کتاب سیاست مسیحی یا مسیحی سیاسی

فصل هجدهم: راهکارهای مسیحیت در رفع بحران محیط زیست

رای بدهید

فصل هجدهم: راهکارهای مسیحیت در رفع بحران محیط زیست

انتقادات زیست محیطی به مسیحیت، باعث شد تا متکلمـان مـ سیحی بعـد از یـک غفلت تاریخی مجدداً به الهیـات محـیط زیـست علاقـه منـد شـوند . پیامـدهای ویرانگـر زیست محیطی، الهیات مسیحیت را به اهمیت دینی نظم طبیعت و نیاز به احیای نـوعی الهیات که بـه خلقـت و همچنـین بـه نجـات اهتمـام داشـته باشـد، برانگیختـه اسـت. رویکردهای مختلفی برای مقابله با این چالش انتخاب شد کـه برخـی مدافعـه گرانـه بـه اتهامها پاسخ داده و با استناد به وجود بحران های زیست محیطی در فرهنگ هـای دیگـر این اتهامات را یکسره مردود دانسته اند، اما برخي دیگر نقادی علیه مسیحیت را پذیرفته و سعی کرده اند که از بیرون از مـسیحیت (عمـدتاً اد یـان شـرقی و گـاهی ادیـان بـومی آمریکا)، مدل های الهیاتی را طراحی نمایند . بـا توجـه بـه قائـل بـودن ایـن رویکـرد بـه ناکارآمدی الهیات رایج مسیحی در مدیریت چالش زیـست محیطـی، خواسـتار تغییـرات بنیادینی در نوع نگرش به خدا و مسألۀ شر مي باشد. رویکرد سوم صرفاً قائـل بـه غفلـت تاریخی مسیحیت از محیط زیست است و ناکارآمـدی و تجدیـد نظـر الهیـاتی در آن را برنمیتابد. این گروه درصدد یافتن راه حلهایی در درون سنت مسیحی برآمده اند تـا بـر این اساس به یک رویکرد نوین دینی نائل آیند که برای برآوردن نیازهای محیط زیـست کارآمدتر باشد.

رویکرد دفاعی

بر اساس این رویکرد، سنت دینی تنهـا مؤلفـه ای نیـست کـه فرهنـگ جوامـع را شـکل می دهد، پس نمی توان گفت که سنت دینی، ریشۀ تاریخی بحران هـای زیـست محیطـی است و نمی توان برای آن شواهد تاریخی یا علمـی نیـز ارائـه داد . بـه عقیـد ۀ مونکریـف ، مردمسالاری، فناوری، شهر نشینی، افزا یش ثروت فردی و طرز تلقی تجاوزگرانه نسبت به محیط زیست، عواملی هستند که با بحران های زیست محیطـی در جهـان غـرب ارتبـاط مستقیم دارند و سنت یهودی ـ مسیحی با هر یک از این عوامل مرتبط اسـت نـه اینکـه خود عامل اصلی بحران های زیست محیطی باشد؛ چرا که این تعالیم در بهتـرین حالـت، فقط تأثیری غیر مستقیم بر طرز رفتار ما نسبت به محیط زیست داشته اند. حال او ایـن پرسش را مطرح می کند کـه آیـا افـرادی کـه پیـرو سـنت مـسیحی نیـستند، کمتـر ازمسیحیان به مصرف بی رویه، اسراف و ایجاد ضایعات گرایش دارند؟ همچنین مـی پرسـدکه اگر بحران زیست محیطی یک مشکل مسیحی است، چرا سایر بخش های جهـان نیـز بـا همین مشکل با درجات متفاوت، مواجه هستند؟

دوبلنیز معتقد است که نباید عوامل مؤثر اقتصادی، اجتمـاعی و سیاسـی در تولیـدعلم و اقتصاد جدید را در بروز بحران های زیست محیطی نادیده گرفت . به گفت ۀ او بیشترریشه های اصلی بحران زیست محیطی عصر حاضر را باید در دنیای ملی گرای غیر دینی وغیر مسیحی، علم گرایی و لیبرالیسم سده های شانزدهم تا نوزدهم میلادی جستجو کـرد ، همچنین نویسندهای چون آرتورپیکـاک کـه بخـش عمـده ای از تحقیقـات خویش را به رابطۀ الهیـات مـسیحی و علـم اختـصاص داده اسـت، در مقابـل منتقـدان مسیحیت، وجود بحران های زیـست محیطـی را در جاهـای دیگـر خاطرنـشان مـی شـود  1, پرواضح است که در رویکرد دفاعی صرفاً به تعمیم مشکل زیستمحیطی بـه خارج از جغرافیای مسیحی پرداخته می شود و این رویکرد اساساً اهتمامی به ارائـه یـک مدل جامع الهیاتی ندارد.

رویکرد برون مسیحی

برخی از الاهی دانان مسیحی با قبول انتقادات زیست محیطی از مـسیحیت، ضـمن اذعـان همزمان به خطر افتـادن منـابع طبیعـی و ناکارآمـدی الهیـات مـسیحی، مـدل هـایی از خداباوری را ارائه داده اند که در حقیقت چیـزی جـز تغییـر انگـار ۀ خـداباوری مـسیحی نیست. این راه حلها بیش از آنکه ریشه در ادیان ابراهیمی داشـته باشـد، سـر در آخـور سنتهای شرقی و اسطورهای دارد.

مدل طبیعت به عنوان بدن خدا (تجسم خدا در طبیعت)

جانمندانگاران١ معتقدند که ارواح در ابعاد خاصـی از محـیط زیـست فعـال هـستند . در برخی از نظریات سرخ پوستان آمریکایی، طبیعت آفرید ۀ موجـود حیـوان گونـه ای تـصویر شده است که به عمق یک اقیانوس آغازین فرومی رود و گِل آلوده سر برمـی آورد و در آن موقع تبدیل به جهان می شود. در اسطوره های دیگر، خدایان دوگانه، پدر آسمانی و مادر زمینی، در یک عمل جنسی به هم می پیوندند و نتیجۀ این پیوند تولد عالم می شـود  در برخی از نظریات مسیحی هم خداوند به عنوان طبیعت و در تعبیری دقیق تر طبیعت به -عنوان بدن خدا معرفی شده است در این نظرات غلط طبیعت صورت ظاهری وتجسم خداست و هیچ جزئی از خدا در هیچ جایی، جز طبیعت، موجـود نیـست .        نتیجـۀاین مدل الهیاتی، آن است که درست همان طور که دیگران باید به بدن مـا کـه صـورت مادي ماست، احترام بگذارند، ما انسان ها نیز باید به زمین احترام بگذاریم، چرا که زمین صورت مادی خداوند است. در نقد و بررسی این رویکرد باید گفت که تجسم خداونـد در طبیعـت را بـه راحتـی می توان در خود الهیات و سنت مسیحی یافت و نیازی به اخذ آن از دیگر سـنن نیـست، چه اینکه تجسم خدای پدر در عیسی والاترین مصداق به شمار مـی رود. بـه عـلاوه ایـن مدل الهیاتی ممکن است نتیجۀ عکس داده و منجر به تخریب طبیعت شود. توضیح آنکه اگر مثلاً خدای متجسد خدایی شریر تصور شـ ود، بایـد از طریـق قربـانی، شـرارت آنهـا فرونشانده شود تا محصولات یا حیوانات را نابود نکند . ایـن نگـرش باعـث سـوء ظـن بـه طبیعت می شود و انسان ها بیش از آنکه آن را بدن یک خدای کامل تـصور کننـد، آن را منبعي سرشار اما دوپهلوی خیر و فاقد ارزش ذاتـی مـی داننـد . بـه دیگـر سـخن لا  زمـۀ پرداختن به تجسد خداوند، بررسي ماهیت این خدای متجسد است که آیا ایـن خداونـد دشمن طبیعت است یا نه؟ چه بسا اگر خدای متجسم ماهیتاً موافق بـا طبیعـت نباشـد، این تجسد دقیقاً در مسیر تخریب محیط زیست خواهد بود.

مدل طبیعت به عنوان خود خدا (همه خدایی)

برخی از الهی دانان مسیحی از مسألۀ اعطای حقوق به طبیعت فراتر رفته و سعی کرده اند با روی آوردن به ادیان شرقی، که در آن میان فرقۀ ذنِ (بودیـسم) نقـش اصـلی را دارد، مدل جدیدی را ارائه دهند که بر اساس آن، خدا چیزی جـز طبیعـت نیـست . در میـان مسیحیان سنتی، توماس مرتون  به بازسازی رویک ردهای فرق ۀ ذن و آیین دائو به طبیعت و تلفیق آنها در دیدگاه مسیحی پرداخته است . نظریات  هم هویتی عمومـاً معتقدنـد کـه چون ما اجزای به هم پیوست ۀ یک کل الهی هستیم، باید از طبیعت با هم ۀ پیچیدگی اش مراقبت کنیم، نه فقط به این دلیل که طبیعت زیبا و مفید به حال ماست، بلکه بـه ایـن دلیل که طبیعت عین ماست  یکی از طرفداران این مـدل الهیـاتی بـه نـام جانسید می نویسد: جملۀ »من جنگل استوایی را محافظت می کنم«، با این جملـه کامـل میشود که من جزئی از جنگل استوایی هستم که از خودم محافظت می کنم. من جزئی از جنگل استوایی ام که به تازگی در قالب اندیشیدن جلوه کرده است کتاب مقدس از این رویکرد دفاع نمی کند

از جملۀ این گرایش ها می توان به فمینیسم بوم شناختی اشاره کرد که اهتمام جدی بر ترکیب دغدغه های زیست محیطی با فمینیسم دارد . اکوفمینیسم تعلیم مـی دهـد کـه خدا و طبیعت کاملاً عین هم هستند  در این نگاه، زمین، ایزدبانوی یگانـه و مادر زمین است و ما انسان ها بهترین ابزارهای ایزدبانوی مطلق برای دفاع از خویـشتن هستیم. فمینیستهای زیست گرا استیلای بشر غربی  بر زمین را با سرکوب زنان از یک سنخ دانسته و قائل به رهیافت مشترکي در برون رفت از ظلم به زنان و ظلم بـه طبیعـت هستند. بر این اساس زن همچون زمین غذا تولید می کند و همچون گیـاه مـی توانـد بـا دانه بارور شود و مثل طبیعت مورد چپاول و غارت قرار گیرد و ماننـد طبیعـت نیـاز بـه احترام دارد  اکوفمینستها با تکیه بر نظرات سلی مک فاگ٢ مبنی بر الهیات استعاری سعی می کنند آن را در مورد محیط زیست اجرا کنند ، بر اساس این الهیات، زبان وحی به خودی خود مقدس نیست بلکه یک زبان اسـتعاری اسـت کـه الهیدانان باید آن را بر حسب شرایط متغیر، تغییر دهند . توصیف خدا در کتاب مقـدس نهایتاً یک الگوست که می تواند تغییر یابد و الگوی دیگر ی در جایش قرار دهند . در ایـن میان از جمله الگوهایی که مورد نقد قرار می گیرد، الگوی سلطنتی است که بر طبق آن، خدا مالک عالم است و این باور باعث می شود که خـدا جـدای از عـالم بـوده و فقـط بـر مبنای سلطه به انسانها اهتمام میورزد.

اکوفمینیستهای افراطی در سال های  اخیر مدل (همه خدایی) را در قالـب فرضـیۀ گایا  ابراز می کنند. گایا در اساطیر یونان اسم مادر زمین بوده و مظهر باروری و سـمبل زنانگی و مادرانه زیستن  به شمار می رود. طبق این فرضـیه زمـین نـوعی انـدام بـه هـم پیوسته است که اجزای آن به روش های پـیش بینـی ناشـده ای بـا هـم مـرت بط هـستند؛ به گونهای که مثلاً می توان بین وضعیت جنگل های آمازون و خشک سـالی هـای صـحرای آفریقا ارتباط تنگاتنگي برقرار کرد . بر این اساس زمین یـک ابرموجـود زنـده اسـت کـه سیستم آن همانند گردش خون در جانوران است . در این تـشبیه رودخانـه هـا در حکـم رگها، جنگل در  حکم ریه و اقیانوس به مثابه قلب زمین اس ت. شبیه دانـستن منظومـ ۀ زیستی کر ۀ زمین با ارگانیسمی زنده، در واقع محبت مورد نیاز نسبت به محـیط زیـست را تأمین می کند. همچنین با توجه به روابط پیچید ۀ این موجود زنده متقاعد مـی شـویم کـه آنچـه مـا اینجـا و اکنـون انجـام م ـی دهـیم، مـیتوانـد در جـایی دیگـر نت ـایج پیش بینی نشده ای را در پي داشته باشد.

در نقد این مدل الاهیاتی می توان گفت که حتی در یک دین مادرسالارانه مانند آیین هندو نیز از خدا به عنوان پادشاه و حاکم هستی یاد شده است و این تعبیر منحصراً از آنِ مسیحیت نیست تا مورد حمله قرار گیرند. گـو اینکـه چنـین افرادی باید پیش از آنکه صراحتاً پدرسالاری را علت اصلی رویکـرد هـای سـتیزه  جویانـۀ انسان غربی به طبیعت بدانند، وقت ظهر در دهلی قدم بزنند تا متوجه شوند کـه بحـران زیــستمحیطــی ربطــی بــه پدرســالارانه یــا مادرســالارانه بــودن یــک دیــن نــدارد  به علاوه ممکن اسـت از یکـی دانـستن خـدا و طبیعـت در شـکل افراطی خود این نتیجۀ اخلاقی گرفته شود که طبیعت فرایندی است که باید گذاشت تا مسیر طبیعی خویش را طی کند؛ لذا انسان ها نباید درصدد مبارزه با قحطی یـا از میـان بردن سرطان و دیگر بیماری ها برآیند ، زیرا بیماری و بی غذایی شـیو ۀ ایزدبـانوی مطلـق برای حفظ هماهنگی در تعادل جمعیت است و سرطان و مرگ نه تنها به هیچ وجه شـر نیستند، بلکه هر دو به نوعی شکوفایی ارادۀ الهی طبیعت اند از سوی دیگـر فرضیۀ گایا مقبولیت عمومی نداشته و با مخالفت بسیاری از دانشمندان علوم تجربی قرار  گرفته است  از لحاظ معرفت شناختی هم تشخیص اینکه کـدام حالـت این موجود زنده بهتر از حالت دیگر است، مشکل بـه نظـر مـی رسـد، یعنـی ممکـن اسـت دانشمندی بگوید که گایا در طی عصر یخبندان در سالم ترین حالت بـوده اسـت؛ یعنـی مـا دقیقاً نمیدانیم زمین باید چگونه باشد و چگونه نباید باشد. از اینرو ممکن است دقیقاً همان

عملی که به عنوان جلوگیری از بلایای طبیعی انجام  میدهیم، فرایندی برای نـابودی گایـا وجلوگیری از سیر طبیعی آن برای رسیدن به حالت سالمتر باشد.

ـ رویکرد درون مسیحی

در این رویکرد، الهی دانان مسیحی ضمن قبـول کـم تـوجهی دسـتگاه کلیـسایی دربـار ۀ اهمیت محیط زیست، این بحران را محصول غفلت متدینان مي دانند، نه ناکارامدی دین و آموزه های مسیحی . به همین علت تلاش می شود تا با بـازخوانی منـابع الهیـاتی (و نـه بازنگری در        آنها)، نگاه ویژه و تار یخی دین به محیط زیست و اهتمـام نظـام منـد آن بـه جلوگیری از تخریب طبیعت به عنوان مخلوق خدا به اثبات برسد . در این رویکـرد بـر دو مدل خاص تمرکز میشود:

مدل خلقت نیکو (خدا به عنوان همسر طبیعت)

در این مدل  بر آموز ۀ آفرینش و خلق از عدم تأکید مـی شـود . تفکـر هلنیـستی معا صـر مسیحیت نخستین با تأثیرپذیری از فلسفه افلاطونی، معتقد بود که خدا نه خالق جهـان بلکه معمار آن است . به دیگر سخن ماد ۀ اولیه در عالم وجود داشت و نیـاز بـه خلـق آن نبود و تنها کاری که خدا کرد این بود که معمارگونه، این مادۀ نخستین را نظم داده و به شکل این جهان درآ ورد. بسیاری از نویسندگان گنوسی ایـن اندیـشه را مطـرح و برخـی الهیدانان مسیحی مانند تئوفیلوس انطاکیهای و یوستین شهید از آن تبعیت کردند.

مهمترین پیامد این نگاه به نقش خداوند در طبیعت، توجیه وجـود شـرور در جهـان است؛ البته این شر به خدا نسبت داده نمی شد، بلکه اینگونه توجیه می شد که با توجـه به کیفیت مواد نازلی که خداوند در اختیار داشته اسـت، او گزینـه هـای محـدودی را در آفرینش جهان در اختیار داشته است و لذا وجود کاستی های ایـن عـالم منتـسب بـه او نیست

در مقابله با جهان بینی افلاطونی چند تن از نویسندگان بر جستۀ مسیحی قرن دوم و سوم میلادی مانند ایرنائوس و ترتولیان، معتقد شدند که ماده، ازلی نیست و هر چیـزی باید از عدم آفریده شود . تا پایان قرن چهارم بیشتر الهی دانان مسیحی رویکرد افلاطـونی را رد کرده و معتقد بودند که خدا هم خالق جهـان مـادی اسـت و هـم جهـان معنـوی . اعتقادنامۀ نیقیه  با اعلان ایمان به خدا به عنوان خالق آسمان و زمـین، آغـاز مـی شـود و بدینسان آفرینش الهی علاوه بر قلمرو معنوی، در قلمرو مادی نیز تأیید شد . اگرچـه در قرون وسـطی یـک بـار دیگـر گونـه هـایی از ثنویـت بـه خـصوص در دیـدگاه کاتـاری و البیگنس ها  پدیدار شد که معتقد بودند که ماده شر است، اما شورای چهـارم لاتـران در ١٢١٥م و شورای فلورانس در ١٤٤٢م در مقابل چنین دیدگاه هـایی بـه صـراحت اعـلام کردند که خداوند جهان آفرینش را به نیکویی از عدم آفریـد و جهـان مـادی دارای شـر ذاتی نیست . بر اساس اولین کلمات کتاب مقدس (و در ابتدا خدا آسـما نهـا و زمـین را آفرید١:١) جهان ازلی نیست و از مواد قبلی به وجـود نیامـده اسـت . فعـل »Bara« ایـن قدرت را دارد که مفهوم خلق از عدم را برساند . ریشۀ اصلی این کلمه در عهد عتیق فقط برای خدا به کار رفته و فاعل آن هیچ گاه انسان نیست (عـاموس ٤: ١٣؛ مزمـور ٥١: ١٠). در باب اول  پیدایش هم از سه آغاز مهم سخن می گوید که هر سه به وسیلۀ خـدا شـروع شده است (پیدایش١: ١، ٢١، ٢٧).

در الهیات مسیحی از مفهوم »خلق از عدم « با عنوان »خلق مستقیم « نیز یاد می شـود [١، ص ١١١] در اینکه خلق مستقیم خداوند شامل چـه چیزهـایی اسـت، آیـات کتـاب مقدس طیف وسیعی از مخلوقات را از این نوع می داند؛ به گونـه ای کـه عـلاوه بـر زمـین تمامی آب ها و بخارهای زمین و همچنین آسمان ها و فرشتگان را مـستقیماً خـدا خلـق کرده است (اشعیا٤٢: ٥، ایوب٣٨: ٧، نحمیا٩: ٦، کولسیان١: ١٦، مکاشفه٤: ١١).

برخی از الهی دانان مسیحی که نظری ۀ انفعال پذیری خ داوند و احساسات داشتن او را پذیرفتهاند، از این مدل بـا تعبیـر »خداونـد بـه عنـوان شـوهر طبیعـت «١ یـاد کـرده انـد [12, p 520]؛ بر اساس این تعبیـر  همـان طـور کـه شـوهرِ خـوب اهتمـامی صـمیمانه و بی واسطه به بهروزی دارد، شوهر الهی نیز به همسرش یعنی زمین مادی، عشق می ورزد.

به علاوه هم چنانکه بین همسران باید کفویت و سازگاری وجود داشته باشد، همسر الهییک خدای کامل یگانه نیز باید همان گونه کامل          باشد. از این رو می توان گفت که طبیعت با وجود چرخه های منظمش و با وجود محنت و مرگ بـرای انـسان هـا و حیوانـات بایـدبهترین جهان ممکن تلقی شود . مهمترین خصوصیت در این مدل آن است که طبیعت وماده نه تنها شر تلقی نمی شوند، بلکه دارای ارزش زیادی هم هستند؛ چـرا کـه طبیعـتشریک کامل خداست و از هبوط بشر هیچ تأثیری نپذیرفته است [22, p 216-217].

آموزۀ آفرینش از عدم دارای لوازم متعدد الهیاتی است کـه مـی توانـد مبنـ ای رابطـ ۀ انسان و محیط زیست باشد . نخست آنکه بر اسـاس آمـوز ۀ آفـرینش بایـد میـان خـدا و مخلوقات تمایز نهاد . به دیگر سخن، وجود خداوند ضـروری اسـت ولـی نظـام آفـرینش امکانی است . بر این اساس انسان هم جزء مخلوقات خدا به شمار رفته و از لحاظ امکانی هیچگونه برتری بر دیگر موجودات ندارد و انسان محوری ای کـه مجـوز تخریـب محـیط زیست است، اساساً ریشۀ الهیاتی ندارد.

دومین اثر الهیاتی آموز ۀ خلقت از عدم آن است که انگار ۀ جانشینی انـسان در نظـام آفرینش١ را در پی دارد و در تقابل آشکار با مفهوم مالکیت و تـسلط انـسان بـر جهـا ن٢ است. بر اساس این آموزه، جهان آفرینش از آنِ ما نیست، بلکه ما به نیابت از خدا در آن تصرف می کنیم. به دیگر سخن ما جانشین خدا در نظام آفرینش هستیم و به تبع نسبت به چگونگی استفاده از آن مسئول بوده و باید پاسخگو باشیم . داگلاسجانهال، الهی دان کانادایی در پژو هش بسیار معروف خود با  عنوان »تصویری از خدا، تسلط بـر جهـان بـه مثابه جانشینی «٣ تاکید کرد که باید مفهوم »تـسلط انـسان بـر جهـان « را طبـق مفهـوم »جانشینی« فهمید [٥، ج٢، ص٤٤٥].

دیگر استفاد ۀ الهیاتی از آموز ۀ خلقت از عدم، خیر بـودن نظـام آفـرینش اسـت . اگـر خداوند را شریک ز ندگی طبیعت تفسیر کنیم که در نسبتی صمیمی و فیزیکی به تولید مثل و رشد گیاهان، حیوانات و انسانها اشتغال دارد، در آن صورت رنج، تباهی و مرگ را نمیتوان ویژگی هایی دانست که به خیر بودن طبیعت ضربه می زند. در این میان انـسان موجودی اجتماعی آفریده شده و بناست کـه بـا دیگـران از جملـه جمـادات و نباتـات و حیوانات ارتباط برقرار کند و تنها چیزی که خیر نیست تنها بودن انسان است . از ایـن رودیدگاه گنوسی یا ثنوی دربارۀ جهان بهعنوان جایی که ذاتاً شر است، در الهیات مسیحیجایگاهی ندارد [همان، ص ٤٤٠]، همچنین بر اساس آموز ۀ خلـق از عـدم، عـ الم خلقـتبه طور مطلق به خداوند و اصل و مبدأ هستی موجودات وابسته است و بـه همـین دلیـل است که در نیایش های مسیحی، تصور بنیادین خلق از عدم را به عنوان وسـیله اي بـراي بیان احساس تعلق و وابستگی همه چیز به خداوند، جلوهگر مییابیم [17, p 9].

به نظر می رسد که می توان شواهد محکمی دال بـر آمـوز ۀ نیکـو بـودن خلقـت را در کتاب مقدس یافت . جهان مادی بر اسـاس روایـت سـفر پیـدایش خیـر و نیکوسـت . در سراسر نخستین گزارش کتاب مقدس از آفرینش با این عبارت مواجه مـی شـویم کـه (و خدا دید که آن نیکـو بـود [پیـدایش ١: ١٠، ١٨،٢١، ٢٥، ٣١]). بـدی از طریـق عمـ ل و انتخاب آزاد مردم است که وارد جهان می شود و نه در جریـان فراینـد خلقـت . در سـفر لاویان که مشتمل بر احکام است، تأکید می شود که استفاده از آفرینش نیازمند اجازه از خداوند است و انسان مهمانی بیش نیست [27, p 125]؛ به یاد داشته باشـید کـه زمـین مال خداست و نمی توانید آن را برای همیشه بفروشـید، شـما مهمـان خداونـد هـستید، می توانید فقط از محصولات زمین استفاده کنید [لاویـان ٢٥: ٢٣]، همچنـین ممنوعیـت قطع درختان به عنوان یک حکم مورد توجه قرار گرفته و تصریح شده است که درختـان دشمنان شما نیستند [تثنیه٢٠: ١٩]. قـوانین مربـوط بـه سـبت در عهـد عتیـق نـشان می دهد که باید با زمین به عدالت برخورد کرد و بعد از شش روز اسارت آن را رها کـرد [٢:٢٠]؛ هم چنانکه حکم سال سبتی یا همان سال آیش زمـین بـه شـکلي واضـح ایـد ۀ ارزشمندی خلقت را نشان می دهد [لاویـان ٢٥: ١ــ ٥]، اسـتعاره هـای طبیعـی در زبـان پیامبران و مزامیرنوی سان یا در اشعار غزل غزل ها و کتـاب ایـوب بازتـاب زیـادی داشـته است. وقتی با خدا با عنوان »نِشِر«١مواجه می شویم (تثنیه٣٢: ١١)، جـای درنـگ وجـود دارد؛ چرا که مردم خدای محافظی را می یابند که جوجه هایش را روی پشت خود حمـلکرده است تا آنها پرواز کردن را بیاموزند . علاوه بر عهد عتیق، با وجـود شـواهد طبیعـت  ستیزی که در عهد جدید از سوی منتقدان ارائه شد، میتوان فرازهایی از آن را مطابق باکرامت ذاتی محیط زیست انسانی و به عنوان خلقـت نیکـو یافـت . در میـان الهـی دانـانمحیط زیست، جریان انجیلی که تأکیـد خاصـی بـر جایگـاه کتـاب مقـدس در زنـدگیمسیحی دارند، بیش از همه به دنبال یافتن و تئوریزه کردن الهیـات محـیط زیـست بـر اساس انجیل هستند و در این راه مفهوم »ایمان سبز« را مطرح نمودهاند. آیات آغازین انجیل یوحنا (در آغاز کلمه بود یوحنا ١: ١) به یک معنا ژرف ترین فهـم مسیحی از نظم طبیعت را تعریف می کند. »کلمه« در این آیه ترجم ۀ »Logos« است کـه در زبان یونانی معنای هماهنگی نیز از آن استفاده می شود، بنابراین می توان گفت که در آغاز لوگوس بود که این لوگوس هماهنگی ازلی نیز بود و در نتیج ۀ این هماهنگی، نظـم و هماهنگی بر عالم حاکم بود . با توجه به عقید ۀ مسیحی مبنی بر خ لق همـ ۀ موجـودات بهوسیلۀ لوگوس این امر، مستلزم هماهنگی در هم ۀ موجـودات عـالم اسـت، همچنین بنا بر الهیات انجیل یوحنا که برگرفته از تعالیم پولس است و عیـسی را همـان لوگوس و کلمه می داند، تجسم یافتن مسیح نشان از شر ذاتی نبودن جسم و ماده اسـت و همان طور که ت جلی روح القدس به صورت کبوتر نیز مـی توانـد همـین معنـا را برسـاند [یوحنا ١: ٣٢]، نقش مسیح و فرزند خدا در خلقت در نامه به عبرانیان نیز برجسته شده است [عبرانیان١: ٢]. پولس در موعظ ۀ مردم آتن تأکید می کند که دنیا و هر آنچه در آن است، مخلوق خداوند است [اعمال رسولان ١٧: ٢٤]؛ لذا به دنبال خدا نه در بتخانه بلکـه در همین عالم باید گشت [همان ١٧: ٢٧ و ٢٨].

استفادۀ زیست محیطی از مفهوم لوگوس منحصر در پولس نماند . قـدیمی تـرین شـکل نظاممند از الهیات محیط زیست را می تـوان مربـوط بـه اوریجـن در قـرن دوم دانـست . او معتقد بود که لوگوس و اص ول تمام موجودات در لوگوس کلی با هم جمع شـده انـد و ایـن لوگوس کلی محور وحدت بخش در خلقت بوده و غایت آن ایجاد ارتباطي زنده با خداسـت .

به عقید ۀ او لوگوس نه فقط در قالب جسم در مسیح، بلکه در اصول هم ۀ موجـودات و نیـزحروف کتاب آسمانی تجسم یافته است . از طریق این دیدگا ه که بـر طبـق آن لوگـوس در همان مثُلُ یا صورت ها تجسم یافته است، دیـدگاهی مـسیحی دربـار ۀ همـاهنگی طبیعـت عرضه شد که دارای ژرفای مابعدالطبیعی عظیمی است.

در این میان مدل خلقت نیکو با چالش هایی نیز مواجه است . اگرچه در اولین عباراتکتاب مقدس از خل قت آسمان ها و زمین سخن گفته شده است، ولی بلافاصله در دومینآیه از تهی و بایر بودن این مخلوق سخن گفته شده است که با حسن و نیکو بـودن ایـنمخلوق فاصله دارد (و زمین تهی و بایر بود و تاریکی بر روی او لجـّه و روح خـدا سـطح آبها را فراگرفت  [پیدایش١: ٢]). نظریۀ بازسا زی یا (تئوری فاصله) معتقد است که بعـد از آفرینش اولیه، زمین سقوط کرد و خدا زمین را محکوم ساخت . بعد از آن بود که خدا آفرینش جدید را در شش روز انجام داد . بر این اساس مقصود از تهی بودن و بایر بـودن در این عبارت، بیان مجازات الهی در مورد زمین است، زیرا امکان ندا شت خداوند زمـین را به این صورت خلق کرده باشد [اشعیا٣٤: ١١، ارمیـا ٤: ٢٣، اول یوحنـا  ١: ٥]، بـا ایـن حال بایر و تاریک بودن لزوماً مستلزم نشان دادن مجازات الهی نیست و چه بسا ممکـن است در فرایند تدریجی خلقت اشاره به ناتمام بودن آن و زمینهسازی برای مراحل بعدی خلقت م ستقیم داشته باشد  [١، ص ١١٣]. اصولاً هدف از خلقـت زمـین بـه وسـیلۀ خـدا سکونت انسان در آن معرفی شده است، نه چیز دیگر [اشعیا٤٥: ١٨].

چالش مهم تر در این مدل، ارتباط آن با گناه نخستین است . به دیگر سخن بر فـرض که بپذیریم خلق جهان هستی به  صورت نیکو بوده است، بعد از ات فاقاتی که در باغ عدن اتفاق افتاد عملاً از نیکو بودن اولیه، چیزی بر جای نمانده است و همـین چـالش باعـث شده تا مدل دیگری ارائه شود که ضمن در نظر گـرفتن ایـن واقعیـات بـر پایـ ۀ الهیـات پولسی و با تکیه بر آموز ۀ رجعت مسیح به فرجام نیکوی هـستی و بازگـشت جهـان بـه خلقت اولیه سخن می گوید که در ادامه به آن خواهیم پرداخت . با این حـال بایـد توجـه داشت که جهان حتی با وجود هبوط آدم همچنان مخلـوق نیکـوی خداسـت و دیـدگاه گنوسی یا ثنوی دربار ۀ جهان به عنوان جایی که اساسـاً شـر اسـت، در الهیـات مـسیحی جایی ندارد به دیگر سخن باید بین ن یکو بودن و کامل بـودن تفـاوت نهاد؛ نیکو بودن خلقت  لزوماً به معنای کامل بودن آن نیست . آموزۀ مـسیحی گنـاه بـه این نکته توجه می دهد که جهان از مسیری که خدا بـرایش تعیـین کـرده بـود، فاصـله گرفته است و گناه انسانی و مرگ، نشانه های انحراف از نقشه راه خلقت هستند . با اذعا ن به خیر بودن نظام آفرینش می توان  از این انتقاد خلاصی یافت که خدا مسئول شرور در جهان است . تأکید مدام کتاب مقدس بر خیر بودن نظام آفرینش، یادآور این نکته اسـتکه نیروی ویرانگر گناه در طرح خدا برای آفرینش جهان جایی ندارد.

مدل فرجام نیکو (خدا به عنوان ناجی طبیعت)

از آنجا که آموز ۀ نجات ستون فقرات ایمان کتاب مقدسی است، بعیـد اسـت کـه بتـوان الهیاتی را بدون در نظر گرفتن آن تدوین نمود . تحقق ملکوت خدا موضـوعی اسـت کـه عیسی مسیح بارها بر آن تأکید نمود . ملکوت الهی، نوعی بازگشت طبیعت به ارزش اولیۀ خود قبل از گناه ذاتی است و لذا تخریب محـیط زیـست در حقیقـت نـوعی بـه تـأخیر انداختن وعدۀ الهی است. برخی معتقدند که مفهـوم نجـات در عهـد قـدیم، عامتر از عهد جدید است و علاوه بر انسان شامل محیط زیست هم می شود. تاریخ نجات عبری با توجه به تجربۀ بیابان به وسیلۀ  بنی اسرائیل، به نجات خلق ت پیوند خورده اسـت؛ در حالی که نجات عهد جدید بر انسان و رهایی او متمرکز شـده اسـت  بـا این حال الهی دانان مسیحی در این مدل سعی می کننـد تـا ملکـوت خـدا را در تفـسیر مسیحی آن، عام معرفی کنند؛ به گونهای که در پرتو آن علاوه بر مؤمنین مسیحی، دیگر موجودات عالم نیز به آرامش و کمال خود برسند.

از حیث تاریخی در مسیحیت غربی به دلیل نگرانی نسبت به بت پرستی، شرک و افکـار بدعتآمیز و در واکنش به آنها، به تدریج کلیساهای اولیـه از دنیـای پیرامـون خـود فاصـله گرفتند و به طور کلی از آن بریدند . حتی کلماتی مانند باغ و بیابان هـ م در مقـصود مثبـت خویش، فقط با کلیسا و بعدها با صومعه و به عنوان مؤسـساتی مجـزا و متمـایز پیونـد داده شدند  و به تدریج در کلیسای غربی ماهیت انتخابی نجات و رسـتگاری بـیش از هر چیز دیگری مورد اصرار قرار گرفت . آگوستین با تأکید فوق العـاده بـر گنـاه نخـستین و تأثیرات مخرب آن، معتقد بود که اگر چه نظم طبیعت قبل از گناه، خیر و بر طبق حکمت بوده، ولي بعد از گناه نخستین، طبیعت هم در هبوط سهیم شده است . به دیگر سخن شـر فقط شر گناه در آدم بود، ولی با انتشار آن تا به روزگار ما، به صورت شر طبیعت درآمـد . از آن پس، طبیعت فاسد و شـریر جـای طبیعـت خیـر را گرفـت  ، ایـن نظریـه تأثیری ژرف بر تفکر کاتولیک و سپس پروتستان نسبت به طبیعت داشت، به گونهای کـه مفاد معنوی نظم طبیعت و مبدأ الهی آن تحت الشعاع تاریک بودن طبیعت در اثر هبوطآدم قرار گرفت.

مدل زیست محیطی نجات، پیوند تنگـاتنگی بـا  آمـوز ۀ پولـسی گنـاه نخـستین دارد . پولس با تفسیر دوبار ۀ اسطور ۀ خلقت در سفر تکوین در پرتو حیـات، مـرگ و رسـتاخیز عیسی استدلال می کند که مسیح همان آدم نخستین است که در نهایت شرایط ایده آل پیشاهبوط را برای طبیعت اعاده خواهد کرد . در ابتدای نامه به کولـسیان، همـ ۀ خلقـت وامدار عیسی معرفی شده است و اوست که آسمان و زمین را آفریده است [کولـسیان ١:

١٥ـ٢٠]. از این نامه چنین برمی آید که مسیح نه فقط بازخرید انسان بلکه بازخرید تمام خلقت است . به دیگر سخن عیسی نه فقط برای انسان بلکه برای کل هستی بـه صـلیب کشیده شد.

به  اعتقاد پولس شـرایط اولیـۀ طبیعـت و قبـل از گنـاه نخـستین نـافی مـرگ و همـۀ فرایندهای منجر به فساد و رنج و مصیبت بود؛ اما تمام جهـان اعـم از جمـادات و نباتـات و حیوانات به واسطۀ وضعیت پیش آمده در باغ عدن و گناه آدم ابوالبشر ارزش    اولیـۀ خـود را از دست دادند و خداوند در مقام نا جی، فرزند خویش را برای نجات فرستاد . وضعیت نخـستین مجدداً در ملکوت و فرجام جهان به وسیلۀ مسیح باز خواهد گشت . مبناییترین فـراز کتـاب مقدس برای پرورش این مدل الهیاتی کلام پولس در نامه به رومیان است که معتقد است در کنار انسانها، دیگر مخلوقات عالم هم منتظر نجات هستند و در فرایند نجات شرکت دارند :

تمام آفرینش نیز بی صبرانه منتظر روزی است که خدا فرزندان خود را پـس از مـرگ زنـده کند* زیرا جهان بر خلاف خواست خود، به دستور خدا محکوم به فنـا شـد؛ امـا ایـن امیـد هست که جهان روزی از قید فنا رها شود و در آزادی پرشـکوهی کـه متعلـق بـه  فرزنـدان خداست، شریک شود * چون می دانیم که حتی حیوانـات و گیاهـان نیـز گرفتـار بیمـاری و مرگاند، همچون زنی که در حال زاییدن است، درد می کشد و در انتظار این واقعـ ۀ بـزرگ، روزشماری می کند [رومیان٨: ١٩ـ٢٢]. این درد بنا بر نظر مفسران عهد جدید همان شرایط حاصل از گلایه و شکوه از فرزندان بنیآدم و لعنت آنها بـه  وسـیلۀ خداسـت ، بـه دیگر سخن در مدل زیست محیطی نجات، علاوه بر انسان ها طبیعت نیز آزاد می شود و آنهـا بیصبرانه و دردمندانه منتظر یک زایمان و تولد دوباره هستند.

تصویر کلی این موضوع در مکاشف ۀ یوحنا به تصویر کش یده شده است؛ به گونهای کـهوعدۀ نو شدن همه چیز داده شده است (و آن تخت نشین گفت : اکنون همـه چیـز را نـومیسازم [مکاشفه یوحنا ٢١: ٧]). این نو شدن فقط مخصوص آدمیان نیست، بلکـه بـرای همۀ آفریده ها به تناسب ظرفیت و توانایی شان وجود دارد . به بیان دیگـر، نـه فقـط قـوم خدا بلکه اورشلیم نیز نو خواهد شد . اورشلیم می تواند نماد کل طبیعت غیر انسانی باشد که در آن روز همچون عروسی برای شوهر خـود آراسـته اسـت [همـان ٢١: ١]. در ایـن مکاشفات، تصویری منسجم از طبیعت ارائه می شود که در آن کل خلقت اعم از انسان و غیر انسان با هم رشد می کنند. در این بازه و فرصت، کل آفرینش حیوانی توان و چابکی اولیۀ خود به هنگام آفرینش را بازمی یابد و شعور بهشتی آنها احیا می شود. آزادی قبلـی آنها کاملاً به آنها بازگشته و در تمام حرکات قبلی شان آزاد خواهند بود . از هـر اشـتهای غیر عادی، خشم و درنده خویی، سرشت و خوی اهریم نی و میل به شرارت رها گـشته و دیگر غضب و درندگی در آنها دیده نخواهد شد . بهگونهای کـه گـرگ بـا بـره، پلنـگ بـا بزغاله و گوساله با شیر زندگی خواهند کرد، همچنین طفل شیرخوار بر سوراخ مار بـازی کرده و دست خود را بر خان ۀ افعی خواهد گذاشت . در این نظام بهشتی حتـی حیوانـات  هم طعم ۀ یکدیگر نخواهند شد و شیر مانند گاو از کاه تغذیه می کنـد . آنهـا نـه بـه هـم آسیب رسانده و نه همه را از بین می برند [اشعیا١١: ٦-٩]. این عبارات صراحتاً نـشان از آن دارد که شر طبیعی که از اثرات گناه اولیه به شـمار مـی رود، رفـع شـده و در دوران ملکوت خبری از اذیت  و آزار حیوانات وحشی یـا تـرس و دلهـره ای از بلایـای زمینـی و سماوی وجود نخواهد داشت.

شرایط ایده آل زیست محیطی در ملکوت خدا، قبل از تحقق، به طور اجمالی و مختصر بهوسیلۀ خود عیسی نیز به نمایش گذاشته شده است . مهمترین مـستند در ایـن زمینـه واقعۀ آزمایش چهل روزۀ عیسی  در بیابان بود . بنا بر تصریح انجیل مرقس، در ایـن چهـل روز عیسی با حیوانات وحشی همراه بود و زندگی می کرد [مرقس١: ١٢و١٣]. این واقعـه نوعی بازسازی پیشینی ملکوت خدا و ایده آل الهی به شـمار مـی رود کـه بـر اسـاس آن هیچگونه تنشی میان انسان و طبیعت (حتی از نوع وحـشی و در  نـدۀ آن ) وجـود نـدارد  ، همچنین عیسی به شاگردانش گوشزد میکند که نیـروی ایمـانی کـه مجـوز ورود انسان به ملکوت است، در فضای پیشاملکوت هم به کار آمده و میتواند طبیعـت را بـهمشارکت فرابخواند؛ به گونهای که کوه زیتون درخواست شما را اجابت کرده و به دریا بیفتـد.

فقط مهم آن است که به آنچه میگویید، واقعاً ایمان داشته باشید [مرقس١١: ٢٢و ٢٣].

جالب آنکه جریان نوین زیست محیطی با اسـتفاده از مـدل ملکـوت الهـی، برخـی از اتهامات زیست محیطی به مسیحت را جواب گفته و از آن استفاد ۀ الهیاتی نمـوده اسـت .

این جریانات معتقدند که نفرین ح ضرت عیسی نسبت بـه درخـت انجیـر کـه منجـر بـه خشک شدن آن شد [همان١١: ١٢ـ١٤ و ٢٠ـ٢٥]، نه تحقیر محیط زیست بلکـه توجـه دادن به حقیقت ملکوت الهی است . از آنجا که در ملکوت الهی هر درختی در تمـام ایـام سال (از جمله در غیر فصل خویش ) ثمر می دهد، میوه نداشتن آن درخـت کنایـه از آ ن است که قوم اسرائیل هنوز آمادگی استقرار نهایی و حاکمیـت خـدا را نـدارد و از ایـن رو عیسی خود را آماد ۀ مرگ کرد چه اینکه در صورت آمادگی بـراي برپـایی ملکـوت، ثمـر ندادن آن درخت انجیر هیچ توجیهی نداشت.

در نقد این مدل باید گفت که با وجود اینکـه مـدل فرجـام نیکـو، طبیعـت سـ الم و محیط زیست ایده آل در زمان تحقق ملکوت خدا را نشان می دهد؛ اما خودبه خود تفاسیر متنوع و حتی متناقضی که از ماهیت و زمان ملکـوت مـی شـود، شـامل ایـن مـدل نیـز می گردد و اعتقاد به تحقق ملکوت در جغرافیای این جهانی و به زیستی کر ۀ خاکی را بـا چالش مواجه می کند. همۀ مسیحیان بر این باور هستند که همان گونه که عیسی مسیح در مواعظ خویش می گفت که روزی خواهد رسید که حکومت الهی به طور کامـل برقـرار خواهد شد؛ اما آیا این وعده ها و بشارت ها حقیقی است یا اینکه نمادین است؟ به عـلاوه، این سلطنت در همین جهان اتفاق می افتد یا این که در  ورای تاریخ است؟ بر اساس عهد جدید، ملکوت زمانی برقرار خواهد شد که سلطنت جهانی حاکم شـود و سـپس از بـین برود. این ملکوت با نابودی آن سلطنت ها جایگزین آنها خواهـد شـد . همچنـین خداونـد سوگند خورده است که عهد خود را با داوود مبنـی بـر سـلطنت ابـدی او عملـی سـازد .

بنابراین باید سلطنت دنیوی وی که وعد ۀ پادشاهی اش را به مـسیح داده اسـت [لوقـا  ١: ٣١] دوباره برقرار سازد . با توجه به این شواهد پولس تصریح می کند کـه ایـن پادشـاهی دنیایی است و روحانی نخواهد بود  . در مقابـل، برخـی از اندیـشمندان مسیحی معتقدند که ملکوت امری روحانی  است که در سرایی دیگر تحقق خواهد یافت،نه در زمین . آنان برای اثبات مدعای خود با اسـتناد بـه قـسمت هـایی از کتـاب مقـدسمعتقدند که بدن مادی اهل ملکوت، تبدیل به بدن روحانی خواهد شد؛ زیرا که این بدن میرا و فسادپذیر باید لباس بقا و  بی فسادی به تن کنـد و گوشـت و خـون (یعنـی بـدن مادی) نمیتواند وارث ملکوت شود . افزون بر این تکامل ملکوت خدا در آسمان است و بر این اساس ملکوت امری روحانی است.

مسیحیت و مسائل زیست‌محیطی به طور کلی

` سال های زیادی،نگرانی اصلی ایمان داران مسیحی حفظ هویت مسیحی و ایمان شخصی بوده است؛ امـا ازنیمۀ دوم قرن بیستم بشریت با یک واقعیت فرادینی مواجه شد که تاکنون آن را جـدی نگرفته بود؛ واقعیت تلخي که بیان مـي کـرد کـه طبیعـت، دیگـر پایـان ناپـذیر بـه نظـر نمی رسید. برداشتهای غیر منطقی از طبیعت که برگرفته از انقلاب صـنعتی و تحـولات اجتماعی است، بسیاری از منابع زیست محیطی را تهی و غیر قابل استفاده کرده بـود . از جمله بحران های زیست محیطی می تـوان بـه نـابودی لایـۀ اوزون، بـاران هـای اسـیدی، تغییرات اقلیمی، آلودگی هـای رادیواکتیویتـه، جنگـل زدایـی، فرسـایش خـاک، تخریـب زیستگاه حیوانات، انقراض گونه های مختلف حیات وحش، از دست دادن تنـوع زیـستی، کمبود آب، جاری شدن سیلاب، افزایش دمای کر ۀ زمین، آلودگیهای شیمیایی، از بـین رفتن پوشـش گیـاهی و کـویرزایی اشـاره کـرد  بحران زیست‌محیطی یکی از مهم‌ترین چالش‌های قرن حاضر است که از مرزهای علمی و تکنولوژیک فراتر رفته و به قلمرو الهیات و مسیحیت نیز وارد شده است. بسیاری از متفکران بر این باورند که ادیان نقش عمده‌ای در شکل‌گیری نگرش انسان به طبیعت ایفا کرده‌اند. در این میان، مسیحیت به‌ویژه بوسیله فعالان محیط زیست متهم شده که با انسان‌محوری افراطی و نگاه منفی به طبیعت، به تخریب محیط زیست دامن زده است. مقاله حاضر با هدف بررسی مدل‌های الهیات محیط زیست در مسیحیت نوین و نقد و تحلیل آن‌ها، سه رویکرد اصلی را بررسی می‌کند: دفاع درون‌دینی، بازسازی برون‌دینی، و اصلاح نوگرایانه درون‌سنتی.سابقه الهیات محیط زیست (Ecotheology) دانشی جدید است که در پی بازاندیشی در مبانی دینی و متون مقدس با هدف پاسخ‌گویی به بحران زیست‌محیطی است. این دانش از اخلاق محیط زیست که به صورت سکولار شکل گرفته، متمایز است. منتقدان مسیحیت، این دین را به سه امر متهم می‌کنند: نخست، انسان‌محوری افراطی ؛ دوم، نگرش دوگانه‌انگارانه به ماده و طبیعت؛ و سوم، تأکید بر آخرت و بی‌توجهی به زندگی زمینی. این مقاله به بررسی این انتقادات و پاسخ‌های الهیاتی در مسیحیت می‌پردازد.در دوران معاصر، نگرانی‌ها نسبت به بحران زیست‌محیطی به‌عنوان یکی از چالش‌های بنیادین تمدن بشری، ابعاد گسترده‌ای یافته است. در این میان، نقش ادیان و نظام‌های دینی در برخورد با طبیعت، یا زمینه‌ساز بحران دانسته شده یا به‌عنوان منبعی برای حل آن به‌شمار آمده است. یکی از ادیانی که بررسی آن در این زمینه اهمیت خاص دارد، دین مسیحیت است..

نقد دیدگاه‌های رایج درباره مسیحیت و طبیعت

۱. نگاه انتقادی لین وایت

در مقاله معروف «ریشه‌های تاریخی بحران بوم‌شناختی»، وایت با انتقاد از سنت مسیحی و به‌طور ضمنی از سنت یهودی، ادعا می‌کند که تأکید بر «سلطه انسان بر طبیعت» زمینه‌ساز بهره‌کشی و تخریب محیط زیست شده است. به باور او، آموزه‌های دینی در سفر پیدایش، انسان را حاکم و فرمانروا بر زمین معرفی می‌کنند، و این نگاه باعث فروکاهش طبیعت به ابزاری در خدمت بشر شده است.

۲. پاسخ به انتقادها از منظر کتاب مقدس

با وجود چنین نقدهایی، پژوهشگران مسیحی تأکید دارند که درک صحیح از آموزه‌های دینی مسیحی، نه‌تنها بهره‌کشی از طبیعت را مجاز نمی‌داند بلکه بر حفظ و پاسداشت آن تأکید دارد. تفسیر درست از واژگانی چون «تسلط» و «فرمانروایی»، به معنای «نگهبانی» و «مدیریت مسئولانه» است، نه چپاول و تخریب.

مفهوم خداوند در مسیحیت و پیوند آن با محیط زیست

۱. یهوه و خالقیت

در کتاب مقدس، خداوند یکتا به‌عنوان خالق جهان معرفی می‌شود. طبیعت، مخلوق مستقیم اوست و ازاین‌رو واجد قداست و ارزش است.

۲. آموزه شخینا و حضور الهی

در تبعید، مفهوم «شخینا» (حضور خداوند) برای یهودیان برجسته شد. این باور که خداوند در میان آنان ساکن است، باعث شد طبیعت و مکان‌ها نیز حامل تقدس شوند.

۳. عرفان قبالا و طبیعت

در عرفان یهودی (قبالا)، جهان به‌مثابه پرتوی از ذات الهی دانسته می‌شود، و این نگاه سبب نزدیکی میان روحانیت و طبیعت شده است.

جایگاه انسان درکتاب مقدس و مسئولیت زیست‌محیطی

. انسان به‌عنوان شبیه خدا

در کلام خداآمده که انسان به «صورت خداوند» آفریده شده است. این تشبیه نه به سلطه، بلکه به شباهت در صفاتی چون خلاقیت، اخلاق و مسئولیت دلالت دارد.

. انسان، شریک خدا در خلقت

در آموزه‌های کتاب مقدس، انسان نه مالک زمین بلکه شریک خدا در حفاظت از آن است. او باید فرآیند خلقت را با عمل مسئولانه ادامه دهد.

. انسان به‌عنوان نگهبان طبیعت

بر اساس کلام خدا، انسان موظف است زمین را برای نسل‌های آینده حفظ کند. وظیفه او محدود به سودجویی نیست بلکه حفاظت از زمین به‌مثابه امانت الهی است.

طبیعت در نگاه کتاب مقدس

۱. طبیعت به‌عنوان مخلوق خدا

طبیعت در کتاب مقدس، نشانه‌ای از قدرت و حکمت خداوند است. زمین و آسمان به ستایش خدا می‌پردازند و انسان نیز باید این هارمونی را پاس دارد.

۲. مالکیت خدا بر زمین

در مزامیر و لاویان آمده است که زمین متعلق به خداست. انسان فقط مجاز است با رعایت قوانین و حدود، از آن بهره ببرد.

۳. سال سبعتی و آیش

یکی از مهم‌ترین مصادیق حفاظت زیست‌محیطی در یهودیت، دستور استراحت دادن به زمین در سال هفتم است. این سال، زمین باید از کشت و کار بازماند تا بازسازی شود.

تطور نگاه مسیحی به طبیعت در طول تاریخ

۱. دوران انبیاء و کشاورزان

در ادوار کهن، یهودیان با طبیعت انس بیشتری داشتند. جشن‌ها و اعیاد با چرخه فصل‌ها هماهنگ بود.

۲. دوران ربانی و تلمودی

در این دوران، با وجود افزایش شهرنشینی، تأملات در مورد طبیعت و دعاهای مربوط به آن همچنان رایج بود.

۳. قرون وسطی و فلسفه یهودی

فلاسفه یهودی چون ابن‌میمون، فلسفه ارسطویی را با آموزه‌های یهودی تلفیق کرده و بر ارتباط عقلانی انسان با طبیعت تأکید کردند.

۴. دوران مدرن و حسیدیسم

در حسیدیسم، طبیعت به‌عنوان جلوه‌ای از خداوند دیده می‌شود. شخصیت‌هایی چون بعل‌شم‌طوو بر نزدیکی عارفانه با طبیعت تأکید داشتند.

بخش ششم: آموزه‌های زیست‌محیطی در شریعت یهود

۱. اصل بال تشحیت (تخریب نکن)

تخریب منابع طبیعی، حتی اگر ملک فرد باشد، طبق شریعت یهود ممنوع است. این اصل به حیوانات، درختان و منابع آبی نیز تسری یافته است.

۲. اصل صعر بعلی حییم (آزار نرساندن به حیوانات)

بر اساس این اصل، آزار حیوانات ممنوع است. حتی باید پیش از غذا خوردن، به حیوانات غذا داده شود.

۳. احکام کاشروت (غذای حلال)

قوانین غذایی یهود، مانند ممنوعیت گوشت حیوانات شکاری یا روش‌های ذبح بدون درد، نشان از دغدغه زیست‌محیطی دارند.

۴. مقررات بهداشت، آلودگی و زیبایی شهر

تأکید بر دفع بهداشتی زباله، جلوگیری از آلودگی آب، بو، صدا و نیز طراحی شهر با کمربند سبز، بخشی از نظام‌مندی یهود برای حفاظت محیط زیست است.

 

برخلاف تصور برخی منتقدان، مسیحیت نه‌تنها در خدمت سلطه انسان بر طبیعت نیست، بلکه آموزه‌های آن سرشار از احترام به زمین، آب، گیاه و حیوان است. تورات، تلمود، اعیاد یهودی و سنت‌های خاخامی، همگی با تأکید بر مسئولیت‌پذیری انسان در برابر زمین، می‌توانند منبعی الهام‌بخش برای مواجهه اخلاقی و عملی با بحران زیست‌محیطی امروز باشند. بازگشت به این منابع، نه فقط برای یهودیان، بلکه برای تمامی انسان‌هایی که دغدغه زیست بوم دارند، ضرورتی حیاتی است.

اثرات مفید کتاب مقدس بر محیط زیست

تحلیل آموزه‌ها و دستورات زیست‌محیطی در سنت کتاب مقدس

طبیعت و محیط زیست همواره از ارکان حیاتی زندگی بشر بوده‌اند. در طول تاریخ، ادیان نقش مهمی در شکل‌دهی به نگاه انسان نسبت به طبیعت ایفا کرده‌اند. کتاب مقدس، که شامل عهد عتیق (مورد پذیرش یهودیان و مسیحیان) و عهد جدید (ویژه مسیحیان) است، یکی از تأثیرگذارترین متون دینی جهان است. این متن نه‌تنها بنیان‌های اخلاقی و معنوی را در تمدن غربی و خاورمیانه بنیان نهاده، بلکه در حوزه محیط زیست نیز آموزه‌ها و اشاراتی قابل توجه دارد. در این مقاله، اثرات مفید کتاب مقدس بر حفظ محیط زیست با تمرکز بر آموزه‌های آن درباره زمین، انسان، حیوانات و منابع طبیعی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

۱. خدا به‌عنوان خالق و مالک طبیعت

در آغاز کتاب مقدس آمده است:

«در ابتدا، خدا آسمان‌ها و زمین را آفرید.» (پیدایش ۱:۱)

این آیه بنیاد نگرشی است که تمام عالم هستی را نه یک منبع بی‌روح، بلکه مخلوق مقدسی می‌داند که متعلق به خداوند است. در مزامیر آمده است:

«زمین از آنِ خداوند است و همه آنچه در آن است.» (مزمور ۲۴:۱)

این نگاه باعث می‌شود که بهره‌برداری از زمین، محدود به اراده انسان نباشد، بلکه همراه با حس احترام و مسئولیت نسبت به آفریده‌های خداوند باشد.

۲. مسئولیت انسان به‌عنوان نگهبان زمین

در کتاب پیدایش، پس از آفرینش، خداوند انسان را در باغ عدن قرار می‌دهد تا آن را «نگهداری و حفظ» کند:

«و خداوند آدم را در باغ عدن نهاد تا آن را کار کند و نگاه دارد.» (پیدایش ۲:۱۵)

واژه‌های عبری به‌کاررفته برای «کار کردن» و «نگهداری» (עָבַד و שָׁמַר) نشان‌دهنده نقشی فعال اما مراقبتی برای انسان در قبال زمین است. این مسئولیت نشان می‌دهد که سلطه انسان بر طبیعت، به معنای تخریب یا بهره‌کشی نیست، بلکه نوعی سرپرستی مقدس است.

۳. شریعت مقدس و حفظ منابع طبیعی

در تورات، احکام شریعت (Halakha) دارای آموزه‌های مشخصی برای حفاظت از منابع طبیعی است. برخی از مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:

الف. سال آیش (سبعتی)

هر هفت سال یک‌بار، زمین باید استراحت کند:

«شش سال زمینت را بکار، اما در سال هفتم، آن را واگذار تا استراحت کند…» (خروج ۲۳:۱۰–۱۱)

این قانون نه‌تنها فرصتی برای تجدید حیات زمین فراهم می‌آورد، بلکه به فقرا و حیوانات وحشی نیز اجازه می‌دهد از آن بهره‌مند شوند.

ب. ممنوعیت قطع درختان میوه در جنگ

در تثنیه آمده است:

«درختان را قطع نکن، زیرا آن‌ها انسان نیستند که با تو بجنگند.» (تثنیه ۲۰:۱۹)

این آیه صراحتاً از نابودی منابع طبیعی حتی در شرایط جنگی نهی می‌کند و نشانگر حساسیت شریعت به حفظ طبیعت است.

. مهربانی با حیوانات و حیات وحش

کتاب مقدس حیوانات را نیز بخشی از آفریده‌های ارزشمند خداوند می‌داند. در روز آفرینش آن‌ها، خداوند گفت که «نیکو هستند». از جمله دستورات مهم در این زمینه:

  • «پیش از آنکه خودت غذا بخوری، به حیوانت غذا بده.» (تلمود، براخوت ۴۰)
  • «گوساله و شیر با هم خواهند آرمید…» (اشعیا ۱۱:۶)

این دیدگاه در عهد جدید نیز بازتاب دارد، جایی که عیسی از پرندگان آسمان و گل‌های دشت به‌عنوان نمونه‌هایی از زیبایی و مراقبت الهی یاد می‌کند:

«به پرندگان آسمان بنگرید که نه می‌کارند و نه درو می‌کنند، اما پدر آسمانی شما آن‌ها را خوراک می‌دهد.» (متی ۶:۲)

. عدالت اجتماعی، فقر و محیط زیست

در کتاب مقدس، مسائل محیط زیستی با عدالت اجتماعی پیوند دارد. اگر عدالت در زمین برقرار نباشد، طبیعت نیز از تعادل خارج می‌شود. در هوشع آمده است:

«زمین ماتم می‌گیرد و هر کس که در آن است، با حیوانات و پرندگان نابود می‌شوند.» (هوشع ۴:۳)

وقتی انسان به ظلم، فقر، و فساد اخلاقی دچار می‌شود، طبیعت نیز به خشم می‌آید. این رابطه دوسویه، ضرورت اصلاح اجتماعی برای حفاظت از محیط زیست را گوشزد می‌کند.

۶. آیین‌ها و اعیاد مرتبط با طبیعت

تقویم یهودی و بخش‌هایی از سنت مسیحی، اعیادی دارند که به طبیعت و کشاورزی مرتبط‌اند:

  • عید سوکوت (سکونت در چادر): نشانی از ارتباط با طبیعت و یادآوری زندگی ساده در بیابان).
  • طو بی‌شوات (سال نو درختان): جشنی برای بزرگداشت درختان و طبیعت، که امروزه با درختکاری و آموزش‌های زیست‌محیطی همراه است).

۷. احکام مربوط به پاکی و بهداشت

در شریعت یهود، به پاکی بدن، خانه، و محل زندگی تأکید زیادی شده است. این احکام موجب توسعه بهداشت عمومی و احترام به محیط زیست می‌شود:

  • جلوگیری از آلودگی آب‌ها
  • دفع بهداشتی فاضلاب
  • رعایت نظافت در خانه و محله

این قوانین، اگرچه در قالب شرعی آمده‌اند، اما اثرات مستقیم بر بهداشت زیست‌محیطی دارند.

کتاب مقدس، چه در قالب عهد عتیق و چه در عهد جدید، متنی است که در آن طبیعت نه صرفاً به‌عنوان ابزاری برای انسان، بلکه به‌عنوان مخلوقی مقدس و آینه‌ای از خداوند دیده می‌شود. در این متون، انسان وظیفه‌ای الهی دارد تا زمین را آباد کند، اما نه با تخریب، بلکه با عشق، مراقبت، و عدالت.

با توجه به بحران‌های زیست‌محیطی معاصر، بازگشت به این منابع و بازخوانی آموزه‌های آن، می‌تواند راهگشای نسل امروز باشد. ادیان به‌جای متهم بودن به تخریب طبیعت، می‌توانند به یاری آن بشتابند؛ و کتاب مقدس، یکی از غنی‌ترین منابع برای الهام‌بخشی به اخلاق محیط‌زیستی است.

الاهیات محیط زیست و دیدگاه الاهی‌دانان معاصر

تحلیل تطبیقی رویکردهای نوین الاهیاتی در قبال بحران زیست‌محیطی

در قرن بیستم و به‌ویژه از دهه ۱۹۶۰ به بعد، بحران زیست‌محیطی به یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های جهانی تبدیل شده است. تخریب منابع طبیعی، تغییرات اقلیمی، انقراض گونه‌ها و آلودگی گسترده، نه‌تنها وجدان علمی، بلکه وجدان دینی بشر را نیز بیدار کرده است. در واکنش به این چالش جهانی، حوزه‌ای نو در اندیشه دینی پدید آمده که «الاهیات محیط زیست» نام دارد. الاهی‌دانان معاصر در این حوزه تلاش کرده‌اند با بهره‌گیری از متون مقدس، سنت‌های دینی، و بینش معنوی، پاسخی اخلاقی و معنوی به بحران محیط زیست ارائه دهند. مقاله حاضر نگاهی جامع به رویکردهای مختلف در الاهیات محیط زیست و دیدگاه چهره‌های شاخص آن دارد.

. چیستی الاهیات محیط زیست

الهیات محیط زیست شاخه‌ای از الهیات است که به بررسی رابطه انسان با طبیعت از منظر ایمان دینی می‌پردازد. این حوزه سؤالاتی مانند موارد زیر را مطرح می‌کند:

  • جایگاه طبیعت در طرح خلقت خداوند چیست؟
  • آیا انسان مالک طبیعت است یا امین آن؟
  • چگونه می‌توان آموزه‌های دینی را به اخلاق زیست‌محیطی پیوند داد؟

الاهیات محیط زیست برخلاف نگرش‌های انسان‌محور سنتی، بر پیوستگی همه موجودات در یک نظام الهی تأکید دارد.

. ریشه‌های تاریخی الهیات زیست‌محیطی

الف. نقد لین وایت (۱۹۶۷)

در مقاله معروف خود «ریشه‌های تاریخی بحران زیست‌محیطی»، لین وایت مسیحیت را متهم کرد که با تأکید بر سلطه انسان بر طبیعت، راه را برای بهره‌کشی بی‌رویه از زمین هموار کرده است. این مقاله موجب شد الهی‌دانان بسیاری در پی دفاع یا بازخوانی آموزه‌های دینی در قبال محیط زیست برآیند.

ب. واکنش‌های الهی‌دانان

الهی‌دانانی همچون توماس بری، سالی مک‌فیگ، جان هوت، لئونارد سویدلر و متیو فاکس به نقد وایت واکنش نشان داده و کوشیدند تفسیری تازه از سنت دینی ارائه دهند که در آن طبیعت نیز دارای کرامت و ارزش ذاتی باشد.

. مهم‌ترین رویکردهای الهیات محیط زیست

الف. الهیات خلقت (Creation Theology)

در این رویکرد، جهان طبیعی بخشی از طرح الهی برای هستی است. همه مخلوقات، جلوه‌هایی از فیض و خرد خداوند هستند. انسان، تنها یکی از اجزای این نظام است، نه مرکز آن.

چهره‌های مهم:

  • توماس بری: «زمین، نخستین مکاشفه خداوند است.»
  • لئونارد بوفر: تأکید بر زمین به‌مثابه بدن خداوند (The Body of God).

ب. الهیات معنوی زمین (Spiritual Ecology)

در این نگاه، زمین و اجزای آن، نه‌فقط ماده‌ای بی‌جان، بلکه حامل معنا، روح، و پیام‌های الهی‌اند. طبیعت نوعی مکاشفه از ذات الهی است.

نمونه: متیو فاکس

با نظریه «عرفان آفرینش‌محور»، از معنویتی سخن می‌گوید که به شگفتی، شکرگزاری و مراقبت از زمین می‌انجامد.

ج. الهیات عهد (Covenantal Theology)

بر اساس این رویکرد، نه‌تنها انسان با خداوند عهد بسته، بلکه زمین و دیگر مخلوقات نیز در این عهد سه‌جانبه سهیم هستند. بنابراین، آسیب به زمین، نقض عهد الهی است.

نمونه: لری راسموسن، الهی‌دان لوتران

او بر مسئولیت اخلاقی جامعه انسانی در قبال زمین تأکید می‌کند.

د. الهیات فمینیستی محیط زیست (Ecofeminist Theology)

این دیدگاه با نقد سلطه‌طلبی مردانه بر زن و طبیعت، رابطه‌ای میان سرکوب زنان و تخریب محیط زیست می‌بیند و خواستار نگاهی مراقبتی، همدلانه و رابطه‌محور به طبیعت است.

نمونه: سالی مک‌فیگ

در کتاب The Body of God، جهان را به‌سان بدن خداوند معرفی می‌کند که باید با احترام و حساسیت با آن برخورد کرد.

. آموزه‌های اخلاقی کتاب مقدس درباره محیط زیست

الهی‌دانان مسیحی و یهودی در الهیات محیط زیست، به آموزه‌هایی از کتاب مقدس استناد می‌کنند، از جمله:

  • سال آیش (لاویان ۲۵): زمین باید پس از شش سال کشت، یک سال استراحت کند.
  • آیه “زمین از آن خداست” (مزمور ۲۴:۱): مالکیت نهایی به خدا تعلق دارد، نه به انسان.
  • تصویر آفرینش: همه چیز «نیکو» آفریده شده و حامل ارزش درونی است.

. نقش کلیساها و جوامع دینی

در دهه‌های اخیر، کلیساهای کاتولیک، پروتستان و ارتدوکس بیانیه‌هایی درباره بحران زیست‌محیطی صادر کرده‌اند. مهم‌ترین آنها:

  • دستور پاپ فرانسیس در «فراتسی» و «لاوداتو سی» درباره حفاظت از زمین به‌عنوان خانه مشترک بشریت
  • شورای جهانی کلیساها: ترویج عدالت زیست‌محیطی
  • جنبش «الهیات سبز» در میان جوامع یهودی و مسیحی لیبرال

الهیات محیط زیست تلاش دارد پاسخی معنوی، اخلاقی و دینی به بحران زیست‌محیطی بدهد. این شاخه از الهیات، از مرزهای سنتی خارج شده و به گفت‌وگویی میان دین، علم، فلسفه و اخلاق بدل گشته است. مهم‌ترین پیام آن این است که زمین نه ابزار بهره‌کشی، بلکه معبدی است برای ستایش خداوند و خانه‌ای مشترک برای همه مخلوقات. چنانچه ادیان، به‌ویژه سنت‌های یهودی-مسیحی، از ظرفیت‌های درونی خود برای تربیت وجدان زیست‌محیطی بهره بگیرند، می‌توان به آینده‌ای اخلاقی‌تر و هماهنگ‌تر با طبیعت امیدوار بود.

بخش اول: الاهیات‌دانان برجسته محیط زیست

۱. توماس بری (Thomas Berry)

  • راهب دومینیکن و مورخ دینی
  • دیدگاه: «جهان، کتاب مقدس اولیه است»
  • ایده‌ اصلی: جهان یک جماعت زنده است، نه یک ماشین
  • اثر معروف:
  • 📘 The Dream of the Earth

۲. سالی مک‌فیگ (Sallie McFague)

  • الهی‌دان فمینیست پروتستان
  • دیدگاه: جهان به‌مثابه بدن خداوند (panentheistic model)
  • تأکید بر استعاره‌های جدید برای خدا و طبیعت
  • آثار معروف:
  • 📘 The Body of God
  • 📘 Super, Natural Christians

۳. متیو فاکس (Matthew Fox)

  • بنیان‌گذار عرفان آفرینش‌محور (Creation Spirituality)
  • منتقد عرفان گناه‌محور سنتی
  • دیدگاه: خدا در همه چیز حضور دارد
  • اثر معروف:
  • 📘 Original Blessing

۴. جان هاوت (John Haught)

  • الهی‌دان کاتولیک و متخصص در پیوند دین و علم
  • تأکید بر هماهنگی میان تکامل زیستی و الهیات
  • اثر معروف:
  • 📘 God After Darwin

۵. لری راسموسن (Larry Rasmussen)

  • از بنیان‌گذاران «اخلاق زیست‌محیطی مسیحی»
  • دیدگاه: عدالت اجتماعی و زیست‌محیطی جدایی‌ناپذیرند
  • اثر معروف:
  • 📘 Earth Community, Earth Ethics

۶. لئونارد بوفر (Leonardo Boff)

  • الهی‌دان برزیلی و از پیشروان الهیات رهایی‌بخش
  • دیدگاه: زمین باید به عنوان یک موجود زنده و موضوع اخلاقی تلقی شود
  • اثر معروف:
  • 📘 Cry of the Earth, Cry of the Poor

۷. رُزماری رادفورد روتر (Rosemary Radford Ruether)

  • فمینیست و الاهی‌دان پیشرو در الاهیات محیط زیست
  • نقد نظام‌های پدرسالارانه در بهره‌کشی از طبیعت و زنان
  • اثر معروف:
  • 📘 Gaia and God: An Ecofeminist Theology of Earth Healing

مهم‌ترین کتاب‌ها در حوزه الهیات محیط زیست

عنوان کتاب نویسنده موضوع / اهمیت
📘 The Body of God Sally McFague استعاره بدن خدا برای زمین، بازتعریف الاهیات
📘 The Dream of the Earth Thomas Berry بازگشت به زمین به‌عنوان متنی مقدس
📘 Earth Community, Earth Ethics Larry Rasmussen اخلاق دینی در قبال بحران زیست‌محیطی
📘 Original Blessing Matthew Fox عرفان زیست‌محیطی در برابر الهیات گناه‌محور
📘 Gaia and God Rosemary R. Ruether پیوند اکوفمینیسم و بازسازی معنوی
📘 For the Beauty of the Earth Steven Bouma-Prediger کتاب آموزشی درسی درباره الاهیات محیط زیست
📘 Laudato Si’ (دستور پاپ فرانسیس) پاپ فرانسیس بیانیه رسمی کلیسای کاتولیک درباره زمین
📘 Greening Paul: Rereading the Apostle in a Time of Ecological Crisis David G. Horrell بازخوانی متون پولسی در عهد جدید در زمینه محیط زیست
📘 Ecotheology: Voices from South and North Ed. David Hallman مجموعه مقالات از الاهی‌دانان شمال و جنوب جهان
📘 The Green Bible مجموعه‌ای از کتاب مقدس با تفاسیر زیست‌محیطی برجسته‌سازی آیات مرتبط با طبیعت

نتیجه‌گیری

الاهیات محیط زیست امروزه به یک رشتهٔ میان‌رشته‌ای مهم تبدیل شده است که با اخلاق، دین، فلسفه، علم محیط زیست و علوم انسانی پیوند دارد. الاهی‌دانان معاصر با بازخوانی متون مقدس و سنت‌های دینی، تلاش کرده‌اند نشان دهند که ایمان دینی می‌تواند نه‌تنها مشکلی برای محیط زیست نباشد، بلکه بخشی از راه‌حل باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
Shield Security