خلاصۀ کتاب چالش ۴۰ روزۀ دعا: آماده شو (روز اول)
خلاصۀ کتاب چالش ۴۰ روزۀ دعا: آماده شو (روز اول)
اعمال رسولان ۱۰: ۲
در کتاب مقدس آمده که کرنیلیوس پیوسته دعا میکرد. در کلام خدا ذکر نشده که چه ساعتی یا در چه شرایطی و کجا دعا میکرد. تنها نکتهای که نوشته شده این است که پیوسته دعا میکرد.
تا زمانی که بر زانوها دعا نکنیم دستور حرکت را نخواهیم گرفت و وقتی بر زانوها دعا میکنیم، خدا ما را به جاهایی رهنمون میکند که حتی تصورش را هم نمیکردیم.
کرنیلیوس و پطرس هیچ آشنایی با یکدیگر نداشتند و هرگز ملاقاتی نداشتند. آنها حدود 52 کیلومتر از نظر جغرافیایی با هم فاصله داشتند که برای آن زمان راهی طولانی بود. آنها از نظر ملیت نیز با هم تفاوت داشتند. یکی رومی و دیگری یهودی بود. وقتی پطرس به خانۀ کرنیلیوس وارد شد، در واقع همۀ قوانین یهودی را شکست و با آمادگی به آنجا رفت. ورود پطرس به منزل کرنیلیوس راه را برای من و تو که یک غیریهودی هستیم باز کرد تا نجات، شامل حال ما نیز بشود.
مطابق سرفصل ما، یعنی آماده شو؛ شاید بپرسی برای چه؟ وقتی با روح القدس همراهی کنی، هیچ وقت نمیتوانی پیش بینی کنی که چه کسی را ملاقات خواهی کرد! یا کجا خواهی رفت و یا به چه کاری دست خواهی زد! تنها چیزی که خواهی دانست این است که هیچ چیز یکنواخت و خسته کننده نخواهد بود. اگر خدا را جستجو کنی، فرصتها در پی تو خواهند بود.
وقتی آلمان بودم یک روز شنبه ساعت ۲ بعد از ظهر که میخواستم به مرکز شهر برای گردش بروم، مرتب کاری پیش میآمد؛ تا این که ساعت ۳ عصر شد. وقتی بیرون رفتم تصمیم گرفتم همان راه همیشگی را که پیادهروی میکردم بروم .اما اینگونه هدایت شدم که به آن طرف چهارراه بروم. پس از ۵۰ قدم پیادهروی، متوجه زنی آلمانی شدم که تلو تلو خوران از روبروی من در حال گذر بود. روح خدا از من خواست که بروم و با این زن صحبت کنم. با تعجب زیاد رفتم و از این زن آلمانی پرسیدم: “خیلی مشروب خوردی، درسته؟” و او در پاسخ گفت: “بله.” گفتم: “زندگی سختی داری این طور نیست؟” این زنِ درمانده دوباره گفت: “بله، خیلی سخته.” نگاهی به او انداختم و گفتم: “ولی عیسی مسیح تو را دوست داره.” آن زن با تعجب و شگفتی به من نگاه کرد و گفت: “تو چه زن مهربانی هستی.” در جواب گفتم: “سعی کن به چیزهای زیبای زندگی نگاه کنی و نه به بدیهای آن.” و سپس از او خداحافظی کردم و جدا شدم. ۱۵ قدم بیشتر جلو نرفته بودم که به عقب نگاهی کردم و دیدم آن زن برگشته و هنوز به من چشم دوخته.” مطمئنم که خدا با این زن کار داشت و از من در زمان و مکان درست استفاده کرد که عشقش را به آن زن ابراز کنم.
اگر در دعا از خدا خواستهای که افراد جدیدی را ملاقات کنی، نگران پیدا کردن آنها نباش. خدا به یقین دخالت میکند و بالآخره افراد درست را در جای درست پیدا مییابی. اگر خدا میتواند قلب فرعون را عوض کند، او می تواند باعث این شود که مردم نیز جذب تو شوند. وقتی موسی در مصر آن مرد مصری را کشت، با خود این فکر را کرد که خدا و قومش را خدمت میکند، ولی او با این کارِ خود، عمل خدا را به تعویق انداخت. او چنین فکر کرد که با این کار خود، شادی و آسایش را برای قومش به ارمغان میآورد، اما درست برعکس آن اتفاق افتاد و فرعون آزار و اذیت قوم اسرائیل را چندین برابر ساخت.
اگر باید خدا کاری را انجام دهد و ما دست به کار شویم و یا بخواهیم آن کار را زودتر، سریعتر و آسانتر انجام دهیم، اتفاقاً این کار ما نتیجۀ عکس میدهد. پس به روح القدس اجازه دهیم ما را هدایت کند.
سعی نکن با توان خود معجزهای بیافرینی!
سعی نکن با تلاش خود جواب دعایت را کسب کنی!
سعی نکن به جای خدا تو کارش را انجام دهی!
دایرهای با یک گچ در دعا دور خود بکش. فروتن باش، آرامش خود را حفظ کن و در دعا تمرکز کن و هدایت روح القدس را بخواه.
نوشتۀ مارک بَترِسون
ترجمۀ آرمینه باباخانیان به همراه تجربیات شخصی مترجم که به شکل تیره در متن برجسته شده
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |