نقدی بر ادعای مسلمانان مبنی بر اشارۀ قرآن به اینکه خورشید منبع نور و ماه انعکاسی از آن است!
نقدی بر ادعای مسلمانان مبنی بر اشارۀ قرآن به اینکه خورشید منبع نور و ماه انعکاسی از آن است!
در سورۀ نوح آیههای ۱۵-۱۶ چنین میخوانیم:
أَ لَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللّهُ سَبْعَ سَماوات طِباقاً
وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً
ترجمه:
آیا نمىدانید چگونه خداوند هفت آسمان را یکى بالاى دیگرى آفریده است.
و ماه را در میان آسمانها مایۀ روشنائى (نُوراً)، و خورشید را چراغ فروزانى (سِراجاً) قرار داده است؟!
در این آیهها ماه نور نامیده شده (به عربی: نُوراً) و خورشید چراغ (سِراجاً). برخی از مسلمانان ادعا میکنند که قرآن با استفاده از واژههای متفاوت برای نور خورشید و نور ماه، نشان میدهد که خورشید منبع نور است، در حالی که ماه فقط منعکسکنندۀ نور است.
این ادعا توسط شبیر علی در کتابچۀ “علم در قرآن” خود با تأکید زیاد بیان شده است و دکتر ذاکر نایک نیز در ویدیوی خود تحت عنوان “آیا قرآن کلام خداست؟” سعی در اثبات این مسئله نموده است. دکتر نایک برای حمایت از این ادعای خود از سورۀ فرقان آیۀ ۶۱ نقل میکند که میگوید:
تَبارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِيراً
ترجمه:
جاودان و پربرکت است آن (خدایی) که در آسمان منزلگاههایی برای ستارگان قرار داد؛ و در میان آن، چراغ روشن و ماه تابانی آفرید!
(ترجمۀ یوسف علی میگوید: «ماهی که نور میدهد»)
سپس دکتر نایک ادامه میدهد: «کلمۀ عربی ماه «قمر» است و نوری که در آنجا توصیف میشود «مُنِیر» است که نور عاریتی است یا نوری که بازتاب نور است و نه تنها ادعا میشود که این گفته با یافتههای علمی همخوانی دارد، بلکه این نیز گفته میشود که از نظر علمی این یک معجزه در قرآن است چون این مسئله ظاهراً اخیراً کشف شده است!
البته صحیح است که ماه نوری از خود ساطع نمیکند و فقط انعکاسدهندۀ نور خورشید است. اما این مسئله حداقل هزار سال قبل از محمد برای ستارهشناسان یونانِ باستان امری شناخته شده بود، و به سختی میتوان آن را معجزۀ علمی دانست.
به عنوان مثال وقتی ارسطو (۳۸۴-۳۲۲ قبل از میلاد) در مورد شکل زمین صحبت کرد، یکی از دلایل او برای اثبات کروی بودن زمین این واقعیت بود که در زمان ماهگرفتگی (خسوف) با ورود یا خروج ماه از سایه زمین، شکل سایهای که روی ماه دیده میشود همیشه گِرد است. فقط یک جسم کروی همیشه یک سایۀ گِرد ایجاد میکند. به عنوان نمونه، اگر زمین قرص شکل بود، در مواردی نور خورشید به لبۀ قرص برخورد میکرد و سایۀ روی ماه یک خط بود.
از این اطلاعات مشخص است که ارسطو دریافته بود که نوری که از ماه به ما میرسد، نور منعکس شده است.
چرا باید قرآن برای بیان چنین حقیقتی از اسامی مختلف استفاده میکرد تا ماه را «نور» و خورشید را «چراغ» میخواند؟ اگر مقصود نویسندۀ قرآن این بود، چرا خدا آن را به صراحت بیان نمیکند؟ چرا این حقیقت را به این شکل بیان نکرد: «و اما نور ماه تنها انعکاسی از نور خورشید است»؟ واژههای «نور» و «خورشید» بارها در قرآن بهکار رفته است و برای کلمۀ انعکاس نیز واژۀ عربی وجود دارد که همان اِنْعِکاس است که در زبان فارسی ما نیز به همین شکل استفاده میشود.
اگر بر معجزات علمی پافشاری میشود، پس باید به دنبال زبان و دقّت علمی باشیم. بنابرین اجازه دهید به این موضوع با جزئیات بیشتری بپردازیم:
آیا کلمات قرآن تأئیدکنندۀ این ادعا هستند؟
مُنِير
واژۀ منیر ۶ بار در قرآن به کار رفته است. چهار مرتبه از این ۶ بار در سورههای عمران آیۀ ۱۸۴، حج آیۀ ۸، سورۀ لقمان آیۀ ۲۰ و سورۀ فاطر آیۀ ۳۵ آمده که در این آیهها از عبارت «کتاب المنیر» استفاده شده که یوسف علی آن را «کتاب روشنگری» ترجمه کرده و پیکتال در ترجمهاش از «کتاب نوربخش» استفاده میکند. کاملاً روشن است که این آیهها در بارۀ کتابی که نور معرفت یا شناخت را منعکس میکند صحبت میکنند. ما قبلاً به سورۀ فرقان آیۀ ۶۱ اشاره کردیم که در آن “قمر المنیر” به عنوان ”ماهی که نور میدهد” ترجمه شده است. در ادامۀ این مبحث به آیۀ ششم خواهیم پرداخت.
بنابرین درمییابیم که قرآن هرگز نگفته که ماه نور نیست و این را هم نگفته که ماه نور را منعکس میکند. در واقع قرآن از نظر علمی دقیقاً از زبان نادرستی استفاده کرده است. در سورۀ نوح آیۀ ۱۶ و سورۀ یونس آیۀ ۵ چنین آمده که الله ماه را نور قرار داد. در حالی که در آیههای دیگر قرآن نوشته شده که الله یک نور است. به سورۀ النور آیۀ ۳۵ دقت کنید وقتی میگوید:
اللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاة فِیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِی زُجاجَة الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَة مُبارَکَة زَیْتُونَة لا شَرْقِیَّة وَ لا غَرْبِیَّة یَکادُ زَیْتُها یُضِیءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُور یَهْدِی اللّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللّهُ الْأَمْثالَ لِلنّاسِ وَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْء عَلِیمٌ
ترجمه:
خداوند نور آسمانها و زمین است؛ مثل نور خداوند همانند چراغدانى است که در آن چراغى (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گیرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون یک ستارۀ فروزان، این چراغ با روغنى افروخته مىشود که از درخت پربرکت زیتونى گرفته شده که نه شرقى است و نه غربى؛ (روغنش آن چنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعلهور شود؛ نورى است بر فراز نورى؛ و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت مى کند، و خدا براى مردم مثلها مىزند و خداوند به هر چیزى داناست.
سِراج
به واژۀ «سِراج» در سورههای نوح آیههای ۱۵-۱۶ و شعراء آیۀ ۶۱ برمیخوریم که صرفاً «چراغ» به خورشید اشاره دارد. در سورۀ النبأ آیۀ ۱۳ «سِرَاجًا وَهَّاجًا» به معنای «چراغ روشن» است که باز هم اشارهای به خورشید است.
اگر باز هم اصرار دارید که واژۀ «نور» در قرآن به معنای نور عاریه یا منعکس شده در مقایسه با کلمۀ سراج یعنی چراغ، برای خورشید استفاده شده، بنابرین لطفاً به آیههای زیر دقت کنید:
در سورۀ نور آیۀ ۳۵ چنین میخوانیم که «الله نور آسمانها و زمین است». اگر نور به معنای نور منعکس شده است، منشأ نوری که الله منعکس کنندۀ آن است چیست (توجه داشته باشید که قرآن در اینجا از واژۀ نور استفاده کرده)؟! آیا الله انعکاسی از نور است یا منبع و منشاء آن؟!
در این مورد کمی بیندیشید. چرا در مورد الله از واژۀ «نور» استفاده شده و نه «سِراج»؟ راستی بالآخره سِراج چیست و کیست؟
شاید اگر بدانید که قرآن سراج را چه کسی میداند، غافلگیر شوید. در سورۀ احزاب آیههای ۴۵- ۴۶ چنین میخوانیم:
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً
وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً
ترجمه:
اى پيامبر! همانا ما تو را گواه (بر مردم) و بشارتدهنده و بيمدهنده فرستاديم.
و (نيز) دعوتكننده به سوى خدا به فرمان او و چراغى تابان (قرار داديم).
«چراغی تابان» به زبان عربی «وَ سِراجاً مُنِيراً» میباشد.
با ذکر این مطلب دیگر نیازی به ادامۀ بحث ما نیست. در اینجا «سِراج» و صفت «مُنِیر» با هم برای یک شیء واحدِ درخشان به کار رفته است. این خندهدار خواهد بود که بخواهیم ادعا کنیم «مُنِیر» در عین حال که نوری را منعکس میکند، منبع و منشاء درخشش همان نور است.
و از چشمانداز روحانی اگر اصرار دارید که واژههای عربی «نور» و «مُنِیر» به «نور منعکس شده» اشاره دارند، پس بر اساس استفاده از این کلمات در قرآن، همانا محمد خورشید است و الله مانند ماه.
آیا واقعاً مسلمانان میخواهند بگویند که محمد منبع نور است و الله فقط انعکاسی از اوست؟
چرا اینگونه ادعاهای به اصطلاح علمی مطرح میشوند در حالیکه هیچ مسلمانی اگر قرآن خودش را با دقّت مطالعه کند نمیتواند آنها را تأیید کند؟ اینگونه موارد به شدّت مانع داشتن بحثی صادقانه میشوند.
نوشتۀ: یوخِن کاتز و دکتر ویلیام اف. کمپبل
منبع مقاله به زبان انگلیسی:
https://www.answering-islam.org/Quran/Science/moonlight_wc.html
ترجمۀ: کشیش ورژ باباخانیان
- (در این مقاله ارجاعات به آیههای قرآن از ترجمۀ آیتالله مکارم شیرازی اقتباس شده است).
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |