دفاعیات ایمانکتاب مقدس

بررسی معمای هفت روز آفرینش و موضوع یکتاپرستی اولیه در تاریخ  بشر (پیدایش ۲:۱ تا ۳:۲)

3.1/5 - (7 امتیاز)

بررسی معمای هفت روز آفرینش و موضوع یکتاپرستی اولیه در تاریخ  بشر (پیدایش ۲:۱ تا ۳:۲)

ما نمی دانیم که منظور از روز، آیا ۲۴ ساعت بوده است یا دوره های طولانی متوالی. واژۀ «روز» معنای متعددی دارد. در ۵:۱ به جای نور به کار رفته است. به نظر می رسد در ۸:۱و۱۳ به یک روز ۲۴ ساعته، در ۱۴:۱و۱۶ به یک روز ۱۲ ساعته، و در ۴:۲ به همۀ دورۀ آفرینش اشاره دارد. در متن هایی مثل یوئیل ۱۸:۳، اعمال ۲۰:۲، یوحنا ۲۳:۱۶، «آن روز» ظاهراً به معنی همۀ دورۀ مسیحی است. در متن هایی مثل ۲تیموتائوس ۱۲:۱، به دورۀ پس از بازگشت ثانوی مسیح اشاره می کند. و در مزمور ۴:۹۰و ۲پطرس ۸:۳، «یک روز نزد خداوند چون هزار سال است و هزار سال چون یک روز».

این باب رساله ای علمی نیست. با این حال هماهنگی آن با معلومات زیست شناسی و جانور شناسی کنونی شگفت انگیز است.

روز اول:

نور: «آسمان ها و زمین» که در «ابتدا» آفریده شدند، باید قاعدتاً شامل نور هم بوده باشند. ولی سطح زمین باید هنوز تاریک بوده باشد، چرا که پوستۀ سخت در حال سرد شدن زمین که با آب های جوشان پوشانده بود، لایه های فشردۀ مه و گاز را به طرف بالا متصاعد می کرد که کاملاً جلوی نور خورشید را می گرفته است. نور و توالی روز و شب، هنگامی بر سطح زمین برقرار شد که فرآیند سرد شدن، غلظت مه را به حدی کاهش داد که برای نفوذ نور، کافی بود. در هر صورت، خود خورشید تا روز چهارم قابل رؤیت نبود.

روز دوم:

فلک: که «آسمان» نامیده می شود، در این جا به معنی اتمسفر یا لایۀ هوا است که میان زمین پوشانده شده با آب و ابرهای بالاتر قرار دارد؛ این ابرها حاصل سرد شدن آب های زمین بوده که هنوز آن قدر گرم بوده اند که ابرهایی درست کنند که خورشید را بپوشانند.

روز سوم:

زمین و زندگی گیاهی: تا این جا ظاهراً سطح زمین تماماً با آب پوشانده شده بود، چرا که شکسته شدن مداوم پوستۀ نازکی که تازه شکل گرفته بود، می باید سطح زمین را نرم و مثل یک توپ مایع نگاه داشته باشد، اما هر چه این پوسته سردتر و ضخیم تر شد، به تدریج پیچ و خم برداشت و جزیره ها و قاره ها ظاهر شدند. هنوز از باران خبری نبود، ولی مه غلیظ، خشکی تازۀ شکل گرفته را که هنوز گرم بود، سیراب می کرد. آب و هوای استوایی همه جا را پوشانده بود، و زندگی گیاهی می باید به سرعت و به طور غول آسایی رشد کرده باشد. این زندگی گیاهی پس از فرو رفتن ها و بالا آمدن های متوالی بی شمار، بسترهای زغال سنگ کنونی را تولید کردند.

روز چهارم:

خورشید، ماه و ستارگان: این ها باید «در ابتدا» آفریده شده باشند. در «روز اول» نور آن ها باید از درون بخارات زمین نفوذ کرده باشند (۳:۱)، در حالی که خود آن ها قابل مشاهده نبوده اند، اما اکنون، با کم شدن غلظت ابرها که خود ناشی از سرد شدن بیشتر زمین بود، این اجرام آسمانی بر زمین قابل رؤیت شدند. فصل ها هنگامی پدید آمدند که سطح زمین، دیگر از درون، حرارتی دریافت نمی کرد، و به عنوان تنها منبع حرارت، به خورشید وابسته بود.

روز پنجم:

حیوانات دریایی و پرندگان: به روند پیشرفت وقایع توجه کنید: در روزهای اول و دوم موجودات بی جان، در روز سوم زندگی گیاهی، و در روز پنجم زندگی حیوانی.

روز ششم:

حیوانات خشکی و انسان: هنگامی که بالآخره زمین برای سکونت آماده شد، خدا انسان را «به صورت خود» آفرید، خدا هر چه را که آفریده بود، دید و همه چیز «بسیار نیکو» بود (۴:۱، ۱۰، ۱۲، ۱۸، ۲۱، ۲۵، ۳۱). اما خیلی زود، این تصویر تیره شد. خدا حتماً این را از قبل می دانسته، و همۀ آفرینش انسان را، گامی به سوی دنیای پر جلالی در نظر گرفته که پیامد این آفرینش خواهد بود؛ و شرح این دنیای پر جلال را در باب های پایانی کتاب مکاشفه می خوانیم.

روز هفتم:

خدا استراحت کرد: البته نه به طور مطلق (یوحنا ۱۷:۵)، بلکه از این عمل به خصوص آفرینش، آرامی گرفت. این آرامی روز سبت است (خروج ۱۱:۲۰)، و اشاره ای عرفانی به آسمان دارد (عبرانیان ۴:۴و۹). شاید عدد «هفت» در ساختار جهان، به مراتب ورای دانش انسان نقش داشته باشد.

داستان های آفرینش بابلی

در سال های اخیر، حماسه های آفرینش به صورت های مختلف و حک شده بر الواحی که پیش از زمان ابراهیم در جریان بودند، در خرابه های بابل، نینوا، نیپور و آشور کشف شده اند، و به طور شگفت آوری با «سرود آفرینشِ» کتاب پیدایش شباهت دارند.

«هفت» لوحه (یا دورۀ) آفرینش وجود دارند – «در ابتدا» یک «مغاک اولیه» – «آشوب آب ها» که «عمیق» نامیده شده – خدایان «همه چیز را شکل بخشیدند» – «فلک زبرین و زبرین» را ساختند – «آسمان ها و زمین را بنیاد نهادند» – در روز ششم «انسان را از خاک زمین بسرشتند» – «آنها به موجوداتی زنده تبدیل شدند» – «انسان و همسرش ساکن شدند» – «آن دو یار و همکار بودند» – «در باغی سکنی گزیدند» – «لباس را نمی شناختند» – روز «هفتم»، «روز مقدس» تعیین شد، و «به کنار گذاشتن همۀ کارها فرمان داده شد».

همۀ این داستان های آفرینش بابلی و آشوری، آشکارا مبتنی بر «چند خدا پرستی» هستند ولی به دلیل وجود این همه نکات مشترک با داستان پیدایش، به نظر می رسد که باید دارای منبع مشترکی بوده باشند. آیا این سنت های تحریف شده، بر واقعیت وجود یک منبع اصلی الهی گواهی نمی دهند؟

یکتا پرستی اولیه:

در کتاب مقدس، تاریخ بشریت، با اعتقاد انسان به خدای یگانه آغاز شد، و بت پرستی و چند خدایی بعدها پدید آمده است. این دقیقاً بر عکس نظریۀ کنونی است که می گوید ایدۀ یک خدای واحد به تدریج از «جان گرایی» (آنیمیسم – اعتقاد به عالم روح و تجسم ارواح مردگان) رشد کرده است. اخیراً دیدگاه کتاب مقدسی از سوی باستان شناسی تأیید شده است. دکتر «استفن لنگدان» از دانشگاه آکسفورد به این مطلب پی برده که طبق کهن ترین کتیبه های بابلی، نخستین مذهب انسان اعتقاد به خدای یگانه بوده، و از آن جا به سرعت به چند خدا پرستی و بت پرستی نزول کرده است.

قرائنی موجود است که نشان می دهد مذهب اولیۀ مصر، یکتا پرستی بوده است. در ۱۸۸۹ اعلام شد که در سه لوحۀ جداگانه در موزۀ بریتانیا، که متعلق به زمان حمورابی هستند، واژه های «یهوه خدا است» کشف شده است.

انسان شناسان برجسته، اخیراً اعلام کردند که در میان همۀ نژادهای بدوی اعتقادی به یک خدای برتر وجود داشته است.

برگرفته از کتاب راهنمای کتاب مقدس از انتشارات شورای کلیسایی ۲۲۲

‫2 دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO