آیا قرآن کلام خداست؟ فصل دوم- نقایص نوشتاری، مشکل جهان شمولی و تحریف و دست کاری متن قرآن (مقالۀ سیزدهم)
الف) نقایص نوشتاری
حتی دشتی، محقق سابقاً مسلمان نیز با ابراز تأسف از نقایص نوشتاری قرآن می گوید: «متأسفانه قرآن بد ویرایش شده و مطالب آن بسیار مبهم سازمان دهی شده اند». او به این نیتجه می رسد که «همۀ دانشجویان قرآن متعجب هستند که چرا ویراستاران از روش طبیعی و منطقی ترتیب تاریخی نزول، آن گونه که در نسخۀ گمشدۀ علی بن ابوطالب یافت می شود، استفاده نکرده اند».
با خواندن سوره های قرآن خیلی زود متوجه می شویم که در این کتاب ترتیب زمانی رعایت نشده است. بر طبق حدیث، طولانی ترین فصل هایی که در آغاز قرار دارند، فصل هایی هستند که بعداً توسط محمد دریافت شده اند و کوتاه ترین فصل هایی که در پایان یافت می شوند، قدیمی ترین آن ها هستند. با این وجود، همین حدیث به ما می گوید که سوره های خاصی وجود دارد که حاوی وحی و مکاشفه های ابتدایی و هم مکاشفه های مؤخر هستند. بنابراین تشخیص این که کدام توضیحات و بیانیه ها اول نازل شده و کدام یک در آخر، دشوار است.
مشکل دیگر، تکرار است. به ما گفته شده است که هدف قرآن از این تکرارها به خاطر سپاری آن توسط افراد بی سواد بوده است. بنابراین این کتاب درگیر اصل تکرار بی پایان یک مطلب می شود. تمام این موارد، سردرگمی در خوانندۀ مبتدی ایجاد می کند و به نظر می رسد به سبک یادآوری داستان سرایانی اشاره دارد که قبلاً در مورد آن ها صحبت شد.
قرآن اشکالات ادبی دیگری نیز دارد. «موضوع مورد بحث در فصل های جداگانه از موضوعی به موضوعی دیگر می پرد و تکرار و ناهماهنگی های آشکار در دستور زبان، شرع و الاهیات نیز در آن به وفور یافت می شود. زبان کتاب نیمه شاعرانه است، در حالی که دستور زبان آن قدر حذف به قرینۀ معنوی دارد که غالباً مبهم و نامفهوم است. اختلاف دستوری (مانند استفاده از افعال جمع با موضوعات منفرد) و گوناگونی در پردازش اسامی جنسیتی (مؤنث و مذکر) وجود دارد (برای مثال: سورۀ بقره آیه 177، سورۀ آل عمران آیه 59، سورۀ النّساء آیه 162، سورۀ المائده آیه 69، سورۀ الأعراف آیه 160 و سورۀ المنافقون آیه 10). بسیاری از اوقات، جملات فاقد فعل هستند و فرض را بر این قرار داده است که خواننده خودش فعل جمله را حدس خواهد زد. مطالب فاقد توضیحات کافی می باشد ودر نتیجه خواندن و فهم شان دشوار است.
مشکل، تنها نقایص ساختاری نیست. پاتریشیا کرون اشاره می کند که در داخل آیات، به طور شگفت انگیزی، به هم ریختگی های (مطالب سر جای خودشان نیستند) ریز و درشت فراوانی به چشم می خورد. خدا ممکن است هم در اول شخص و هم در سوم شخص یک جمله ظاهر شود. ممکن است موارد حذفی وجود داشته باشد که اگر خوب تفسیر نشود، حس نامفهومی را القاء می کند.
در پاسخ به این اتهامات، الرُمانی، عالم اسلامی و متخصص صرف و نحو زبان عربی (994 میلادی) استدلال کرد که «حذفیات و بی نظمی های دستوری نه تنها گواهی بر در هم و برهم بودن و تعجیل در نگارش قرآن نیست، بلکه ابزارهای حاکی از بلاغت مثبت آن است». با این حال، به دلیل فقدان مطالب سکولار هم تراز و متقارن که بتوان آن ها را با هم مقایسه کرد، ارزیابی استدلال الرُمانی تقریباً غیر ممکن است. این امر موجب می شود که این استدلال، چیزی بیشتر از یک دفاعیۀ متعصبانه و کوته فکرانه نباشد…استدلالی که (مانند بسیاری از استدلال های مذهبی دیگر) تنها در چارچوب مفروضات اسلامی کابرد دارد و نه جای دیگری.
با این حال، غیر مسلمانان تلاش کرده اند تا با ارائۀ دلایل به ظاهر واقعی و صحیح برای این بی نظمی ها، استدلال بالا را رد کنند. الکندی، یک مدافع ایمان مسیحی که در دربار خلیفه کار می کرد، از اوایل سال 830 بعد از میلاد با مسلمانان بحث و گفتگو داشت (بنابراین به اعتقاد من، بلافاصله پس از تدوین کانُن قرآن). به نظر می رسد که او متوجه رویکرد مسلمانان آن زمان شده بود.
او در پاسخ به این ادعای مسلمانان مبنی بر این که قرآن خود دلیلی بر الهام الهی آن است در اقدامی پیش گیرانه این گونه نوشت که «نتیجۀ همۀ این ها (روندی که موجب به وجود آمدن قرآن شده است) بر همۀ شماهایی که قرآن را خوانده اید این را روشن کرده و می دانید که در این کتاب چگونه تاریخ ها با هم در آمیخته اند؛ همین امر، شاهدی بر این مدعاست که دست های مختلفی در آن سهیم بوده و هرچه دوست داشته اند به آن افزوده و یا از آن حذف کرده اند. بدین ترتیب، آیا وحی که قرآن از آن دم می زند از آسمان نازل شده است؟» جالب این که اظهارات الکندی از اوایل قرن نهم با این نتیجه گیری جان ونسبرو در بیش از هزار و صد سال بعد مطابقت دارد . هر دو معتقدند که قرآن نتیجۀ یک جمع آوری تصادفی توسط نویسندگان یک قرن یا بیشتر پس از وقایع ذکر شده در این کتاب است.
ت) جهان شمولی
مشکل دیگر قرآن، مربوط به دامنۀ گستردگی محدودۀ آن است. برخی از آیات اظهار می دارند که قرآن کتابی فقط برای اعراب است (سورۀ ابراهیم آیۀ 4، سورۀ الشّوری آیۀ 7، سورۀ الزّخرف آیۀ 3 و سورۀ الاحقاف آیۀ 12)، درحالی که آیات دیگر حاکی از آن است که این وحی برای همۀ مردم و همۀ زمان ها نازل شده است (سورۀ سبأ آیۀ 28 و سورۀ الأحزاب آیۀ 40). آیا این کاربرد جهانی بعدها و پس از گسترش اسلام به سرزمین های بیگانه و مردم خارجی پا گرفته است؟ اگر چنین باشد، پس به عنوان یک منبع اولیه، به اصالت و اعتبار آن باید شک کرد.
ث) تحریف و دست کاری متن
در قرآن موارد شفافی از تحریف و دست کاری موجود است. مثالی که مایکل کوک به آن اشاره می کند را می توان در پنجاه و سومین سوره یافت، جایی که «متن اصلی، شامل آیات کوتاه یک دست و به سبک الهامی است. اما ناگهان در دو جا توسط یک نثر ثقیل (کسل کننده) و طول و دراز (کش دار و خسته کننده) تداومش قطع می شود که از لحاظ سبکی کاملاً بی جا و وصلۀ ناجور است. آیا این بخش ها نیز برگرفته از یک منبع هستند و آیا حتی به این سوره تعلق دارند؟
از دیگر ویژگی های قابل توجه، تکرار متون جایگزین یک عبارت به شکل های مختلف در قرآن است. داستان، به طور مکرر با تغییراتی جزئی در سوره های مختلف آمده است. وقتی این متون مختلف در کنار هم قرار می گیرند، نشان گر همان تغییراتی هستند که می توان در نسخه های موازی سنت های شفاهی یافت. باز هم با نمونۀ دیگری از یک کتاب مواجه هستیم که توسط یک نویسنده نوشته نشده است، بلکه کتابی است که بعداً توسط تعدادی از افراد گردآوری شده است. این مشکل وقتی آشکار می شود که برخی از داده های «کتاب مقدس» را که در قرآن نیز یافت می شود، مورد بررسی قرار می دهیم.
متن مناظرات دکتر جی اسمیت (کاری از چوب مینیستری)
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |