سختیها یا مشکلات و روش مقابله با آنها
همه ما با مفهوم سختی و مشکل آشنا هستیم. هر کس به نوعی با این واقعیت زندگی مواجه است. با اینکه تعریف انسانها از مشکل متفاوت میباشد, اما همگی ما در یک نقطه اشتراک نظر درایم و آن این است که لحظاتی در زندگی ما پیش می آیند که از کنترل خارج بوده و تمام تلاش خود را به کار میگیریم که از آن شرایط بگذریم.
یافتن راه فرار
وجه تمایز انسانها در برابر مشکلات، به عقیده من، نوع مشکل نیست بلکه نهوهی رویارویی با آن است. گاهی اوقات گمان میکنیم که توانایی مالی، بسیاری از مشکلات را حل میکند. اما مساله این است که فقیر و غنی در چرخه زندگی با شرایط دشوار مواجه میشوند. حال آنکه ثروتمند با پول و سایر امکانات سعی در حل مشکل دارد و فقیر نیز با توسل به شیوههای خاص خود. هرکس به نوعی.
بعنوان یک جوان مسیحی برداشت خود را از مشکل و شرایط سخت از نگاه کتابمقدس بیان میکنم. مسیحیان نیز در زندگی بارها و بارها با مشکلات مواجه میشوند. در واقع ایمان به مسیح تضمین زندگی بیمشکل نیست. بلکه میتوان گفت حتی برای مسیحیان شرایط سختتر نیز میشود. چراکه بدلیل تعالیم و آموزشهای برگرفته از کتابمقدس و کلیسا، بسیاری از راهها را مسیحیان برنمیگزینند.
خاصیت سختی و لحظات دشوار، القای حس تنهایی است. "نه! تو نمیتونی منو درک کنی"، "من به تنهایی باید از پسش بربیام"، "هیچ کس تاحالا توی شرایط من نبوده". درست است. شاید هیچ کس تاحالا در شرایط شما نبوده باشد، وشاید هیچ کمکی برای حل مشکل نداشته باشید و احساس تنهایی کنید؛ اما واقعا تنها نیستید. وقتی در زمان سختی احساس تنهایی میکنم، و یا کسی از تنهایی و سختی خود برایم میگوید، به یاد پولس رسول میافتم. گمان نمیکنم کسی همچون پولس متحمل چنان دشواری و فشار شده باشد که جرأت فغان و شکایت از خدا و خلق خدا به خود بدهد و آن را مکتوب کند.
فریاد از فشار
در رساله یکم پولس رسول به قرنتیان چنین میخوانیم: "زیرا گمان میبرم که خدا ما رسولان را آخر همه عرضه داشت مثل آنانیکه فتوای موت بر ایشان شده است. زیرا که جهان و فرشتگان و مردم را تماشاگاه شدهایم." (اول قرنتیان 4: 9) در این دو جمله به ظاهر ساده، پولس درد و فشار خود را با چنان مفهوم سنگین و دردآوری بیان میکند که شنونده و خواننده را برای لحظاتی به تعمق وامیدارد. پولس؟ اما در این جملات چه چیزی نهفته است؟
در زمان پولس، یکی از تفریحات مردم، تماشای مسابقات و رقابتهای گلادیاتورها بود. این مسابقات شامل دو قسمت بوده و از صبح آغاز میشدند و تا ظهر ادامه مییافتند. ابتدا گلادیاتورها با یکدیگر مبارزه مینمودند؛ اما رفته رفته تا ظهرهنگام، که مردم خسته میشدند، نوبت به مجرمان و گناهکارانی میرسید که محکوم به مرگ بودند. در این زمان، محکومان را در میان حیوانات درنده میانداختند تا هم مسابقه زودتر به اتمام برسد و تفریح مردم به کمال برسد و هم حکم مجرمان به انجام رسد.
اکنون پولس وضعیت خود را در این فضا شبیهسازی میکند. دنیا، فرشتگان و خدا و… تماشاگاه یا میدان نبرد همچون گلادیاتور، اما با روحیهای خسته. از لابلای این جملات کوبنده، فریاد پولس را بخوبی میتوان شنید و شرایط او را میتوان مجسم نمود. اما چه چیزی پولس را از دیگران متمایز میکند؟ تنها و تنها حضور خداوند. چراکه در زمستان همان سال، پولس در رساله خود به رومیان چنین مینویسد: "و میدانیم که بجهت آنانیکه خدا را دوست میدارند و بحسب ارادهی او خوانده شدهاند، همهی چیزها برای خیریت ایشان با هم درکار میباشند." (رومیان 8: 28)
نکتهای که ایمانداران باید در نظر داشته باشند اینجاست. اتفاقات و سختیها برای ازبین بردن و ویران کردن ما نیستند. بلکه همه چیز به خیریت ما است. وقتی در سختیها بدانیم که نیرویی قویتر از ما و حمایتگر ما بر آن شرایط مسلط میباشد، دیگر خود را تنها و بیپناه احساس نمیکنیم. نکتهی قابل توجه این است که پولس میگوید: "…بجهت آنانیکه خدا را دوست میدارند…" این دوست داشتن خدا موضوعی دیگر است که در این مقاله جای آن نیست.
در لحظات دشوار زندگی، نگوییم "خدایا! من مشکل بزرگی دارم." بلکه به مشکلمان بگوییم: "من در برابر تو خدای بزرگی دارم".
نوشته سورنا
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |