کتاب اصول عیسی در روابط

فصل چهلم اصول عیسی در روابط: مروری بر آنچه گذشت

رای بدهید

روز چهلم- مروری بر آنچه گذشت

هر بار که بتوانی در کنار یک متخصص ‏قدم بزنی، فرصتی در اختیار توست که چیزی را یاد بگیری و تغییری در تو شکل بگیرد. در چهل هفتۀ گذشته در ‏کنار عیسی قدم زدیم، تا از او در مورد برقراری رابطه‌های سالم یاد بگیریم.‏

ما اولویتی را که عیسی برای روابط قائل است دیدیم. وی در پاسخ به این ‏سؤال که «از تمام احکام خدا، کدام یک از همه مهمتر است؟ عیسی پاسخ داد: «مهمترین حکم این است: … خداوند، خدای خود را با تمامی دل و با تمامی جان و با تمامی فکر و با تمامی قوّت خود دوست بدار. و دومین حکم مهم این است: «همسایه‌ات را همچون جان خویش دوست بدار» (مرقس ۲۹:۱۲-۳۱)‏

ما عیسی را همراه شاگردانش در بالاخانه دیدیم. او بر این امر واقف بود که روز ‏بعد می‌میرد، بنابراین آخرین کلمات ‏خود را در این لحظات پایانی انتخاب کرد تا ‏آنچه را که می‌خواست آنان هرگز فراموش نکنند، به آنان منتقل کند: «حکمی تازه به شما می‌دهم، و آن این که یکدیگر را محبت کنید. همان‌گونه که من شما را محبت کردم، شما نیز باید یکدیگر را محبت نمایید» (یوحنا ۳۴:۱۳).‏

عیسی را در حال سفر در جاده‌های غبارآلود دیدیم که صادقانه و پر از عشق و محبت ‏با بزرگترین دشمنان و صمیمی‌ترین دوستانش ‏صحبت می‌کرد. عیسی با صراحت و از صمیم قلب با تمام کسانی که روبرو می‌شد ارتباط برقرار می‌کرد؛ چه فریسیان و چه شاگردانش. او از خود نمونه‌ای برای حقیقتی که تعلیم ‏داد، برای ما به یادگار گذاشت: «زبان از آنچه دل از آن لبریز است، سخن می‌گوید» (متی ۳۴:۱۲).‏

از عیسی شنیدیم که در مورد تخته‌ها و پَرِ کاه در چشم طرف مقابل ‏با ما سخن گفت: «داوری نکنید تا بر شما داوری نشود» (متی ۱:۷). و به ما نشان ‏داد که صداقت و رحمت می‌تواند جایگزین ریا و تظاهر شود.‏

از عیسی شنیدیم که مدام به شاگردانش یادآوری می‌کرد که راه رسیدن به ‏بزرگی واقعی در خدمت متواضعانه است: «آن‌ که در میان شما از همه بزرگتر است، خدمتگزار شما خواهد بود. زیرا هر که خود را بزرگ سازد، پست خواهد شد و هر که خویشتن را فروتن سازد، سرافراز خواهد گردید» (متی ۱۱:۲۳-۱۲). او ما را با این حقیقت به ‏چالش کشید که نقشۀ خدا در زندگی ما با یک وابستگی ساده شروع می‌شود: «هر که خود را همچون این کودک فروتن سازد، در پادشاهی آسمان بزرگتر خواهد بود» (متی ۴:۱۸).‏

و این را نیز دیدیم که عیسی ما را به پیروی ‏از قانونی دعوت می‌کند که هر رابطه‌ای ‏را تقویت می‌کند یعنی همان قانون طلایی معروف: «با مردم همان‌گونه رفتار کنید که می‌خواهید با شما رفتار کنند (لوقا ‏‏۳۱:۶). خود عیسی وقتی دشمنانش را محبت نمود و بر صلیب برای ما فدا شد، نمونۀ واقعی ماهیت عشق ایثارگر را به ما نشان داد.

شاید در گذشته خیلی تلاش کرده‌ای که اینگونه عشق بورزی، ولی شکست خورده‌ای. به خود اجازه نده این ‏واقعیت که در شروع مسابقه زمین خورده‎‌ای، مانع تو از رسیدن به خط پایان شود. این واقعیتی است که قبل ‏از راه رفتن تلو تلو می‌خوری و ‏قبل از دویدن راه می‌روی. و حتی وقتی به سرعت دلخواه خود می‌رسی، باز هم ‏گاهی اوقات خود را در حال تلو تلو ‏خوردن خواهی دید.‏

از تو دعوت می‌کنم که تمام فکرهایی که ذهن تو را با دلایلی مشغول کرده تا اینگونه فکر ‌کنی که این اصول عیسی اصول غیرممکنی است، کنار بگذاری. از تو خواهش می‌کنم لحظه‌ای درنگ کن و ذهن خود را متوجه ایمان بساز و همراه من این رؤیا را دنبال کن. به این فکر کن که ‏اگر این نوع عشقی که عیسی تعلیم می‌دهد، در همۀ رابطه‌هایت پیاده ‏شود، بقیۀ عمر تو چه شکلی خواهد بود؟

بالاترین ارزش را برای روابط قائل ‏شو. تصور کن کسی به تو بگوید: ‏‏«بدون داشتن دوستی مثل تو، هرگز نمی‌توانستم از عهدۀ این کار برآیم». این را هم لحظه‌ای مجسم کن که بچه‌های تو که الآن بالغ شده‌اند به چشمان تو نگاه کنند و به تو بگویند: ‏‏«اصلاً اهمیتی نداره که در گذشته چقدر مشغول بودی، اما این فکر احساس خوبی به ما میده که ما از هر پروژه یا شغل تو برایت مهم‌تر بودیم».‏

همانطور که عیسی تو را دوست دارد، تو هم مردم را دوست داشته باش. نیروی تازه به روشی تازه برای عشق ورزیدن و ‏داشتن رابطه با ایمانداران دیگر را تصور کن که جلوه‌ای از محبت بی‌نظیر عیسی را منعکس می‌کند.
از صمیم قلب با مردم ارتباط برقرار کن. تصور کن کلماتی که می‌گویی ‏مانند یک سنگریزه در دریاچه می‌افتد و ‏موجی را می‌آفریند تا فضای خانه یا محل کار ‏تو را به بهترین نحو تغییر دهد. تصور کن که ‏شوهر یا همسرت این جمله را در گوش تو زمزمه ‌‏کند که: «ممنون از اینکه در مورد احساست صادق هستی. ازدواج ما هرگز تا این حدّ عالی نمی‌شد اگر احساساتی را ‏که سالها پیش با آن دست و ‏پنجه نرم می‌کردی با من در میان نمی‌‏گذاشتی.»

وقتی حکم کنی، بر تو حکم خواهد شد. تصور کن یکی از همکارانت می‌گوید: «وقتی همه از پشت سر مرا مسخره می‌کردند، تو مرا درک کردی و با من واقعاً همدرد شدی. در مورد این عیسایی که پیروی می‌کنی و سعی داری از او تقلید کنی چیز زیادی نمی‌دانم ولی یک چیز می‌دانم که چیزی که تو داری من هم می‌خواهم.»
کسانی که خدمت می‌کنند بزرگترین هستند. تصور کن که در حضور عیسی ایستاده‌ای و این کلمات را از او می‌شنوی: «آفرین، غلام نیک متدین.»
با دیگران طوری رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند. تصور کن یکی از دوستانت نزد تو بیاید و به تو بگوید: «وقتی آن روز مرا در آغوش گرفتی یا آن خوراک را برایم آوردی و یا آن یادداشت را سال پیش برایم فرستادی…نمی‌توانی تصور کنی که آن کار پر از مهر و محبت تو چقدر زندگی مرا عوض کرد. از آن لحظه به بعد زندگی من دیگر مثل سابق نبوده.»‏

در حالی که این سفر را با هم به پایان ‏می‌رسانیم، از تو دعوت می‌کنم با من این دعا را بکنی:

«عیسی، من با قدرت و توان خودم نمی‌توانم چنین محبتی داشته باشم! به من راه و روش آن را نشان بده و بعد از آن قدرت انجام آن را هم به من بده. من به‌علاوۀ نمونه‌ای که از خودت برایم بجا گذاشته‌ای به نیروی تو نیاز دارم و با حلم و فروتنی خواهان قدرت تو هستم. خداوندا، می‌خواهم مثل تو دیگران را محبت کنم. هر اندازه که این رؤیای عالی، دست‌نیافتنی و محال به نظر آید، خود را مؤظف می‌دانم که باقی عمر خود را صرف دنبال کردن چنین هدفی کنم. عیسای عزیز، می‌خواهم مثل تو باشم. از اعماق وجودم برای عشق و محبتی که نسبت به من داری سپاسگزارم. در نام تو این دعا را کردم. آمین.»

نوشتۀ تام هولادِی
ترجمۀ کشیش ورژ باباخانیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO