زندگی روزمره مسیحی

چگونه بر وسوسه پیروز شویم؟

5/5 - (3 امتیاز)

چگونه بر وسوسه پیروز شویم؟

«از افکار و امیال شهوت‌آلود که جوانان را اغلب اسیر می‌سازد، بگریز و در پی اموری باش که تو را به کارهای خوب تشویق می‌کند» (دوم تیموتائوس ۲۲:۲)

«اما این را بیاد داشته باشید که وسوسه‌هایی که به سراغ شما می‌آیند، از وسوسه‌هایی که دیگران دچار آنند، دشوارتر نمی‌باشد. هیچ وسوسه‌ای نیست که نتوان در مقابل آن ایستادگی کرد. پس در برابر آنها مقاومت کنید و اطمینان داشته باشید که خدا نخواهد گذارد که بیش از حد توانایی خود وسوسه شوید؛ و به شما قدرت خواهد بخشید تا بتوانید در برابر آن تاب بیاورید. او به شما نشان خواهد داد که چگونه از وسوسه‌ها بگریزید و در دام آنها نیفتید» (اول قرنتیان ۱۳:۱۰).

همیشه راه گریز وجود دارد.
شاید گاهی احساس کنی که یک وسوسه بیش از حد تحمّل توست، اما این دروغ شیطان است. خدا وعده داده که هرگز باری را بیشتر از قدرتی که در درون تو گذاشته بر تو قرار ندهد. او به هیچ وسوسه‌ای که نتوانی بر آن چیره شوی، اجازه نمی‌دهد.
اما فراموش نکن که باید سهم خود را برای غلبه بر وسوسه، با عمل کردن به چهار کلید کتاب مقدسی زیر انجام دهی:

۱- تمرکز خود را بر چیز دیگری قرار ده. شاید تعجب کنی که در هیچ جای کتاب مقدس به ما گفته نشده که “با وسوسه مقاومت کنیم”، بلکه به ما گفته شده  «با شریر مقاومت کنیم» (یعقوب ۷:۴) اما مقاومت در برابر شریر، همانطور که کمی بعد شرح خواهم داد، با مقاومت در برابر وسوسه خیلی فرق دارد. بجای مقاومت با وسوسه، به ما نصیحت شده که تمرکز خود را بر چیز دیگری قرار دهیم، چون ایستادگی و مقاومت در برابر یک فکر، شدنی نیست. این کار تنها، تمرکز ما را بر چیز غلط تشدید می‌کند و به وسوسه شدت می‌بخشد. در اینجا لازم است توضیح دهم:

هر بار که تلاش می‌کنی فکری را از مغزت بیرون کنی، آن را عمیق‌تر به حافظۀ خود دعوت می‌کنی! با مقاومت در برابر این فکر، در واقع آن را تقویت می‌کنی و این امر در مورد وسوسه نیز صادق است. با مبارزه در برابر حسّ وسوسه بر آن پیروز نمی‌شوی. هر اندازه با این احساس بیشتر مبارزه کنی، همانقدر تو را از پا در می‌آورد و بر تو مسلّط می‌شود. هر بار که در بارۀ آن فکر می‌کنی، به اثر آن شدّت بیشتری می‌بخشی.

با توجه به اینکه وسوسه همیشه با فکر ما شروع می‌شود، سریع‌ترین راه خنثی کردن فریب آن، برگرداندن توجه ما به چیز دیگری است. با خودِ فکر مبارزه و مقاومت نکن، بلکه فقط کانال فکر خود را عوض کن و بگذار ایدۀ دیگری توجه تو را به خود جلب کند. این اولین قدم در پیروزی بر وسوسه است.

کلید پیروزی یا شکست در نبرد علیه گناه در فکر توست. هر چیزی که توجه تو را به خود جلب کند، تو را به چنگ می‌آورد. به همین خاطر ایوب گفت: «با چشمان خود عهد بستم که هرگز با نظر شهوت به دختری نگاه نکنم» (ایوب ۱:۳۱). و داود دعا کرد و گفت: «مگذار به آنچه بی‌ارزش است توجه کنم.» (مزمور ۳۷:۱۱۹الف)

آیا برای تو پیش آمده که یک تبلیغ غذایی را در تلویزیون تماشا کرده باشی و احساس کنی که گرسنه‌ای؟ آیا یا سرفۀ کسی را شنیده‌ای و فوری خواسته‌ای گلویت را صاف کنی؟ یا کسی خمیازۀ بلند کشیده و احساس کرده‌ای خودت هم می‌خواهی خمیازه بکشی؟ (شاید در حالی‌که این خطوط را می‌خوانی، خواستی خمیازه بکشی!) این همان قدرت تلقین است. ما بطور طبیعی بطرف چیزی کشانده می‌شویم که توجه ما به آن جلب می‌شود. هر چه بیشتر فکر تو مشغول چیزی باشد، همانقدر آن چیز بر تو مسلّط می‌شود.

به همین خاطر تکرار این جمله که: “من باید از زیاده روی در خوردن… یا سیگار کشیدن… یا شهوت جلوگیری کنم” نوعی گول زدن خودمان است. این کار تو ناخودآگاه باعث می‌شود به آنچه نمی‌خواهی بیشتر تمرکز کنی. این کار شبیه گفته‌ای است که گاه از دهان ما بیرون می‌آید که: “من آن کاری که مادرم کرد هرگز در عمرم تکرار نمی‌کنم.” و اتفاقاً با این‌کار خود را آماده می‌کنی که همان کار را بکنی.

بیشتر رژیم‌های غذایی نتیجه‌ای ندارند، چون تمام مدت فکر تو مشغول غذا خوردن می‌شود و به تو احساس گرسنگی بیشتر دست می‌دهد. به همین ترتیب، سخنرانی که دائم به خود القا می‌کند که: “عصبی نشو!” بیشتر تحریک می‌شود که عصبی باشد! بجای این کار او باید به چیزهای دیگری به جز احساساتش تمرکز کند؛ یعنی بر خدا و بر اهمیت سخنرانی‌اش و یا نیاز شنوندگانش.

وسوسه با جلب توجه کردن تو شروع می‌شود. آنچه توجه تو را بیشتر به خود جلب کند، احساسات تو را هم برمی‌انگیزد. و احساسات باعث می‌شود آن کار را بکنی. هر چه بیشتر با این فکر که “نمی‌خواهم این کار را بکنم”، مشغول شوی، همانقدر بیشتر در دام آن می‌افتی.

نادیده گرفتن وسوسه، خیلی مؤثرتر از مبارزه با آن است. وقتی فکر تو مشغول چیز دیگری شود، وسوسه خنثی می‌شود. بنابرین وقتی وسوسه تو را پای تلفن صدا می‌زند، با آن وارد بحث نشو و فقط گوشی را پائین بگذار!

گاهی اوقات این کار ما باید به شکل ترک موقعیتی است که وسوسه می‌شویم. این تنها جایی است که باید فرار را بر قرار ترجیح دهیم. بلند شو و تلویزیون را خاموش کن. از گروهی که در حال غیبت کردن هستند، جدا شو. سینما را در وسط فیلم، ترک کن. برای اینکه زنبورها تو را گاز نزنند، بهتر است از آنها دور شوی. تمام تلاش خود را بکن که توجهت را به چیز دیگری مشغول سازی. فکر تو، از نظر روحانی، آسیب‌پذیرترین عضو بدن توست. برای اینکه وسوسه کمتر شود، فکرت را مشغول کلام خدا و چیزهای خوب دیگر کن. با فکر کردن در مورد چیز بهتری، بر فکر بد پیروز شو. به این قاعده، قاعدۀ جایگزینی گفته می‌شود. با نیکویی بر بدی پیروز شو (رومیان ۲۱:۱۲). در حالی که فکر تو پیشاپیش با چیز دیگری مشغول شده، شیطان نمی‌تواند آن را متوجه خودش بکند. به همین علت کتاب مقدس مرتب به ما می‌گوید که فکر خود را متوجه چه چیزهایی کنیم: «اندیشۀ خود را بر عیسی معطوف کنید» (عبرانیان ۱:۳).  «عیسی مسیح را به خاطر دار» (دوم تیموتاؤس ۸:۲). «هر آنچه راست است، هر آنچه والاست، هر آنچه درست است، هر آنچه پاک است، هر آنچه دوست داشتنی و هر آنچه ستودنی است، بدان بیندیشید» (فیلیپیان ۸:۴).

اگر برای غلبه بر وسوسه تصمیم جدّی گرفته‌ای، باید فکرت را مهار کنی و نیرویی که برای استفاده از رسانه‌ها به کار می‌گیری، کنترل کنی. حکیم‌ترین شخصی که بر زمین زندگی کرده این هشدار را به ما داد:  «مواظب افکارت باش، زیرا زندگی انسان از افکارش شکل می‌گیرد» (امثال ۲۳:۴). بدون هرگونه سازش یا تبعیض، زباله‌ها را به فکر خود راه نده. فکرها را برای ورود به مغز خود انتخاب کن و گزینشی عمل کن. آنچه را که باید در موردش فکر کنی با دقت انتخاب کن و نصیحت پولس را آویزۀ گوش خود کن: «هر اندیشه‌ای را به اطاعت از مسیح اسیر می‌سازیم» (دوم قرنتیان ۵:۱۰). این کار، یک عمر تمرین می‌خواهد، اما به کمک روح القدس آنچه را که باید فکر کنی می‌توانی با دقّت انتخاب و برنامه‌ریزی کنی.

۲- کشمکش خود را با دوست خداترس یا گروهی که از تو حمایت کند، در میان بگذار. احتیاجی نیست که همۀ دنیا از کشمکش تو با وسوسه باخبر باشد اما حداقل به یک نفر نیاز داری که کشمکش‌های خود را صادقانه به او بگویی. در کتاب مقدس آمده: «دو نفر از یک نفر بهترند… اگر یکی از آنها بیفتد، دیگری او را بلند می‌کند؛ اما چه بیچاره است شخصی که می‌افتد ولی کسی را ندارد که به او کمک کند» (جامعه ۹:۴-۱۰).

بگذار راحت به تو بگویم: اگر دائم در حال باخت در مبارزه با یک عادت بد، یا اعتیاد، یا وسوسه هستی و در یک دایرۀ تکرار انگیزۀ خوب-سقوط و احساس تقصیر گیر کرده‌ای، به تنهایی نمی‌توانی وضع خود را بهتر کنی! حتماً به کمک دیگران احتیاج داری. بعضی وسوسه‌ها تنها با کمک دوستی که برایت دعا می‌کند، تو را تشویق می‌کند، و به خود پاسخگو می‌کند، به راحتی شکست می‌خورند.

خواست خدا برای رشد و رهایی تو با استفاده از مسیحیان دیگر اجرا می‌شود. مشارکت با افراد مطمئن و صادق، پادزهر کشمکش تو با گناه در تنهایی است که هرگز از جا تکان نمی‌خورد. خدا گفته که این تنها راه تو برای رهایی است: «پس نزد یکدیگر به گناهان خود اعتراف کنید و برای یکدیگر دعا کنید تا شفا یابید» (یعقوب ۱۶:۵).

آیا واقعاً می‌خواهی از وسوسه‌ای که بارها و بارها تو را به زمین زده، آزاد شوی؟ راه حل خدا ساده است: آن را سرکوب نکن؛ بلکه اعتراف کن! آن را مخفی نکن؛ بلکه رو کن. نشان دادن احساس، شروع مرحلۀ بهبود و شفا است.

مخفی کردن زخم، آن را بدتر می‌کند. مشکلات در تاریکی رشد می‌کنند و بیشتر و بیشتر می‌شوند، اما وقتی در نور حقیقت فاش می‌شوند، ناچیز و حل می‌شوند. هر اندازه اسرار در زندگی تو بیشتر باشد، بیماری تو هم بیشتر خواهد بود. پس نقاب را از چهره‌ات بردار، و از تظاهر به این‌که شخص کاملی هستی دست بردار، و در مسیر آزادی گام بردار.

شیطان این را دوست دارد که تو وانمود کنی که گناه و وسوسۀ تو چیز دیگری است و با دیگران فرق می‌کند و تو را وادار می‌کند آن را از دیدگان دیگران مخفی کنی. حقیقت امر این است که همۀ ما در یک کشتی در حال سفر هستیم. همۀ ما با وسوسه‌های یکسانی دست به گریبان هستیم (اول قرنتیان ۱۳:۱۰) و «همه ما گناه کرده ایم» (رومیان ۲۳:۳). میلیونها نفر در دنیا همان احساسی را که تو داری احساس می‌کنند و با همان کشمکش‌هایی گلاویز هستند که همین حالا تو هم با آنها درگیر هستی.

ما به خاطر غرور خودمان است که سعی می‌کنیم اشتباهات خود را از دیگران پنهان کنیم. ما دوست داریم دیگران در مورد ما اینطور فکر کنند که ما هر چیزی را “تحت تسلط” داریم. حقیقت این است که هر چیزی که نتوانسته‌ای در مورد آن صحبت کنی، قبلاً از سلطۀ تو خارج شده که آنها می‌توانند شامل مشکلات مالی، ازدواج، بچه‌ها، افکار، مسائل جنسی، عادتهای مخفی، یا هر چیز دیگر باشند. اگر می‌توانستی آنها را به تنهایی حل کنی، تابحال کرده بودی. اما واقعیت این است که به تنهایی توان آن را نداری. ارادۀ قوی و راه‌حل‌های شخصی تو کافی نیستند.

بعضی مشکلات خیلی ریشه‌دار، دائمی و خیلی بزرگتر از آن هستند که بتوانی به تنهایی از عهدۀ آنها بر آیی. حتماً به یک گروه کوچک یا دوستی که به او پاسخگو باشی به شدت نیاز داری که تو را تشویق و حمایت کنند و برایت دعا کنند و بی‌قید و شرط محبتت کنند و تو هم به آنان پاسخگو باشی و در ضمن وقتی نوبت آنان هم می‌رسد متقابلاً تو هم همین کار را با آنان انجام دهی.

هربار که کسی می‌خواهد به من چیزی محرمانه بگوید و درگوشی به من می‌گوید: “این را تابحال به کسی نگفته‌ام”، برای چنین شخصی هیجان‌زده می‌شوم، چون می‌دانم که آن شخص شروع به تجربۀ عالی بهبود، شفا و آزادی کرده. اینجاست که سوپاپ فشار خود را رها می‌کند و برای اولین بار روزنۀ امیدی برای آیندۀ او دیده می‌شود. این امر در بیشتر موارد زمانی رخ می‌دهد که آنچه را خدا به ما توصیه کرده اطاعت می‌کنیم، یعنی همان اعتراف به کشمکش‌هایمان به یک دوست خداترس.

می‌خواهم از تو سؤال سختی بکنم: چیزی که به آن تظاهر می‌کنی، آیا همان مشکل تو در زندگی نیست؟ از صحبت کردن در مورد چه چیزی هراس داری؟ هرگز نمی‌توانی به تنهایی چیزی را حل کنی. این را هم بگویم که اعتراف به ضعفها، از ما فروتنی می‌طلبد و فراموش نکن که عدم فروتنی همان چیزی است که مانع بهبود توست. کتاب مقدس می‌گوید: «خدا به شخص فروتن قوت می‌بخشد، اما با شخص متکبر و مغرور مخالفت می‌کند. بنابر این، خود را با فروتنی به خدا بسپارید» (یعقوب ۶:۴-۷الف)

۳- با شریر مقاومت کن. بعد از اینکه خود را فروتن کردی و به خدا سپردی، کلام خدا به ما گفته با شریر مقاومت کنیم. یعقوب در ادامه به ما می‌گوید: «در برابر ابلیس ایستادگی کنید، که از شما خواهد گریخت» (یعقوب ۷:۴) ما نباید در برابر حملات او خنثی باشیم یا کناره‌گیری کنیم بلکه باید با او بجنگیم.

عهدجدید، اغلب، زندگی مسیحی را به شکل یک نبرد روحانی بر علیه نیروهای شریر به تصویر کشیده و از واژه‌های نظامی مانند نبرد، تسخیر، جدّوجهد و پیروزی استفاده کرده و مسیحیان به سربازانی که در قلمرو دشمن مشغول خدمت هستند، تشبیه شده‌اند.

چطور با شریر مقاومت کنیم؟ پولس به ما می‌گوید: «کلاهخود نجات را بر سر نهید و شمشیر روح را که کلام خداست، به دست گیرید» (افسسیان ۱۷:۶). اولین قدم، پذیرفتن نجات خدا است. تا وقتی که به مسیح بله نگفته‌ای، نمی‌توانی به شیطان نه بگویی. بدون مسیح، در برابر شیطان افراد بی‌دفاعی هستیم، اما با “کلاهخود نجات” خدا افکار ما را حفظ می‌کند. این را به یاد داشته باش که اگر به مسیح ایمان داری، شیطان هرگز نمی‌تواند تو را مجبور به انجام کاری بکند. او فقط می‌تواند کاری را به تو پیشنهاد کند.

ثانیاً، باید کلام خدا را همچون یک سلاح قوی بر علیه شیطان بکار بگیری. وقتی عیسای مسیح در بیابان وسوسه شد، این نمونه را برای ما بجا گذاشت. هر بار که شیطان وسوسه‌ای به او عرضه کرد، عیسای مسیح با نقل‌قولی از کلام خدا با آن مقابله کرد. او با شیطان وارد بحث نشد. او وقتی وسوسه شد از قدرت خود برای رفع گرسنگی‌اش استفاده نکرد و نگفت: “من گرسنه نیستم” بلکه به سادگی آیه‌ای را که از حفظ بود، نقل کرد. ما هم باید همین کار را بکنیم. در کلام خدا قدرتی هست که شیطان از آن وحشت دارد.

هرگز سعی نکن با شریر بحث کنی. او هزاران سال تجربه با خود دارد و خیلی بهتر از تو می‌تواند بحث کند. تو با نظر یا منطق خود نمی‌توانی شیطان را از میدان در کنی، اما می‌توانی از اسلحه‌ای استفاده کنی که او را به لرزه در آورد یعنی حقیقت خدا را. برای همین است که حفظ کردن آیه‌های کتاب مقدس در شکست دادن وسوسه، مسئله‌ای اساسی است و هر بار که وسوسه می‌شوی، این آیه‌ها به سرعت در اختیار تو قرار دارند. مانند مسیح، حقیقت را در قلبت انبار کن و آماده باش که آن را به یاد آوری.

اگر هیچ آیۀ کتاب مقدس را تاکنون از بر نکرده‌ای، تفنگ تو از گلوله خالی است! از تو دعوت می‌کنم که در باقی عمرت، هر هفته یک آیه حفظ کنی. فقط تصور کن در آن صورت چقدر قویتر خواهی بود.

۴- آسیب‌پذیری خود را درک کن. خدا به ما هشدار داده که هرگز گستاخ و مغرور نباشیم چون با این کار نسخۀ یک فاجعه را برای خود می‌پیچیم! ارمیاء گفت: «هیچ چیز مثل دل انسان فریبکار و شرور نیست» (ارمیا ۹:۱۷) به کلامی دیگر، ما انسانها در فریب دادن خودمان، مهارت زیادی داریم. اگر شرایط فراهم باشد، هر کدام از ما، برای ارتکاب هر گناهی مستعد هستیم. هرگز سپرهای خود را پایین نگذار و این فکر را به خود راه نده که از وسوسه گذشتی و دیگر آسیبی به تو نمی‌رسد.

با بی‌توجهی خود را در وضعیت وسوسه‌انگیز قرار نده، بلکه از آنها دوری کن (امثال ۱۶:۱۴). این را هم فراموش نکن که دور بودن از وسوسه آسانتر از خارج شدن از آن است. در کتاب مقدس آمده: «پس هشیار باشید و فکر نکنید که از ایشان بهتر هستید! شما نیز ممکن است در دام گناه گرفتار شوید» (اول قرنتیان ۱۲:۱۰).

نوشتۀ: کشیش ریک وارِن (برگرفته از کتاب زندگی هدفمند)
ترجمۀ: کشیش ورژ باباخانیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO