اشعار جلیل قزاق ایروانی: تولد مسیح
اشعار جلیل قزاق ایروانی:
تولد مسیح
یک شبی بود شب سعد و از این ملکت دور اختران نور فشان ودی و مه بد پر نور
مژده آمد به شبانان که خداوند و دود آمد از ساحت قدسی و زرخ پرده گشود
جمله با شوق دویدند بدان سو به شتاب پادشه خفته بدیدند در آخور در خواب
به تواضع همه خم گشته و بردند سجود همه تسبیح کنان در خور فیاض وجود
با ملایک به ستایش همه خواندند سرود نزد آن منجی کل شاه جهان منبع جود
به مکانی همه دیوار و زمینش نمناک به حصاری که شد از پای بهائم پر خاک
آخورش خواب گه و بالش او بود زمین بهر آزادی ما شد به زمین جای گزین
آن که او بهر گناهان جهان زحمت دید برسیه نامه هر یک رقم عفو کشید
هر دم احسان خداوندی او تازه کنیم رحمتش را به همه ملک پر آوازه کنیم
او پناه است چو ما را نهراسیم دگر غیر او پادشهی را نشناسیم دگر
برگرفته از کتاب چون محزون ولی شادمان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |