منابع و اصول اسلام شیعه (قسمت اول: شیعهگری-ویژگیها و تاریخ آن)
منابع و اصول اسلام شیعه (قسمت اول: شیعهگری-ویژگیها و تاریخ آن)
اسلام به دو فرقه بزرگ تقسیم میشود – اهل سنت و شیعه. اولی از سنت، “نمونه” محمد پیروی میکنند و اکثریت عظیم مسلمانان در جهان را تشکیل میدهند. شیعه (به معنای “حزب”) عمدتاً در ایران و مناطق اطراف آن و همچنین در بخشهایی از آفریقا یافت میشود. اهل سنت بر این باورند که یاران محمد، ابوبکر، عمر، عثمان و علی (به ترتیب) از طریق انتخابات دموکراتیک، چهار خلیفه “راهنما” بودند، یعنی جانشینان بلافصل محمد. شیعهها بر این باورند که علی، برادرزاده محمد، بهطور خاص به عنوان جانشین او تعیین شده و هدایت الهی بر آنها نازل شده است تا جامعه مسلمان در حال رشد را راهنمایی کرده و آن را در مسیر خدا هدایت کند.
اختلاف واقعی در معنای کلمه “مولی” است که توسط پیامبر اسلام استفاده شده است. شیعهها بهطور قاطع این کلمه را به معنای رهبر، استاد و حامی میگیرند و بنابراین او را جانشین صریحاً نامگذاریشده پیامبر اسلام میدانند. از سوی دیگر، اهل سنت این کلمه را به معنای دوست یا نزدیکترین خویشاوند و رازدار تفسیر میکنند. (جفری، ریشهها و توسعه اولیه اسلام شیعه، صفحه ۲۱).
از این تقسیمبندی در مورد جانشینی قانونی پیامبر اسلام، تمام دیگر نقاط تفکیک بین اهل سنت و شیعه به وجود میآید. هر جا که در این کتاب درباره اسلام صحبت شده، همواره اسلام اهل سنت مورد توجه قرار گرفته است، زیرا اکثریت عظیم مسلمانان از اهل سنت هستند. در این بخش، ما به اسلام شیعه به عنوان یک حرکت جداگانه در دنیای مسلمانان خواهیم پرداخت. یک تعریف معمول از این حرکت به شرح زیر است: شیعه، که به معنای واقعی کلمه به معنای طرفدار یا پیرو است، به کسانی اشاره دارد که جانشینی پیامبر اسلام را حق ویژه خانوادۀ او میدانند و در زمینه علوم و فرهنگ اسلامی از مکتب اهل بیت پیامبر پیروی میکنند. (ناصر، اسلام شیعه، صفحه ۳۳).
تشخیص دقیق زمان آغاز شیعهگری یا زمانی که بتوان آن را به طور مثبت به عنوان یک فرقه جداگانه شناسایی کرد، دشوار است. برای یافتن رویدادهایی که در نهایت به این حرکت منجر شد که به عنوان یک شاخه متمایز از اسلام شکل گرفت، باید به مرگ محمد بازگشت. علی، برادرزاده محمد، یکی از نخستین افرادی بود که به پیام او ایمان آورد و در طول زندگیاش حامی بزرگ محمد بود، اما پس از مرگ او و زمانی که ابوبکر به عنوان جانشین محمد به وسیله عمر نامزد شد و توسط جامعه مسلمانان در مدینه به رسمیت شناخته شد، او به نوعی انزوا رفت. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد علی تمایل به پذیرش نامزدی ابوبکر نداشت (“او خلافت ابوبکر را به رسمیت نشناخت و به مدت شش ماه به او ادای احترام نکرد – جَفری، ریشهها و توسعه اولیه اسلام شیعه، صفحه ۵۹)، اما به طور کلی به نظر میرسد که او بهطور ضمنی خلافتهای ابوبکر و عمر را تأیید کرده است. تنها پس از آنکه او در مقابل عثمان که محبوبیت چندانی نداشت، رد شد، علی دوباره فعال شد.
وقتی عثمان به قتل رسید، علی سرانجام به عنوان خلیفه منصوب شد، اما پیشینیان او در حال حاضر بسیاری از اعضای قبیلهاش، امویان، را در موقعیتهای رهبری در امپراتوری در حال رشد مسلمانان قرار داده بودند. حداقل یکی از آنها، معاویه، فرماندار سوریه در دمشق و پسر دشمن دیرینه محمد، ابوسفیان، خود را به اندازه کافی قدرتمند میدانست که بتواند با علی برای کنترل کل جهان اسلام به چالش بکشد.
علی در اوایل خلافتش با شورشی مواجه شد که توسط تعدادی از یاران محمد از جمله همسرش عایشه (که در طول حیات محمد به عنوان دشمن سرسخت علی شناخته میشد) رهبری میشد و به ظاهر برای انتقام خون عثمان آغاز شده بود. علی نتوانسته بود قاتلان خلیفه پیشین را به عدالت بکشاند و هم عایشه و هم معاویه از این موضوع به عنوان دلیلی علیه او استفاده کرده و به دنبال سرنگونی او بودند. عایشه به نیرویی که به رهبری یاران محمد، طلحه و زبیر، علیه او رفته بود پیوست که در “نبرد شتر (الجَمَل)” توسط خلیفه شکست خورد، اما نبرد دیگری که در محلی به نام صفین در سوریه رخ داد، با وجود اینکه درگیری بزرگی بود، به صورت بدون نتیجهای پایان یافت و نه علی و نه معاویه پیروزی کسب نکردند. علی با این حال، موافقت کرد که موضوعش به داوری سپرده شود و وقتی این داوری به ضرر او تمام شد، بسیاری از پیروانش او را ترک کردند. اما باقیماندهها هستهای را تشکیل دادند که قرار بود شیعهها از آن برآیند.
اختلاف در نبرد الجَمَل باعث ایجاد شکاف جدی در جامعه مسلمانان شد. کسانی که در نبرد الجَمَل و بعداً در صفین از علی حمایت کردند، ابتدا به نام “اهل عراق” (اهل العراق) و همچنین “حزب علی” (شیعت علی یا العلویه) شناخته شدند. رقبای آنها به نام “شیعت عثمان” یا به طور رایجتر “عثمانیه” خوانده میشدند (جَفری، ریشهها و توسعه اولیه اسلام شیعه، صفحه ۹۵). علی خود بعداً به قتل رسید و اگرچه معاویه تقریباً بهطور قطع در این عمل دخالت نداشت، او از این فرصت استفاده کرد تا به عنوان خلیفه خود را تثبیت کند. این مقام قرار بود تقریباً به مدت یکصد سال به قبیلهاش، امویان، تعلق داشته باشد. افرادی که در این روند منزوی شدند، هستهای را تشکیل دادند که در نهایت منجر به شکلگیری یک حرکت بهطور کاملاً جداگانه در اسلام، یعنی شیعه، گردید.
پس از قتل علی، معاویه توانست با استفاده از شرایط بحرانی موجود، خود را بهعنوان خلیفه معرفی کند. او با قدرتنمایی و ایجاد روابط سیاسی و نظامی، موقعیت خود را در میان مسلمانان تقویت کرد. خلافت او به نوعی آغاز دورهای جدید در تاریخ اسلام بود که در آن، امویان به رهبری سیاسی و مذهبی مسلمانان ادامه دادند.
این تحولات بهویژه بر روی گروههای مسلمان تأثیر گذاشت. بسیاری از افرادی که به خاطر حمایت از علی و خلافت او منزوی شده بودند، بهتدریج به جامعه شیعه تبدیل شدند. این جامعه بهعنوان یک گروه متمایز در اسلام، به تدریج شکلگرفته و هویت خاصی پیدا کرد.
از آن زمان به بعد، اختلافات سیاسی و مذهبی بین اهل سنت و شیعه بهطور فزایندهای عمیقتر شد، و این دو گروه به دو جریان اصلی در اسلام تبدیل شدند. این اختلافات نهتنها بر سیاستهای داخلی جوامع مسلمان بلکه بر روابط بین کشورهای اسلامی نیز تأثیرگذار بود.
در نتیجه، تاریخ اسلام در دوران بعد از علی و معاویه بهطور قابل توجهی تحت تأثیر این تحولات قرار گرفت و از آن زمان، شیعه بهعنوان یک مکتب فکری و مذهبی مستقل در دنیای اسلام شکل گرفت. این مکتب بهدنبال روشها و اصول خاص خود در تفسیر دین و رهبری مذهبی بوده و به تدریج به یکی از دو جریان اصلی در اسلام تبدیل شد.
منبع مقاله:
https://answering-islam.org/Gilchrist/Vol1/9b.html
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |