پاسخ به اسلامکتاب افسانۀ معجزات قرآن

کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل پنجم- خاطرات نویسنده، مقدمۀ فصل و خاطرۀ اول (قسمت چهل و نهم)

رای بدهید

کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل پنجم- خاطرات نویسنده، مقدمۀ فصل و خاطرۀ اول

(قسمت چهل و نهم)

فصل پنجم: خاطرات نویسنده

مقدمۀ فصل

در این فصل که آخرین فصل کتاب حاضر است قصد دارم چند خاطره از مباحثات خودم با اسلامیون را برایتان نقل کنم که شنیدنشان خالی از لطف نیست. خاطرۀ این بحث ها مربوط به زمانی است که بنده در ایران حضور داشتم وحس کنجکاوی و حقیقت جویی بسیاری در من وجود داشت. آن دوران روزی نبود که پرسشی به ذهن من نرسد و من به دنبال جوابی برای آن نباشم. ولی چون هیچ جوابی مرا قانع نمی کرد، از روحانی گرفته تا مجتهد و استاد دانشگاه و … همه را به چالش می کشیدم و همین بحثها عاقبت مرا به این نتیجه رساند که جوابی قانع کننده برای ایرادات و تناقضات قرآن و اسلام وجود ندارد زیرا چیزی که از ریشه اشتباه به عمل آمده هرگز قابل پیوند و قابل ترمیم نیست. خاطراتی از این دست در زندگی بنده بسیار است، آن قدر که می شود کتابی برای آن نوشت ولی در این فصل به خاطر دور نشدن از موضوع اصلی کتاب فقط سه موردش را نقل می کنم که آموزنده ترند. هر کدام از این سه خاطره ویژگی های مخصوص و منحصر به فردی دارد که برای هر انسان اندیشمندی قابل تامل است.

خاطرۀ اول نشان گر تناقض گویی روحانیون اسلام در جواب هایی است که به مردم می دهند.

خاطرۀ دوم گویای این واقعیت است که مسلمین و حتی روحانیون مسلمان از حرف های کفرآمیز و غلطی که در قرآن وجود دارد بی خبرند.

خاطرۀ سوم نیز اثبات می کند مسلمین آن قدر کورکورانه اسلام را پذیرفته اند که حتی اگر قرآن برعکس نازل می شد و ضد حرف های خودش را می زد باز هم مسلمین آن را حقیقت الهی می خواندند و به عنوان کتاب آسمانی می پذیرفتند.

خاطرۀ اول

یک روز از بچه های دانشگاه شنیدم روحانی بزرگی از شهر قم برای ایام ماه رمضان آمده که فردی بسیار باسواد است وهر شب در نمازخانۀ خوابگاه جلسۀ سخنرانی و پرسش و پاسخ دارد. از تعاریفی که شنیدم بسیار کنجکاو شدم و تصمیم گرفتم شب در جلسه شرکت کنم. نمازخانه پر بود از جمعیت و روحانی داشت سخنرانی می کرد. سخنرانی که تمام شد نوبت به پرسش و پاسخ دانشجویان رسید. هر کدام سؤالی می پرسید و روحانی جوابی برای آن می گفت. نوبت که به من رسید پرسیدم آیا قرآن نیز مانند تورات و انجیل تحریف شده یا تحریف نشده است؟ روحانی جواب داد مسلم است که نه. قرآن هرگز قابل تحریف نیست زیرا خداوند خودش در سورۀ حجر ضمانتش را کرده و گفته:

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ.

ما قرآن را نازل کردیم و خودمان نیز نگهبان آن هستیم.

چیزی که خداوند خودش پاسدار و محافظ آن باشد هرگز قابل تحریف نیست و هیچ کس جرأت دست کاری آن را ندارد.

آن شب تمام شد و من با جوابی که گرفته بودم به اتاق برگشتم. چند شب بعد دوباره با یکی از دوستان به همان مجلس رفتیم. موضوع سخنرانی آن شب در مورد امامت و جانشینی پیامبر بود لذا در قسمت پرسش و پاسخ اکثر سؤالاتی که پرسیده می شد در مورد امامت بود. به دوستم گفتم امشب تو نیز یک سؤال بپرس گفت چه چیزی بپرسم؟ گفتم بپرس چرا اسم حضرت علی در قرآن نیامده آیا بهتر نبود اسم ایشان به عنوان جانشین پیامبر در قرآن گفته می شد تا مسلمین امروز به دو گروه شیعه و سنی تقسیم نمی شدند و این همه اختلاف و جنگ و دعوا پیش نمی آمد؟ دوستم پذیرفت و نوبتش که رسید همین سؤال را از روحانی پرسید. روحانی پاسخ داد: در قرآن اشارات بسیاری به امامت و ولایت حضرت علی وجود دارد ولی نام ایشان به طور واضح در قرآن نیامده. علتش این است که حضرت بدخواهان و حسودان بسیاری میان مردم داشت لذا اگر اسم ایشان به طور واضح به عنوان امام اول در قرآن ذکر می شد مخالفان برای کنار گذاشتن وی از جانشینی پیامبر دست به تحریف قرآن می زدند و تحریف قرآن باعث نابودی اسلام می شد برای همین خداوند ترجیح داده مسلمین به دو گروه تقسیم بشوند. ولی قرآن که ستون اصلی اسلام است تحریف نشود.

گویی جناب شیخ یادشان رفته بود که چند شب پیش در جواب سؤال بنده گفته بود:

«قرآن هرگز قابل تحریف نیست زیرا خداوند خودش در سورۀ حجر ضمانتش را کرده و گفته:

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ.

ما قرآن را نازل کردیم و خودمان نیز نگهبان و محافظ آن هستیم».

چیزی که خداوند خودش پاسدار و محافظ آن باشد هرگز قابل تحریف نیست و هیچ کس جرأت دست کاری آن را ندارد.

بعد از اتمام حرفهایش ایستادم و گفتم چند شب پیش بنده همین جا از شما پرسیدم آیا قرآن نیز مانند تورات و انجیل تحریف شده یا تحریف نشده است؟ و شما جواب دادید «قرآن هرگز قابل تحریف نیست زیرا خداوند خودش در سورۀ حجر ضمانتش را کرده و گفته: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ. ما قرآن را نازل کردیم و خودمان نیز نگهبان و محافظ آن هستیم. چیزی که خداوند خودش پاسدار و محافظ آن باشد هرگز قابل تحریف نیست و هیچ کس جرأت دستکاری آن را ندارد» بین این دو جواب شما کاملاً تناقض وجود دارد. آیا خداوندی که خودش نگهبان قرآن است و قدرت انجام هر کاری را دارد زورش به مخالفان علی نمی رسد؟ آیا خداوند این قدر عاجز است که در صورت آوردن نام علی در کتاب خودش، از نگهبانی آن ناتوان می شود و دیگر نمی تواند جلوی تحریف شدنش را بگیرد؟

روحانی بیچاره هیچ جوابی برای گفتن نداشت و می شد از نگاه دانشجویان و سکوتی که بر جمع حکم فرما شده بود فهمید چه افتضاحی برای شیخ پیش آمده است.

برگرفته از کتاب افسانۀ معجزات قرآن

نوشتۀ بهزاد پوربیات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO