نوآوریها، با نقدهای متعددی از سوی جریانهای مختلف مواجه شده است:
الف) نقدهای دروندینی
- نقد الاهیات سنتگرا: متهم شدن الاهیات فمینیستی به انحراف از اصول دینی؛ حذف مفاهیم بنیادینی چون گناه، نجات، تثلیث.
- ادعای تفاسیر گزینشی: متون مقدس را بهگونهای تفسیر میکند که با پیشفرضهای فمینیستی هماهنگ باشد، نه بر مبنای معنای تاریخی-الهی آن.
ب) نقدهای بروندینی
- فقدان انسجام نظری: تنوع و پراکندگی رویکردها، مانع شکلگیری نظام منسجم الاهیاتی شده است.
- غربمحوری: برخی اشکال فمینیسم دینی به تجربه و فرهنگ غربی محدود است و نیازهای زنان جوامع غیرغربی را نادیده میگیرد.
ج) نقد از منظر فمینیسم سکولار
- برخی فمینیستهای سکولار، الاهیات فمینیستی را ناکافی میدانند؛ چراکه به جای خروج از دین، در تلاش برای اصلاح آن هستند.
۷. الاهیات فمینیستی در ادیان دیگر
هرچند الاهیات فمینیستی عمدتاً در بستر مسیحیت رشد کرده است، اما در سایر ادیان مانند یهودیت، اسلام و بودیسم نیز نمودهایی دارد:
- الاهیات فمینیستی یهودی: نقد قانون شریعت یهودی و بازخوانی نقش زنان.
- فمینیسم اسلامی: چهرههایی مانند آمنه ودود، فاطمه مرنیسی و عایشه عبدالرّحمن که در بازتفسیر قرآن از دیدگاه فمینیستی نقش داشتهاند.
نقد تشریحی الاهیات فمینیستی
الاهیات فمینیستی با وجود نوآوریها و تاثیرگذاری گسترده، از سوی طیفهای گوناگون فکری مورد نقد قرار گرفته است. این نقدها را میتوان در پنج محور اصلی دستهبندی کرد:
۱. نقد دروندینی (سنتگرایانه)
بسیاری از متفکران سنتگرا، بهویژه در سنتهای مسیحی، ا و یهودی، الاهیات فمینیستی را به انحراف از اصول بنیادین دین متهم میکنند:
- تحریف مفاهیم اساسی: مفاهیمی مانند گناه نخستین، فدیه، تثلیث (در مسیحیت)، یا شریعت (در اسلام و یهودیت) در الاهیات فمینیستی یا نادیده گرفته شده یا تفسیری جدید و گاه مغایر با متن مقدس یافتهاند.
- مرکزیت تجربه به جای وحی: در الاهیات سنتی، وحی و سنت دینی مرجع اصلی شناخت خدا هستند. در مقابل، الاهیات فمینیستی، تجربه زیسته زنان را اساس معرفت الهی قرار میدهد؛ امری که به باور منتقدان، اساس دین را نسبی میکند.
- تصویرسازی جدید از خداوند: تلاش برای ارائه تصاویری زنانه یا بیجنسیت از خدا، از سوی منتقدان دینی، نوعی بدعت تلقی شده است. آنان استدلال میکنند که خدا، فراتر از جنسیت است و نباید با تعابیر ایدئولوژیک محدود شود.
۲. نقد معرفتشناختی و فلسفی
برخی فیلسوفان دین و الهیدانان غیر فمینیست، الاهیات فمینیستی را بهلحاظ معرفتشناسی نیز مورد نقد قرار دادهاند:
- ابهام در تعریف منابع معرفت دینی: آیا تجربه فردی زنان میتواند منبعی برابر با وحی تلقی شود؟ اگر چنین باشد، آیا هر تجربه فردی قابلیت الاهیاتی دارد؟ این پرسشها، الاهیات فمینیستی را در وضعیت معرفتشناختی مبهمی قرار میدهند.
- نسبیگرایی خطرناک: تأکید بیش از حد بر تجربه و زمینهمندی، به نفی هرگونه معیار کلی برای داوری دینی منجر میشود. در این حالت، هر گروه (یا حتی هر فرد) میتواند قرائتی خاص از دین ارائه دهد که هیچ سنجهای برای درستی یا نادرستی آن وجود ندارد.
۳. نقد نظری: تشتت و انسجامناپذیری
یکی دیگر از نقدهای رایج، عدم انسجام نظری الاهیات فمینیستی است:
- تعدد مکاتب و تعاریف: الاهیات فمینیستی یکپارچه نیست. طیفی از رویکردهای گاه متضاد را در برمیگیرد؛ از فمینیسم لیبرال گرفته تا فمینیسم رادیکال و سیاه، و از الاهیات زنمحور تا کوییر-الاهیات.
- فقدان نظام الاهیاتی کامل: برخلاف الاهیات سنتی که دارای دستگاهی منسجم شامل خداشناسی، انسانشناسی، نجاتشناسی و معادشناسی است، الاهیات فمینیستی بیشتر بر موضوعات اجتماعی، جنسیتی و اخلاقی تمرکز دارد و کمتر به تدوین یک سیستم کامل الاهیاتی پرداخته است.
۴. نقد فرهنگی: تمرکز بیش از حد بر غرب
بخش مهمی از الاهیات فمینیستی، متأثر از تجارب زنان سفیدپوست، تحصیلکرده و غربی است. این تمرکز، سبب بروز نقدهایی از سوی زنان سایر فرهنگها شده است:
- غفلت از تجربه زنان جنوب جهانی: فمینیستهای آفریقایی، آسیایی و آمریکای لاتین بر این باورند که الاهیات فمینیستی رایج، اولویتها، زبان، و دغدغههای آنها را بازنمایی نمیکند.
- زنگرایی نژادی (Womanist Theology): این جریان که از دل فمینیسم سیاه در آمریکا برخاست، نقد خود را متوجه نژادپرستی پنهان در الاهیات فمینیستی سفیدپوست کرده و تجربه زنان سیاهپوست را محور الاهیات خود قرار میدهد.
۵. نقد از سوی فمینیستهای سکولار
برخی از چهرههای فمینیست سکولار، الاهیات فمینیستی را حرکتی محافظهکارانه و ناکافی میدانند:
- نقد بنیاد دین: از دید بسیاری از فمینیستهای رادیکال، ادیان ابراهیمی ذاتاً مردسالارند و هر تلاشی برای اصلاح آنها از درون، شکستخورده یا محدود خواهد بود.
- مطالبه جدایی کامل دین و جنسیت: از این منظر، پروژههای اصلاحی مانند الاهیات فمینیستی، صرفاً تداوم سلطه دینی بر زنان با ظاهری نو است و باید به جای اصلاح، به عبور از دین اندیشید.
جمعبندی نقد تشریحی
الاهیات فمینیستی با اینکه تلاشهای مؤثری برای بازاندیشی در نقش دین در زندگی زنان انجام داده است، اما در معرض نقدهای جدی نیز قرار دارد. این نقدها نه تنها از مواضع سنتگرایانه، بلکه از درون جنبش فمینیسم و حتی از سوی خود زنان فمینیست دیگر نیز مطرح میشود. پرسش اصلی اینجاست که آیا دین را میتوان از درون بهگونهای بازسازی کرد که هم وفادار به سنت باشد و هم عادلانه برای زنان؟ یا آنکه این دو مسیر همواره در تعارض خواهند بود؟
نقد از نظر کلیسای پروتستان و کاتولیک و مسیحیت انجیلی
در ادامه، نقدهای وارد بر الاهیات فمینیستی از منظر سه شاخه مهم مسیحیت—کاتولیک، پروتستان و مسیحیت انجیلی—بهصورت تشریحی ارائه میشود. این نقدها هر یک بر مبنای سنتهای خاص الاهیاتی، کتابمقدسی و نهادی این سه شاخه است.
نقد الاهیات فمینیستی از دیدگاه کلیسای کاتولیک، پروتستان و انجیلی
۱. نقد از دیدگاه کلیسای کاتولیک
کلیسای کاتولیک، با ساختار سلسلهمراتبی و مرجعیت سنت و پاپ، نقدی اصولی به الاهیات فمینیستی وارد میکند که میتوان در سه محور بیان کرد:
الف) وفاداری به سنت رسولی
- کلیسای کاتولیک تأکید دارد که سنت و الاهیات باید در پیوستگی با آموزههای رسولان و تعالیم کلیسا باشد. فمینیسم الاهیاتی که متکی بر تجربه فردی و خوانشهای نو از کتابمقدس است، به باور کلیسا، از این پیوستگی جدا شده و «نسبیگرایی تفسیری» را ترویج میدهد.
ب) مقام خاص مریم، نه تأیید تساوی جنسیتی در روحانیت
- الاهیات فمینیستی خواستار ورود زنان به سطوح بالای روحانیت و کشیشی است. اما کلیسای کاتولیک معتقد است که:
«عیسی مسیح، دوازده مرد را به عنوان رسول برگزید و کلیسا موظف به تبعیت از این نمونه است.»
- زنان در کاتولیسیسم دارای کرامت الهیاند، اما نقش آنها متفاوت از مردان است؛ همانگونه که شخصیت مریم مقدس نیز در جایگاهی منحصر به فرد قرار دارد، بدون آنکه در کسوت کشیش باشد.
ج) نگرانی از تغییر مفاهیم کلیدی الاهیات
- تلاش الاهیات فمینیستی برای بازتعریف مفاهیمی چون «خدا»، «گناه»، «نجات» یا «قداست»، از دید کلیسای کاتولیک خطری جدی برای یکپارچگی الاهیات سنتی است.
۲. نقد از دیدگاه کلیساهای پروتستان
پروتستانها تنوع بیشتری دارند و دیدگاهها بین کلیساهای لیبرال (مثل متحد یا لوتران مدرن) و محافظهکار (مثل پرسبیترینها یا باپتیستها) تفاوت دارد. اما کلیساهای پروتستان محافظهکار عمدتاً نقدهایی مشابه کلیسای کاتولیک دارند، با تفاوتهایی در تأکید.
الف) اصالت کتابمقدس
- پروتستانها همواره تأکید بر Sola Scriptura (تنها کتابمقدس) دارند. آنها معتقدند که الاهیات فمینیستی، کتابمقدس را از منظر ایدئولوژیک بازخوانی میکند، نه از منظر تاریخی و الهی.
- برای مثال، بازتفسیر داستان آدم و حوا یا نفی اقتدار مرد در خانواده (براساس افسسیان ۵) از سوی الاهیات فمینیستی، تحریف معنای صریح متون تلقی میشود.
ب) مخالفت با کشیشی زنان در بسیاری از فرقهها
- هرچند برخی کلیساهای لیبرال پروتستان اجازه کشیشی زنان را دادهاند، بسیاری دیگر این موضوع را بر اساس آموزههای پولس رسول مردود میدانند (۱ تیموتائوس ۲:۱۲).
ج) نگرانی از نفوذ فمینیسم سکولار
- بسیاری از پروتستانهای محافظهکار، الاهیات فمینیستی را نه از دل سنت مسیحی، بلکه تحت تأثیر فمینیسم سکولار میدانند و آن را نوعی سازش فرهنگی با دنیای مدرن تلقی میکنند.
۳. نقد از دیدگاه مسیحیت انجیلی (Evangelicalism)
مسیحیت انجیلی یکی از محافظهکارترین شاخههای مسیحیت است و نقد آن به الاهیات فمینیستی بسیار شدیدتر و ایدئولوژیکتر است.
الف) اطلاق کامل به اقتدار کتابمقدس
- انجیلیها باور دارند که کتابمقدس «بیخطا و الهامشده» است. از اینرو، هرگونه تفسیری که بر مبنای تجربه، جنسیت یا ایدئولوژی باشد، انحراف از حقیقت تلقی میشود.
ب) نقشهای جنسیتی در خلقت و خانواده
- آموزههای انجیلی تأکید میکنند که خداوند، نقشهای متفاوتی برای مرد و زن در خانواده و کلیسا تعیین کرده است (رجوع به اول قرنتیان ۱۱:۳ و افسسیان ۵). الاهیات فمینیستی که این تفاوت را تبعیض میداند، از نظر انجیلیها با تعالیم الهی در تعارض است.
ج) خطر تهی شدن الاهیات از معنای مسیحی
- انجیلیها بر نجات از طریق ایمان به مسیح، صلیب و فدیه تأکید دارند. الاهیات فمینیستی که گاه بر نجات اجتماعی و رهایی جنسیتی تمرکز دارد، از نظر انجیلیها از قلب پیام انجیل فاصله میگیرد.
جمعبندی: موضع کلی کلیساها نسبت به الاهیات فمینیستی
شاخه | موضع نسبت به الاهیات فمینیستی | نقدهای اصلی |
کاتولیک | مخالفت رسمی اما گفتوگو با برخی ابعاد | تحریف سنت، نفی کشیشی زنان، خطر نسبیگرایی |
پروتستان (محافظهکار) | نقد جدی، محدود کشیشی زنان | وفاداری به متن کتابمقدس، نقشهای جنسیتی |
انجیلی | مخالفت شدید، ایدئولوژیک | نفی اقتدار کتابمقدس، تهی شدن انجیل از محتوای نجاتبخش |
نقد از نظر کتاب مقدس
نقد الاهیات فمینیستی از منظر کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) یکی از بنیادیترین محورهای انتقاد به این جریان است. بسیاری از الهیدانان سنتگرا بر این باورند که الاهیات فمینیستی با برداشتهای گزینشی یا تحریفآمیز، تفسیری ایدئولوژیک از متن مقدس ارائه میدهد. در این بخش، بهصورت تشریحی و مستند به آیات، به نقدهای وارد بر الاهیات فمینیستی از منظر کتابمقدس میپردازیم:
نقد الاهیات فمینیستی از منظر کتاب مقدس
۱. آفرینش و تفاوت نقشهای جنسیتی (پیدایش ۱ و ۲)
ادعای الاهیات فمینیستی:
فمینیستهای مسیحی ادعا میکنند که زن و مرد در خلقت، برابر آفریده شدهاند:
«و خدا انسان را به صورت خود آفرید؛ او را مذکر و مؤنث آفرید» (پیدایش ۱: ۲۷).
نقد کتابمقدسی:
- اگرچه آیه ۱: ۲۷ از تساوی در ارزش ذاتی سخن میگوید، اما فصل دوم کتاب پیدایش نشان میدهد که نقشها متفاوتاند:
- حوا از آدم گرفته میشود (پیدایش ۲: ۲۲).
- او بهعنوان «یاریرسان» برای مرد خلق میشود (۲: ۱۸)، که نشان از مکمل بودن دارد، نه تساوی کامل نقشها.
- نتیجه: کتابمقدس تساوی در کرامت را میپذیرد، اما تفاوت در نقشها را نیز مشروع میداند.
۲. گناه نخستین و نقش زن (پیدایش ۳)
ادعای الاهیات فمینیستی:
زن را نباید مسئول گناه نخستین دانست؛ این خوانش، مردسالار و ضدزنانه است.
نقد کتابمقدسی:
- در پیدایش ۳، اگرچه حوا ابتدا وسوسه شد، اما مسئولیت نهایی بر عهده هر دو است:
- «زن خورد و به شوهر خود داد، و او نیز خورد» (۳:۶).
- بااینحال، در احکام الهی، بهصراحت گفته میشود: «و میل تو به شوهر تو خواهد بود و او بر تو حکومت خواهد کرد» (۳:۱۶).
- نتیجه: پیامد گناه، تغییر در رابطه زن و مرد است، نه تنها مجازات زن؛ اما نقش رهبری مرد در خانواده پس از گناه نیز تأیید میشود.
۳. مقام زنان در خدمت کلیسا
ادعای الاهیات فمینیستی:
زنان نیز باید اجازه کشیش شدن و رهبری کلیسا را داشته باشند، زیرا در عهد جدید زنانی مانند فویبه، پرسیلا، و مریم مجدلیه نقش فعال داشتند.
نقد کتابمقدسی:
- پولس رسول با صراحت در نامههای خود تأکید میکند:
«زن را اجازه نمیدهم که تعلیم دهد یا بر مرد سلطه داشته باشد» (اول تیموتائوس ۲:۱۲).
«مرد سر زن است، چنانکه مسیح سر کلیساست» (افسسیان ۵:۲۳).
- با وجود ذکر زنان مؤمن و فعال، هیچگاه عنوان کشیش، اسقف یا شبان به آنها داده نشده است.
- نتیجه: حضور زنان در کلیسا پذیرفته شده، اما نقش رهبری، آموزهای است که برای مردان محفوظ بوده است.
۴. تصویر خدا به عنوان پدر و مردانه بودن زبان خداشناسی
ادعای الاهیات فمینیستی:
نباید خدا را فقط با صفات مردانه (پدر، شاه، خداوند) توصیف کرد؛ باید صفات زنانه یا خنثی هم لحاظ شود.
نقد کتابمقدسی:
- کتابمقدس، بارها خدا را «پدر» مینامد (مثلاً در دعای ربانی: «ای پدر ما که در آسمانی» – متی ۶:۹).
- عیسی مسیح بهطور پیوسته از خدا به عنوان «پدر» یاد میکند و این تصویر محوری در انجیل است.
- البته صفاتی چون شفقت، رحم، و پرورش نیز در توصیف خدا آمدهاند (اشعیا ۶۶:۱۳ – مانند مادری که فرزندش را دلداری میدهد)، اما هیچگاه بهصراحت از خدا با ضمیر مؤنث یاد نشده است.
- نتیجه: تصویر خدا در کتابمقدس مردانه نیست، اما زبان الاهیاتی مردمحور است و تلاش برای تغییر آن بدون پشتوانه کتابمقدسی است.
۵. تفاوت نقش در خانواده و کلیسا
ادعای الاهیات فمینیستی:
نقش زن و مرد در خانواده و کلیسا باید بر مبنای برابری و گفتوگو تنظیم شود، نه اطاعت و رهبری.
نقد کتابمقدسی:
- در نامه افسسیان ۵، نقش زن و مرد در خانواده مشخص شده است:
«ای زنان، مطیع شوهران خود باشید چنانکه کلیسا مطیع مسیح است… و ای شوهران، زنان خود را محبت نمایید چنانکه مسیح کلیسا را محبت کرد.»
- پولس در اول قرنتیان ۱۱:۳ نیز ترتیب سروری را چنین بیان میکند:
«سر هر مرد، مسیح است؛ سر زن، مرد؛ و سر مسیح، خداست.»
- این آیات نشان میدهد که ساختار رابطه زن و مرد در کتابمقدس بر مبنای محبت و رهبری توأمان است، نه تساوی مطلق نقشها.
جمعبندی نهایی:
موضوع | رویکرد الاهیات فمینیستی | پاسخ کتابمقدس |
آفرینش | تساوی کامل زن و مرد | تساوی در کرامت، تفاوت در نقش |
گناه نخستین | نفی نقش ویژه زن | مسئولیت مشترک با اشاره به پیامد خاص زن |
کشیشی زنان | حق زنان برای رهبری | نهی صریح از تعلیم زنان بر مردان |
تصویر خدا | ضرورت زبان بیجنسیت | «پدر» به عنوان عنوان اصلی الهی |
نقش خانوادگی | تساوی و مشارکت کامل | رهبری مرد همراه با محبت و خدمت |
تاریخچه الاهیات فمینیسم به طور کامل
در این بخش، تاریخچه الاهیات فمینیستی را بهطور کامل، گامبهگام و با تحلیل زمینههای تاریخی، اجتماعی و دینی آن شرح میدهیم. این تاریخچه شامل ریشههای اولیه، تحولات قرن بیستم، موجهای اصلی فمینیسم دینی، چهرههای کلیدی، و گسترش جهانی آن است.
خلاصه تاریخچه الاهیات فمینیستی (Feminist Theology)
۱. ریشههای اولیه: پیشزمینه فکری و اجتماعی
الف) زمینه اجتماعی:
- در قرن ۱۸ و ۱۹، جنبشهای عدالتطلبانه، لغو بردهداری، و حق رأی زنان در غرب آغاز شد.
- زنان مؤمن مانند سوژورنر تروث (Sojourner Truth) در آمریکا از هر دو جریان سیاهپوستان و زنان حمایت میکردند.
- کلیسا، بهویژه در سنت پروتستانی، نقش دوگانهای داشت: هم عامل سرکوب زنان و هم بستری برای فعالیت اجتماعی آنان.
ب) نخستین صداها در مسیحیت:
- در دهههای پایانی قرن ۱۹، زنان مسیحی، بهویژه در آمریکا و بریتانیا، شروع به نقد ساختار مردسالارانه کلیسا کردند.
- کتابهایی مانند “The Woman’s Bible” (1895) نوشته الیزابت کدی استنتون (Elizabeth Cady Stanton)، از نخستین متون منتقدانه نسبت به خوانش مردانه کتاب مقدس بود.
۲. دهه ۱۹۶۰ و تولد رسمی الاهیات فمینیستی
الاهیات فمینیستی در شکل دانشگاهی و رسمی، در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ متولد شد. زمینه آن شامل موارد زیر بود:
الف) موج دوم فمینیسم:
- موج دوم فمینیسم در غرب، خواهان تساوی زنان در عرصههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بود.
- این موج به سرعت وارد عرصه دین شد؛ بهویژه در ایالات متحده و اروپا.
ب) اولین چهرههای الاهیات فمینیستی:
- مری دیلی (Mary Daly) – فیلسوف و الهیدان کاتولیک آمریکایی، با کتاب جنجالی خود “The Church and the Second Sex” (1968)، کلیسا را نهادی پدرسالار معرفی کرد.
- روزماری رادفورد روتر (Rosemary Radford Ruether) – الهیدان کاتولیک آمریکایی که در دهه ۷۰ کتاب “Sexism and God-Talk” را نوشت؛ او از تفسیر فمینیستی از کتابمقدس دفاع کرد.
۳. دهه ۱۹۸۰–۱۹۹۰: گسترش طیفها و شکلگیری شاخههای مختلف
الاهیات فمینیستی در این دوره از یک جریان واحد به مجموعهای از گرایشهای متنوع بدل شد:
الف) شاخههای اصلی الاهیات فمینیستی:
- الاهیات لیبرال فمینیستی: تمرکز بر اصلاحات تدریجی در کلیسا و آموزش الاهیات (مانند Ruether).
- الاهیات رادیکال فمینیستی: نقد کل ساختار دین بهعنوان ذاتاً مردسالار (مانند Mary Daly).
- الاهیات زنمحور (Womanist Theology): تمرکز بر تجربه زنان سیاهپوست (مثلاً دلورز ویلیامز).
- الاهیات موخریستا (Mujerista Theology): الاهیات زنان آمریکای لاتینتبار در آمریکا (مثل Ada María Isasi-Díaz).
- الاهیات کی-فمینیستی (Asian Feminist Theology): تأکید بر تجربه زنان در آسیا، با زمینههای استعمار و فقر.
ب) ورود به الاهیات آکادمیک:
- دانشگاهها در آمریکا، اروپا، و برخی نقاط آسیا و آفریقا دورههای رسمی «الاهیات فمینیستی» ایجاد کردند.
- کلیساهای لیبرالتر شروع به پذیرش زنان در رهبری دینی کردند (مثلاً کلیسای انگلستان و لوتران آمریکا).
۴. قرن ۲۱: الاهیات فمینیستی در عصر جهانی شدن
الاهیات فمینیستی در قرن بیستویکم به مسیری بینالمللی، بینفرهنگی و میاندینی گسترش یافته است:
الف) جهانی شدن تجربههای فمینیستی:
- زنان از فرهنگهای غیرغربی به الاهیات فمینیستی پیوستند.
- تجربههای زنان در خاورمیانه، آفریقا، هند، آمریکای لاتین و آسیای شرقی وارد روایت الاهیاتی شد.
ب) تمرکز بر تقاطعها (Intersectionality):
- زنان الهیدان از همپوشانی جنسیت، نژاد، طبقه، مذهب و استعمار سخن گفتند.
- الاهیات فمینیستی دیگر تنها بر جنسیت تمرکز ندارد، بلکه با دیگر اشکال ستم همزمان میجنگد.
ج) نقد از درون:
- برخی الهیدانان زن خود الاهیات فمینیستی غربی را بهدلیل نادیده گرفتن زنان غیربومی یا غیرسفیدپوست نقد کردند.
۵. چهرههای برجسته در تاریخ الاهیات فمینیستی
نام | گرایش | اثر مهم |
Mary Daly | رادیکال | Beyond God the Father |
Rosemary R. Ruether | لیبرال | Sexism and God-Talk |
Letty Russell | پروتستان فمینیست | Church in the Round |
Delores Williams | زنمحور (Womanist) | Sisters in the Wilderness |
Elizabeth Schüssler Fiorenza | کاتولیک فمینیست | In Memory of Her |
Ada María Isasi-Díaz | موخریستا | En La Lucha |
۶. نتیجهگیری: روند تاریخی به چه سمتی میرود؟
الاهیات فمینیستی از یک واکنش انتقادی به پدرسالاری مذهبی آغاز شد و اکنون به گفتمانی جهانوطن، چندوجهی و میانفرهنگی بدل شده است. این گفتمان نهتنها در الاهیات مسیحی بلکه در الاهیات یهودی، و سایر ادیان نیز تأثیر گذاشته است.امروزه حتی این تفکر زنان را در داخل کلیساها تحت تاثیر قرارداده باید اذهان نمود که یک تفکر فمینیستی در کلیسا ها تحت عنوان فعالیت های سیاسی واجتماعی نفوذ نموده که الاهیات فمینیستی را ترویج میکند سیاست مسیحی از حضور زنان در حرکت های اجتماعی وسیاسی استبقال میکند ولی چارچوب و دیسپلین مشخصی دارد ک با حرکت ها و شعار های فمینیستی مرز بندی دارد.
سردمداران ورهبران الاهیات فمینیست در گذشته و امروز
در این بخش، بهصورت تشریحی، تحلیلی و دستهبندیشده، به معرفی سردمداران و رهبران الاهیات فمینیستی از گذشته تا امروز میپردازیم. این افراد تأثیرات مهمی در توسعه، نقد و جهتدهی به الاهیات فمینیستی در زمینههای مختلف (پروتستان، کاتولیک، زنمحور، سیاهپوست، لاتینتبار و آسیایی) داشتهاند.
🔹 سردمداران و رهبران الاهیات فمینیستی: گذشته تا امروز
۱. نسل بنیانگذاران (دهه ۱۹۶۰–۱۹۸۰)
🌟 Mary Daly (۱۹۲۸–۲۰۱۰) – الهیدان کاتولیک رادیکال
- ملیت: آمریکایی
- اثر مهم: Beyond God the Father
- نقش: بنیانگذار الاهیات فمینیستی رادیکال؛ معتقد بود دین سنتی و زبان خداشناسی مردسالار است.
- موضع: ترک کلیسای کاتولیک و دعوت به بازسازی کامل زبان و ساختار دین.
🌟 Rosemary Radford Ruether (۱۹۳۶–۲۰۲۲) – الهیدان کاتولیک اصلاحگرا
- اثر مهم: Sexism and God-Talk
- نقش: یکی از نظریهپردازان اصلی اصلاحات درون کلیسا.
- ویژگی خاص: تلاش برای سازگاری فمینیسم با سنت مسیحی و نگهداشتن پیوند با کلیسا.
- دیدگاه: میتوان از درون سنت مسیحی، خوانشی برابرطلبانه استخراج کرد.
🌟 Elizabeth Schüssler Fiorenza (متولد ۱۹۳۸) – فمینیست کاتولیک و کتابمقدسی
- ملیت: آلمانیتبار
- اثر مهم: In Memory of Her
- ویژگی: از معدود کسانی که خوانش تاریخی-فمینیستی از عهد جدید ارائه داد.
- دیدگاه: تاریخ کلیسا و کتابمقدس زنان را حذف کرده است؛ باید بازنویسی شود.
🌟 Letty M. Russell (۱۹۲۹–۲۰۰۷) – الهیدان پروتستان
- اثر مهم: Church in the Round
- دیدگاه: کلیسا باید دایرهای، مشارکتی و نه سلسلهمراتبی باشد.
- نقش: پلی میان فمینیسم، الاهیات آزادیبخش و عدالت اجتماعی.
۲. نسل دوم و گسترش جهانی (دهه ۱۹۹۰ تا کنون)
🌟 Delores Williams (۱۹۳۷–۲۰۲۲) – الاهیات زنمحور سیاهپوست (Womanist Theology)
- اثر مهم: Sisters in the Wilderness
- نقش: ایجاد الاهیات ویژه زنان آفریقاییتبار؛ با تکیه بر روایت هاجر در کتابمقدس.
- دیدگاه: فمینیسم سفیدپوست نماینده تجربه همه زنان نیست.
🌟 Ada María Isasi-Díaz (۱۹۴۳–۲۰۱۲) – الهیدان موخریستا (زنان لاتینتبار)
- اثر مهم: En La Lucha
- ویژگی: وارد کردن تجربه زنان مهاجر، فقر، و عدالت نژادی در الاهیات فمینیستی.
- نقش: الاهیات را به زبان زندگی روزمره و مقاومت زنان آمریکای لاتین پیوند داد.
🌟 Kwok Pui-lan (متولد ۱۹۵۸) – فمینیسم آسیایی-پاسیفیکی
- ملیت: هنگکنگی
- اثر مهم: Postcolonial Imagination and Feminist Theology
- نقش: ایجاد گفتوگو میان الاهیات فمینیستی و استعمارزدایی
- دیدگاه: فمینیسم غربی باید از تجربههای استعمارزده بیاموزد.
۳. رهبران معاصر و نسل سوم (۲۰۰۰ تا امروز)
🌟 M. Shawn Copeland – الهیدان زن سیاهپوست کاتولیک
- زمینه: عدالت نژادی، جنسیتی و عرفانی
- دیدگاه: رنج جسم و تجربه زیسته زنان سیاهپوست جایگاه اصلی در الاهیات دارد.
🌟 Emily Townes – پروتستان، زنمحور، متخصص اخلاق
- موضع: پیوند میان فمینیسم، سیاست عمومی، و عدالت اجتماعی
- فعالیت: رییس مدرسه الاهیات دانشگاه وندربیلت (Vanderbilt Divinity School)
🌟 Serene Jones – رئیس مدرسه الاهیات اتحادیه نیویورک (Union Theological Seminary)
- زمینه: فمینیسم اصلاحی در سنت پروتستان
- ویژگی: گفتوگوی میان فمینیسم، روانکاوی و الاهیات سیاسی
🌟 Ivone Gebara – الهیدان زن کاتولیک از برزیل
- زمینه: الاهیات فمینیستی و آزادیبخش در آمریکای لاتین
- ویژگی: انتقاد از کلیسای کاتولیک برای نادیدهگرفتن صدای فقرا و زنان
جدول خلاصه رهبران الاهیات فمینیستی
نام | ملیت | دوره | گرایش | اثر مهم |
Mary Daly | آمریکایی | نسل اول | رادیکال | Beyond God the Father |
Ruether | آمریکایی | نسل اول | اصلاحطلب | Sexism and God-Talk |
Fiorenza | آلمانی | نسل اول | کتابمقدسی | In Memory of Her |
Letty Russell | آمریکایی | نسل اول | مشارکتی/پروتستان | Church in the Round |
D. Williams | آمریکایی | نسل دوم | زنمحور سیاه | Sisters in the Wilderness |
Isasi-Díaz | کوبایی-آمریکایی | نسل دوم | موخریستا | En La Lucha |
Kwok Pui-lan | آسیایی | نسل دوم | پساسرمایهداری/استعمار | Postcolonial Imagination |
Copeland | آمریکایی | نسل سوم | زنمحور، کاتولیک | — |
Serene Jones | آمریکایی | نسل سوم | اصلاحی/روانکاوانه | — |
Gebara | برزیلی | نسل سوم | آزادیبخش، فمینیستی | — |
کلیه کتاب های الاهیات فمینیسم به طور کامل
فهرست کامل همه کتابهای الاهیات فمینیستی ممکن نیست (زیرا صدها اثر در جهان منتشر شده)، اما در این پاسخ، مهمترین، پرارجاعترین و تأثیرگذارترین کتابهای الاهیات فمینیستی را بر اساس دوره تاریخی، موضوع، و گرایش فکری بهصورت دستهبندیشده و تشریحی ارائه میدهم. این کتابها بنیان نظری، نقدهای اجتماعی، الاهیات تطبیقی، خوانش کتابمقدسی، و فمینیسم جهانگستر را دربرمیگیرند.
📚 کتابهای اصلی و کلیدی در الاهیات فمینیستی (با دستهبندی موضوعی)
🔹 ۱. کتابهای کلاسیک و بنیادین (نسل اول – دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰)
عنوان کتاب | نویسنده | سال | توضیح |
The Church and the Second Sex | Mary Daly | 1968 | نقد کلیسای کاتولیک از منظر فمینیستی؛ الاهیات رادیکال زنانه. |
Beyond God the Father | Mary Daly | 1973 | الاهیات فمینیستی رادیکال؛ نقد تصور مردانه از خدا. |
Sexism and God-Talk | Rosemary Radford Ruether | 1983 | نظریهای منسجم برای الاهیات فمینیستی؛ یکی از پرارجاعترین آثار. |
In Memory of Her | Elizabeth Schüssler Fiorenza | 1983 | بازخوانی عهد جدید با تمرکز بر زنان حذفشده از تاریخ مسیحیت. |
The Woman’s Bible | Elizabeth Cady Stanton | 1895 | پیشگام نقد فمینیستی کتاب مقدس در قرن ۱۹؛ بسیار رادیکال برای زمان خود. |
Church in the Round | Letty M. Russell | 1993 | الگوی فمینیستی برای ساختار کلیسا؛ نقد ساختار سلسلهمراتبی. |
۲. الاهیات زنمحور سیاهپوستان (Womanist Theology)
عنوان کتاب | نویسنده | سال | توضیح |
Sisters in the Wilderness | Delores S. Williams | 1993 | الاهیات زنمحور سیاهپوست با تمرکز بر داستان هاجر. |
Just A Sister Away | Renita J. Weems | 1988 | خوانشی سیاهپوستی و زنانه از داستانهای کتاب مقدس. |
The Womanist Idea | Layli Maparyan | 2012 | تبیین نظری زنمحوری با کاربرد در دین و جامعه. |
۳. الاهیات فمینیستی لاتینتبار (Mujerista Theology)
عنوان کتاب | نویسنده | سال | توضیح |
Mujerista Theology: A Theology for the Twenty-First Century | Ada María Isasi-Díaz | 1996 | نخستین چارچوب منسجم برای الاهیات فمینیستی زنان لاتینتبار. |
En La Lucha / In the Struggle | Isasi-Díaz | 1993 | مجموعه مقالات درباره عدالت جنسیتی، اقتصادی و نژادی. |
۴. الاهیات فمینیستی آسیایی و استعمارزدایانه
عنوان کتاب | نویسنده | سال | توضیح |
Postcolonial Imagination and Feminist Theology | Kwok Pui-lan | 2005 | الاهیات فمینیستی در بافت پساسرمایهداری و استعمارزده. |
Introducing Asian Feminist Theology | Kwok Pui-lan | 2000 | معرفی جامع الاهیات زنان در آسیا، با تمرکز بر بودیسم، کنفوسیانیسم و مسیحیت. |
۵. الاهیات فمینیستی در بستر بینالمللی
عنوان کتاب | نویسنده/ویراستار | سال | توضیح |
Reconstructing Christian Theology | Rebecca S. Chopp (ed.) | 1994 | مجموعه مقالات زنان الهیدان از سنتهای مختلف مسیحی. |
Feminist Theology: A Reader | Ann Loades (ed.) | 1990 | گردآوری متون کلیدی فمینیستی در حوزه الاهیات. |
Global Feminist Theology | Ursula King (ed.) | 1994 | مرور تجربیات زنان مؤمن از سراسر جهان. |
۶. کتابهای جدید و معاصر (۲۰۰۰ تا امروز)
عنوان کتاب | نویسنده | سال | توضیح |
Constructing Feminist Theology | Susan Parsons | 1996 | روششناسی ساخت الاهیات فمینیستی با تحلیل فلسفی. |
She Who Is | Elizabeth A. Johnson | 1992 | الاهیات خداشناسی فمینیستی در سنت کاتولیکی. |
Making a Way Out of No Way | Monica Coleman | 2008 | الاهیات فمینیستی سیاهپوست در چارچوب تجربه و روانشناسی. |
Feminist Theological Ethics | Lois K. Daly (ed.) | 1994 | تلفیق اخلاق مسیحی و رویکرد فمینیستی. |
۷. کتابهای مرجع و دانشنامهای
عنوان | ناشر/ویراستار | توضیح |
Dictionary of Feminist Theologies | Letty Russell & Shannon Clarkson (eds.) | مدخلهای تعریفی برای مفاهیم و چهرهها. |
The Westminster Handbook to Women in American Religious History | سوزان هیل | تاریخنگاری زنان در دین. |
The Oxford Handbook of Feminist Theology | Sheila Briggs & Mary McClintock Fulkerson (eds.) | مرجع جامع درباره نظریه، اخلاق، سنتها و سیاست فمینیستی دینی. |
📘 نکته تکمیلی:
بسیاری از این آثار در رشتههای الاهیات، مطالعات دینی، مطالعات جنسیت، و تاریخ کلیسا بهعنوان منابع درسی تدریس میشوند. اگر مایل باشید، میتوانم:
- خلاصه محتوای هریک از این کتابها را آماده کنم.
- ترجمه بخشهایی از آنها به فارسی انجام دهم.
- یا فایل PDF یا فهرست کتابها را برای دانلود فهرستوار تنظیم کنم.
در ادامه، خلاصهای از محتوای مهمترین کتابهای الاهیات فمینیستی ارائه میدهم. برای هر کتاب، محتوای کلی، ایدههای مرکزی و پیام اصلی آن بیان شده است:
📘 خلاصه محتوای کتابهای بنیادین و کلاسیک
- Beyond God the Father – Mary Daly (1973)
- ایده اصلی: زبان و تصور سنتی از خدا (بهویژه مردانه بودن خدا) ابزاری برای سرکوب زنان است.
- پیشنهاد: باید از سنتهای دینی مردسالار گسست و الاهیاتی زنانه خلق کرد.
- نکته: این کتاب آغازگر الاهیات فمینیستی رادیکال است.
- Sexism and God-Talk – Rosemary Radford Ruether (1983)
- ایده اصلی: زنستیزی ریشه در تفاسیر دینی دارد، نه در خود پیام ایمان.
- پیشنهاد: بازسازی الاهیات مسیحی با تفسیری فمینیستی و وفادار به سنت.
- ساختار: معرفی چارچوبی برای فهم خدا، نجات، گناه و کلیسا از منظر فمینیستی.
- In Memory of Her – Elizabeth Schüssler Fiorenza (1983)
- ایده اصلی: تاریخنگاری کتابمقدس و کلیسا زنان را حذف کرده است.
- پیشنهاد: باید تاریخ مسیحیت را از دید زنان بازنویسی کرد.
- ویژه: تحلیل داستان زنانی چون مریم مجدلیه، فیبی و غیره.
- Church in the Round – Letty M. Russell (1993)
- ایده اصلی: کلیسا باید از شکل سلسلهمراتبی خارج و بهصورت مشارکتی اداره شود.
- الاهیات: مبتنی بر رابطه، گفتوگو و همزیستی برابر میان همه مؤمنان.
- پیشنهاد: الگویی فمینیستی برای ساختار و روابط درون کلیسا.
📘 خلاصه محتوای الاهیات زنمحور سیاهپوستان
- Sisters in the Wilderness – Delores Williams (1993)
- ایده اصلی: داستان هاجر (در عهد عتیق) الگویی برای تجربه زنان سیاهپوست است.
- تمرکز: نجات، بقا و مقاومت در متن نژاد، فقر و ستم جنسی.
- نقد: الاهیات سنتی نجات (Atonement) برای زنان سیاهپوست ناکافی است.
📘 خلاصه محتوای الاهیات فمینیستی لاتینتبار
- Mujerista Theology – Ada María Isasi-Díaz (1996)
- ایده اصلی: تجربه زنان لاتینتبار (مادران، مهاجران، فقرا) باید منبع الاهیات باشد.
- مفهوم کلیدی: «lo cotidiano» = زندگی روزمره بهعنوان بستر الاهیات.
- هدف: عدالت اجتماعی، برابری نژادی و دینی در بستر فرهنگ لاتین.
📘 خلاصه محتوای الاهیات آسیایی و پساسرمایهدار
- Postcolonial Imagination and Feminist Theology – Kwok Pui-lan (2005)
- ایده اصلی: الاهیات فمینیستی باید از سلطهگری غربی و استعمار فرهنگی فاصله بگیرد.
- تمرکز: تجربه زنان آسیایی در استعمار، سنت، و مسیحیت غربیشده.
- نوآوری: تلفیق فمینیسم با پسااستعماری، و تأکید بر تجربه محلی زنان آسیایی.
📘 خلاصه کتابهای جدیدتر و معاصر
- She Who Is – Elizabeth A. Johnson (1992)
- ایده اصلی: خدا را میتوان زنانه نیز تصور کرد؛ خدا صرفاً مذکر نیست.
- بنیاد: سنت کاتولیکی، فلسفه توماسی، و تجربه زنانه.
- هدف: غنیسازی زبان خداشناسی با استعارههای زنانه.
- Making a Way Out of No Way – Monica Coleman (2008)
- ایده: تجربه سیاهپوستان بهویژه زنان در الاهیات، با زبان روانشناسی، تبیین میشود.
- تأکید: تابآوری، امید، و معنابخشی در بستر رنج نژادی و جنسی.
- نوآوری: پیوند روانشناسی و الاهیات زنمحور.
- Feminist Theological Ethics – Lois K. Daly (ed.) (1994)
- نوع اثر: مجموعه مقالات درباره اخلاق فمینیستی در دین.
موضوعات: سقط جنین، عدالت، خانواده، حقوق بشر، و قدرت از دید الاهیات فمینیستی
یکی از اشعار دیتریش بونهوفر در زندان
من که هستم؟
من که هستم؟
آرام، با لبخند، استوار
همچون اربابی که از خانه ییلاقی خود بیرون میآید،
از سلول خود خارج شدم.
من که هستم؟ اغلب مرا میگویند
با زندانبانانم سخن میگفتم
آزادانه، دوستانه، روشن
گویی من بودم که میبایست دستور بدهم.
من که هستم؟ همچنین مرا میگویند
روزهای شوربختی را تحمل میکردم
خونسرد، با لبخند، با غرور،
همچون کسی که به برنده شدن عادت دارد.
آیا آن زمان به راستی همانی هستم که دیگران میگویند؟
یا فقط کسی هستم که خود میدانم هستم؟
ناآرام، مضطرب و بیمار، همچون پرندهای در قفس،
در تلاش برای نفس زدن، گویی دستهایی گلویم را میفشرد،
در آرزوی رنگها، گلها و آوای پرندگان،
تشنۀ سخنی مهرآمیز، برای همصحبتی،
بیقرار در انتظار رویدادهای بزرگ،
عاجزانه لرزان برای دوستانی در دوردستها،
خسته و تهی در دعا، در اندیشه، در ساختن،
درمانده و آماده برای وداع با همه چیز.
من که هستم؟ این یا آن دیگری؟
آیا امروز این هستم و آن دیگری؟
یا اینکه همزمان هر دو هستم؟ ریاکاری در مقابل دیگران،
و در مقابل خود شخصی درمانده و پژمرده و قابل سرزنش؟
یا اینکه در اندرونم هنوز چیزی چون لشکر شکستخورده هست
که از پیروزیای که قبلاً به دست آمده، با بینظمی میگریزد؟
من که هستم؟ مرا به باد تمسخر میگیرند این پرسشهای تنهای درونم.
هر که باشم، تو میدانی ای خدا، از آن تو هستم!
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |