در خروج ۲۱:۴-۲۴ در واقعۀ ختنۀ پسر موسی چه اتفاقی رخ داد؟ آیا واقعاً خدا میخواست موسی را بکُشد؟
در خروج ۲۱:۴-۲۴ در واقعۀ ختنۀ پسر موسی چه اتفاقی رخ داد؟ آیا واقعاً خدا میخواست موسی را بکُشد؟
در زیر دو تفسیر مختلف از دو دیدگاه مختلف تقدیم حضور خوانندگان محترم می شود و قضاوت در بارۀ پذیرش هر کدام از این تفسیرها را به عهدۀ خوانندگان محترم می گذاریم:
تفسیر اول:
به بسیاری گفته شده که در خروج ۲۴:۴-۲۶ خدا قصد قتل موسی را داشته و صِفّورَه برای پیشگیری از این اتفاق، پسرش را ختنه میکند تا خشم خدا را دفع کند. این تفسیر توسط یک میدراش [یعنی تفسیر یهودی- در کتاب یاشر Sepir Ha Yasher- تأئید شده است (این کتاب همان کتاب معتبر “یاشر” نیست که در عهدعتیق از آن سخن به میان آمده)]. این قسمت از کتاب خروج در بسیاری از ترجمهها به اصطلاحِ “داماد خون” اشاره دارد (مانند ترجمۀ هزارۀ نو). این عبارت در طول سالیان متمادی برای بسیاری از دانشجویانِ کتاب مقدس مبهم بوده است.
در این مقاله تلاش ما این است که به سؤالات زیر پاسخ دهیم:
۱- چرا خدا قصد قتل موسی را داشت؟
۲- چگونه ختنه خشم خدا را دفع کرد؟
۳- چرا صِفّورَه به جای این که به موسی اجازه دهد پسرش را ختنه کند، خودش دست به کار شد؟
۴- منظور از «داماد (شوهر) خون» دقیقاً چیست؟
این سؤالها موضوعات عمیق فرهنگی، الاهیاتی و جامعهشناختی را در بر دارند. تلاشهای زیادی برای پاسخ به این سؤالها صورت پذیرفته، اما همۀ آنها بیشتر به صورت حدس و گمان هستند. هیچ مبنای کتاب مقدسی برای گرفتن جان پدری که پسرش را ختنه نمیکند وجود ندارد. مسئولیت مجازات ختنه نشدن، بر عهدۀ فرزند است و نه پدر (پیدایش ۱۴:۱۷). علاوه بر این، مجازات ختنه نشدن، محرومیت از عهد ابراهیمی را به همراه دارد و نه مرگ! (پیدایش ۱۴:۱۷). اگر مطابق گمان برخی از الاهیدانان، هدف خدا کُشتن موسی به خاطر گناه قتلش بود، هیچ اشارهای به کفاره بودن عمل ختنه برای گناه در عهدعتیق وجود ندارد. ختنه یک عهد است، نه یک قربانی که برای کفارۀ گناه باشد. این پاسخهای گمانهزنانه با اصول کتاب مقدسی مغایرت دارند.
مشکل در جوابها نیست، بلکه در طرح پرسشها! مردم سؤالهای اشتباهی میپرسند چون متن را در ترجمههای ناقص میخوانند. وقتی این قسمت از کتاب مقدس را در ترجمۀ قدیمی کتاب مقدس فارسی به درستی بخوانیم، درک آن بسیار آسان میشود و دیگر چنین سؤالات دشواری برایمان پیش نخواهند آمد.
ترجمۀ هزارۀ نو از خروج ۲۱:۴-۲۶ میگوید:
«خداوند به موسی گفت: «چون به مصر بازگشتی، آگاه باش که همۀ علاماتی را که من قدرت انجامشان را به تو بخشیدم، در حضور فرعون به ظهور آوری. با این حال، من دل او را سخت خواهم کرد تا قوم را رها نکند. آنگاه به فرعون بگو: ”خداوند چنین میفرماید: اسرائیل پسر من و نخستزادۀ من است، و به تو گفتم پسرم را رها کن تا مرا عبادت کند. ولی تو از رها کردنش اِبا کردی؛ پس من نیز پسر تو، یعنی نخستزاده ات را خواهم کُشت.”».
و در راه، در استراحتگاهی، خداوند موسی را ملاقات کرد و خواست او را بکشد. ولی صِفّورَه سنگی تیز برگرفت و پوست ختنهگاه پسرش را بریده، پای موسی را با آن لمس کرد و گفت: «تو مرا داماد خون هستی.» پس خدا او را رها کرد. (آنگاه بود که صِفورَه گفت: “داماد خون” که به ختنه اشاره داشت).
کلماتی که زیر آنها خط کشیده شده، کلماتی هستند که توسط مترجمان ترجمۀ هزارۀ نو ارائه شده است. در زبان اصلی این متن که عبری است، فقط از ضمایری مانند “او” و “وی را” استفاده شده. به نظر میرسد اسامی ارائه شده به جای “او” و “وی را” در بعضی ترجمهها به منظور سهولت در درک داستان برای خواننده در متنِ مورد نظر اضافه شده. اما مشکل اینجاست که این اسامی ارائه شده، صحیح نیستند. وقتی این قسمت را در کتاب مقدسِ ترجمۀ قدیمی میخوانیم، درک درستی از این بخش به دست میآید. به محض این که درک درستی از این قسمت به دست آوریم، سؤالات سختی که سالها الاهیدانان را درگیر خود کرده، رفع میشوند. قبل از این که دوباره این قسمت را در ترجمۀ قدیمی کتاب مقدس فارسی شروع به خواندن کنید، پیشنهاد میکنیم هر چیزی که در ترجمۀ هزارۀ نو یا ترجمه های همانند آن خواندهاید از ذهن خود پاک کنید. طوری به متن نزدیک شوید که انگار برای اولین بار آن را میخوانید.
ترجمۀ قدیمی خروج ۲۱:۴-۲۶ را چنین بیان میکند:
«و خداوند به موسی گفت: “چون روانه شده، به مصر مراجعت کردی، آگاه باش که همۀ علاماتی را که به دستت سپردهام به حضور فرعون ظاهر سازی، و من دل او را سخت خواهم ساخت تا قوم را رها نکند. و به فرعون بگو خداوند چنین میگوید: اسرائیل، پسر من و نخستزادۀ من است، و به تو میگویم پسرم را رها کن تا مرا عبادت نماید، و اگر از رها کردنش اِبا نمایی، همانا پسر تو، یعنی نخستزادۀ تو را میکُشم.”» و واقع شد در بین راه که خداوند در منزل بدو برخورده، قصد قتل وی نمود.
آنگاه صِفّورَه سنگی تیز گرفته، غُلفۀ پسر خود را ختنه کرد و نزد پای وی انداخته، گفت: “تو مرا شوهر خون هستی.” پس او وی را رها کرد. آنگاه (صِفّورَه) گفت: “شوهر خون هستی” به سبب ختنه.»
اکنون این قسمت را با دقّت مرور میکنیم و هر بخش دشوار را به صورت جداگانه شرح میدهیم:
«او را» در آیۀ ۲۴ به نخست زادۀ فرعون اشاره دارد
در آیۀ ۲۳، خدا به وضوح میفرماید اگر فرعون از رها کردن اسرائیل امتناع ورزد، نخستزادۀ فرعون را خواهد کشت. بنابرین در آیۀ ۲۴، “او” و “بدو”که در متن ترجمۀ قدیمی قید شده، به موسی اشاره ندارد بلکه به نخستزادۀ فرعون. با در نظر گرفتن عوامل دستوری در این قسمت، متن مورد نظر معنا مییابد، چون نزدیکترین پیش واژه در این متن، همانا “نخستزاده” در آیۀ ۲۳ است. این تفسیر از نظر سبک داستانسرایی نیز معنا پیدا میکند، چون آیۀ قبلی به سخن خدا برای کُشتن نخست زادۀ فرعون اشاره دارد. بنابراین، آیۀ ۲۴ در ادامۀ آیۀ ۲۳ قرار دارد. بسیاری از ترجمهها (حتی در ترجمۀ قدیمی فارسی) نیز بخش جدیدی را بعد از آیۀ ۲۳ آغاز میکنند (و حتی بعضی از ترجمهها عنوان جدیدی را در بالای آیۀ ۲۳ قرار میدهند!)، و این واقعیت را در نظر ندارند که “بدو” در آیۀ ۲۴ به نخستزادۀ فرعون که در آیۀ ۲۳ ذکر شده، اشاره دارد. وقفه بین آیههای ۲۳ و ۲۴ لزوماً اشتباه نیست، چون به نظر میرسد بین این دو آیه یک وقفۀ زمانی وجود دارد (به عبارت “و واقع شد…” در آغاز آیۀ ۲۴ دقّت کنید). البته که وقفۀ زمانی وجود داشته اما دقت کنید که هیچ وقفۀ موضوعی بین این دو آیه وجود ندارد.
آیۀ ۲۴ میگوید که خدا در استراحتگاهی با نخستزادۀ فرعون ملاقات کرد و تصمیم گرفت که او را بکشد. خدا پیشاپیش، از مخالفت فرعون با رها کردن قوم اسرائیل آگاه بود، بنابراین از قبل آماده بود تا قصد قتل نخستزادۀ او را داشته باشد. این جمله از پیش به ما از اتفاقی که به زودی میبایست رخ دهد نیز آگاه میسازد.
در حالی که موسی پسرش را محکم گرفته بود، صِفّورَه او را ختنه کرد
توجه داشته باشید که از آیۀ ۲۵ بخش جدیدی شروع میشود. روایت با تصویری از صِفّورَه شروع میشود که پسرش را ختنه کرد. سؤال فوری که به ذهن خواننده خطور میکند این است که: “چرا موسی پسرش را ختنه نکرد؟” پاسخ این است که موسی که یک مرد بود باید پسر را نگه میداشت تا پسر هنگام عمل ختنه بیحرکت بماند. لحظهای شرایط را تصور کنید. اینجا پسری بالغ بود که باید ختنه میشد. طبیعی است که یک کودک عادی برای عمل ترسناکی چون ختنه بیحرکت نمی ماند. والدینی که برای کودکان خود به دندانپزشک و یا واکسیناسیون مراجعه کردهاند با این مسئله بخوبی آشنا هستند. صِفّورَه که یک زن بود، احتمالاً توانایی کافی برای نگه داشتن پسر بالغش در حین عمل ختنه نداشت. پس موسی میبایست از حرکتهای ناشی از ترس پسر جلوگیری میکرد. در حالی که موسی پسرش را محکم نگه داشته بود، صِفّورَه عمل ختنه را انجام داد. به همین دلیل است که وقتی ختنه تمام شد، در آیۀ ۲۶ میگوید: “وی را رها کرد.” کلمۀ “او” در اینجا به موسی اشاره دارد و “وی” به پسرش، چون این نزدیکترین خویشاوندِ مذکر است که «شوهر خون» نامیده میشود. منظور این عبارت این نیست که خدا موسی را رها کرد و از قتل وی دست کشید!!! بلکه اشاره به موسی است که پس از پایان عملِ ختنه، پسرش را رها کرد.
در مورد این که چرا در این روایت صحنۀ اتفاقات به طور ناگهانی از اشاره به خدا که قصد قتل نخستزادۀ فرعون را داشته به سمت موسی و صِفّورَه که پسرشان را ختنه میکنند، تغییر جهت داده؟ باید گفت که این امری منطقی است. در آیۀ ۲۳ خدا حکمی را برای داوری پسر فرعون صادر کرده بود، اما برای موسی روشن بود که این داوری خدا نه تنها بر فرعون مصر بلکه بر تمام مصریان اثر میگذاشت و موسی نیز فوری دست به ختنۀ پسرش میزند تا مطمئن شود که خدا پسرش را جزئی از قوم خدا به حساب میآورد.
صِفّورَه از روی انزجار، موسی را «شوهر خون» خطاب کرد
برخی از محققان بر این باورند که اصطلاح “داماد خون” (یا “شوهر خون” در ترجمۀ قدیمی فارسی) بیانگر تصویر نوع مذهبی است که صِفّورَه به آن تعلق داشت و دیدگاهی که این مذهب در بارۀ قربانی خون و عهد داشته است (صِفّورَه یک مدیانی بود. توضیح از مترجم). به نظر میآید که این گونه مفسرین به مغز خود زیاده از حدّ برای تفسیر این مطلب فشار آوردهاند! صِفّورَه پوست ختنهگاه (یا غُلفه) را به پای موسی میاندازد و او را «شوهر خون» خطاب میکند، فقط به این دلیل که از عمل خونآلود ختنه حالت تهوع به او دست داده بود چون این عمل در میان قوم خودش امری بیگانه بود. حتی امروزه بسیاری از غیر یهودیانی که هرگز با عمل ختنه روبرو نشدهاند ممکن است این عمل را کاملاً عجیب، غیرانسانی و تهوعآور بدانند. اصطلاح “شوهر خون” صرفاً انتقاد صِفّورَه از شوهری است که عملی عجیب و خونین را در سنّت خود دارد.
نتیجه:
آیههای ۲۲ تا ۲۶ به شرح زیر خلاصه میشوند: در آیههای ۲۲ تا ۲۳، خدا به موسی میگوید که خدا نخستزادۀ فرعون را خواهد کُشت. در آیۀ ۲۴ خدا نخست زادۀ فرعون را برای کشتن هدف میگیرد. موسی از خطری که سلامت پسرش را به خاطر وارد نشدن در رابطۀ تعهدآمیز با خدا تهدید میکرد، ترسیده بود. بنابرین، در آیۀ ۲۵، صِفّورَه پسرش را در حالی که موسی او را محکم نگه داشته بود، ختنه کرد. در آیۀ ۲۶ عمل ختنه تمام شد و موسی پسرش را رها کرد.
در آیههای ۲۵و۲۶، صِفّورَه موسی را به خاطر این عمل عجیب و خونینِ ختنه، ”شوهر خون” میخواند. توجه داشته باشید که پس از آیۀ ۲۴ هیچ اشارهای به “کشتن” یا “مرگ” نشده است چون از آیۀ ۲۵ به بعد موضوع مرگ دیگر وجود ندارد.
متن را دوباره بخوانید و ببینید چقدر ساده است. اگر به درستی آن را بخوانیم، این قسمت نسبتاً عادی و روشن است. و سؤالهای دشواری که برای الاهیدانان مطرح شده به راحتی پاسخ داده میشوند و برخی از نقاط مبهم به سادگی نامربوط میشوند. ترجمههای هزارۀ نو و سایر ترجمههایی که سعی میکنند با جایگزین کردن ضمایر با اسامی به خواننده کمک کنند، در واقع مانعی برای درک صحیح این متن به وجود میآورند. اگر خدا میخواست، میتوانست به راحتی به جای ضمیر “او” و ”او را” «موسی» یا «خدا» را در این بخش قرار میداد. اما خدا این کار را نکرد. شاید بعضی از ترجمهها خواندن متن را برای خواننده سهل و آسان میکنند اما می توانند بالعکس درک صحیح بعضی مطالب را دشوارتر سازند.
لینک منبع مقاله به زبان انگلیسی:
What exactly is happening in the passage about the circumcision of Moses’ son in Exodus 4:24-26?
نوشتۀ لانا ورز- ۲۴ مارس ۲۰۲۲
و اما تفسیر دوم:
خدا موسی را از سرزمین مدیان فرا خوانده بود تا به مصر بازگردد و قوم عبرانی را از بردگی بیرون آورد. پس از چند مخالفت اولیه، موسی خواست خدا را پذیرفت، خانوادۀ خود را جمع کرد و سفر خود را به غرب آغاز کرد. سپس اتفاق عجیب و نگرانکنندهای افتاد: «در راه، در استراحتگاهی، خداوند موسی را ملاقات کرد و خواست او را بکشد» (خروج ۲۴:۴ ترجمۀ هزارۀ نو).
این حادثۀ آزاردهنده که در آن خدا میخواست موسی را بکُشد، اگرچه در متن به طور کامل توضیح داده نشده، اما میتوانیم برداشتی از آنچه اتفاق افتاده است را جمعبندی کنیم. در این روایت سرنخهای زیر وجود دارد:
- خدا به دنبال کُشتن موسی بود
- صِفّورَه، همسر موسی، چاقویی از سنگ چخماق برداشت و پسرشان را ختنه کرد
- پس از عمل ختنه، صِفّورَه با پوست ختنهگاه، پاهای موسی را لمس کرد
- صِفّورَه با اشاره به ختنه، شوهرش را «داماد خون» نامید
- در چنین لحظهای بود که «خدا او را رها کرد» (خروج ۲۶:۴ ترجمۀ هزارۀ نو).
بر اساس این واقعیت که خدا در نظر داشت موسی را بکُشد، فرض بر این است که موسی گناهی در حق خدا مرتکب شده است. این واقعیت که ختنۀ پسر موسی باعث شد خدا پشیمان شود، نشان میدهد که گناه موسی در ختنه نکردن پسرش بوده است. اینکه صِفّورَه و نه موسی، عمل ختنه را انجام داد، نشان میدهد که موسی خودش توان انجام آن را نداشت. دلیل چنین برداشتی این واقعیت است که صِفّورَه به خاطر ثابت کردن این که عمل ختنه انجام شده، پاهای موسی را لمس کرد. این امر میتواند طبیعیتر به نظر بیاید اگر تصور کنیم که موسی در بستر بیماری بوده. و اگر موسی در رختخواب بستری بوده، روشی که احتمالاً خدا برای کشتن او به کار گرفته بود، نوعی بیماری بود.
بنابرین، تا آنجا که میتوانیم حدس بزنیم، خدا موسی را به علت ختنه نکردن پسرش تهدید به مرگ کرده بود. پس سؤال این است که چرا این گناه خاص با چنین شدتی از جانب خدا مورد قضاوت قرار گرفت؟ مطمئناً گناهان دیگری نیز وجود داشت که موسی مرتکب شده بود، با این حال خدا مجازات مرگ را به دلیل عدم ختنه کردن پسرش انتخاب کرد. پاسخ احتمالاً به زمان ابراهیم برمیگردد.
هنگامی که خدا ابرام را فرا خواند و با او عهد و پیمانی بست، نام او را به ابراهیم تغییر داد و نشانهای از عهد به او داد: یعنی ختنه. موسی بعداً این روایت را نوشت: «آنگاه خدا به ابراهیم فرمود: “و اما تو! تو باید عهد مرا نگاه داری، آری، تو و فرزندانت، پس از تو، نسل اندر نسل. این است عهد من، که باید آن را نگاه دارید، عهدی میان من و شما، و نسل تو، پس از تو: هر فرزند ذکوری از شما باید ختنه شود. گوشت قُلفَۀ خود را ختنه کنید و این نشان عهدی خواهد بود که میان من و شماست”» (پیدایش ۹:۱۷-۱۱ ترجمۀ هزارۀ نو). خدا به وضوح فرموده بود که تمام نسل ابراهیم، بدون استثناء، یعنی هر ذکوری، در هر خانواده، باید ختنه شود: «عهد من عهدی جاودانی در گوشت تن شما خواهد بود. هر فرزند ذکورِ نامختون که گوشت تن او ختنه نشده باشد، از میان قوم خود منقطع خواهد شد، زیرا عهد مرا شکسته است» (پیدایش ۱۳:۱۷-۱۴ ترجمۀ هزارۀ نو).
موسی به عنوان شخصی از نسل ابراهیم، ختنه شده بود. اما به دلایلی پسرش را ختنه نکرده بود. ممکن است موسی، که به مدت چهل سال در میان مدیان با شغل چوپانی مشغول بود، زندگی به شکل عبرانیان را ترک کرده بود. یا شاید او تصور میکرد که پیشاپیش «از قوم خود منقطع شده است»، پس چرا با علامت عهد که ختنه بود به خود زحمت اضافی دهد؟
اشکال کار موسی در این بود که میبایست به مصر میرفت تا قوم ختنه شدۀ خدا را از دست مصریان نامختون نجات بخشد. وجه تمایز فاحشی بین بردگان عبرانی و ستمگران وجود داشت. اما این تمایز در خانوادۀ موسی، به عنوان رهبر قوم خدا دیده نمیشد. علاوه بر این، موسی باید شریعت را به قوم اسرائیل ارائه میداد، و کسی که خودش شریعت را میآورد نمیتوانست قانون آن را بشکند. بخشی از شریعت فرمان ختنه است (لاویان ۳:۱۲). و در صورتی که خود موسی پسری نامختون میداشت، این عمل او یک ریاکاری آشکار محسوب میشد و ریاکاری هرگز شایستۀ یک رهبر ملی نیست.
زندگی شخصی موسی قبل از اینکه بتواند زندگی روحانی قوم عبرانی را به درستی هدایت کند باید اصلاح میشد. هر آنچه که باعث شده بود موسی از چنین مراسم مهمی غفلت کند، میتوانست او را از واجد شرایط بودن برای خدمت به عنوان یک رهبر روحانی محروم سازد. قبل از این که او بتواند مأموریت خود را تحقق بخشد باید وضعیت موجود را اصلاح میکرد. خدا میخواست موسی را بکُشد، اما موسی زنده ماند، زیرا خدا اجازۀ توبه و بخشش را داد. خدا را شکر که «رحم بر داوری پیروز خواهد شد!» (یعقوب ۱۳:۲ ترجمۀ هزارۀ نو).
منبع تفسیر دوم: https://www.gotquestions.org/kill-Moses.html
ترجمۀ هر دو تفسیر از کشیش ورژ باباخانیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |