چرا زنی که شوهرش به او خیانت می کند نه عهدعتیق در فکر این زن هست و نه عهدجدید؛ چون زن حق طلاق ندارد؟
چرا زنی که شوهرش به او خیانت می کند نه عهدعتیق در فکر این زن هست و نه عهدجدید؛ چون زن حق طلاق ندارد؟
زن ها و مردهای آن زمان مثل مردم امروزی زندگی نمی کردند که هر لحظه خواهان طلاق از همسرشان باشند. در آن زمان آمار طلاق در حدّ آمار طلاق امروزی نبود و طلاق امری بسیار استثنایی بود و مخصوصاً زن ها هیچ علاقه ای به طلاق گرفتن از شوهرانشان نداشتند. حتی علی رغم خیانت شوهرانشان؛ به منظور اجتناب از بی سرپناه و درمانده شدن، دست به این عمل نمی زدند! و این وضعیت تقصیر خدای عهدعتیق و جدید نبود، بلکه موقعیت اجتماعی آن زمان این را ایجاب می نمود. لطفاً موقعیت اجتماعی زمان عهدعتیق و جدید را با وضعیت امروز دنیای معاصر یکی نشمارید. حتی تا چند دهه قبل از ما، اجداد ما در ایران و جهان به اندازۀ زوج های کنونی از یکدیگر تقاضای طلاق نمی کردند. خدایی که در عهدجدید در مسیح انسان شد و از حقوق زنان دفاع کرد و هر گونه حق طلاق را برای مرد و زن ممنوع اعلام کرد همان خدایی است که در عهدعتیق در کتاب ملاکی 2: 16 می فرماید: «از طلاق نفرت دارم.»
چنانچه مایل به مطالعۀ عمیق تر در بارۀ جایگاه زن در کتاب مقدس می باشید، لطفاً لینک زیر را از وب سایت پرپاسخ، با دقت مطالعه فرمایید:
پاسخ از: کشیش ورژ باباخانیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |