پاسخ به اسلام

نقدی بر ادعای مسلمانان مبنی بر اشارۀ قرآن به این‌که خورشید منبع نور و ماه انعکاسی از آن است!‏

5/5 - (4 امتیاز)

نقدی بر ادعای مسلمانان مبنی بر اشارۀ قرآن به این‌که خورشید منبع نور و ماه انعکاسی از آن است!‏

در سورۀ نوح آیه‌های ۱۵-۱۶ چنین می‌خوانیم:‏

أَ لَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللّهُ سَبْعَ سَماوات طِباقاً
وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً

ترجمه:

آیا نمى‌دانید چگونه خداوند هفت آسمان را یکى بالاى دیگرى آفریده است‎.
و ماه را در میان آسمان‌ها مایۀ روشنائى (نُوراً)، و خورشید را چراغ فروزانى (سِراجاً) قرار داده ‏است؟‎!‎

در این آیه‌ها ماه نور نامیده شده (به عربی: نُوراً) و خورشید چراغ (سِراجاً). برخی از مسلمانان ادعا ‏می‌کنند ‏که قرآن با استفاده از واژه‌های متفاوت برای نور خورشید و نور ماه، نشان ‏می‌دهد که ‏خورشید منبع نور است، در حالی که ماه فقط منعکس‌کنندۀ  نور است.‏

این ادعا توسط شبیر علی در ‏کتابچۀ “علم در قرآن” خود با تأکید زیاد بیان شده است و دکتر ‏ذاکر نایک نیز در ویدیوی خود تحت عنوان “آیا ‏قرآن کلام خداست؟” سعی در اثبات این مسئله نموده است. دکتر ‏نایک برای حمایت از این ادعای خود از سورۀ فرقان ‏آیۀ ۶۱  نقل می‌کند که می‌گوید:‏

تَبارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِيراً

ترجمه:
جاودان و پربرکت است آن (خدایی) که در آسمان منزلگاه‌هایی برای ستارگان قرار داد؛ و در ‏میان آن، چراغ روشن و ماه تابانی آفرید‎!‎

‏(ترجمۀ یوسف علی می‌گوید: «ماهی که نور می‌دهد»)‏

سپس دکتر نایک ادامه می‌دهد: «کلمۀ عربی ماه «قمر» است و نوری که در آنجا توصیف می‌شود ‏‏‏«مُنِیر» است که نور عاریتی است یا نوری که بازتاب نور است و نه تنها ادعا می‌شود که این گفته ‏با یافته‌های علمی همخوانی دارد، بلکه این نیز گفته می‌شود که از نظر ‏علمی این یک معجزه در ‏قرآن است چون این مسئله ظاهراً اخیراً کشف شده است!

البته صحیح است که ماه نوری از خود ساطع نمی‌کند و فقط انعکاس‌دهندۀ نور خورشید است. ‏اما این مسئله ‏حداقل هزار سال قبل از محمد برای ستاره‌شناسان یونانِ باستان امری شناخته شده ‏بود، و به سختی می‌توان آن را معجزۀ علمی دانست.

به عنوان مثال وقتی ارسطو (۳۸۴-۳۲۲ قبل از میلاد) در مورد شکل زمین صحبت کرد، یکی از ‏‏دلایل او برای اثبات کروی بودن زمین این واقعیت بود که در زمان ماه‌گرفتگی‎ ‎‏(خسوف) با ‏ورود یا ‏خروج ماه از سایه زمین، شکل سایه‌ای که روی ماه دیده می‌شود همیشه گِرد است. فقط ‏یک ‏جسم کروی همیشه یک سایۀ گِرد ایجاد می‌کند. به عنوان نمونه، اگر زمین قرص شکل ‏بود، در ‏مواردی نور خورشید به لبۀ قرص برخورد می‌کرد و سایۀ روی ماه یک خط بود.
از این اطلاعات مشخص است که ارسطو دریافته بود که نوری که از ماه به ما می‌رسد، نور ‏منعکس ‏شده است.‏

چرا باید قرآن برای بیان چنین حقیقتی از اسامی مختلف استفاده می‌کرد تا ماه را «نور» و ‏خورشید را «چراغ» می‌‏خواند؟ اگر مقصود نویسندۀ قرآن این بود، چرا خدا آن را به صراحت ‏بیان نمی‌کند؟ چرا این حقیقت را به این شکل بیان نکرد: «و اما نور ماه تنها انعکاسی از نور ‏خورشید است»؟ واژه‌‏های «نور» و «خورشید» بارها در قرآن به‌کار رفته است و برای کلمۀ انعکاس ‏نیز واژۀ عربی وجود دارد که همان اِنْعِکاس است که در زبان فارسی ما نیز به همین شکل ‏استفاده می‌شود. ‏

اگر بر معجزات علمی پافشاری می‌شود، پس باید به دنبال زبان و دقّت علمی باشیم. بنابرین ‏اجازه ‏دهید به این موضوع با جزئیات بیشتری بپردازیم:
آیا کلمات قرآن تأئید‌کنندۀ این ادعا هستند؟

مُنِير

واژۀ منیر ۶ بار در قرآن به کار رفته است. چهار مرتبه از این ۶ بار در سوره‌های عمران آیۀ ۱۸۴، ‏حج آیۀ ۸، سورۀ لقمان آیۀ ۲۰ و سورۀ فاطر آیۀ ۳۵  آمده  که در این آیه‌ها از عبارت «کتاب ‏المنیر» استفاده شده که یوسف علی آن را «کتاب روشنگری» ترجمه کرده و ‏پیکتال در ‏ترجمه‌اش از «کتاب نوربخش» استفاده می‌کند. کاملاً روشن است که این آیه‌ها در بارۀ کتابی که ‏نور معرفت یا شناخت را منعکس می‌کند صحبت می‌کنند. ما قبلاً به سورۀ فرقان آیۀ ۶۱  اشاره ‏کردیم که در آن “قمر المنیر” به عنوان ‏‏”ماهی که نور می‌دهد” ترجمه شده است. در ادامۀ این ‏مبحث به آیۀ ششم خواهیم پرداخت.‏

بنابرین درمی‌یابیم که قرآن هرگز نگفته که ماه نور نیست و این را هم نگفته که ماه نور را ‏‏منعکس می‌کند. در واقع قرآن از نظر علمی دقیقاً از زبان نادرستی استفاده کرده است. در سورۀ ‏نوح آیۀ ۱۶ و سورۀ یونس آیۀ ۵ چنین آمده که الله ماه را نور قرار داد. در حالی که در آیه‌های ‏دیگر قرآن نوشته شده ‏که الله یک نور است. به سورۀ النور آیۀ ۳۵ دقت کنید وقتی می‌گوید:

اللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاة فِیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِی زُجاجَة الزُّجاجَةُ کَأَنَّها ‏کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَة مُبارَکَة زَیْتُونَة لا شَرْقِیَّة وَ لا غَرْبِیَّة یَکادُ زَیْتُها یُضِیءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ ‏نارٌ نُورٌ عَلى نُور یَهْدِی اللّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللّهُ الْأَمْثالَ لِلنّاسِ وَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْء عَلِیمٌ‏

ترجمه:
خداوند نور آسمان‌ها و زمین است؛ مثل نور خداوند همانند چراغدانى است که در آن چراغى ‏‏(پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گیرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون یک ستارۀ ‏فروزان، این چراغ با روغنى افروخته مى‌شود که از درخت پربرکت زیتونى گرفته شده که نه ‏شرقى است و نه غربى؛ (روغنش آن چنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با ‏آتش شعله‌ور شود؛ نورى است بر فراز نورى؛ و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت ‏مى کند، و خدا براى مردم مثل‌ها مى‌زند و خداوند به هر چیزى داناست‎.‎

سِراج

به واژۀ «سِراج» در سوره‌های نوح آیه‌های ۱۵-۱۶ و شعراء آیۀ ۶۱ برمی‌خوریم که صرفاً «چراغ» ‏به خورشید اشاره ‏دارد. در سورۀ النبأ آیۀ ۱۳ «سِرَاجًا وَهَّاجًا» به معنای «چراغ روشن» است که باز ‏هم اشاره‌ای به خورشید است.‏

اگر باز هم اصرار دارید که واژۀ «نور» در قرآن به معنای نور عاریه یا منعکس شده در مقایسه با ‏کلمۀ ‏‏سراج یعنی چراغ، برای خورشید استفاده شده، بنابرین لطفاً به آیه‌های زیر دقت ‏کنید:
در سورۀ نور آیۀ ۳۵ چنین می‌خوانیم که «الله نور آسمان‌ها و زمین است». اگر نور به معنای نور ‏‏منعکس شده است، منشأ نوری که الله منعکس کنندۀ آن است چیست (توجه داشته باشید که ‏قرآن در اینجا از واژۀ نور استفاده کرده)؟! آیا الله انعکاسی از نور است یا منبع و منشاء آن؟!‏

در این مورد کمی بیندیشید. چرا در مورد الله از واژۀ «نور» استفاده شده و نه «سِراج»؟ راستی بالآخره ‏سِراج چیست و کیست؟
شاید اگر بدانید که قرآن سراج را چه کسی می‌داند، غافلگیر شوید. در سورۀ احزاب آیه‌های ‏‏۴۵- ۴۶ چنین می‌خوانیم:‏

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً
وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً ‏

ترجمه:
اى پيامبر! همانا ما تو را گواه (بر مردم) و بشارت‌دهنده و بيم‌دهنده فرستاديم‎.‎‏
و (نيز) دعوت‌كننده به سوى خدا به فرمان او و چراغى تابان (قرار داديم)‏‎.
«چراغی تابان» به زبان عربی «وَ سِراجاً مُنِيراً» می‌باشد. ‏

با ذکر این مطلب دیگر نیازی به ادامۀ بحث ما نیست. در اینجا «سِراج» و صفت «مُنِیر» با ‏هم برای یک شیء واحدِ درخشان ‏به کار رفته است. این خنده‌دار خواهد بود که بخواهیم ادعا ‏کنیم «مُنِیر» در عین حال که نوری را منعکس می‌کند، منبع و منشاء درخشش همان نور است.‏
و از چشم‌انداز روحانی اگر اصرار دارید که واژه‌های عربی «نور» و «مُنِیر» به «نور منعکس شده» اشاره ‏دارند، ‏پس بر اساس استفاده از این کلمات در قرآن، همانا محمد خورشید است و الله مانند ماه.‏
آیا واقعاً مسلمانان می‌خواهند بگویند که محمد منبع نور است و الله فقط انعکاسی از اوست؟

چرا این‌گونه ادعاهای به اصطلاح علمی مطرح می‌شوند در حالی‌که هیچ مسلمانی اگر قرآن ‏خودش را با دقّت مطالعه کند نمی‌تواند آن‌ها را تأیید کند؟ این‌گونه موارد به شدّت مانع داشتن ‏بحثی صادقانه می‌شوند.‏

نوشتۀ: یوخِن کاتز و دکتر ویلیام اف. کمپبل
منبع مقاله به زبان انگلیسی:
https://www.answering-islam.org/Quran/Science/moonlight_wc.html
ترجمۀ: کشیش ورژ باباخانیان

  • (در این مقاله ارجاعات به آیه‌های قرآن از ترجمۀ آیت‌الله مکارم شیرازی اقتباس شده است).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO