کتاب مقدس

معرفی عهد جدید: شورای اورشلیم (فصل چهاردهم)

رای بدهید

معرفی عهد جدید:

شورای اورشلیم

رشد سریع کلیسای غیریهودیان بر اثر بشارت پولس و برنابا مسئلۀ جدیدی را مطرح ساخت. اگر غیریهودیان به عیسی به عنوان مسیح موعود ایمان بیاورند و او را به عنوان نجات‌دهنده و خداوند بپذیرند، تا چه حدّ باید قوانین شریعت موسی را نگه دارند؟ عیسای مسیح خداوند، خود را و تعالیم خود را بالاتر از شریعت قرار داده و روشن ساخته بود که از موسی و پیامبران بزرگتر است، همان‌طوری که فرزند خانواده از خدمتکاران خانه بالاتر است. مفهوم فرمایشات او فوراً درک نشد ولی نهضت مسیحیت بر اثر هدایت روح‌القدس از شریعتی خشک بودن دور بود و به طرف ایمان گرایش داشت. وقتی بر اثر بشارت، غیریهودیان که از شریعت موسی اطلاعی نداشتند فقط به وسیلۀ ایمان در داخل جماعت‌های مسیحی پذیرفته می‌شدند، اختلاف عقیده در کلیسا شدیدتر شد. بحث پطرس با مسیحیان یهودی اورشلیم بعد از مراجعت از خانۀ کرنیلیوس، از نشانه‌های اولیۀ این اختلاف عقیده بود. فقط هنگانی یهودیان مسیحی قبول کردند که امت‌ها می‌توانند نجات بیابند که پطرس شرح داد روح‌القدس همان‌طوری که بر ایمانداران یهودی نازل شده بود، به غیریهودیان ایماندار نیز عطا شده است (اعمال ۱۸:۱۱).

با وجود مراتب فوق، اعضاء شریعتی کلیسای اورشلیم از فعالیتهای خود بازنایستادند. وقتی پولس و برنابا به انطاکیه برگشتند و موفقیت‌های خود را گزارش دادند، «تنی چند از یهودیه آمده برادران را تعلیم می‌دادند که اگر بر حسب آیین موسی مختون نشوید ممکن نیست که نجات یابید» (۱:۱۵). این تعلیم باعث حیرت و سرگردانی غیریهودیان گردید. آنها در شریعت تعلیم نیافته بودند ولی بعد از ایمان آوردن به مسیح از شریعت خشک و تشریفات مذهبی خود آزاد شده بودند. چه لزومی داشت که اکنون خودشان را در بند دیگری گرفتار سازند؟

مسیحیانِ پیرو شریعت، از طرف دیگر، چنین استدلال می‌کردند که ختنه در شریعت موسی نشانۀ عهد الاهی است (خروج ۴۸:۱۲) و خدا در این مورد تأکید شدید فرموده است. در واقع ختنه قبل از شریعت موسی وجود داشته و خدا انجام این کار را از ابراهیم به نشانۀ عهدی که با وی بسته شده بود، خواسته بود (پیدایش ۹:۱۷-۱۴). هر چند در عهد عتیق نیز این رسم ظاهری دارای مفهوم روحانی برای زندگی باطنی بود و از مختون ساختن قلب سخن گفته می‌شود (تثنیه ۱۲:۱۰-۱۶) ولی عملاً یک رسم معمولی شده بود.

مباحثه به قدری شدید شد که کلیسای انطاکیه تصمیم گرفت نمایندگانی بفرستد تا موضوع را در اورشلیم با رسولان و کشیشان در میان بگذارند. پولس و برنابا و عده‌ای دیگر به اورشلیم رفتند و مورد استقبال کلیسا قرار گرفتند و گزارش کاملی از موفقیت خود در میان امت‌ها دادند. عده‌ای از فریسیان به مخالفت برخاستند و اظهار داشتند که ایمانداران مسیحی باید شریعت را نگه دارند.

به دنبال بحث آزاد که هر دو طرف در آن شرکت کردند. لوقا سه اظهار نظر مهم را ذکر می‌نماید.

سخنان پطرس اهمیت داشت زیرا او پیشوای اولیۀ کلیسای اورشلیم بود و عملاً در این مورد فعالیت داشت. او به چند نکته اشاره کرد: (۱) اراده و میل الاهی بود که غیریهودیان پیام مسیح را بشنوند (اعمال ۷:۱۵). (۲) آنها روح‌القدس را بدون اینکه در مورد آنها تفاوتی وجود داشته باشد، دریافت کرده بودند (۸:۱۵)‌. (۳) تشریفات شریعت برای خود یهودیان هم یوغی غیرقابل تحمل است (۱۰:۱۵). (۴) نجات هم برای یهود و هم برای غیریهود از راه لطف و فیض الاهی امکان‌پذیر است (۱۱:۱۵). بدین طریق پطرس آخرین تجاربی را که در این مورد داشت به اطلاع حضار رسانید.

پولس و برنابا در مورد کار خدا در میان امت‌ها گزارش دادند و در مورد «آیات و معجزات» که ظاهر شده بود تأکید کردند (۱۲:۱۵). مفهوم استدلال آنها این بود که اگر خدا با کار آنها موافق نمی‌بود آنها را موفق نمی‌ساخت. آنها جنبۀ عملی را تأکید نمودند.

سخنان آخر به وسیلۀ یعقوب بیان شد. وی عموماً به عنوان قهرمان حفظ شریعت شناخته می‌شد (غلاطیان ۱۲:۲). او دلایلی از عهدعتیق ارائه نمود که ثابت می‌کرد نقشۀ خدا نجات امت‌هایی است که در جستجوی او هستند. یعقوب توصیه نمود که از ایمانداران غیریهودی خواسته نشود که تمام شریعت را نگاه دارند بلکه از آنها خواهش شود از بعضی عادتهایی که باعث لغزش برادران یهود می‌شود دوری جویند:
(۱) زنا، (۲) نجاسات، (۳) خوردن حیوانات خفه شده، (۴) خوردن خون. این مقرارت بیشتر برای حفظ مشارکت وضع گردید تا به عنوان دستورات اخلاقی؛ هر چند بعضی از آنها صرف‌نظر از شریعت یهود، از دستورات اخلاقی بودند.

در بعضی از متون خطی اعمال رسولان قسمت سوم یعنی «…و حیوانات خفه شده» وجود ندارد. اگر این متون صحیح‌تر باشند قسمت چهارم یعنی «..‌. و خون» ممکن است به معنی خونریزی و قتل باشد. در این صورت هر سه حکم جزء دستورات اخلاقی خواهند بود و مفهوم اصلی این خواهد بود که غیریهودیان ایماندار مؤظف هستند از نظر اصول اخلاقی این دستورات را رعایت نمایند.

یعقوب به این نکته نیز اشاره می‌نماید که اگر عده‌ای از غیریهودیان بخواهند مذهب یهود را بپذیرند، در تمام شهرهای مهم امپراتوری روم کنیسه‌هایی وجود دارد و می‌توان معنی شریعت را از آنها تعلیم یافت. معنی سخنان یعقوب این است که پیام مسیح، با وجود شباهت‌هایی که با پیام کنیسه‌ها دارد، خصوصیات جدید مختص به خود را نیز دارا است. این فرمایشات یعقوب او را از زمرۀ پیروان شریعت یهود که از مقام او برای تأکید در مورد لزوم مختون شدن استفاده می‌کردند خارج ساخت.

تصمیمی که بعداً اتخاذ گردید با توصیه‌های یعقوب مطابقت داشت. نه فقط پیشوایان کلیسا بلکه تمام اعضاء کلیسا موافقت کردند که همراه پولس و برنابا نمایندگانی به انطاکیه گسیل دارند که نتیجۀ کتبی مذاکرات شورای اورشلیم را به اعضای کلیسای انطاکیه اطلاع دهند (۲۲:۱۵و۲۳). این نامه شامل چند موضوع مهم بود: (۱) رد کردن گروه اولیه‌ای که این مناقشه را آغاز کرده بودند (۲۴:۱۵)‌‌‌. (۲) تأیید برنابا و پولس (۲۵:۱۵). (۳) انتخاب یهودا و سیلاس به عنوان نماینده (۲۷:۱۵). (۴) تصمیم «روح‌القدس و ما» برای تأکید در مورد «لزوم» دوری از زنا و نجاسات و حیوانات خفه شده و خون.

تصمیم شورای اورشلیم توسط کلیسای انطاکیه به گرمی پذیرفته شد. یهودا و سیلاس در آنجا ماندند و خدمت کردند (۳۲:۱۵و۳۳) و بالاخره به اورشلیم مراجعت نمودند. پولس و برنابا کار تعلیم خود را از سر گرفتند و کلیساها آرامی یافتند.

ادبیات اعتراض

مناقشه دربارۀ لزوم و یا عدم لزوم در مورد غیریهودیان موضوعی نبود که فقط به طور سطحی آرامش کلیساها را در اورشلیم و انطاکیه بر هم زده و بعد با قبول بعضی از عقاید یهود خاتمه یافته باشد. این موضوع مسائل عمیق‌تری مطرح می‌ساخت: محل شریعت در نقشۀ الاهی چه بود؟ آیا برای نجات یافتن علاوه بر ایمان به مسیح لازم است شریعت را هم نگاه داریم؟ اگر مسیحیان غیریهودی احتیاجی به حفظ شریعت نداشتند پس در میان نجات به وسیلۀ ایمان و زندگی اخلاقی آنها چه رابط‌ه‌ای وجود داشت؟ بین ایمان و عمل چه رابطه‌ای وجود دارد؟ این مسائل و نظایر آنها در  بسیاری از قسمت‌های عهدجدید که در ده سال بین ۵۰ تا ۶۰ میلادی نوشته شده‌اند منعکس می‌باشند. ولی دو رساله در این مورد به قدری روشن سخن می‌گویند که می‌توان آنها را ادبیات اعتراض نامید.

در مورد تاریخ نوشته شدن این دو رساله بحث‌های زیادی شده است. نکاتی که توسط عده‌ای از مفسرین به عنوان دلیل زودتر نوشته شدن ذکر می‌گردد، توسط گروه مخالف به عنوان دلایل دیرتر نوشته شدن به کار می‌رود. بحث طولانی دربارۀ این موضوع از حوصلۀ این کتاب خارج است ولی ما دلایل خود را در مورد زودتر نوشته شدن این رسالات بعداً ذکر خواهیم کرد. به هر حال این دو رساله نشان‌دهندۀ جهت فکری در دورۀ مربوط به شورای اورشلیم هستند.

برگرفته از کتاب معرفی عهدجدید (انتشارات حیات ابدی)
نوشتۀ مریل سی تنی
ترجمۀ ط. میکائیلیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO