خانوادۀ مسیحیدعا و پرستشزندگی روزمره مسیحی

چرا به دعا با جديت و پشتكار احتیاج مبرم داریم؟

5/5 - (100 امتیاز)

چرا به دعا باجديت و پشتكار احتیاج مبرم داریم؟

يكی از مواردی كه باعث غفلت ما در دعا کردن می باشد این است که: تشخیص نمی دهیم که چقدر به کمک خدا احتیاج داریم.
همانطور كه پل ميلر، نويسندۀ كتاب “زندگی بر اساس دعا” اشاره می كند، شاید یکی از عللی که دعا نمی کنیم این است که یقین کامل داريم زمان، پول و استعداد همۀ آن چیزی است که برای موفقیت در زندگی به آنها نیاز داریم.
البته ما اين گونه مفاهیم را هرگز با چنین گستاخی ابراز نمی کنیم. اگر چنین چیزی را به زبان می آوردیم، غیرعادی و غلط به نظر می آمد. اما اگر با خود صادق باشیم، اغلب همین را در دل خود باور داریم.
ما با آوردن بهانه هایی از قبیل خیلی خسته و یا مشغولم از دعا کردن ابا می کنیم و خود را راحت می کنیم و از دعا کردن دوری می گزینیم چون ته دل خود این گونه باور داريم که نیازی به دعا نداریم. با خود فکر می کنیم پول و وقت و استعداد کافی در اختیار داریم و خود حریف همه چیز هستیم.

داشتن و تربیت فرزندانم مرا فروتن ساخت
از وقتی صاحب فرزند شدم رویکرد من نسبت به خودکردِ (راهنمایی که نشان می دهد خودتان چگونه با ابتکار خود چیزی را بسازید) این مسئله کاملاً تغییر کرد. وقتي ١٧ سال پيش بچه دار شدم، شروع به مطالعۀ هر کتابی که در بارۀ تربیت فرزندان به دستم می رسید، کردم. فلسفۀ من این بود كه: اگر در تربيت و رشد و پرورش مسيحی فرزندانم مهارت كسب كنم، می توانم مطمئن باشم که فرزندانم اشخاص درستی خواهند بود. ( والدین عزیز می توانم خنده های شما را از اینجا تصور کنم).

عنوان كتابی كه چنین فلسفه ای را به هم ریخت “به آنها فیض را بده” بود که نویسندۀ آن اليز فيتزپاتريك نام داشت. او در این کتاب اشاره می كند كه اكثر كتاب های مربوط به تربيت و رشد مسيحی چنین فلسفه ای را دارند که به شما اصولی را معرفی می کنند و می گویند (اکثراً به طور ضمني و گاه صريح) اگر قدم های الف و ب و ج را انجام دهید، فرزندان شما تربیت خوبی خواهند داشت. در حالی که به خواندن این کتاب ادامه می دادم با خود فکر کردم: “اِلیز جان اتفاقاً این همان چیزی است که من بدنبالش هستم. پس اگر الف و ب و ج را به من یاد بدهی، من آمادۀ مرحلۀ بعدی هستم که اگر پیشنهاد موارد ه و ز را هم داری نیازی به آنها ندارم و کشف آنها را به خودم بسپار!

اما درست بعد از این مطلب او به مشكل اين رويكرد در کتابش می پردازد. خدا پدر كاملی است اما با این وجود یک سوم فرشتگان او بر ضد او شوریدند (مكاشفه 12: 4).
دو نفری که او مستقیماً آنها را آفریده بود، هر دو در برابر او عصیان ورزیدند. و او در کتابش از منِ خواننده می پرسد آیا واقعاً چنین فکر می کنی که تکنیک و اصول بهتر از خدا در اختیار داری و می توانی والدی بهتر از خدا باشی؟ او مدعی می شود که خطر این نوع طرز تفکر که به خودی خود می توانیم والدی نمونه باشیم اين است كه ما را از چيزی كه به شدت بدان
نياز داريم، باز می دارد و آن این است که هر روزه به پاهای عیسای مسیح خداوند بیفتیم و  نگاه خود را به فیض و رحمت او در زندگی فرزندانمان بدوزیم تا آنچه را که توانش در ما نیست، انجام دهد. او در پایان چنین نتیجه می گیرد: “من با دعا بهترین والد برای فرزندانم شدم.”
كتاب مقدس در ارميا 17: 5 می فرماید: “ملعون باد آنكه بر انسان توكل كند و بشر خاكی را قوت خويش سازد، و دلش از خداوند برگردد.”
از قضا يكی از مواردی که نشان دهندۀ  توکل ما به انسان است این است که فکر کنیم حکمت کتاب مقدسی، ضامن زندگی روحانی سالم است. اما عيسی با تعلیم قواعد و اصول، ما را نجات نداده بلکه با بخشیدن قدرت رستاخیز خویش. عیسی به زمین نیامد تا نوعی راهنما در اختیار ما بگذارد تا به وسیلۀ آن زندگی کنیم بلکه روحش را بخشید که توسط او در ما و به وسیلۀ ما زندگی کند. این فاجعه ای بیش نیست که تمام اصول را بدانیم ولی رابطه ای را که به این اصول حیات می بخشد، فراموش کنیم. پولس رسول در دوم تيموتائوس 3: 5 می فرماید: “ظاهر دينداری دارند اما قدرت آن را انکار می کنند. از ایشان روی گردان.”

تنها اميد ما فيض خدا است
آيا اصول و قوائد مهم هستند؟ شکی نیست که یادگیری آنها لازم است اما بيشتر از همه چیز می بایست خود را در دعا به رحمت خدا تسلیم کنیم. تنها امید ما برای خود، خانواده هایمان، کلیساها و جوامعی که در آن هستیم فیض خدا است و نه تلاش ها و توانایی هایمان و حتی متکی به فنون و اصول کتاب مقدسی نیستیم. شاید اکنون با تکان دادن سر موافقت خود را با این مسئله نشان دهی. ولی آیا واقعاً به این گفته باور داری؟

چون اگر باور داری، دعا می کنی و در دعا استقامت نشان می دهی!

از این به بعد دعاهایت لحن درماندگی و استيصال به خود خواهد گرفت چون در این نقطه است که در می یابی اتفاقاً آنچه را بیشتر از هر چیز می خواهی، توانایی انجام آن را نداری. درک این مسئله موجب شده من و همسرم، وِرونيكا، بيشتر از هر گونه تکیه بر اصول و قوائد و شيوه ها، متحداً برای فرزندانمان دعا كنيم. برای سال ها تلاش كرديم كه به طور مداوم با هم دعا كنيم. و در حال حاضر ٤ فرزند داريم كه سه نفر از آنها نوجوان هستند و مرتباً با هم دعا می کنیم. دعا فقط نوعی انضباط نیست بلكه نوعی اعلام درماندگی و ناچاری است. من فرزندان نوجوانم را “رهبران کُرۀ شمالی” خود نامیده ام که آنقدر باهوش هستند که می توانند بمب هسته ای تولید کنند اما هنوز به بلوغی نرسیده اند که بتوانند آن را به کار بیندازند. دعا تنها اميد ما است.
پس نياز خود به خدا را بپذیر. تا وقتی كه درمانده و ناچاری، پذیرای آن باش. این امر باعث می شود که بطور مرتب دعا کنی!

يادداشت ناشر:
اين گزيده برگرفته از كتاب “فقط بخواه: لذت دعای با اطمینان، جسور، صبور، بی امان، بدون خجالت، وابسته، شکرگزار، قوی و پرتوقع”.

نوشتۀ: جی دی گریار و پل میلر- 31 اوت 2021

ترجمۀ: شبنم ابراهیمی نیا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO