کتاب نکات مبهم در کتاب مقدس- فصل بیست و یکم: آیا عیسی حقیقتاً سه روز و سه شب پس از مرگش بر صلیب در شکم زمین ماند؟
فصل بیست و یکم: آیا عیسی حقیقتاً سه روز و سه شب پس از مرگش بر صلیب در شکم زمین ماند؟
در انجیل متی میخوانیم که مسیح فرمود: «همچنان که یونس سه شبانهروز در شکم ماهی ماند، پسر انسان نیز سه شبانهروز در شکم زمین خواهد بود (۴۰:۱۲). مطابق روایت متداول و سنت پذیرفته شدۀ کلیسا، عیسی در روز جمعه مصلوب شد و در حدود ساعت سه بعد از ظهر درگذشت و صبح روز یکشنبه از مردگان برخاست. بسیاری از خوانندگان کتاب مقدس حیرت میکنند که چطور میتوان فاصلۀ بین ساعتهای پایانی جمعه و اوایل روز یکشنبه را سه روز و سه شب محسوب نمود. ظاهراً چنین به نظر میآید که مسیح فقط دو شب و یک روز در قبر مانده است. غالب مفسرین چنین عقیده دارند که منظور از عبارت «یک شبانه روز» یا «یک شب و یک روز» همان «روز» است و نیز اینکه یهودیان قدیم بخشی از روز را هم یک روز کامل میشمردند. پس مطابق روش آنها به همان چند ساعت باقیمانده از روز جمعه نیز میشد گفت یک روز یا یک شبانهروز. به همین ترتیب شنبه که یک شبانهروز کامل بود و بخش کوچک یکشنبه نیز به حساب همان روز کامل یکشنبه گذاشته میشد.
بسیاری هستند که با این تفسیر قانع نمیشوند. نویسنده باید اعتراف کند که خود نیز جزو همین گروه است. باید پذیرفت که این تفسیر توجیه ضعیفی است. پس آیا میتوان راهحل دیگری یافت؟ بله. اولین حقیقتی که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که کتاب مقدس در هیچ جا نمیگوید که عیسی در روز جمعه مصلوب شد. فقط نوشته شده که او در روز قبل از سبت مصلوب گردید (مرقس ۴۲:۱۵). چون روز سبتِ هفتگی یهودیان در روز شنبه است و در واقع از غروب روز قبل آغاز میشود، پس نتیجهگیری منطقی این است که مسیح یک روز قبل از آن یعنی روز جمعه مصلوب شده است. ولی این اصل، شناخته شده و در کتاب مقدس نیز مورد تأکید قرار گرفته که یهودیان به جز سبت هفتگی که روز شنبه بود، سبتهای دیگری هم داشتند.
اولین روز هفتۀ عید فصح بدون توجه به اینکه کدام روز هفته باشد، همیشه سبت محسوب میشد (خروج ۱۶:۱۲، لاویان ۷:۲۳، اعداد ۱۶:۲۸-۱۸). سبت عید فصح که همیشه روز ۱۵ ماه نیسان برگزار میشود، در سالی که مسیح مصلوب شد مطابق محاسبات، روز پنجشنبه بوده است. حال باید پرسید که در آیۀ بالا کلمۀ سبت درمورد سبت هفتگی (روزهای شنبه به کار رفته یا سبت عید فصح که همان پنجشنبه بوده است). کتاب مقدس در این مورد ما را راهنمایی مینماید. در یوحنا ۱۴:۱۹ میخوانیم که روز مصلوب شدن عیسی «وقت تهیه فصح» بود. پس آن روز، روز قبل از سبت هفتگی یعنی جمعه قبل از شنبه نبود، بلکه روز قبل از سبت عید فصح بود که در آن سال میشد چهارشنبۀ قبل از پنجشنبه؛ یعنی بدین ترتیب مسیح در روز چهارشنبه مصلوب شده است. این را به روشنی میتوان از اشارۀ یوحنا فهمید.
انجیل یوحنا دیرتر از سایر اناجیل به نگارش درآمده و محققان معتقدند که یکی از اهداف یوحنا این بوده که استنباط غلط خوانندگان سه انجیل دیگر را اصلاح نماید. به عنوان مثال یکی دیگر از استنباط غلط از سه انجیل دیگر این است که عیسی شام فصح را در موقع مقرر با شاگردانش خورد. یوحنا روشن میسازد که مسیح آخرین شام را در شب قبل از عید فصح خورد و در عصر روز ۱۴ ماه نیسان در همان ساعتی که برۀ فصح باید ذبح میشد، مسیح بر صلیب جان داد (خروج ۶:۱۲). عیسی همان برۀ واقعی فصح خدا بود که تمام برههای ذبح شده در طول قرون، فقط نشانهای از او بودند، به همین خاطر لازم بود که او در زمان مقرر از سوی خدا ذبح شود. هر چه دربارۀ مسیح به عنوان فصح پیشگویی شده در کار عیسی بر صلیب به انجام رسید:
- او برۀ بیعیب و بدون لکه بود (خروج ۵:۱۲).
- او در روز ۱۰ نیسان انتخاب شد (خروج ۳:۱۲)؛ یعنی در روز شنبۀ قبل از مصلوب شدن که قاعدتاً باید روز ورود مسیح به اورشلیم باشد، چون عیسی شش روز قبل از عید فصح از اریحا به بیت عنیا آمد؛ یعنی روز جمعه که شش روز قبل از پنجشنبۀ فصح بود. او در روز بعد وارد اورشلیم شد (یوحنا ۱۲:۱۲ به بعد)؛ یعنی شنبه ۱۰ نیسان. در همین روز بود که یهودا به سراغ سران کاهنان رفت و حاضر شد عیسی را در مقابل سی سکه نقره تسلیم نماید (متی ۱۴:۲۶-۱۶، مرقس ۱۰:۱۴-۱۱)؛ یعنی روز بعد از میهمان شدن مسیح در خانۀ شمعون ابرص. این قیمت را سران کاهنان بر عیسی گذاشتند و بهای برهای بود که مطابق شریعت باید برای فصح در روز ۱۰ نیسان خریده میشد. بدین ترتیب پیشگویی عهد عتیق درمورد بهای برۀ خدا به انجام رسید (متی ۱۵:۲۶، زکریا ۱۲:۱۱).
- وقتی عیسی بر صلیب مرد، هیچ استخوانی از استخوانهایش را نشکستند (یوحنا ۳۶:۱۹، خروج ۴۶:۱۲، اعداد ۱۲:۹، مزمور ۱۷:۲۲).
- و بالاخره او در روز ۱۴ نیسان و عصر پیش از ۱۵ نیسان بر صلیب مرد (خروج ۶:۱۲).
اگر دقیقاً به آنچه کتاب مقدس میگوید دقت داشته باشیم، مشکل ما برطرف میشود، اما اگر به نظریههای سُنتی و روایتی توسل بجوییم، پاسخی برای عدم وجود هماهنگی بین جزئیات نخواهیم داشت. از سوی دیگر اگر بگوییم که مسیح در روز جمعه مصلوب شد و شام فصح را هم در موقع مقرر خورد، پس باید بپذیریم که سفر عیسی و شاگردانش از اریحا به بیتعنیا شش روز قبل از آن، یعنی در روز شنبه صورت گرفته است. انجام چنین سفری در روز شنبۀ سبت، برخلاف شریعت یهود بود. در حالی که بیتعنیا از اورشلیم به اندازۀ سفر یک روز سبت فاصله داشت (اعمال رسولان ۱۲:۱ و لوقا ۵۰:۲۴)، پس مسیح میتوانست در آن روز از بیت عنیا وارد اورشلیم شود.
بنابه محاسبۀ منجّمین، در سال ۳۰ میلادی که مطابق اعتقاد عمومی همان سالی است که مسیح مصلوب شده است، در روز عید فصح که با پنجشنبه ۶ آوریل برابر بوده، قرص ماه کامل میشد. کتاب مقدس تأکید میورزد که عیسی، نه در روز عید فصح بلکه یک روز قبل از آنکه روز تهیۀ فصح بود، مصلوب شد. بدین ترتیب اگر مسیح در روز چهارشنبه مصلوب شده باشد تا روز یکشنبه که قیام نمود، دقیقا سه روز و سه شب در قبر بوده است. به طور خلاصه میتوان گفت که عیسی در روز غروب چهارشنبه بر صلیب درگذشت و ۷۲ساعت بعد یعنی قبل از طلوع روز یکشنبه از مردگان قیام کرد. وقتی که در طلوع روز یکشنبه زنان به سر قبر آمدند، دیدند که قبر قبلاً گشوده شده است. پس گفتۀ مسیح که باید سه روز و سه شب در قبر بماند، دقیقاً صحیح بود. در زمانی که جسم مسیح سه شبانه روز در قبر بود، او روحاً به عالم ارواح نزول کرد و روحهای زندانی را موعظه نمود (اول پطرس ۱۸:۳-۱۹).
اگر کتاب مقدس را همانطور که هست بپذیریم، نکات مبهم آن برطرف میشوند. گاهی با تفسیر فوق چنین مخالفت میشود و میگویند وقتی که دو شاگرد در راه عموآس در روز یکشنبه عیسی را دیدند و درمورد وقایع صلیب با وی سخن گفتند، اشاره کردند که «علاوه بر این همه، امروز از وقوع این امور روز سیّم است» (لوقا ۲۱:۲۴). در حالی که اگر مسیح در روز چهارشنبه مصلوب شده بود، روز یکشنبه میشد روز چهارم بعد از آن. به این ایراد هم میتوان پاسخ داد. در روزشماری یهودی غروب هر روز ابتدای روز بعد محسوب میشد. مرگ و تدفین مسیح در غروب چهارشنبه یا شروع پنجشنبه (که از غروب شروع میشود) به انجام رسید. پس میتوان چهارشنبه را تمام شده بهشمار آورد و ابتدای پنجشنبه را روز به اتمام رسیدن تمام امور دانست. روز سوم بعد از پنجشنبه نیز همان یکشنبه است که دو شاگرد در راه عموآس به آن اشاره دارند. در تأیید فرضیۀ مطرح شده در این فصل و لزوم توجه داشتن به سه روز کامل ماندن بدن مسیح در قبر، میتوانید به این آیات نیز رجوع کنید:
«این شخص گفت میتوانم هیکل خدا را خراب کنم و در سه روزش بنا نمایم» (متی ۶۱:۲۶).
«ای کسی که هیکل را خراب میکنی و در سه روز آن را میسازی، خود را نجات ده» (متی ۴۰:۲۷).
«ای آقا، ما را یاد است که آن گمراه کننده وقتی که زنده بود گفت بعد از سه روز برمیخیزم» (متی ۶۳:۲۷).
«لازم است پسر انسان بسیار زحمت کشد و از مشایخ و رؤسای کهنه و کاتبان رد شود و کشته شده بعد از سه روز برخیزد» (مرقس ۳۱:۸).
«… و او را خواهند کشت و بعد از مقتول شدن، روز سیم خواهد برخاست.» (مرقس ۳۱:۹).
«… و بر وی سخریه نموده تازیانهاش زنند و آب دهن بر وی افکنده او را خواهند کشت و روز سیم خواهد برخاست» (مرقس ۳۴:۱۰).
«من این هیکل ساخته شده به دست را خراب میکنم و در سه روز، دیگری را ناساخته شده به دست، بنا میکنم» (مرقس ۵۸:۱۴).
«هان ای کسی که هیکل را خراب میکنی و در روز سوم آن را بنا میکنی» (مرقس ۲۹:۱۵).
«عیسی در جواب ایشان گفت این قدس را خراب کنید که در سه روز آن را برپا خواهم نمود. آنگاه یهودیان گفتند در عرصۀ چهل و شش سال این قدس را بنا نمودهاند، آیا تو در سه روز آن را برپا میکنی؟ لیکن او دربارۀ قدس جسد خود سخن میگفت. پس وقتی که از مردگان برخاست، شاگردانش را به خاطر آمد که این را بدیشان گفته بود. آنگاه به کتاب و به کلامی که عیسی گفته بود، ایمان آوردند» (یوحنا ۱۹:۲-۲۲).
نوشتۀ آر. اِی. تورِی
ترجمۀ کشیش نینوس مقدسنیا
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |