کتاب مقدس

حرقیا، پادشاه یهودا و نکاتی مهم از یافته های باستان شناسی از دوران او (726- 697 ق.م.)

5/5 - (1 امتیاز)

حزقیا، پادشاه یهودا و نکاتی مهم از یافته های باستان شناسی از دوران او (726-697 ق.م.)

29 سال سلطنت کرد. (مذکور در دوم پادشاهان باب های 18، 19، 20). سرزمین بی سامان و خراجی سنگین به آشور را به ارث برد. سلطنت خود را با اصلاحات عظیم آغاز نمود. بت هایی را که آحاز بر پا داشته بود، به زیر افکند. دَرِ معبد را دوباره باز کرد و آن را پاک نمود. پرستش خدا را دوباره به کشورش بازگرداند. «به خدا اعتماد کرد». «خدا با او بود، و او کامیاب گردید». استقلال از آشور را به دست آورد. اشعیاء مشاور مورد اعتماد او بود.

در سال ششم سلطنت حزقیا (721 ق.م.). حکومت شمالی (یعنی اسرائیل) سقوط کرد. در سال چهاردهم (713 ق.م.) سنحاریب که فرماندۀ ارتش پدر خود، سرگن، بود. به یهودا حمله کرد. حزقیا به او خراج پرداخت. پس از آن نوبت بازدید هیئت نمایندگان بابلی بود (دوم پادشاهان 20: 12-15)، که با سوءظن به سنخاریب می نگریستند و سنخاریب دوباره در سال 701 ق.م. به یهودا حمله کرد. حزقیا دیوار را مستحکم کرده، کانال آب را ساخت و تدارک نظامی عظیمی دید. پس از آن، نجات عظیم به دست فرشته حاصل شد (دوم پادشاهان 19: 35). این پیروزی، شأن، موقعیت و نیز قدرت فراوانی را برای حزقیا به دنبال داشت.

نکاتی مهم از یافته های باستان شناسی:

تعمیرات حزقیا در دیوار شهر را که در اثر فشار محاصرۀ آشوریان و با عجله انجام گرفته بود، امروزه می توان به وضوح در دیوارها مشاهده کرد. پایه های «دیوار بیرونی» که به موازات «دیوار داود» و در فاصلۀ 10 متری آن کشیده شده بود، کشف گردیده است.

کانال حزقیا (دوم تواریخ 32: 3 و 4؛ دوم پادشاهان 20: 20)، که از طریق آن آب وارد شهر می شد، امروزه کشف شده است. چشمۀ جیحون در دامنۀ شرقی تپۀ اوفل و درست در بیرون دیوار قرار داشت. کارگران حزقیا کانالی در زیر تپه در صخرۀ محکم ساختند، که 600 متر طول داشت و از چشمه به سمت جنوب غربی کشیده شده بود و به حوض سیلوام در داخل دیوار می ریخت، و به این ترتیب آب چشمه را از مسیر طبیعی خودش که به نهر قدرون می ریخت، منحرف می ساخت. ارتفاع متوسط کانال 2 متر و پهنای آن یک متر است. در دهانۀ این کانال کتیبۀ سیلوام کشف شد.

کتیبۀ سیلوام: در سال 1880 پسر بچۀ دانش آموزی که در دهانۀ کانال حزقیا مشغول بازی بود، متوجه علایمی شد که در دیوار صخره ای و در فاصلۀ 6 متری دهانۀ کانال حکاکی شده بودند و به نوشته شباهت داشتند. پسر بچه، معلم خود دکتر شیک را از این مطلب مطلع ساخت. دکتر شیک دریافت که این علایم، گزارشی از ساختن کانال است که به زبان عبری نوشته شده. این نوشته ها از درون دیوار بریده شد و به موزۀ قسطنطنیه ارسال گردید و تا امروز در آن جا نگهداری می شود. در آن نوشته شده: «کانال کامل گردیده است. این حکایت کانال است. در همان هنگام که سنگ تراشان از دو انتهای کانال، هر یک کلنگ را در جهت همسایۀ خود بلند می کردند، و هنگامی که هنوز سه ذراع از هم فاصله داشتند. شنیدیم که یکدیگر را صدا می کنند. پس از آن چند کلنگ زدند، آب 1200 ذراع از چشمه به حوض سرازیر شد، ارتفاع صخره در بالا 100 ذراع بود».

حملۀ سنخاریب به یهودا (دوم تواریخ 32: 1)، که در طی آن «شهرهای حصاردار» یهودا را گرفت (دوم پادشاهان 18: 13)، اورشلیم را محاصره کرد (دوم پادشاهان 18: 7)، و بدون فتح اورشلیم به کشورش بازگشت (دوم پادشاهان 19: 35، 36).

شرح خود سنحاریب از این حمله، بر روی یک منشور گلی که خودش آن را ساخته بود، کشف شده است. این منشور اکنون در موزۀ انستیتوی خاور نگه داری می شود در آن نوشته شده:

«در مورد حزقیا پادشاه یهود ا که تسلیم یوغ من نشده، من 46 عدد از شهرهای حصاردار و تعداد بی شماری از شهرهای کوچک تر او را با دژکوب ها، آلات، و تبرهایم، محاصره و فتح کردم. 200،150 نفر را از کوچک و بزرگ، مرد و زن، با تعداد بی شماری اسب، قاطر ، الاغ، شتر، گاو نر و گوسفند، به غنیمت بردم. خود حزقیا را همچون پرنده ای در قفس در اورشلیم، شهر سلطنتی، زندانی کردم. در برابر او سنگربندی کردم و هر که را که از دروازه های شهر او بیرون می آمد، برگرداندم. شهرهایی را که از او گرفتم، به پادشاه اشدود، پادشاه عقرون و پادشاه غزه دادم».

هیچ پادشاه آشوری شکست خود را، همچون شکستی که ارتش سنخاریب در برابر دیوارهای اورشلیم متحمل شد (دوم پادشاهان 19: 35 و 36) ثبت نمی کرد.

این نکته حائز اهمیت است که سنخاریب ادعا نکرد که اورشلیم را فتح کرده است. این کتیبه به طور بسیار قابل ملاحظه ای مؤید تاریخ کتاب مقدس است.

سنخاریب «با تمامی حشمتش» در «برابر لاکیش» (دوم تواریخ 32: 9): «لیبارد» بر دیوارهای قصر سنخاریب  در نینوا، خط برجسته ای دربارۀ اردو زدن سنخاریب در لاکیش یافت که در آن نوشته شده بود: «سنخاریب، پادشاه جهان، بر تخت خود نشست، و امر فرمود تا غنایم لاکیش را «در برابر او به نمایش بگذارند».

خراجی که حزقیال برای سنخاریب فرستاد (دوم پادشاهان 18: 14-16): در این کتیبه نوشته شده: «هیبت برتری و اقتدار شاهانۀ من، حزقیا را سراسیمه کرد. پس خراج فرستاد: 30 قنطار طلا، 800 قنطار نقره، سنگ های قیمتی، عاج، زنان قصر، و انواع هدایا».

لاکیش و جِبعه (دوم تواریخ 32: 9؛ اشعیاء 10: 29)، جزء شهرهایی هستند که از سنخاریب صدمه دیدند. «هیئت اعزامی باستان شناختی ولکام (Wellcome) در لاکیش» لایه ای از خاکستر مربوط به یک آتش سوزی در سال 700 ق.م. یافت. و «آلبرایت» نیز در جبعه لایه ای از خاکستر مربوط به همان زمان کشف کرد.

ترور سنخاریب به دست پسران خود (دوم تواریخ 32: 21؛ دوم پادشاهان 19: 36 و 37): در کتیبه ای آشوری چنین می خوانیم: «در روز بیستم تبت، سنخاریب به دست پسرانش که بر او قیام کرده بودند، به قتل رسید. در روز هجدهم سیوان، آسرحدون پسر سنخاریب بر تخت نشست».

برگرفته از کتاب راهنمای کتاب مقدس از انتشارات شورای کلیسایی 222

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO