کتاب مقدس در باره سقط جنین چه می گوید؟
گرفتن حیات یک شخص پیش از تولد چیز تازهای نیست. اگرچه تصویب "حق سقط جنین" بعنوان یک عامل برای سیاست ترقی خواهانه در جوامع غربی امری تازه است، اما سقط جنین از دوران باستان در هر فرهنگی انجام میشده است. در واقع، یکی از دستاوردهای گسترش انجیل در دنیای روم-باستان در فشاری که بر این عمل و عمل مشابه آن یعنی کودک کشی بر حواشی جامعه آمده بود خود را نشان داد. در بی خداییِ دوران باستان، در هر بحث و مجادلهای، سقط جنین (یا کشتن بیماران لاعلاج) اموری رایج و در حد گسترده تایید شده بودند. برای پزشکان دوران باستان که سوگند بقراط را اعلام میکردند، سوگندی که دیدگاهش نجات جان {انسانها بود} و نه گرفتن آن، انجام این عمل کار دشواری بود. این کلیسای عیسی مسیح بود که از طریق دنیای روم بعد از زمان باستان بعنوان بزرگترین جنبش طرفدار حیات، استانداردهایی را در امور پزشکی، فرهنگ – و سیاست عمومی وضع نمود که هنوز تفکرات منکسرِ جوامع مسیحی را در قرن بیست و یکم مقید میسازد.
خوانندگانی که در پی موافقت با سقط جنین هستند از یافتن آن ناامیدند، و ایمانداران گاهی اوقات بعنوان یک دستاورد به این نکته اشاره میکنند که کتاب مقدس نسبت به این موضوع ساکت مانده است، لذا ما میتوانیم به خواست خود عمل کنیم. چنین نتیجهگیری ریشه در یک سری سوء تفاهمات جدی دارد. شالودههای کتاب مقدس در خصوص ممنوعیت قطعی در این رابطه ریشه در تعلیم خلقت و تجسم دارد.
این حقیقت که انسانها به صورت خدا آفریده شدهاند نقطه آغازین تعالیم کتاب مقدس از طبیعت بشر است. این موضوع در کتاب پیدایش باب اول آیههای 26،27 به شکل کاملا واضحی برای آنانی که عضوی از نوع بشر هستند بیان شده است. گونههای فسیلی (Homo sapiens) از تمامی گونهها به لحاظ شباهت ما به خالقمان متمایز هستند. صورت به شکل خاص بیانگر این نکته است که هر دوی مرد و زن به شباهت خدا خلق شدند و این شباهت پس از سقوط نیز وجود دارد(پیدایش 9 : 6). و این شامل یهودیان و سایر امتها، مذاهب و غیر مذهبیون، جوانان و پیران، آنانی که از توانایی بشر برخوردارند یا ناتوانند میگردد. این تصویر الهی چیزی است که ما را موجوداتی میسازد که هستیم و هر جایی که باشیم عضوی از گونه خود میباشیم. این پرسش که آفریدهها صورت خدا را دارند، به عضویت گونهها یعنی ژنتیک اشاره دارد.
مساله سقط جنین در برابر معضلهایی از قبیل موجود پیوندی انسان-حیوان و یا روباتهای انسان نما چیز سادهای است. همه اشخاصی که عضوی از گونههای انسان هستند، آن صورت الهی را با خود همراه دارند. ازاینرو زندگی آنها مقدس است. ما تنها با این شناخت، به اصول و مبادی پزشکی مندرج در کتاب مقدس و به پاسخهای ضروری در رابطه با پرسشهای بسیار مهمی در طب معاصر و علوم زیستی دست مییابیم. این یک پاسخ ساده در خصوص مساله سقط جنین به ما میدهد، فرمان "قتل مکن" (خروج 20 : 13) به تمامی انسانها برمیگردد چه آنهایی که در ابتدای راه زندگیاند چه آنهایی که در انتهای آن قرار دارند. این فرمان به شکل کاملا آشکاری ریشه در این حقیقت دارد که انسان به شباهت خدا آفریده شده است (پیدایش 9 : 6)، در این متن مجازاتی برای کشتن انسانی که به شباهت خدا آفریده شده است در نظر گرفته میشود. "هرکه خون انسان ریزد، خونش به دست انسان ریخته شود؛ زیرا خدا انسان را به صورت خود ساخت".
این قائده که در خصوص گونهها مطرح است در مباحثه جنین بشر در مرکز اهمیت قرار دارد، مثل تکنیکهایی که محققان با استفاده از لقاح مصنوعی و همانند سازی توسعه دادهاند. موضع کتاب مقدس مشخص و بدون ابهام است: آنهایی که بخشی از این گونهها هستند و به صورت الهی خلق شدهاند نباید به قتل برسند. اصل دوم در تعلیم تجسم نهفته است. تجسم پسر خدا یعنی شخصیت دوم تثلیث که شکل انسانی به خود گرفت و از ابتدای وجود بیولوژیکی بشر بدین شکل عمل نمود شرحی بود از قائده خلقت در اینکه تمامی گونهها این صورت را در خود دارند. وقتی که در مدت "شش ماه" (لوقا 6 : 31، مراجعه نه به یک تقویم بلکه به وضعیت حاملگی الیزابت دارد) توسط فرشتهای به مریم گفته شد که از طریق معجزهای حامله خواهد شد، زندگی بشری پسر خدا آغاز گردید. مریم مدت کوتاهی پس از این با الیزابت ملاقات کرد، و در این رویارویی ما شاهد اولین شهادت یحیی تعمید دهنده با حرکت کردن در شکم مادرش هستیم. این شهادت از سوی یک جنین شش ماهه بود که هم به مریم بعنوان یکی از خویشان او داده شد و هم به خداوند که جنین چند روزهای بود در شکم مریم (لوقا 1 : 39 – 45).
در تائید این تعلیمِ بنیادین به قسمتهایی در عهد عتیق از قسمت انبیا مثل ایوب و مزامیر اشاره میکنیم (مثلا در مزمور 139 : 13 و آیههای متعاقب آن این موضوع بشکل کاملا واضحی عنوان شده است).
گاهی یک متن از کتاب مقدس مثل آنچه در خروج 21 : 22 و آیههای متعاقب آن وجود دارد نیز بعنوان استدلالی برخلاف این تعلیم وجود دارد که مجازات شخصی را که به زن حاملهای در حین جنگ آسیب برساند به رای و نظر شوهر آن زن واگذار کرده است. ترجمههای مختلفی دراین قسمت وجود دارد اما این هیچ ارتباطی به سقط جنین از روی قصد ندارد، چونکه این موضوع به قتل نفس کودک متولد نشده مربوط میشود و نه به قتل عمد.
نوشته: نایجل کامرون
ترجمه: کورش پرتوی
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |