تاریخ حدود 400 سالۀ دوران بین عهد عتیق و عهدجدید
تاریخ حدود 400 سالۀ دوران بین عهد عتیق و عهدجدید
دورۀ امپراتوری پارس: 430 الی 332 ق.م.
یهودا در سال های پایانی عهد عتیق یعنی در حدود 430 ق.م. یکی از اتباع امپراتوری پارس به شمار می رفت. پارسیان در حدود 100 سال به عنوان ابر قدرت جهانی حکومت کرده بودند. این امپراتوری 100 سال دیگر نیز حکومت کرد که از تاریخ قوم یهود در طول این دوره اطلاع چندانی در دست نیست. امپراتوری پارس در این مدت غالباً رفتاری نسبتاً ملایم نسبت به اتباع و رعایای خود داشت.
دورۀ امپراتوری یونان: 331 الی 167 ق.م.
در این زمان قدرت های برتر جهانی، در آسیا و آفریقا قرار داشتند. اما با ظهور امپراتوری یونان، افق های شومی در دنیای غرب پدیدار گشت. تاریخ یونان باستان مستور در پردۀ افسانه ها و اسطوره ها بود. عقیده بر این است که این دوران، مقارن با دورۀ داوران در کتاب مقدس یعنی در حدود قرن 12 پیش از میلاد می باشد. سپس دورۀ جنگ های شهر باستانی «تروآ» و ظهور هومر در حدود سال 1000 ق.م. فرار رسید که هم زمان بود با دورۀ سلطنت داود و سلیمان پادشاه. معمولاً تاریخ قابل قبول و مؤثق یونان از اولین المپیک یعنی از سال 776 ق.م. محاسبه می گردد. پس از آن، تشکیلات سیاسی و فرهنگی یونان به سال 776 الی 500 ق.م. مشخص گردید. پس از این دوران، جنگ های یونان با پارس در سال های 500 الی 331 ق.م. رخ داد که مشهورترین آن ها عبارت بودند از: نبرد ماراتون به سال 490؛ ترموپالیا و سالامیس به سال 480 ق.م.؛ دورۀ درخشان تاریخ یونان با ظهور پریکلس به سال 465- 429 و سقراط به سال 469-399 که با عزرا و نحمیا معاصر بودند، رقم زده شد.
اسکندر کبیر به سال 336 ق.م. زمانی که بیش از بیست سال سن نداشت، فرماندهی سپاهیان یونان را به عهده گرفت و همچون یک بلای آسمانی تمام سرزمین های واقع در شرق که در اختیار کشورهای مصر، آشور، بابل و پارس بود را به تصرف در آورد. در سال 331 ق.م. بر تمامی کشورهای جهان چیره شد. او در حمله ای که به سال 332 ق.م. به سرزمین فلسطین کرد، نسبت به یهودیان توجه خاصی مبذول داشت؛ به طوری که از ویران کردن اورشلیم چشم پوشید و همچنین به یهودیان اجازه داد تا آزادانه در اسکندریه ساکن شوند. او در تمام سرزمین هایی که به تصرف در آورده بود، شهرهایی با تمدن یونانی تأسیس نمود که بدین ترتیب زبان و فرهنگ یونانی در تمامی آن ها رواج یافت. او پس از یک دورۀ کوتاهِ سلطنت، در سال 323 ق.م. بدرود حیات گفت.
پس از مرگ اسکندر، امپراتوری او در میان چهار تن از فرماندهان او تقسیم شد. دو قسمت شرقی آن به ترتیب سوریه و سلوکوس و مصر به بطلمیوس واگذار شد. فلسطین بین سوریه و مصر قرار دارد که ابتدا تحت نظر سوریه اما پس از گذشت مدت زمان کوتاهی به سال 301 ق.م. تحت قیمومیت مصر در آمد و تا سال 198 ق.م. توسط این کشور اداره می شد.
وضعیت یهودیان در زمان زمام داری پادشاهان مصر که به «بطالسه» شهرت داشتند، به طور کلی توأم با صلح و صفا بود. آنانی که در مصر اقامت داشتند، اقدام به ساخت کنیسه هایی در شهرها و محل سکونت خود نمودند. اسکندریه به مرکز مهم یهودیان مبدل شده بود.
آنتیوخوس کبیر بار دیگر فلسطین را به تصرف در آورد (سال 198 ق.م.) و بدین ترتیب این سرزمین به پادشاهان سوریه که به «سلوکیدها» شهرت داشتند عودت داده شد.
آنتیوخوس اپیفانس (175 الی 164 ق.م.) به شدت با یهودیان مخالف بود و مجدّانه تلاش نمود تا آنان و اعتقاداتشان را به کلی نابود سازد. او اورشلیم را به سال 168 ق.م. ویران نمود و با قربانی کردن مادّه خوکی بر مذبح معبد، آن را ناپاک ساخت. او مذبحی برای خدای ژوپیتر بر پا داشت و ضمن این که عبادت در معبد را قدغن نمود، تهدید کرد که به جا آوردن سنّت ختنه، مجازات مرگ، شکنجه به همراه خواهد داشت. او هزاران خانوادۀ یهودی را به بردگی فروخت و تمام نسخه های موجود کتاب مقدس را نابود کرد و صاحبان چنین نسخه هایی را قتل عام می کرد و با هر طریقی که می توان تصور کرد، یهودیان را تحت فشار قرار می داد تا اعتقادات مذهبی خود را انکار کنند. این وضع تا زمان قیام مکابیان که از درخشان ترین مقاطع تاریخی است، ادامه داشت.
پادشاهان یونانی سلسلۀ «بطالسه» در مصر عبارت بودند از: بطلمیوس اول (323 الی 285 ق.م.). بطلمیوس دوم (285 الی 247 ق.م.). بطلمیوس سوم (247 الی 222 ق.م.). بطلمیوس چهارم (222 الی 305 ق.م.). بطلمیوس پنجم (205 الی 182 ق.م.). بطلمیوس ششم (182 الی 146 ق.م.). بطلمیوس هفتم (146 الی 117 ق.م.).
پادشاهان یونانی سلسلۀ «سلوکیدها« در سوریه عبارت بودند از: سلوکوس نیکاتور (312-280 ق.م.). آنتیوخوس اول (280 الی 261). آنتیوخوس دوم (261 الی 246). سلوکوس دوم (246-226). سلوکوس سوم (226-223). آنتیوخوس سوم (222-187). سلوکوس چهارم (187-175). آنتیوخوس چهارم، اپیفانس (175-164). آنتیوخوس پنجم (163-161). اسکندر بالاس (161-146). آنتیوخوس ششم (146-143). تریفون (143-139). آنتیوخوس هفتم (139-130).
دورۀ استقلال: 167 الی 63 ق.م.
این دوره همچنین با نام های دورۀ مکابیان «حسمونیان» نامیده می شود. یکی از کاهنان به نام متاتیاس از میهن پرستان بسیار غیور و دلیر بود، وی از کوشش آنتیوخوس اپیفانس جهت نابودی یهودیان و مذهب آنان به خروش آمد و تنی چند از یهودیان صادق و وفادار را گرد آورد و بدین ترتیب شالودۀ قیام یهودیان را پایه ریزی نمود. او پنج پسر دلیر و سلحشور داشت که عبارت بودند از: یهودا، یوناتان، یوحنا، شمعون و ایلعازر. متاتیاس در سال 166 ق.م. وفات نمود. مسئولیت رهبری این گروه به عهدۀ فرزند او یهودا که از جنگجویان نابغه در امور نظامی محسوب می شد، گذاشته شد. او در نبردهای پیاپی، تحت شرایط ناباورانه ای به پیروزی رسید. او اورشلیم را به سال 165 ق.م. باز پس گرفت و بار دیگر معبد را تقدیس نمود. پیشینه و پیدایش جشن تقدیس معبد مربوط است به همین رویداد. یهودا، کهانت و اقتدار ملی را در خود وحدت بخشید و بدین ترتیب سلسلۀ فرمانروایان کاهن را که به «حسمونیان» شهرت داشتند و بیش از 100 سال بر یهودای استقلال یافته حکومت کردند، تأسیس نمود. این سلسله عبارت بودن از: متاتیاس (167 الی 166 ق.م.)؛ یهودا (166 الی 161)؛ یوناتان (161 الی 144)؛ شمعون (144 الی 135)؛ یوحنا هرکانوس (135 الی 106)؛ پسر یوناتان؛ ارستبولس و پسرانش (160-63) که از مکابیان به شمار می رفتند.
دورۀ امپراطوری روم: 63 ق.م. تا زمان عیسی مسیح
سرزمین فلسطین در سال 63 ق.م. توسط رومی ها و به دست پمپی به تصرف در آمد. یک حاکم ادومی به نام آنتی پاتر، فرمانروایی بر یهودا را به دست گرفت (لازم به یادآوری است که ادومیان از نسل عیسو بودند). پسر آنتی پاتر، هیرودیس کبیر، جانشین پدر خود شد و از 37 الی 3 ق.م. حکومت یهودا را عهده دار بود. هیرودیس، معبد را با عظمت و شکوه زایدالوصفی بازسازی نمود و بدین ترتیب توجه و حمایت یهودیان را نسبت به خود جلب نمود. اما او مرد بی رحم و دیوسیرتی بود. این هیرودیس همانی است که در زمان تولد مسیح بر یهودا حکم می راند و دستور قتل عام اطفال بیت لحم را صادر کرده بود.
برگرفته از کتاب راهنمای کتاب مقدس از انتشارات شورای کلیسایی 222
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |