چهار سؤالی که باید هنگام تصمیم گیری های خداپسندانه در نظر داشت
چهار سؤالی که باید هنگام تصمیم گیری های خداپسندانه در نظر داشت
به عنوان یک کشیش یا شبان، اغلب سؤالات سختی درباره اینکه چگونه باید تصمیمی گرفته شود، از ما پرسیده می شود. مردم به ما رجوع می کنند و یکی از سؤالاتی که اکثر این افراد از ما می کنند این است که: ” آیا من می توانم در حالی که این و آن کار را می کنم، مسیحی خوبی باشم؟”
گاهی اوقات کتاب مقدس به وضوح پاسخ سؤالات آنها را در اختیار ما می گذارد. اما اغلب نیز این مسئله از نظر اخلاقی خنثی است یعنی پاسخ ما به آن نه خوب است و نه بد.
در چنین وضعیتی چه می کنید؟
چهار سؤال است که می باید هنگام تصمیم گیری خداپسندانه و کمک به چنین افرادی، از خود بپرسید:
1- آیا این اقدام مفید خواهد بود؟
پولس به ما می فرماید که آزادی ما در مسیح به این معنی است که همه چیز بر ما جایز است، اما او به ما این را نیز یادآور می شود که هر چیزی مفید نیست.
او چنین می نویسد: “همه چیز بر من جایز است،” اما همه چیز مفید نیست. “همه چیز بر من رواست،” اما نمی گذارم چیزی بر من تسلط یابد. (اول قرنتیان 12:6)
در این یک آیه، پولس دو آزمایش را جهت تصمیم گیری های ما توصیه می کند:
- آیا این تصمیم مرا تبدیل به شخص بهتری خواهد ساخت؟ در بسیاری از موارد هر چیزی اشتباه نیست اما لزوماً نیازی به وجود آنها نیست. زندگی آنقدر کوتاه است که نباید برای امور غیرضروری به هدر رود یعنی بر مسائلی که مانع برداشت خوب از زندگی تان می شوند. اغلب اوقات یک امر خوب، دشمن بهترین ها است.
- آیا این تصمیم باعث می شود که من تحت کنترل چیزی باشم یا من آن را در کنترل خود خواهم داشت؟ هر آنچه زندگی شما را کنترل می کند، خدای شماست. و کتاب مقدس می فرماید: “تو را خدایان دیگر جز من مباشد.” (خروج 20: 3). اگر این کار اعتیاد آور است، از آن صرف نظر کنید و اگر تمایل به کنترل زندگی شما داشته باشد، کمکی به شما نخواهد کرد.
2- آیا این کار وجدان شما را آزار می دهد؟
اگر یک فعالیت خنثی از نظر اخلاقی، وجدان شما را آشفته می سازد، از آن اجتناب ورزید. پطرس می نویسد: “همچون آزادگان زندگی کنید، اما آزادی خود را پوششی برای شرارت مسازید، بلکه چون غلامان خدا زندگی کنید.” (اول پطرس 16:2).
وقتی آدم در باغ عدن گناه کرد، بلافاصله پشت بوته ها پنهان شد. آدم می خواست گناهش را مخفی سازد که این کاملاً مضحک بود. هیچکس نمی تواند خود را از خدا مخفی نگاه دارد. کتاب مقدس در امثال 13:28 می فرماید: “هرکه نافرمانیهای خود رابپوشاند، کامیاب نخواهد شد.”
ما هم مثل آدم سعی می کنیم گناهمان را بپوشانیم. سعی می کنیم برای آن دلایل منطقی و بهانه های بتراشیم. پطرس به ما خاطر نشان می سازد که از آزادی خود برای پوشانیدن گناهان خود سوء استفاده نکنیم. حتی اگر کاری یا عملی کاملاً خوب به نظر می آید اما مجبور به توجیه آن و یا استفاده از پوششی برای آن هستید، به آن کار هرگز دست نزنید.
3- آیا این کار شما به کسی آسیب می رساند؟
اگر عمل شما می تواند به کسی صدمه بزند، دلیلی است قانع کننده برای محدود کردن آزادی شما. پولس وقتی در اول قرنتیان فصل 8 در باره بحث خوردن گوشت قربانی بتها توسط مسیحیان سخن می گوید به این مسئله حساس اشاره می کند.
در آن زمان در معابد بت پرستان، حیوانات را قربانی می کردند و سپس گوشت آنها را با نرخ ارزان می فروختند زیرا هیچ کس نمی خواست آن را بخرد.
بعضی از مسیحیان با خود اینگونه فکر ک ردند که اشکالی ندارد. به هر حال، آنها به خدایانی که گوشت قربانی به آنها تقدیم می شد، ایمانی نداشتند. اما برخی دیگر چنین فکر می کردند که این امر برای ایمانداران جدید که هنوز در ایمانشان ضعیف هستند تأثیر می گذارد و باعث می شود آنها دوباره به سبک زندگی قدیمی خود برگردند.
پولس این موضوع را مشکل ساز می داند: “امّا مواظب باشید اختیار شما باعث لغزش ضعیفان نشود.” (اول قرنتیان 8: 9).
از این قاعده اغلب برداشت اشتباه می شود. غالباً از این اصل به عنوان بهانه ای برای قانون گرایی استفاده می شود. اما لازم است که سنگ لغزش را تشخیص بدهید. این آیه به هیچ عنوان به این معنا نیست که اگر شخصی از عمل شما می رنجد، نبایست به آن کار دست بزنید. عیسی دائماً باعث رنجش مردم می شد!
سنگ لغزش، اشاره به هر عمل یا کلمه ای است که باعث می شود مسیحیان دیگر(که ضعیف هستند) به سبک زندگی قبلی خود برگردند. این بدان معنا نیست که آنها موافق شما نیستند یا شما را تأئید نمی کنند بلکه به این معناست که کار شما، مسیحی ضعیف تر را نسبت به گناه تحت تأثیر قرار می دهد.
4-آیا انگیزه این کار، محبت است؟
همسایه خود را به اندازه خود دوست داشته باشید. عیسی شما را آزاد نکرد تا شخص موفقی باشید. تنها راه موفقیت واقعی شما کمک به دیگران است. هرچه بیشتر برای کمک به دیگران قدمی بردارید، برکت بیشتری هم نصیب شما خواهد شد.
پولس خطاب به غلاطیان می نویسد: “ای برادران، شما به آزادی فرا خوانده شده اید، امّا آزادی خود را فرصتی برای ارضای نفس مسازید، بلکه با محبت، یکدیگر را خدمت کنید.” (غلاطیان 13:5)
آزادی ما هرگز نباید منجر به خودخواهی ما شود. وقتی برای ما روشن نیست که قدم بعدی چیست، محبت می بایست تنظیم کننده آزادی ما باشد.
رودخانه بزرگی را تصور کنید که به طرف پایین روان است و این رودخانه دو ساحل دارد. در یک ساحل آن قانون گرایی را داریم با فهرستی از قوانینی که با آنها باید خدا را راضی نگه داریم. در ساحل دیگر مجوزی هست که شما را تشویق می کند بدون توجه به تأثیری که کار شما بر دیگران دارد، به آن عمل کنید. هر دو کفه افراط و تفریط در این دو ساحل، کاملاً اشتباه است. در وسط این دو ساحل، رودخانه ای با پرچمی که بر آن نوشته شده: “آزادی”، جریان دارد.
قانون گرایی می گوید: “من هرآنچه از من خواسته شده انجام می دهم. من فهرستی از بایدها و نبایدها را رعایت می کنم.”
مجوز می گوید: “من هر چه را می خواهم و دوست دارم، انجام می دهم.”
آزادی می گوید: “وقتی در کتاب مقدس، مسئله ای برایم روشن و واضح نیست که چه باید بکنم، در هر موقعیتی تصمیم به انجام کاری می کنم که پر از محبت است.”
این آزادی واقعی است!
نوشتۀ: کشیش ریک وارِن
ترجمۀ: ژاسمن پتروسیان مسیحی
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |