چهار فصل سرنوشت
چهار فصل سرنوشت
بین بدنیا آمدن و از دنیا رفتنمان چهار فصل را تجربه میکنیم:
فصل کودکی-فصل جوانی-فصل میانسالی -فصل کهنسالی
و هر فصلی خوبی و بدی و نقطۀ قوت و ضعف مخصوص خودش را دارد
اما تو:
تو بذر کدامش را در زمین قلبت میکاری؟
تو در درونت بدنبال دریافت کدامش هستی؟
تو فکرت را برای دریافت کدامش آماده کردهای؟
تو صحنه ها را مناسب کدامش تعبیر و تفسیر میکنی؟
تو در انتظار آنچه هستی چگونه قدم برمیداری و عمل میکنی؟
پولس شادی و آزادی را در زنجیر و سیاهچال و زندانها دید
ایلیای نبی افسردگی و ناامیدی را در اوج پیروزی در خدمتش دید
شائول شکست مفتضحانه را در حین موفقیتش تجربه کرد
داود موفقیت بینظیری را در حین شکستهایش خلق کرد
دزد روی صلیب در یک دیدار با مسیح نجات را به دست آورد
یهودا با سالها کـنار مسیح بودن خفت و تحقیر و مـرگ را
استر در حین اسارت و یتیمی به مقام ملکه شدن رسید
ایزابل در حین ملکه بودن به زمین افتاد و نابود شد
داستان این افراد علامت هشداردهندهای است تا مسئولیت انتخابها و نقش افکارمان در نوع سرنوشتمان را بپذیریم.
دوست عزیز در هر فصلی از زندگی دقیقاً
همانی را دریافت میکنی که درانتظار و باورش هستی.
همانی را درو میکنی که بذرش را در درونت میکاری.
همانی را درو میکنی که دائماً آبیاریاش میکنی.
طبق کلام خدا «هر چه را بکاریم همان را درو میکنیم» (غلاطیان 6: 7).
امیدوارم زیباترینها را در فکر و قلبتان بکارید تا بهترینها را در سرنوشتتان تجربه کنید.
جلیل سپهر
@jalilsepehr
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |