آیا خدا غیر مسیحیانی را که انسانهای خوب و مذهبی میباشند و نسبت به محتوای ایمان خویش، بیریا و مخلص هستند را نمیپذیرد؟
کتابمقدس میگوید: راهی است که در نظر انسان راست است، اما عاقبت آن راه موت میباشد. ( امثال 16 : 25 ). بعبارت دیگر شخص میتواند در اعتقاد و باورهای دینی خود راسخ و صادق باشد، اما این نکته شرط کافی برای درست بودن اعتقاداتش نیست. شاید وقایعی از این دست را بیاد بیاورید که بعنوان مثال یکی از بازیکنان معروف بسکتبال در آمریکا برای شوخی کردن، اسلحه خود را به سمت دوستش نشانه گرفت و با این باور و فرض که گلولهای در آن نیست ، ماشۀ اسلحه را فشار داد، لحظهای بعد دوستش غرق در خون جان خود را از دست داد. این بازیکن خوشنام بسکتبال که رابطه بسیار صمیمی و عاطفی نیز با دوست خود داشت، حقیقتاً اظهار کرد که خالصانه فکر میکرده و باور داشته که اسلحه خالی از فشنگ است و قصد این را نداشته که حتی به دوست عزیز خود، هیچگونه آسیبی برساند. اما این باور و ایمان دیگر نمیتوانست دوست کشته شده او را برگرداند. او دیگر یک قاتل بود، فقط به این دلیل که به امری غیر واقعی باور داشت. خلوص و راستی اگر موضوع ایمان ما بر اساس حقیقت نباشد، اموری کافی و نجاتبخش نیستند. اگر خلوص همۀ افراد زمین را نیز جمع کنید دیگر نمیتوانید آن شخص از دست رفته را باز گردانید. پولس رسول در رساله به رومیان از تحریف حقیقت سخن میگوید و صراحتاً اعلان میکند که پیروی از هر آنچه که غیر از طریق و حقیقت داده شده توسط خداست، نزد خدا مکروه و مردود است و " آنها حق خدا را به دروغ مبدل کردند….) ( رومیان 1: 25 الف). بسیاری از روشهای دینداری میتواند در عمق خویش، شکل تغییر شکل دادۀ بت پرستی باشد، زیرا بت پرستی چیزی نیست جز پرستش هر چه غیر از حقیقت است و این خود حقیقت است که خود را میتواند آشکار کند، زیرا چنان ورطهای است مابین مخلوق سقوط کرده و خالق مطهر که عالیترین تلاشهای بشری و مذهبی انسان سقوط کرده، جز لتۀ ملوثی در حضور خدا، چیزی بیشتر نیست و نمیتواند این شکاف را پر کند . تا یار خود پرده از رخ خود بر نیفکند، جملۀ تلاشهای ما در کشف و ادراک و عرفان وجود لایزال خدا، چیزی جز بطالت و خیالپردازی نیست." زیرا که جمیع ما مثل شخص نجس شدهایم و همۀ اعمال عادلۀ ما مانند لتۀ ملوث میباشد….." ( اشعیا 64: 6) خدا تنها خود قادر است این فاصله را بپیماید و برای این منظور پسر خود را که نمایندۀ کامل و صورت نادیدۀ خود و مظهر جلال و شکوه و ذات خویش است را فرستاد و ره را پیمود." …و نه پدر را هیچکس میشناسد، غیر از پسر و کسی که پسر بخواهد بدو مکشوف سازد." ( انجیل متی 11 : 27 ) پس شخص خالص مذهبی هیچ برتری بر دیگرانی که خدا را نمیشناسند ندارد اگر خدا را از طریق پسرش نیافته باشد زیرا که خدای حقیقی تنها از طریق پسرش خود را مکشوف ساخته است. معیار پذیرش الهی روشن و واضح است و خود پروردگار آن را مقرر داشته است: " و در هیچ کس غیر از او نجات نیست، زیرا که اسمی دیگر، زیر آسمان به مردم عطا نشده که بدان باید ما نجات یابیم." ( اعمال رسولان 4: 12)
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |