کتاب سیاست مسیحی یا مسیحی سیاسی

فصل نوزدهم: نقش مؤثر مسیحیت در الغای برده‌داری

رای بدهید

فصل نوزدهم: نقش مؤثر مسیحیت در الغای برده‌داری

– مقدمه و زمینه تاریخی

  • تعریف بردگی در تمدن‌های باستانی
  • تفاوت تمدن جدید غرب با تمدن‌های گذشته

۱. بردگی در امپراتوری روم

  • مراحل سه‌گانه بردگی در روم
  • فتوحات و گسترش بردگی
  • شورش سپارتاکوس و پیامدهای آن

۲. اوضاع اجتماعی و اخلاقی بردگان در روم

  • قوانین، خشونت‌ها و وضعیت انسانی بردگان
  • رفتار اربابان و نمونه‌های ظلم و نفرت عمومی

۳. نقش کلیسا در تغییر نگرش به بردگان

  • آغاز تغییرات تدریجی در قوانین
  • تأثیر اخلاق مسیحی بر روابط انسانی

۴. تحولات قانونی به نفع بردگان

  • اقدامات قسطنطین، ژوستینین و سایر امپراطوران
  • ازدواج و حقوق اجتماعی بردگان آزادشده

۵. نقش فعال کلیسا در آزادسازی بردگان

  • برگزاری جشن‌ها، وصایا و خرید آزادی بردگان
  • نمونه‌هایی از قدیسانی که بردگان را آزاد کردند

۶. برده‌داری در دوره استعمار و جهان جدید

  • آغاز برده‌داری در آفریقا و انتقال به آمریکا
  • نقش پرتغال، اسپانیا و بریتانیا

۷. نهضت ضد برده‌داری در اروپا و آمریکا

  • تلاش‌های کویکرها، جان وولمان و انجمن‌های ضد برده‌داری

۸. نقش ویلیام ویلبرفورس در انگلستان

  • مبارزه سیاسی و تصویب قوانین ضد برده‌داری

۹. آزادی بردگان در آمریکا و نقش آبراهام لینکلن

  • نقش جان براون، هاریت بیچر استو، جنگ داخلی
  • اعلامیه آزادی و تصویب قانونی الغای بردگی

بخش اول: مقدمه و زمینه‌ی تاریخی بردگی – آغاز بردگی در روم باستان

مقدمه: بردگی، پدیده‌ای کهن و جهانی

یکی از بزرگ‌ترین حقایقی که در مطالعه‌ی تاریخ تمدن بشر آشکار می‌شود، حضور گسترده‌ی بردگی در همه‌ی تمدن‌های باستانی است. بردگی نه‌تنها یک واقعیت اقتصادی و اجتماعی بوده، بلکه بخشی از فرهنگ سیاسی، دینی و ساختارهای حکومتی نیز به‌شمار می‌رفته است. تمدن‌های بزرگ چون مصر، یونان، چین، ایران، و بالاخص روم باستان، بخش اعظم شکوفایی خود را بر دوش نیروی کار بی‌مزد بردگان بنا نهادند.

اما نکته‌ی شگفت‌انگیز آن است که تمدن جدید اروپا و آمریکا—برخلاف گذشتگان—در نهایت توانستند این نظام غیرانسانی را ترک کنند. این گذار عظیم از سلطه‌ی برده‌داری به آزادی، بیش از هر چیز، مرهون تأثیرات عمیق مسیحیت، تعالیم انجیلی، و فعالیت‌های اجتماعی، حقوقی و اخلاقی کلیسا بوده است. هدف این نوشتار، بررسی ریشه‌ها، روندها و پیامدهای این تلاش‌هاست؛ تلاشی که با مبارزات فردی و جمعی و تحولات دینی همراه شد.

بردگی در روم باستان (همزیستی نیمه‌اخلاقی با ظلم پنهان)

در روزگار نخستین جمهوری روم، نظام بردگی وجود داشت اما به شکلی محدود و کنترل‌شده. اغلب مردم رومی، به‌ویژه خرده‌مالکان، تنها دو یا سه برده در اختیار داشتند که در امور کشاورزی کمک‌حال آن‌ها بودند. رابطه‌ی بین ارباب و برده در این مرحله هنوز انسانی‌تر و نزدیک‌تر بود. آنان در کنار هم کار می‌کردند، با هم غذا می‌خوردند، و از نظر عاطفی نیز شباهتی به رابطه‌ی پدر و فرزندی وجود داشت.

در این دوره، اگرچه بردگی همچنان شکلی از اسارت بود، اما برخی سازوکارهای فرهنگی و قانونی، تا حدی از ظلم مطلق جلوگیری می‌کردند. برای مثال:

  • خدای «هرکول»—نماد کوشش و سختی—به‌عنوان حامی بردگان شناخته می‌شد.
  • قوانین، کار اجباری بردگان در روزهای اعیاد را منع می‌کردند.
  • روایت‌هایی وجود داشت از آن‌که خدایان خواب‌هایی به سنای روم می‌فرستادند تا اربابان را از ظلم بر بردگان بازدارند.

اما همه چیز به این سادگی نبود. برخی نظریه‌پردازان همچون «کاتو»، بردگان را صرفاً ابزار کسب ثروت می‌دانستند و توصیه می‌کردند که وقتی برده‌ای پیر یا بیمار شد، باید او را فروخت تا ضرری متوجه ارباب نشود. این نگاه ابزاری، نشان‌دهنده‌ی نطفه‌های انحطاط در نهاد اخلاقی جامعه‌ی روم بود که به‌زودی شکل فاجعه‌باری به خود گرفت.

بخش دوم: گسترش بردگی در امپراتوری روم – از کارگر کشاورز تا ابزار بی‌ارزش

عصر فتوحات و صنعتی‌سازی بردگی

با آغاز فتوحات نظامی گسترده‌ی روم در شرق و غرب، نظام بردگی وارد مرحله‌ای تازه و خشن‌تر شد. پیروزی‌های نظامی، هزاران اسیر جنگی را به‌عنوان برده وارد خاک روم کرد. این تحولات با انقراض نظام خرده‌مالکی و افزایش تمرکز زمین در دست اشراف، اوضاع را به‌گونه‌ای تغییر داد که بردگان به‌جای خدمت در کنار ارباب، به نیروی کار جمعی در املاک عظیم تبدیل شدند.

در این مرحله:

  • تماس عاطفی و انسانی بین برده و ارباب از میان رفت.
  • اشراف ثروتمند غالباً از مزارع خود دور بودند و به همین دلیل، نظارت غیرمستقیم و بی‌رحمانه از طریق مباشرها انجام می‌شد.
  • بردگان دیگر نه شریک کار، بلکه دارایی بی‌احساس و مصرفی تلقی می‌شدند.

اخلاق عمومی رومیان نیز دگرگون شده بود. حس میهن‌دوستی ساده، جای خود را به طمع، خودخواهی و تجمل‌گرایی داده بود. در این شرایط، برده‌داری نه‌تنها یک رسم، بلکه زیرساخت بنیادین اقتصادی و اجتماعی روم شد.

شورش سپارتاکوس: آتشی بر خرمن ظلم

در سال ۷۳ قبل از میلاد، برده‌ای به نام «اسپارتاکوس» که در مدرسه شمشیرزنی در کاپوا تعلیم می‌دید، با عده‌ای از هم‌رده‌هایش فرار کرده و پرچم شورش را برافراشت. او ابتدا با ۷۰ تن آغاز کرد، اما به‌زودی هزاران برده دیگر به او پیوستند. آن‌ها در کوه‌های وزو اردو زدند، آزادی را اعلام کردند و به نبرد با نیروهای دولتی پرداختند.

در چندین نبرد، سپاه اسپارتاکوس توانست لشکرهای امپراتوری را شکست دهد و نواحی جنوبی ایتالیا را تصرف کند. اما در نهایت، سپاه روم با انضباط نظامی بالاتر، شورش را سرکوب کرد:

  • اسپارتاکوس کشته شد.
  • هزاران برده دیگر به صلیب کشیده شدند.
  • قوانین سخت‌گیرانه‌تری علیه بردگان وضع شد؛ از جمله اینکه اگر اربابی به قتل می‌رسید، همه‌ی بردگان خانه بدون توجه به سن و سال، باید اعدام می‌شدند.

مرحله سوم: سقوط اخلاقی – بی‌ارزش شدن جان بردگان

در این مرحله، برده نه‌تنها حق مالکیت، خانواده یا شهادت نداشت، بلکه ارباب حق حیات و مرگ او را نیز در اختیار داشت. نمونه‌هایی از جنایات رایج علیه بردگان:

  • اربابی برای سرگرمی مهمانش برده‌ای را کشت تا مرگ انسان را تماشا کنند.
  • دیگری گوشت برده‌اش را به ماهی‌ها داد تا آزمایش کند که آیا آن‌ها گوشت انسان می‌خورند یا نه.
  • زنان رومی صورت بردگان را می‌بریدند و با سنجاق زخم می‌زدند.

بردگان علیل به جزیره‌ای در رود تبره تبعید می‌شدند تا در تنهایی بمیرند. حتی ازدواج آن‌ها رسمی نبود و شهادت‌شان در دادگاه تنها در صورت شکنجه مورد قبول واقع می‌شد.

اصلاحات تدریجی در برده‌داری – آغاز روشنایی در دل ظلمت

روشن شدن کورسوی امید: اصلاحات قانونی محدود

با گسترش امپراتوری روم و در عین حال افزایش نارضایتی عمومی، کم‌کم فشار اجتماعی و انسانی برای کاهش خشونت علیه بردگان افزایش یافت. دولت، که حالا خود با تهدیدات داخلی و خارجی مواجه بود، در تلاش برای کنترل اوضاع، برخی اصلاحات محدود را پذیرفت.

از جمله این اصلاحات:

  • اگر برده‌ای علیل یا بیمار به جزیره‌ای فرستاده می‌شد و زنده می‌ماند، ارباب حق بازپس‌گیری او را نداشت.
  • بردگان پیر و ناتوان دیگر کشته نمی‌شدند بلکه به تبعید فرستاده می‌شدند و در صورت بقا، آزاد می‌شدند.
  • امپراتور نرون، قاضی ویژه‌ای برای رسیدگی به شکایات بردگان تعیین کرد تا از خشونت اربابان جلوگیری شود.
  • امپراتور «هادرین» قانونی وضع کرد که طبق آن هیچ اربابی حق کشتن غلام خود را نداشت، و در صورت ظلم مکرر، مجبور به فروش او می‌شد.

این اصلاحات، هرچند جزئی و پراکنده بودند، اما گام‌هایی ابتدایی در جهت به رسمیت شناختن انسانیت بردگان محسوب می‌شدند.

نقش فرهنگ و اخلاق: آغاز تحول فکری درباره بردگان

یکی از عوامل مهم در این دوران، تأثیر فزاینده‌ی فلسفه و اخلاق بر دیدگاه عمومی نسبت به بردگان بود. فیلسوفانی چون سنکا، سیسرو، و اپیکتتوس بر اهمیت مهربانی، اعتدال و همدردی با زیردستان تأکید می‌کردند. برخی از بردگان—به‌ویژه بردگان یونانی—تحصیل‌کرده، باسواد و اهل هنر بودند و جایگاه خاصی نزد اربابان یافتند. در بسیاری از خانه‌های اشرافی، بردگان معلم، شاعر، فیلسوف و حتی مشاور بودند.

بعضی از بردگان به فرزندان ارباب آموزش می‌دادند و در زندگی خصوصی ارباب شریک بودند. همین نزدیکی انسانی، زمینه‌ای شد برای شناخت بیشتر ارباب از روح و شخصیت برده، که موجب احترام و در نهایت، آزادی برخی از آن‌ها می‌شد. مواردی از وصیت ارباب برای آزادی تمام غلامانش پیش از مرگ گزارش شده است.

بردگان، ابزار قدرت امپراتوران ظالم

در عین حال، برخی از امپراتوران نیز برای حفظ قدرت و جاسوسی در میان دشمنان خود، از بردگان به‌عنوان ابزار امنیتی استفاده می‌کردند. بردگانی که در خانه‌های رجال ثروتمند و بانفوذ کار می‌کردند، به راحتی توسط دولت تطمیع شده، و اطلاعات مهمی را منتقل می‌کردند. این موقعیت خاص سبب شد بردگان نقش امنیتی و گاه سیاسی پیدا کنند، و در برخی موارد، دولت از آن‌ها محافظت کند.

بخش چهارم: ظهور مسیحیت – مقابله بنیادین با نظام برده‌داری

پیام انقلابی مسیحیت: مساوات و برادری انسان‌ها

با پیدایش مسیحیت در دل امپراتوری روم، آموزه‌هایی وارد عرصه اجتماعی شدند که با ساختار طبقاتی، نظامی و برده‌دارانه‌ی آن کاملاً در تضاد بودند. مهم‌ترین آموزه‌ی انجیلی که در این زمینه مطرح شد، اصل مساوات انسانی بود. در نامه‌های پولس رسول آمده است:

«هیچ ممکن نیست که یهود باشد یا یونانی، و نه غلام و نه آزاد، و نه مرد و نه زن، زیرا که همه‌ی شما در مسیح عیسی یکی هستید.»

این جمله به‌تنهایی توانست بنیان نظام برده‌داری را از نظر اخلاقی زیر سؤال ببرد. کلیسا، تنها نهاد در سراسر امپراتوری بود که در آن بردگان و آزادان به‌طور برابر پذیرفته می‌شدند، در کنار یکدیگر عبادت می‌کردند، در مراسم عشای ربانی شرکت می‌جستند و تابع قوانین مشترک کلیسایی بودند.

قانون و کلیسا در کنار هم: آغاز اصلاحات مؤثر

در دوران امپراتوری قسطنطین، نخستین امپراتور رسمی مسیحی، تحولات عینی در قوانین امپراتوری رخ داد:

  • فروش اعضای یک خانواده برده به خریداران مختلف ممنوع شد.
  • آزادسازی بردگان در کلیسا و در روز یکشنبه جنبه‌ی عبادی و مقدس یافت.

پس از او، امپراتور ژوستینین گام‌های بلندتری برداشت:

  • محدودیت‌های قبلی بر آزادسازی بردگان لغو شد و این عمل تشویق گردید.
  • بردگان آزادشده حقوقی برابر با اتباع اصلی روم یافتند.
  • ازدواج میان مرد آزاد و زن برده، یا برعکس، قانونی شد به شرط آن‌که برده پیش از ازدواج آزاد شود. فرزندان حاصل نیز وارث قانونی محسوب می‌شدند.

این تغییرات نه‌تنها قانونی، بلکه از نظر فرهنگی نیز انقلابی محسوب می‌شدند، زیرا برای نخستین‌بار، ساختار حقوقی امپراتوری، انسان بودن برده را به رسمیت می‌شناخت.

مسیحیت: تجلیل از بردگی در مقام فضیلت اخلاقی

برخلاف فرهنگ رومی که قدرت، نخوت و تسلط را ارزش می‌دانست، مسیحیت تواضع، فروتنی، خدمت و اطاعت را فضیلت اخلاقی معرفی کرد. این آموزه‌ها که از شخصیت خود عیسی‌مسیح—نجار ساده و خدمت‌گذار—الهام گرفته بودند، در دل بسیاری از بردگان نفوذ کرد و آنان را به ایمان مسیحی جذب نمود.

این اخلاق نوین، نه‌تنها از ظلم و انتقام پرهیز می‌داد، بلکه اربابان را نیز تشویق به مهربانی و دلسوزی با بردگان می‌کرد. کلیسا در مقام داوری، اربابان ظالم را مجازات می‌کرد و حتی برخی را از عضویت کلیسا اخراج می‌نمود.

بخش پنجم: آزادسازی مقدس – کلیسا در میدان عمل

آزادی بردگان؛ عبادتی مقدس در قلب کلیسا

با گذر زمان و گسترش نفوذ کلیسا، آزادی بردگان نه‌تنها به اقدامی اخلاقی بلکه به عملی عبادی و معنوی بدل شد. آزادی غلامان در اعیاد بزرگ مسیحی—به‌ویژه عید قیام (Easter)—به‌صورت رسمی انجام می‌شد و نوعی کفاره برای گناهان گذشته به‌شمار می‌رفت. رسم شده بود که مردم:

  • در اعیاد شخصی (تولد کودک، نذر، شفای بیمار) بردگان خود را آزاد می‌کردند.
  • در مراسم وصیت، آزادی غلامان را در متن وصیت‌نامه می‌آوردند.
  • برای آزادسازی بردگان دیگران، پول جمع‌آوری یا پرداخت می‌نمودند.

بردگان آزادشده در برابر قربانگاه یا صلیب، اشک می‌ریختند و در کنار مؤمنان، حمد و سپاس به‌جا می‌آوردند. آزادی در کلیسا از یک حرکت فردی به یک نهضت اجتماعی و دینی بدل شد.

قهرمانان آزادی: سان اومدیوس، سان مالاینا و دیگران

کلیسا تنها به موعظه و توصیه اکتفا نکرد. قدیسان و شخصیت‌های برجسته‌ی کلیسا خود را وقف آزادی بردگان کردند:

  • سان اومدیوس: قدیسی که پیش از شهادتش، پنج‌هزار برده را آزاد کرد.
  • سان مالاینا: موفق به آزادسازی هشت‌هزار برده شد.
  • اسقفان: در هنگام حمله واندال‌ها یا گاتها، اموال کلیسا را فروختند تا اسیران را آزاد سازند.
  • سان آمبروز: سینی‌های طلایی کلیسا را فروخت تا روميان اسیر شده توسط گاتها را آزاد کند.
  • آلاسیوس، اسقف آنیدا: برای آزاد کردن ۷۰۰۰ اسیر، همه‌ی ظروف کلیسا را فروخت و گفت: «خدا به بشقاب و سینی نیاز ندارد.»

این افراد، برخلاف سیاست‌های محافظه‌کارانه حکومتی، به اقدامات بی‌سابقه‌ای برای تحقق آرمان آزادی دست زدند.

ایثار نهایی: خودفروشی برای آزادی دیگران

اوج فداکاری در مسیر مبارزه با برده‌داری، جایی بود که برخی شخصیت‌های روحانی یا مؤمنین، خود را به‌صورت داوطلبانه به بردگی می‌فروختند تا بتوانند دیگران را نجات دهند.

از جمله:

  • سان پطر
  • سان تلئوناریوس
  • سان سراپیون

این افراد جان و آزادی خود را فدای دیگران کردند تا آموزه‌های مسیح را به عمل بدل سازند.

بازگشت تاریکی – برده‌داری در عصر استعمار و دنیای جدید

ظهور دوباره برده‌داری: تجارت انسان در قرن پانزدهم

با کشف دنیای جدید در قرن پانزدهم، نیاز به نیروی کار ارزان‌قیمت در قاره آمریکا شدت گرفت. استعمارگران اروپایی—به‌ویژه پرتغالی‌ها، اسپانیایی‌ها و بعدها انگلیسی‌ها—به برده‌داری به‌عنوان راه‌حلی اقتصادی نگاه کردند. در سال ۱۴۴۲، افسر پرتغالی برای نخستین‌بار ده برده سیاه از آفریقا به اسپانیا آورد و این آغاز رسمی تجارت انسان در دنیای نو شد.

  • پرتغالی‌ها و اسپانیایی‌ها قلعه‌هایی در سواحل آفریقا ساختند و به خرید و انتقال بردگان مشغول شدند.
  • چارلز، پادشاه اسپانیا، امتیاز ارسال سالانه چهار هزار برده به هند غربی را به یکی از دوستانش واگذار کرد.
  • انگلیسی‌ها نیز در سال ۱۶۲۰ با انتقال بردگان به جیمزتاون، وارد این تجارت شدند و بردگان را به زارعین تنباکو فروختند.

به‌تدریج تجارت برده به یکی از سودآورترین و وحشیانه‌ترین فعالیت‌های اقتصادی تاریخ بشر بدل شد.

جنایات بازرگانان برده‌فروش در آفریقا

نقل و انتقال بردگان با خشونت، مرگ و بی‌رحمی همراه بود. رؤسای قبایل آفریقایی برای کسب سود، به روستاهای همسایه حمله کرده، مردم را به اسارت می‌بردند. آن‌ها در زنجیر، از جنگل‌های انبوه عبور داده می‌شدند تا به سواحل برسند.

  • یک دهم بردگان در مسیر جنگل تا ساحل تلف می‌شدند.
  • اجساد مردگان، جاده‌ها و جنگل‌ها را فرش می‌کرد.
  • بردگان خسته یا بیمار درجا کشته یا رها می‌شدند.
  • در کشتی‌ها، با فضایی بسیار تنگ و غیربهداشتی، بردگان به اقیانوس اطلس فرستاده می‌شدند.
  • از هر هشت برده، یک نفر در دریا می‌مرد.
  • پس از رسیدن به آمریکا، یک‌سوم دیگر در چند ماه اول از بین می‌رفتند.

دیوید لوینگستون، کاشف و مبلغ مسیحی، از نخستین اروپایی‌هایی بود که این فجایع را به چشم دید و علیه آن نوشت.

واکنش مسیحیان آگاه و وجدان‌های بیدار

با رسیدن خبر این فجایع به انگلستان، اعتراض‌های گسترده‌ای از سوی واعظان، شعرا، سیاستمداران و فرقه‌های مذهبی صورت گرفت. فرقه‌ی کویکرها، با ساده‌زیستی و اخلاق‌محوری، در اروپا و آمریکا پرچم‌دار مخالفت با برده‌داری شدند.

  • هر برده‌ای که به خاک انگلستان می‌رسید، آزاد اعلام می‌شد (سال ۱۷۷۲).
  • کویکرها اعضای برده‌فروش را از کلیسا اخراج می‌کردند.
  • انجمن‌هایی برای مبارزه با برده‌فروشی در آمریکا و انگلستان پدید آمدند.
  • مسیحیان، برده‌داری را با آموزه‌های انجیل متضاد دانسته و خواستار پایان آن شدند.

جنبش آزادی در انگلستان – از دعا تا پارلمان

جان وولمان و مأموریت اخلاقی علیه برده‌داری

یکی از پیشگامان مبارزه عملی و معنوی با برده‌داری، کشیش ساده‌زیست و مؤمن «جان وولمان» از فرقه‌ی کویکرها بود. او با ایمان عمیق دینی، به ایالات جنوبی آمریکا سفر کرد، با برده‌داران رو‌در‌رو به گفت‌وگو نشست و آنان را با استدلالات اخلاقی و دینی، به ترک برده‌داری فراخواند.

هرچند بسیاری از برده‌داران به سخنان او اعتنا نکردند، اما تأثیر فکری و اخلاقی او در شکل‌گیری موج مخالفت‌های گسترده‌تر کاملاً محسوس بود. وولمان با نوشته‌ها، سفرها و تماس مستقیم با مردم، افکار عمومی را برانگیخت و زمینه را برای اقدام سیاسی فراهم کرد.

انجمن‌های ضد برده‌داری در انگلستان

در سال ۱۷۸۳، کویکرهای انگلیسی نخستین انجمن مبارزه با برده‌فروشی را تأسیس کردند. در سال ۱۷۸۷، کمیته‌ای فراگیرتر شکل گرفت و مبارزه‌ را به سطح ملی رساند. آنان با جمع‌آوری اطلاعات، چاپ کتابچه‌ها و ایراد سخنرانی در کلیساها و مجامع عمومی، آگاهی مردم را بالا بردند.

همزمان، در آمریکا نیز جنبش مشابهی به ریاست بنیامین فرانکلین—یکی از پدران بنیان‌گذار آمریکا—تشکیل شد. این حرکت‌ها نشان می‌داد که نیروی اخلاق مسیحی، در حال تبدیل شدن به فشار اجتماعی مؤثری است.

ویلیام ویلبرفورس: نماینده‌ای از ایمان و عدالت

مهم‌ترین چهره‌ی سیاسی در این نهضت، ویلیام ویلبرفورس، نماینده پارلمان بریتانیا و مردی عمیقاً مؤمن بود. او دوست نزدیک مبشران مسیحی چون ویلیام کاری بود و همواره از آنان در مجلس حمایت می‌کرد.

  • در سال ۱۷۸۹، ویلبرفورس چندین‌بار پیشنهادهایی برای منع تجارت برده ارائه داد.
  • هر بار با مخالفت اکثریت مواجه شد، ولی دست از تلاش نکشید.
  • نخستین پیروزی او در سال ۱۸۰۷ رقم خورد، زمانی که مجلس عوام قانونی تصویب کرد که کشتی‌های انگلیسی را از شرکت در تجارت برده منع کرد.

اگرچه این قانون تنها حمل‌ونقل بردگان را متوقف می‌کرد و شامل بردگان موجود نمی‌شد، اما گامی بزرگ بود و الگویی برای سایر کشورها شد. دانمارک پنج سال قبل، و آمریکا یک سال بعد، راه انگلستان را دنبال کردند.

پایان برده‌داری در مستعمرات انگلستان

مبارزات ویلبرفورس و دیگران ادامه یافت. در سال ۱۸۳۳، مجلس عوام بریتانیا رسماً قانون آزادی کامل بردگان را تصویب کرد. این قانون:

  • آزادی همه بردگان در هند غربی را اعلام کرد.
  • به مالکان برای جبران خسارت، ۲۰ میلیون پوند غرامت پرداخت شد.
  • تجارت انسان را در مستعمرات بریتانیا برای همیشه ممنوع کرد.

بدین‌سان، امپراتوری انگلستان—که زمانی از بزرگ‌ترین عاملان تجارت برده بود—به رهبر جهانی در الغای آن بدل شد.

بخش هشتم: آمریکا در آستانه انفجار – ادیان، ادبیات و افکار عمومی علیه بردگی

دوگانگی شمال و جنوب: شکاف اقتصادی و اخلاقی

در ایالات متحده آمریکا، موضوع برده‌داری به مسئله‌ای انفجاری تبدیل شده بود. در حالی که ایالات شمالی به‌تدریج برده‌داری را ممنوع می‌کردند و به‌سوی صنعتی‌شدن پیش می‌رفتند، ایالات جنوبی همچنان به اقتصاد برده‌محور متکی بودند.

  • ایالت‌هایی مانند کارولینای جنوبی و جورجیا پافشاری داشتند که حق داشتن برده بخشی از حقوق ایالتی آن‌هاست.
  • در مقابل، ایالات شمالی در سال ۱۸۰۴ توافق کردند که به‌طور دسته‌جمعی علیه برده‌فروشی مبارزه کنند.
  • کلیساها، مدارس دینی، و اجتماعات مذهبی در شمال، آزادی بردگان را به یکی از محورهای اصلی تعلیمات خود تبدیل کرده بودند.

نقش شعر و ادبیات: سلاح نرم علیه برده‌داری

نهضت ضد برده‌داری تنها به سیاست محدود نشد. شاعران و نویسندگان نیز به این مبارزه پیوستند و ادبیات را به سلاحی قدرتمند تبدیل کردند:

  • جان گرینلیف ویتر، شاعر کویکر، اشعاری سوزناک در محکومیت برده‌فروشی سرود.
  • لانگ‌فلو و والت ویتمن نیز با آثار خود افکار عمومی را نسبت به ماهیت غیرانسانی برده‌داری بیدار کردند.

این آثار در ایالات شمالی با استقبال گسترده مواجه شد و به یکی از عوامل مؤثر در بسیج افکار عمومی بدل گشت.

جان براون: شورش مسلحانه به‌نام آزادی

در میان فعالان این جنبش، «جان براون» شخصیتی پرشور و مذهبی بود که معتقد بود تنها راه پایان دادن به برده‌داری، شورش مسلحانه است. او:

  • در ایالت «کانزاس»، در واکنش به قتل کشاورزان ضدبرده‌داری، پنج نفر از طرفداران برده‌فروشی را به قتل رساند.
  • با ۲۲ یار، از جمله ۵ سیاه‌پوست، به زرادخانه‌ای در ویرجینیا حمله کرد تا به بردگان اسلحه دهد.
  • شورش شکست خورد و براون دستگیر و به جرم خیانت اعدام شد.

اعدام جان براون، هرچند از نظر قانونی مجازات بود، اما از او چهره‌ای قهرمانانه ساخت. شعر معروفی که در وصف او سروده شد—”روح جان براون در ارتش ما زنده است”—به یکی از شعارهای مهم در جنگ داخلی آمریکا بدل شد.

کلیسا و افکار عمومی: آمریکا نمی‌تواند نیمی برده و نیمی آزاد بماند

کلیساهای شمالی، انجمن‌های ضد برده‌داری، نویسندگان، واعظان و فعالان مدنی همگی در این باور مشترک بودند که:

«آمریکا نمی‌تواند نیمی برده و نیمی آزاد باقی بماند.»

این باور، انگیزه‌ای قوی برای تشدید اقدامات سیاسی و اجتماعی در مسیر آزادی کامل همه انسان‌ها بود.

در بخش نهم، به تأثیر عمیق رمان «کلبه عمو تام» نوشته‌ی هاریت بیچر استو، نقش آن در شکل‌گیری وجدان عمومی ملت، و دیدار تاریخی او با لینکلن خواهیم پرداخت.

بخش نهم: ادبیات علیه ظلم – «کلبه عمو تام» و زنی که آمریکا را بیدار کرد

هاریت بیچر استو: صدای مظلومان با قلمی انجیلی

«هاریت بیچر استو» دختر یک کشیش پرهیزکار پرزبیتری، در ایالت مرزی «کنتاکی» رشد یافت؛ جایی که برده‌داری به‌شدت رایج بود. او که در مدرسه علوم دینی پدرش با زندگی و رنج بردگان از نزدیک آشنا شده بود، سال‌ها بعد در ایالت «مین» سکونت یافت. جرقه نگارش کلبه عمو تام زمانی در ذهنش زده شد که خواهرش به او گفت:

«اگر من قلم تو را داشتم، کتابی می‌نوشتم که آمریکا را با مفاسد برده‌داری آشنا کند.»

این جمله به‌همراه تجربه‌ی شخصی هاریت در مراسم عشای ربانی و دعای عمیق در کلیسا، الهام‌بخش رمان معروف او شد.

«کلبه عمو تام»: طوفانی در قلب ملت

کتاب کلبه عمو تام ابتدا به‌صورت دنباله‌دار در یک مجله و سپس به‌صورت کامل منتشر شد. این اثر، شرح دقیق و دردناکی از زندگی بردگان، خشونت اربابان، جدایی خانواده‌ها، و بی‌عدالتی قانونی را به تصویر کشید. تأثیر این کتاب بی‌نظیر بود:

  • به ۲۳ زبان ترجمه شد.
  • میلیون‌ها نسخه در آمریکا و اروپا فروش رفت.
  • خشم شدید برده‌داران جنوب را برانگیخت؛ انتشار آن در ایالات جنوبی ممنوع شد.
  • اما در شمال، موج عظیم بیداری و همدردی با بردگان ایجاد کرد.

کلماتی که آتش به پا کرد: از ادبیات تا انقلاب

چند سال بعد، هنگامی که جنگ داخلی آمریکا آغاز شد، هاریت با آبراهام لینکلن، رئیس‌جمهور وقت، دیدار کرد. لینکلن با لبخند به او گفت:

«این است همان خانم کوچکی که جنگ بزرگی را به‌راه انداخت!»

این جمله، نه‌تنها کنایه‌آمیز، بلکه اعترافی بود به قدرت بی‌نظیر ادبیات در تغییر سرنوشت ملت‌ها. هاریت پس از کلبه عمو تام، دو اثر دیگر نیز منتشر کرد (کلید کلبه عمو تام و درد)، اما هیچ‌کدام به اندازه رمان نخست تأثیرگذار نبود.

ادبیات، نطفه‌ی انقلاب اجتماعی

کلبه عمو تام بیش از آنکه فقط یک رمان باشد، فریاد اعتراض ملتی بود که دیگر نمی‌خواست شاهد فروپاشی ارزش‌های انسانی‌اش باشد. این کتاب، برده‌داری را از یک «سیاست اقتصادی» به یک «جنایت اخلاقی» در نگاه مردم تبدیل کرد و وجدان عمومی را برای نبرد نهایی آماده ساخت.

بخش دهم: پایان زنجیرها – لینکلن، ایمان، و پیروزی عدالت

آبراهام لینکلن: مردی با ایمان و رسالت آزادی

آبراهام لینکلن، شانزدهمین رئیس‌جمهور ایالات متحده، نه‌تنها سیاستمداری هوشمند، بلکه انسانی دیندار و متأثر از آموزه‌های مسیحی بود. او از آغاز، با برده‌داری مخالف بود اما هدف اصلی‌اش حفظ اتحاد ایالات آمریکا بود.

با آغاز جنگ داخلی در سال ۱۸۶۱، لینکلن به تدریج دریافت که تنها راه پیروزی بر ایالات جنوبی، ضربه زدن به ستون فقرات اقتصاد آنها، یعنی برده‌داری است.

  • در ژانویه ۱۸۶۳، لینکلن اعلامیه آزادی بردگان را صادر کرد.
  • این اعلامیه بردگان ایالات شورشی جنوب را برای همیشه آزاد اعلام می‌کرد.
  • لینکلن در برابر مخالفت اعضای دولت، گفت:

«من به خدای خود قول داده‌ام که غلامان را آزاد کنم.»

از اعلامیه تا قانون: اصلاح سیزدهم قانون اساسی

در سال ۱۸۶۵، دو سال پس از اعلامیه، کنگره آمریکا اصلاحیه سیزدهم قانون اساسی را تصویب کرد که در آن به صراحت گفته شده بود:

«برده‌داری و بیگاری اجباری، مگر در مورد مجازات قانونی، در خاک ایالات متحده ممنوع است.»

این اصلاحیه، به‌صورت قانونی و دائمی، برای همیشه به برده‌داری پایان داد. در نتیجه، بیش از سه میلیون برده سیاه‌پوست آزاد شدند و لکه‌ی ننگینی که بر دامان ملت آمریکا بود، پاک شد.

پیروزی مسیحیت بر نظام برده‌داری

همان‌گونه که در سراسر این تاریخ مشاهده شد، مبارزه با برده‌داری نه صرفاً جنبشی سیاسی، بلکه تبلور عمیق اصول اخلاقی، ایمانی و انسانی مسیحیت بود:

  • کلیسا، کانون نخستین مساوات‌طلبی بود.
  • قدیسان و واعظان، فداکارانه جان و مال خود را فدای آزادی دیگران کردند.
  • شعر، رمان، سخنرانی، سیاست، و ایمان، همه در هم آمیختند تا آزادی را محقق کنند.

در حقیقت، آموزه‌های عیسی مسیح که فرمان داد «هر که می‌خواهد بزرگ باشد، بنده همه باشد»، در عمل به فرهنگی تبدیل شد که بردگی را نه‌تنها از نظر سیاسی، بلکه از نظر اخلاقی و الهی غیرقابل قبول ساخت.

سخن پایانی: نور بر تاریکی چیره شد

با پایان برده‌داری، یکی از بزرگ‌ترین پیروزی‌های وجدان بشری و ایمان مسیحی رقم خورد. این مبارزه، گواهی است بر اینکه دین، اگر با عدالت و عشق همراه باشد، می‌تواند نه‌تنها دل انسان‌ها را، بلکه تاریخ را دگرگون سازد.

تأثیر مسیحیت و کلیسا در الغای بردگی

برده‌داری از جمله تاریک‌ترین پدیده‌های تاریخ بشر است که در بسیاری از تمدن‌های باستانی نهادینه شده بود. از مصر و یونان تا امپراتوری روم، نظام اجتماعی، اقتصادی و حتی دینی غالب، بر اساس بهره‌کشی از نیروی کار اجباری بردگان بنا شده بود. در چنین دنیایی، ظهور مسیحیت با پیام‌هایی چون برابری، کرامت انسان، محبت و آزادی، تحولی ریشه‌ای را موجب شد. اگرچه پایان برده‌داری فرایندی تدریجی و پیچیده بود، اما بدون شک مسیحیت و کلیسا نقشی تعیین‌کننده در تغییر دیدگاه‌ها، وضع قوانین، بیدار کردن وجدان عمومی، و حمایت از نهضت‌های آزادی‌خواهانه ایفا کردند. در این مقاله، ابعاد مختلف این تأثیر تاریخی بررسی خواهد شد.

۱. آموزه‌های بنیادین مسیحیت در نفی بردگی

مسیحیت از همان آغاز، نظام ارزشی متفاوتی نسبت به انسان ارائه داد. پیامبر آن، عیسی مسیح، نه از طبقات اشراف، بلکه نجاری ساده و فروتن بود که آموزه‌هایش برخلاف ارزش‌های دنیای رومی و یهودی، مبتنی بر تواضع، بخشش، خدمت و مساوات بود. از دیدگاه او:

«هر که در میان شما خواهد اول باشد، غلام همه باشد.» (انجیل مرقس 10: 44)

پولس رسول در نامه‌های خود تصریح می‌کرد که در مسیح هیچ تفاوتی بین غلام و آزاد، زن و مرد، یهود و یونانی نیست (غلاطیان 3: 28). این نگرش، اساس ارزش‌گذاری دوباره انسان را بنا نهاد. کلیسا، به‌عنوان نخستین نهاد اجتماعی مسیحی، از ابتدا بر اصل مساوات تأکید داشت. در آیین عشای ربانی، بردگان و آزادگان در کنار هم شرکت می‌کردند و اعضای کلیسا از هر طبقه‌ای، تابع قوانین واحدی بودند. این رفتار نه‌فقط از منظر دینی، بلکه از لحاظ اجتماعی و سیاسی نیز رادیکال و انقلابی بود.

۲. کلیسا، نخستین مدافعان بردگان

با گسترش امپراتوری روم و افزایش شمار بردگان، کلیسا به‌تدریج به پناهگاه آنان تبدیل شد. در بسیاری از موارد:

  • بردگان می‌توانستند به کلیسا پناه ببرند تا از خشونت ارباب در امان بمانند.
  • اگر اربابی غلام خود را شکنجه یا اعدام می‌کرد، کلیسا می‌توانست او را از عضویت محروم کند.
  • بردگان نیز می‌توانستند به مراتب بالای کلیسایی دست یابند و حتی کشیش یا اسقف شوند.

کلیسا از همان قرون اولیه، آزادی بردگان را به‌عنوان عملی مقدس و شایسته پاداش الهی معرفی کرد. آزادسازی غلامان در اعیاد مهم مسیحی مانند عید پاک و عید میلاد مسیح رایج بود و نشانه‌ای از تطهیر روحی تلقی می‌شد.

۳. اقدامات عملی و نهادینه کلیسا در آزادسازی بردگان

کلیسا نه‌فقط در عرصه تعالیم، بلکه در میدان عمل نیز نقش پررنگی در مبارزه با برده‌داری ایفا کرد. اسقفان و قدیسان بسیاری دارایی کلیسا را برای خرید آزادی بردگان صرف کردند. نمونه‌هایی از این اقدامات:

  • سان اومدیوس: آزادی ۵۰۰۰ برده
  • سان مالاینا: آزادی ۸۰۰۰ برده
  • سان آمبروز: فروش سینی‌های کلیسا برای آزادسازی اسیران گاتها
  • آلاسیوس، اسقف آنیدا: فروش تمامی اموال کلیسا برای آزادی ۷۰۰۰ اسیر

در برخی موارد، مؤمنان حتی خود را داوطلبانه به بردگی می‌فروختند تا با پول آن، بردگان دیگر را آزاد کنند. این ایثار، تجسم عملی آموزه‌های مسیحی درباره فداکاری در راه عدالت بود.

۴. قانون‌گذاری مسیحی در امپراتوری روم

با رسمیت یافتن مسیحیت در دوران امپراتوری قسطنطین و جانشینانش، برخی تغییرات قانونی مهم در نظام بردگی ایجاد شد. از جمله:

  • ممنوعیت فروش اعضای یک خانواده برده به افراد مختلف
  • رسمیت‌یافتن آزادی بردگان به‌عنوان اقدامی مذهبی در روزهای یکشنبه در کلیسا
  • ژوستینین: برابری حقوقی بردگان آزادشده با شهروندان روم، حذف محدودیت ازدواج، و قانونی‌سازی ارث

این اقدامات، اگرچه به‌طور کامل بردگی را لغو نکردند، اما چارچوب حقوقی آن را تضعیف و بستر آزادی‌سازی را فراهم کردند.

۵. مسیحیان در عصر برده‌داری مدرن – نهضت جهانی علیه تجارت انسان

با آغاز استعمار و کشف قاره آمریکا، تجارت برده از آفریقا رونق گرفت. میلیون‌ها آفریقایی ربوده، فروخته و در شرایط غیرانسانی به آمریکا منتقل شدند. این دوره‌ی تیره از تاریخ، باز هم با مقاومت مسیحیان بیدار همراه شد.

  • فرقه کویکرها: نخستین گروه منسجم مسیحی که برده‌داری را به‌طور مطلق رد کرد.
  • جان وولمان: واعظ کویکر که شخصاً به جنوب آمریکا سفر کرد و اربابان را تشویق به آزادسازی بردگان نمود.
  • ویلیام ویلبرفورس: نماینده پارلمان بریتانیا، که با ایمان و پایداری، قانون منع تجارت برده (۱۸۰۷) و سپس لغو کامل بردگی (۱۸۳۳) را به تصویب رساند.
  • بنیامین فرانکلین در آمریکا و انجمن‌های مشابه، نقش مهمی در آگاهی‌بخشی و فشار به دولت‌ها ایفا کردند.

۶. ادبیات مسیحی و بیدارسازی وجدان عمومی

ادبیات نیز به ابزاری قدرتمند در دست مسیحیان ضد برده‌داری تبدیل شد. برجسته‌ترین نمونه، هاریت بیچر استو، نویسندهٔ رمان کلبه عمو تام بود. این کتاب، تصویری انسانی و جان‌سوز از زندگی بردگان ارائه داد و قلب میلیون‌ها نفر را لرزاند. لینکلن، رئیس‌جمهور آمریکا، هنگام دیدار با هاریت گفت:

«این همان خانم کوچکی است که جنگ بزرگی را برپا کرد.»

این جمله گواهی است بر تأثیر فرهنگ و ایمان بر تغییرات بزرگ اجتماعی.

۷. اوج پیروزی: اصلاح قانون اساسی آمریکا

جنگ داخلی آمریکا که در آغاز برای حفظ اتحاد کشور آغاز شده بود، در پایان به آزادی نهایی سه میلیون برده انجامید. آبراهام لینکلن، که متأثر از ایمان مسیحی خود بود، اعلام کرد:

«من به خدای خود قول داده‌ام که غلامان را آزاد کنم.»

با تصویب اصلاحیه سیزدهم قانون اساسی آمریکا در ۱۸۶۵، برده‌داری برای همیشه ممنوع شد و یکی از آخرین حلقه‌های زنجیر اسارت انسان شکست.

مسیحیت نه‌تنها دینی فردی، بلکه حرکتی اجتماعی، اخلاقی و تاریخی بود که ساختار فکری جهان باستان را متحول ساخت. تعالیم مسیح درباره فروتنی، خدمت، محبت، و برابری، اساس نهضت آزادی‌خواهی بردگان را شکل داد. کلیسا، با پایداری و فداکاری، از قرون اولیه تا عصر مدرن، در کنار مظلومان ایستاد و از ابزارهای دینی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی برای مبارزه با نظام برده‌داری بهره گرفت.

پیروزی نهایی بر برده‌داری، نه‌تنها دستاورد یک سیاست یا گروه، بلکه حاصل ایمان، شجاعت و ایثار مسیحیانی بود که با تمام وجود باور داشتند:
«انسان، آفریده‌ی خداست و بردگی او، نفی حق الهی است

مسیحیت و کلیسا در نبرد با برده‌داری: روایتی تاریخی-الاهیاتی از آزادی انسان

برده‌داری، به‌عنوان یکی از کهن‌ترین نظام‌های ستمگرانه‌ی تاریخ، نه‌فقط بُعد اقتصادی داشت، بلکه ساختار فکری، فرهنگی و حقوقی جوامع باستانی را نیز شکل می‌داد. در جهانی که انسان می‌توانست ملک فردی دیگری باشد، ظهور دینی با پیام آزادی، برابری و عشق، انقلابی بود. این دین، مسیحیت بود؛ و در دل آن، کلیسا همچون نهادی معنوی، اخلاقی و سیاسی ایستاد تا مفهوم «آزادگی» را به هستی بشر بازگرداند. این مقاله، نقش بی‌بدیل مسیحیت و کلیسا را در نابودی تدریجی برده‌داری از منظر تاریخی، الهیاتی و عملی بررسی می‌کند.

۱. الاهیات مسیحی: انسان به مثابه صورت خدا

در کتاب مقدس مسیحیان، انسان «به صورت و شباهت خداوند» آفریده شده است (پیدایش 1:27). این آموزه، بنیاد همه آموزه‌های اخلاقی مسیحی درباره شأن انسان است. اگر هر انسان تصویری از خالق است، پس هیچ فردی حق ندارد دیگری را به اسارت بکشد.

در تعالیم عیسی، هیچ‌گاه تفاوتی میان افراد از نظر نژاد، طبقه، یا جنسیت وجود نداشت. او با زنان، بیگانگان، فقرا، بیماران و حتی باج‌گیران تعامل محبت‌آمیز داشت. این رفتار در فرهنگی که سلسله‌مراتب و نژادپرستی شالوده آن بود، تحولی اساسی محسوب می‌شد.

۲. کلیسا در قرون اولیه: مأمن و پناهگاه ستمدیدگان

در سه قرن نخست میلادی، کلیسا نهادی غیررسمی، مردمی و گاه مخفی بود که هم بردگان و هم آزادان در آن گرد هم می‌آمدند. در جامعه‌ای که بردگان حتی حق شهادت در دادگاه نداشتند، کلیسا آن‌ها را در آیین عشای ربانی کنار اشراف می‌نشاند.

شهادت تاریخی حاکی از آن است که:

  • بردگان به مقامات کلیسایی رسیدند.
  • اربابان خشونت‌گر از کلیسا اخراج می‌شدند.
  • آزادی بردگان به عنوان نوعی “توبه و کفاره” پذیرفته می‌شد.

این نخستین بذرهای اصلاح اجتماعی بود که نه با شمشیر، بلکه با محبت، برابری و اخلاق پاشیده شد.

۳. از قسطنطین تا ژوستینین: قانون‌گذاری مسیحی و تحدید برده‌داری

با رسمیت یافتن مسیحیت در امپراتوری روم (قرن چهارم میلادی)، کلیسا از حاشیه به متن آمد. امپراتور قسطنطین، نخستین امپراتور مسیحی، قوانینی را وضع کرد که برای نخستین بار از حقوق بردگان سخن گفت:

  • جداسازی اعضای یک خانواده برده ممنوع شد.
  • آزادی بردگان در کلیسا جنبه رسمی یافت.

امپراتور ژوستینین نیز در قرن ششم، گامی فراتر گذاشت:

  • حقوق مدنی بردگان آزادشده به رسمیت شناخته شد.
  • ازدواج میان برده و آزاد مجاز شد.
  • بردگان می‌توانستند وارث اموال شوند.

این اقدامات، بنیاد حقوق بردگان را به‌گونه‌ای زیر و رو کرد که فرهنگ روم، برای اولین‌بار، برده را نه ابزار، بلکه انسان دانست.

۴. اخلاق مسیحی در برابر فرهنگ امپراتوری

فرهنگ رومی و یونانی، کار بدنی را پست و تحقیرآمیز می‌دانست و برده‌داری را امری طبیعی تلقی می‌کرد. در مقابل، مسیحیت آموزه‌ای جدید ارائه داد:

  • خدمت به دیگران، والاترین فضیلت است.
  • عیسی مسیح خود “خادم” شد تا نشان دهد عزت در تواضع است.
  • کار و تلاش (حتی کار یدی) امری شریف و پسندیده است.

این تغییر در نظام ارزشی، بنیان فرهنگی برده‌داری را سست کرد؛ چراکه ارزش‌گذاری بر اساس طبقه و دارایی، جای خود را به ارزش‌های اخلاقی داد.

۵. کلیسا و رهایی بردگان: نهادسازی، جشن‌ها و اقدامات نمادین

در قرون وسطی، آزادسازی بردگان بخشی از مراسم کلیسایی شد. در اعیاد مهم، همچون عید پاک، رسم بود که خانواده‌های مسیحی بردگان خود را آزاد می‌کردند.

کلیسا:

  • نذورات را صرف خرید آزادی بردگان می‌کرد.
  • سکه‌ها و ظروف طلا را می‌فروخت تا اسرا را از اسارت دشمنان آزاد کند.
  • قدیسانی داشت که هزاران برده را آزاد کرده بودند.

این اقدامات نه‌تنها به نجات فیزیکی بردگان کمک کرد، بلکه الگویی فرهنگی ساخت که آزادی را مقدس، و برده‌داری را ناپسند معرفی می‌کرد.

۶. عصر استعمار و تجدید برده‌داری: چالش تمدن مسیحی

با آغاز قرن پانزدهم، تجارت برده از آفریقا به اروپا و آمریکا گسترش یافت. کلیسا در برابر این پدیده ابتدا سکوت، و سپس واکنش‌های متفاوتی نشان داد. برخی روحانیون آن را مشروع دانستند اما بسیاری دیگر به‌شدت با آن مخالفت کردند.

مسیحیان روشنگر:

  • به جنایات بازرگانان برده‌فروش اعتراض کردند.
  • به آفریقا سفر کردند تا شرایط بردگان را ببینند و گزارش دهند.
  • از منابر کلیساها علیه برده‌داری سخنرانی کردند.

چهره‌هایی چون جان وولمان و بارثولومه لاس کاساس، با نفوذ روحانی خود، دولت‌ها را به چالش کشیدند و پرسیدند: «چگونه ممکن است پیرو عیسی باشید و انسانی را به زنجیر بکشید؟»

۷. کویکرها و آغاز نهضت مدرن آزادی‌خواهی

فرقه‌ی کویکرها، شاخه‌ای از مسیحیان پروتستان، در قرن هفدهم یکی از نخستین گروه‌هایی بودند که برده‌داری را مطلقاً غیرمسیحی اعلام کردند.

ویژگی‌های بارز کویکرها:

  • زندگی ساده و پرهیز از تجمل
  • مخالفت با خشونت و نظام طبقاتی
  • تأکید بر حضور خدا در هر انسان

آنان نخستین انجمن ضد برده‌داری را تشکیل دادند، برده‌داران را از جماعت خود طرد کردند و نویسندگانی چون جان وولمان را روانه سفرهای روشنگرانه کردند. این حرکت‌ها زمینه را برای تغییر قوانین ملی فراهم کرد.

۸. پارلمان، قانون، و ایمان: انگلستان به‌پا می‌خیزد

در قرن نوزدهم، مبارزات مسیحیان ضد برده‌داری به سطح پارلمان انگلستان کشیده شد. ویلیام ویلبرفورس، سیاستمدار مسیحی، رهبر این جریان بود. او:

  • به مدت بیش از ۲۰ سال در پارلمان مبارزه کرد.
  • ده‌ها لایحه برای لغو برده‌داری ارائه داد.
  • در نهایت، قانون منع تجارت برده در سال ۱۸۰۷، و لغو کامل برده‌داری در سال ۱۸۳۳ را به تصویب رساند.

ویلبرفورس می‌گفت: «ایمان بدون عمل مرده است. اگر مسیح ما را آزاد کرده، باید برای آزادی دیگران بکوشیم.»

۹. کلیسا در آمریکا و جنگ داخلی: از منبر تا میدان نبرد

در آمریکا، جدال بر سر برده‌داری به جنگ داخلی (۱۸۶۱–۱۸۶۵) انجامید. بسیاری از کلیساهای شمالی برده‌داری را محکوم کردند و آن را گناهی ملی دانستند. واعظان، نویسندگان، و فعالان مذهبی چون:

  • هاریت بیچر استو (نویسنده‌ی کلبه عمو تام)
  • جان براون (مسیحی شورشی)
  • ابراهام لینکلن (باوری عمیق به اراده خدا)

همگی با اتکا به اصول دینی، برده‌داری را نفی کردند. در نهایت، با اصلاح قانون اساسی آمریکا و تصویب متمم سیزدهم، برده‌داری برای همیشه لغو شد.

نتیجه‌گیری: ایمان به آزادی، پیروزی بر اسارت

مسیحیت، از طریق الهیات، اخلاق، نهادسازی، فرهنگ‌سازی، و قانون‌گذاری، در طول قرن‌ها بذر آزادی را کاشت. اگرچه در مقاطعی سکوت یا حتی همراهی با ظلم هم دیده شد، اما در مجموع، نیروی ایمانی و اخلاقی کلیسا یکی از مهم‌ترین عاملان پایان برده‌داری در جهان غرب بود.

این تجربه تاریخی نشان می‌دهد که دین، اگر در خدمت حقیقت باشد، می‌تواند به‌جای تحمیل، رهایی‌بخش و تبدیل‌کننده باشد. امروز نیز در جهانی که برده‌داری نوین و بهره‌کشی‌های پنهان رواج دارد، پیام مسیح و راه کلیسا، همچنان الهام‌بخش مبارزه برای کرامت انسان است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
Shield Security