چرا به ظاهر دو گونه متفاوت اسلام وجود دارد؟
هر بار که یک حمله تروریستی به دست مسلمان های افراطی رخ میدهد، سایر مسلمانان به همه اعلام میکنند که اسلام مذهبی صلح طلب است و هر کس که به نام اسلام دست به خشونت میزند، پیرو اسلام انحرافی میباشد. از طرف دیگر، مسلمانان تند رو هم ادعا میکنند که هر مسلمانی که برای پیشبرد اسلام از خشونت رویگردان باشد، دنباله رو اسلام انحرافی است. با این حساب، حق با کدام یک میباشد؟
یک بررسی کوتاه از تاریخ اسلام میتواند به درک درست این دو گانگی کمک کند. توجه داشته باشید که مطالب زیر، در شرح رویداد ها، فشرده و بسیار ساده و مختصر شده است.
بنیان گزار اسلام، محمد، در آغاز، دعوت خود را در شهر مکه شروع کرد. پیغام محمد در ابتدا صلح آمیز بود. او میخواست که یهودیان، مسیحیان و کسانی را که خدایان متعدد را میپرستیدند، دعوت به پرستش خدای یگانه ای کند که خود معرف آن بود. مکاشفات نوین او را بیشتر مردم نپذیرفتند. گروه کوچکی گرد او جمع شدند، اما در نهایت مجبور شد که از شهر مکه فرار کند.
محمد به مدینه فرار کرد اما در آنجا هم استقبال چشمگیری از پیغامش نشد. اما آرام، آرام گروهی از پیروان وفادار با وی همراه شدند. به محض اینکه نسل اول از گروه پیروان محمد قوی شد، برای رسیدن به هدف ها، خشونت را آغاز کردند. پیغام صلح آمیز پیشین در عمل کنار رفت و " یا توبه یا مرگ" عملکرد عمده مسلمانان گردید. محمد و پیروانش ابتدا کنترل مدینه را به دست گرفتند و سپس به جنگ مکه رفته و آنجا را نیز تسخیر کردند.
در قرآن مکاشفاتی که در مکه به محمد الهام شده، و بیشتر آنها صلح آمیز هستند، ثبت گردیده. قرآن همچین شامل آیاتی است که اکثرا خشونت آمیز میباشد و محمد در زمانی آنها را دریافت کرده که در مدینه بوده. برخی از علمای اسلام بر این باورند که آیات خشونت بار را باید در محتوای شرایط قرن هفتم خاور میانه تفسیر کرد، و یا اینکه خشونت فقط برای دفاع از خود و هنگام جفا روا میباشد. علمای دیگری هم هستند که میگویند آیاتی که در مدینه نازل شده اند و نسبت به آیات مکی جدید تر هستند، اعتبار عملی آیات قدیمی را کنار میگذارند و بنا بر این اسلام حقیقی همان اسلام همراه با خشونت میباشد.
حال کدام یک از این دو گونه اسلام درست میباشد، اسلام مکی یا اسلام مدنی؟ در تفسیر قرآن حق با کدام گروه میباشد؟ مسلمان باید صلح جو باشد یا خشن؟ پاسخ را من نمیدانم. من عالم اسلامی نیستم و هرگز هم نخواهم شد. من قرآن را خوانده ام و طرز تنظیم آن برایم کاملا گیج کننده است. سوره (فصل) های قرآن به ترتیب زمانی نیست، بلکه با طولانی ترین سوره ها آغاز شده و به کوتاه ترین سوره ها ختم میشود. اگربا بافت قرآن و زمینه های تاریخی مربوط به هر سوره آشنا نباشید، درک آن بسیار سخت خواهد بود. اگر روزی علمای اسلام یک قرآن تعلیمی و یا به ترتیب زمانی بنویسند، شاید بار دیگر آنرا مطالعه کنم.
اما نکته مهم ناتوانی من، یا بهتر است بگویم بی علاقگی من، در درک قرآن نمیباشد. میلیون ها مسلمان در جهان اعتقاد دارند که اسلام حقیقی الهام گرفته از آیات صلح آمیز مکی میباشد، و میلیون ها مسلمان هم هستند که آیات خشونت بار مدنی را اسلام واقعی میدانند. و ظاهرا هر دو میتواند تفسیر درست قرآن، و در نتیجه گونه صحیح اسلام حقیقی باشد. اگر تعداد قابل توجهی از مسلمانان شخصا و یا به طور علنی و عملی، از اسلام خشونت بار مدنی پشتیبانی کنند، این دیگر اسلام انحرافی نیست بلکه بخشی از اسلام میباشد که حاصل فاصله گرفتن سریع محمد از پیغام صلح آمیز خودش میباشد، در زمانی که با مقاومت روبرو شد.
به نظر میرسد که اسلام خشونت بار مدینه و اسلام صلح آمیز مکه، هردو برداشت های قابل قبولی از اسلام میباشند.
من کاملا میپذیرم که بیشتر مسلمانان صلح جو هستند و به دنبال خشونت یا کارهای تروریستی نیستند. و نیز درک میکنم که تعداد آیه های صلح آمیز که اشاره به اطاعت از الله دارد، در قرآن بسیار بیشتر از آیه های خشونت بار است. لیکن حقیقت این است که اسلام خشونت را تعلیم میدهد. قرآن شامل آیاتی است که به راحتی قابل استفاده برای تایید و حمایت از کار های تروریستی میباشد.
من فکر میکنم که اگر یک مسیحی، فقط کتاب داوران را بخواند، ممکن است معتقد شود که خشونت راه به انجام رسیدن اراده خدا میباشد. بلی، کتب عهد عتیق شامل آیات خشونت بار زیادی میباشد. بلی، خداوند به قوم اسرائیل در عهد عتیق فرمان جنگ و خشونت داد. اما اکثریت قریب به اتفاق مسیحیان باور دارند که عهد عتیق نمونه ای برای دانستن و آموختن است ( اول قرنتیان ۱۰ آیات ۶ تا ۱۱) و تجویزی برای انجام دادن نیست. یعنی پیغامی نیست که مسیحیان باید آنرا پیاده کنند.
( رومیان ۱۰ آیه ۴، غلاتیان ۳ آیات ۲۳ تا ۲۵، افسسیان ۲ آیه ۱۵)
در هیچ جا از کتاب های عهد جدید به مسیحیان اجازه خشونت داده نشده. پادشاهی مسیح در باره نجات و تبدیل روحانی میباشد. ( رومیان ۱۲ آیه ۱ و ۲) پادشاهی او از این جهان نیست.
( یوحنا ۱۸ آیه ۳۶ و لوقا ۱۷ آیه ۲۱ )
قرآن بر عکس آن است. با پیغام صلح آغاز شد، و به سرعت تبدیل به خشونت گردید. محمد در ابتدا مردم را به یگانه پرستی خدایی که خود معرفی میکرد هدایت کرد. هنگامی که این شیوه در عمل کار نکرد، رو به خشونت آورد. اگر به تاریخ نگاه کنیم، خشونت همواره یکی از روش های اصلی اسلام بوده. اسلام کمابیش، همیشه در یورش و هجوم بوده. تروریسم اسلامی به ساده گی گرایش های خشونت بار اسلامی است که با در دسترس بودن امروزی اسلحه و مواد منفجره وفق داده شده است.
کدام یک از گونه های اسلام انحرافی هستند؟ هر دو. فرقی نمیکند که کدام یک از دو گونه، اسلام حقیقی است. هر دو انحراف هستند … از حقیقت. اسلام پیامی دروغین از تعلیمی دروغین، توسط پیامبری دروغین میباشد.
با این که من ترجیح میدهم که همه مسلمانان گونه صلح آمیز مکه را دنبال کنند، اما از دید ابدیت، فرقی نمیکند که مسلمان کدام یک از دو راه را پیروی کند، اسلام یک دین دروغین میباشد.
عیسی گفت،
" من راه و راستی و حقیقت هستم، هیچ کس جز به واسطه من، نزد پدر نمی آید." (یوحنا ۱۴ آیه ۶).
By S. Michael Houdmann, Got Questions Ministries
ترجمه: سیروس ترابی
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |