نقدی بر معجزات عددی قرآن: فصل چهارم- اعجاز عددی عُمرِ نوح، دو ماه متوالی و اعجاز عددی در سورۀ نحل (قسمت نهم)

اعجاز عددی عمر نوح

عمر نوح  950سال بود:

وَلَقَد اَرسَلنا نُوحًا اِلی قَومِهِ فَلَبِثَ فِهیِم اَلفَ سَنه اِلا خَمسِینَ عاماً

و نوح را به سوی قومش برای پیامبری فرستادیم. او 50 سال کمتر از هزار (950سال) در میان قومش عمر کرد. (عنکبوت، 14)

قرآن همه چیزش با یک نظم عددی پیش می رود. وقتی حرف از روز می شود دقیقاً 365 بار کلمۀ روز ( یوم) به کار می برد و وقتی سورۀ نوح را نازل می کند 950 حرف در آن به کار می برد . سورۀ نوح دقیقاً 950 حرف دارد که مساوی است با عمر این پیامبر بزرگ.

این سوره دقیقا 9۶5 حرف دارد. خدای دروغین قرآن در حساب و کتاب های خودش 15 عدد دچار اشتباه شده است. تعداد حروف هر یک از آیات را با رنگ آبی جلوی خودش نوشته ایم. دوستان عزیز برای اطمینان خاطر می توانند خودشان نیز شمارش کنند.

دو ماه متوالی (شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ)

خداوند کفارۀ قتل غیر عمد را در قرآن، آزاد کردن برده و یا روزه گرفتن دو ماه متوالی اعلام کرده است و می فرماید:

وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَأً وَمَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَدِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ أَنْ إِلَّا یَصَّدَّقُوا فَإِنْ کَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَکُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَإِنْ کَانَ مِنْ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ مِیثَاقٌ فَدِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیَامُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ تَوْ بَةً مِنَ اللَّهِ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا (نساء:92)

علم نوین ثابت نموده که هر ماه قمری برابر با 5/29 روز است که دو ماه آن می شود 59 روز . اگر واو عطف را نیز یک کلمه حساب کنیم تعداد کلمات از ابتدای آیه تا کلمۀ «شهرین»  59 کلمه می باشد یعنی به اندازۀ تعداد روزهای دو ماه قمری و اگر تعداد کلمات را از ابتدای آیه تا (شهرین متتابعین) حساب کنیم، خواهیم دید که تعداد کلمات ۶0 کلمه می باشد (به اندازۀ روزهای دو ماه متوالی)

حال سؤال اینجاست: آیا این تقارن های بی نظیر موجود در قرآن فقط اتفاقی است یا این که این ترتیب عددی خود شاهدی است بر این که قرآن کتاب خداوند است؟ شما را با تعداد کلمات تنها می گذاریم:

این معجزه هم خنده دار است و هم سرشار از ایراد و اشکال.

اشکال اول: اگر واو عطف نیز یک کلمه حساب شود «ف» به معنای پس نیز باید یک کلمه حساب شود. «و» و «ف» هر دو جزو حروف ربطند تنها تفاوتشان این است که «و» به کلمۀ بعد از خودش نمی چسبد ولی «ف» می چسبد. شش بار کلمۀ «ف» در این آیات بکار رفته. مگر «پس» جزو کلمات نیست؟

فَتَحْرِیرُ           فَإِنْ        فَتَحْرِیرُ           فَدِیَةٌ              فَمَنْ           فَصِیَام

اشکال دوم: حرف «ل» نیز خودش یک کلمه به معنای برای می باشد. سازندۀ محترم معجزه، این کلمه را نیز از قلم انداخته است:          لِمُؤْمِنٍ: برای مؤمن           لَکُمْ: برای شما

اشکال سوم: عبارت لَمْ یَجِدْ به معنای «نیافت»، فقط یک کلمه است. سازندۀ معجزه آن را دو کلمه حساب کرده است. کار وی به این شبیه است که ما حرف ن در کلمۀ «نیافت» را یک کلمه حساب کنیم.

اشکال چهارم: حتی اگر واقعاً تعداد کلمات این آیه تا کلمۀ «شهرین» 59 کلمه بود بازهم چیزی را ثابت نمی کرد و دلیل نظم عددی نمی شد زیرا آیات بسیاری عین همین آیه وجود دارد که هیچ کدام دارای نظم عددی نیستند چه کلماتشان را بشمارید و چه حروفشان را. برای مثال این آیات:

سورۀ مجادله

سورۀ طلاق (سه ماه)

اعجاز عددی در سورۀ نحل

زنبور عسل دارای 1۶ عدد کروموزوم می باشد. سورة نحل به معنای زنبور عسل شانزدهمین سوره در ردیف قرآن است .

بله زنبور عسل 1۶ عدد کروموزوم دارد و سورۀ نحل نیز شانزدهمین سورۀ قرآن است ولی آیا واقعا به نظر شما شمارۀ ردیفی یک سوره می تواند به معنای تعداد کرموزومهای یک جانور باشد؟ ذکر چند نکته در این مورد الزامی است.

نکتۀ اول: در میان سوره های قرآن ۶ سوره به نام موجودات زنده اند. ولی تنها شمار ة ردیف یکی از آنها برابر با تعداد کروموزمهای آن موجود است . شمار ة ردیف سوره های بقره (گاو)، نمل (مورچه)، عنکبوت، انسان و فیل هیچ کدام با تعداد کروموزومهایشان یکی نیست. پس قضیه کاملاً تصادفی است و هیچ ربطی به تعداد کروموزوم ندارد.

نکتۀ دوم: اگر قرآن کتاب خدا بود و خود خداوند می خواست از طریق شمارۀ ردیف یک سوره ، تعداد کروموزوم یک موجود را بیان کند برایش هیچ کاری نداشت که بقره را سورۀ سی ام ، فیل را سورة پنجاه و ششم ، انسان را سورة بیست و سوم و نمل را سورة هشتم قرار دهد. وقتی چنین نشده پس قضیه کاملاً بی ربط است.

نکتۀ سوم: ترتیب سوره های قرآن یک ترتیب قراردادی است و چندین سال بعد از مرگ محمد، توسط جمع آورندگان قرآن (عمر و عثمان) تنظیم شده. نام دیگر سورۀ حمد، فاتحة الکتاب یعنی گشایندۀ کتاب است برای همین ایشان آن را در اول قرآن قرار دادند سپس سوره ها را به ترتیب از بزرگ به کوچک پشت سرهم تنظیم کردند (بقره، آل عمران، نساء، مائده و ….). حال اگر تساوی عددی میان ترتیب سورۀ نحل و تعداد کروموزوم های زنبور معجزه باشد باید بگوییم عمر و عثمان این معجزه را کرده اند نه خداوند. زیرا خدای دروغین اسلام سورۀ نحل را هفتادمین (70 )سوره نازل کرده و عدد 70 با تعداد کروموزوم های زنبور جور در نمی آید ولی عمر و عثمان آن را شانزدهمین سوره (در ترتیب) قرار داده اند که با تعداد کروموزومهای زنبور د قیقاً مساوی است.

(پاورقی 3): لازم به ذکر است معجزه تراشان معجزۀ دیگری نیز مربوط به شکم های زنبور عسل مطرح کرده اند که آن را در کتاب «افسانۀ معجزات قرآن» ذکر کرده ایم. این کتاب یعنی «افسانۀ اعداد» تنها مواردی را بررسی می کند که از شمارش؛ جمع و تفریق، ضرب و نسبتها ساخته شده اند چه علمی باشند و چه پیشگویی یا …. ولی موضوع شکم های زنبور عسل چون هیچ یک از این موارد را شامل نمی شود در گروه معجزات عددی قرار نمی گیرد.

نکتۀ آخر

کسانی که بی ربط بودن این موضوع به کروموزوم های زنبور عسل را باور ندارند حتماً قسمت معجزه سازی علمی از غزل شهریار و حافظ را در فصل ششم همین کتاب مطالعه کنند.

برگرفته از کتاب افسانۀ اعداد

نوشتۀ بهزاد پوربیات