زندگی روزمره مسیحی

پیام کریسمس: پذیرش آسیب پذیری!

رای بدهید

تولد عیسی یگانه منجی عالم، ظهور نوری که مکاشفه حقیقت است بر جهان مخلوق؛ و سال نو میلادی مبارک باد.

روزهای کریسمس یکی از خاطره انگیز ترین و شادترین روزهای تقویم مسیحی و حتی دنیای غیر مسیحی است. در این روزها تقریبا همه جهان غرق جشن و آذین بستن درختان و سر در خانه هایند. اما گاهی به روشنی میتوان غریب ترین عضو این هیاهو و جشن و سرور را کسی دانست که در واقع تمامی ماجرا به افتخار تولد او زاده شده است.

خرید و گرد آمدن خانواده ها به دورهم و به پیشواز سال نو میلادی رفتن و هدیه به یکدیگر دادن از جمله متعارف ترین سنتهای روزهای کریسمس و به فاصله هفته ای سال نو مسیحی است. چه مسیحیان و چه غیر مسیحیان خود را برای آغاز سال نو میلادی آماده می کنند. اما گاهی به روشنی میتوان غریب ترین عضو این هیاهو و جشن و سرور را کسی دانست که در واقع تمامی ماجرا به افتخار تولد او زاده شده است.

جهان بیگانه با مسیح بی آنکه لختی بر بهانه این همه شادی و سرور و نور و فراوانی و لبخند بیندیشد غالبا ره به افراط عیاشی و تن آسایی می سپارد و خود را در نشئگی هذیان آلود گناه و لذتهای گذرای زمینی وبی اعتنایی به این میزبان جشن الهی مدهوش می سازد.

داستان کریسمس راوی تولد یک مذهب جدید و آمدن پیشوای دینی تازه بر زمین نیست. کریسمس به ظن مسیحیان با داستان تولد انبیا و یا معلمین بزرگ بشر و حتی داستان تولد بنیانگذاران ادیان مختلف تفاوتی ماهیتی دارد. کریسمس داستان تولد تنها یک انسان نیست بلکه داستان جسم گردیدن خداست. این داستان روایت شگفت انگیزترین سفر هستی یعنی راز تجسم خدای خالق است. حقیقتی که اگر مهر محکم تاریخ بر ‏آن نبود به داستانی تخیلی و اساطیری که بشر قدیم در ذهن خلاق خویش زاده است می‌مانست. کریسمس آغاز راه پر مخاطره ای است که در آن خدای عالم امکان به حوزه آسیب پذیری و ناخواندگی و عدم پذیرش قدم می گذارد. راهی که از همان ابتدا با رنج عجین است. راهی که حتی با گذر ۲۰۰۰ سال از آن هنوز دیرباوری انسان در تلاش است که آن را به تولد معمولی بنی بشری تنزل دهد که روزی دعوی پیامبری کرده است.

اما با نگاهی عمیق تر نواهایی دیگر را نیز می توان شنید: نوزادی که مقدمش را می بایست آدمیان و فرمانروایان و پادشاهان جهان در کنار فرشتگان آسمان جشن بگیرند، به دور از چشم حتی همسایگان و خاصان خود در فرار از توطئه و مرگ و تهمت در آخوری در کنار حیوانات در صحرا بدنیا میآید. شبانان در صحرا به همراه فرشتگان مقدمش را حقیرانه جشن می گیرند. داستان تجسم خدا به طرزی غریب با عنصر خطر کردن و آسیب پذیر شدن عجین است. هیرودیس فرمانروای زمان در پی قتل کودکی است که پادشاه آسمان و زمین است. مریم، باکره ای که مظهر پاکی و اطاعت است در مظان اتهام و بی عصمتی به همراه شوهر وفادار و خداترسش یوسف می سوزد و متحمل رنج فرار از دیار و بستگان می بایست پسر حضرت اعلی را در آخوری به جهان آورد.

گویی جهانی که خود از نفس و کلام قدسی خدا پدیدار گشته است جایی برای فرزند خدا ندارد. یار ز رخش پرده بر می گیرد و عاشقی نیست که خریدارش شود. نقش آفرینان مبارک این جشن تولد الهی کیانند به جز شبانان در صحرا، مریم و یوسف، یهودیان فقیر که ننگ بدنامی را بواسطه این مولود الهی بر خویش حمل می کردند، فرشتگان نادیدنی بر چشمان ناباور دنیا و مجوسیانی از شرق (که به احتمال زیاد حتی متعلق به قوم وعده نبوده و به این واسطه ناپاک به حساب می آیند) و بعدها نیز شمعون پیر و حنا نبیه ای سالخورده‌ که بیوه زنی معتکف خانه خداست به این جمع می پیوندند.

هیچیک بنا بر درجه بندیهای رایج ‏آن زمان و حتی زمان ما از مرتبه و منزلت اجتماعی بالایی برخوردار نبوده و حتی به حساب نمی آمدند. اینانند وارثان وعده ای که مسیح خداوند گفت: خوشابحال پاکدلان زیرا خدا را خواهند دید.در این ضیافت عظیم الهی در صحرا در جایی که ناکجا آباد است و نه اثری از بوی عطر و زیبایی خیره کننده قصر پادشاهان است و نه حتی راحتی متوسط یک خانه را می تواند داشته باشد. در کنار شبانان و مجوسیان و فرشتگان و مریم و یوسف جشن تولدی برپاست که به واسطه آن تاریخ جهان به دو پاره خواهد شد یعنی پیش از میلاد و پس از میلاد.

کسی به دنیا آمده و در آخوری پست در کنار حیوانات خوابیده است که زمانی در آسمان در عرش برین، آسمان تخت او و زمین پای انداز او بود و از ازل نوای قدوس قدوس قدوس فرشتگان را در ستایش خویش پذیرا بوده است. در این آخور پست، دست و پاهای کوچک و آسیب پذیر نوزادی تکان می خورد و جهان مخلوق را برای اولین بار لمس می کند که زمانی خود آنرا به کلامش آفرید و سی و سال دیگر برای رهایی اش تیزی و درد میخهای آهنین را بر آن پذیرا خواهد شد. داستان کریسمس داستان پذیرش آسیب پذیری است. خدا برای لمس آسیب دیدگان و مقهورین ابلیس و کوبیدگان زندگی راهی جز پذیرش آسیب پذیری نداشت و از این رو در اوج ناخواندگی و عدم پذیرش جهان همچون کودکی ناخوانده به جهان خویش قدم گذاشت.

یکی از کلیدی ترین و مرکزی ترین مفاهیم شکل دهنده ایمان مسیحی پذیرش است و در این مفهوم به طرز خیره کننده ای عنصر آسیب پذیری تنیده شده است. پذیرش همواره با آسیب پذیری عجین است. مگر میشود غیر خود را پذیرفت بی آنکه از مخاطرات آن بی بهره بود. مگر می شود غرقه ای را از کام امواج نجات داد بی آنکه تن به آب سپاری. مگر می شود کسی را از تون آتش بیرون کشید بی آنکه بوی دود و خاکستر را بر خویش گرفت. مگر می شود جهان سرکش، گمگشته، بیمار و کوبیده را نجات داد بی آنکه مخاطره و آسیب پذیری انسان شدن را بر خود نپذیرفت. خدا در داستان کریسمس راز آسیب پذیری را آموخت و به انسان آموزانید.

مسیحیت آیین پذیرش و فیض است. داستان دستانی است که بر محکمه صلیب، رحمت و عدالت را آشتی داد. داستان دستانی که بسوی انسان غریق گمگشته دراز می شود و خود از تن به امواج سپردن و غرقه شدن، نمی هراسد. داستان قهرمانی است که به میان آتش می دود و قربانی مدهوش گرفتار در شعله های جهنم را حتی به بهای سوختن بیرون می کشد. یکی از هزار توشه حکمتی که مسیحیان می توانند با تامل بر راز تجسم خدا و جشن تولد مسیح بیاموزند این است که چگونه با ‘پذیرش آسیب پذیری' به صید جانهای گمشده پرداخت. چگونه با پذیرش گنهکاران به عرصه آسیب پذیری قدم نهاد و همچون سرور مصلوب به سنگینی صلیب آمین گفت. جهان مشغول پایکوبی است اما از در آغوش کشیدن این نوزاد آسیب پذیر ابا دارد. با پذیرش آسیب پذیری این مولود سماوی را به جهان مبتلا، گمشده و نیازمند هدیه دهیم.

تولد عیسی یگانه منجی عالم ، ظهور نوری که مکاشفه حقیقت است بر جهان مخلوق مبارک باد.

نویسنده: کیوان سیروس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO