معرفی عهد جدید: وضع سیاسی- دولت یونان، فتوحات اسکندر و سلوکیدهای سوریه (فصل اول)
وضع جهان در دورۀ عهدجدید
وضع سیاسی (فصل اول)
دولت یونان
اوضاع فرهنگی جهان در قرن اول نه فقط تحت تأثیر سازمان سیاسی روم قرار داشت بلکه انتشار تمدن یونانی در غرب و شرق هم در آن مؤثر بود. رومیها بعضی از نواحی یونانینشین را در سواحل گل و اسپانیا و جزیرۀ سیسیل و قسمتهای جنوبی شبه جزیرۀ اسپانیا به تصرف آورده بودند. فتح اخائیه که در سال ۱۴۶ قبل از میلاد به غارت قرنتس انجامید، گنجینههای هنری فراوانی در اختیار رومیها قرار داد که آنها را به کشور خود حمل کردند. بردگان یونانی، که بیشترشان از مالکان رومی خود باسوادتر بودند، در بسیاری از خانههای رومی وارد شدند. این بردگان غالباً برای انجام کارهای معمولی خانه استخدام نمیشدند بلکه کارهایی مانند معلمی، پزشکی، حسابداری و نظارت بر مزارع و امور تجارتی انجام میدادند. به علاوه در دانشگاههای یونانی آتن و رودز و طرسوس و سایر شهرها فرزندان ثروتمندان رومی مشغول تحصیل بودند و زبان یونانی را به خوبی یاد میگرفتند همان طوری که انگلیسیزبانان قرن نوزدهم زبان فرانسه را به عنوان زبان سیاسی و فرهنگی میآموختند. یونانیها با فرهنگ و تمدن خود به طوری فاتحین خود را مغلوب کردند که خود روم یک شهر یونانی زبان شد. جوونال طنزنویس معروف رومی، چنین شکایت میکرد «ای هموطنان عزیز رومی، من دیگر نمیتوانم تحمل کنم که شهرمان کاملاً یونانی شود».
فتوحات اسکندر
در نیمۀ شرقی امپراتوری روم، که بسیاری از وقایع عهد جدید در آنجا روی داد، تمدن یونان به وسیلۀ تجار یونانی نفوذ یافت. از سال ۶۰۰ قبل از میلاد آلات موسیقی و اسلحههای یونانی در بابل شناخته شده بود و به طوری که از کتاب معروف آنابیاس یا رژۀ دههزار نفر اثر گزنفون بر میآید سربازان حقوق بگیر یونانی در ارتش کوروش میجنگیدند. نفوذ تمدن یونان در مشرق بر اثر فتوحات اسکندر کبیر بیشتر و سریعتر شد. فیلیپ، پدر اسکندر، که پادشاه مقدونیه بود سرزمین خود را تبدیل به یک کشور متحد نظامی کرده بود. از ساکنان کشور خود که کشاورز و چوپان بودند ارتشی به وجود آورد که از نظر تحرک و مقاومت اعجابانگیز بود. فیلیپ توانست، در مدت بیست سال، تمام شهرهای مستقل یونان را تابع مقدونیه سازد. وقتی در سال ۳۳۷ قبل از میلاد، فیلیپ وفات یافت چنان کشور متحدی از یونانیان به وجود آورده بود که امید داشت بتواند تمام آسیا را فتح کند.
اسکندر علاوه بر قاطعیت و نبوغ نظامی پدر خود، از فرهنگ و تمدن یونانی بیشتر بهرهمند بود زیرا تحت تأثیر ایلیاد هومر و با تعلیم ارسطو تربیت یافته و به همین دلیل ارزش زیادی برای فرهنگ و عقاید یونانی قائل بود. در سال ۳۳۴ قبل از میلاد از هلسپونت عبور کرد و به آسیای صغیر رفت و لشکریان ایران در جنگ رود گرانیکوس شکست داد. شهرهای یونانی ساحل را آزاد ساخت و به پیشرفت خود ادامه داد. سپس ایرانیان را دوباره در جنگ ایسوس شکست داد و بدین طریق بر تمام آسیای صغیر تسلط یافت و آنگاه از سمت جنوب به سواحل سوریه و مصر رفت و در مصر شهر اسکندریه را بنا کرد.پس از تصرف سوریه، به طرف مشرق حرکت کرد و ارتش ایران را در آربل شکست داد. وی با سرعت بابل و پایتختهای ایران یعنی شوش و تخت جمشید (پرسپولیس) را فتح کرد.
سه سال بعدی صرف تحکیم امپراتوری جدید گردید. اسکندر سربازان خود را تشویق میکرد که با زنان شرقی ازدواج کنند. شروع به تعلیم زبان یونانی به سی هزار ایرانی کرد. با لشکرکشیهای دیگری که به هندوستان انجام داد، مرزهای امپراتوری خود را تا رود آندوس رسانید. مناطق یونانی نشین به وجود آورد و از سرزمین هایی عبور کرد که تا آن موقع اروپائیان ندیده بودند.
اسکندر بعد از مراجعت به بابل مقدمات حمله به عربستان را فراهم ساخت ولی مقدر چنین بود که نتواند کار خود را به پایان برساند. او توانست تمدن یونان را در مشرق نفوذ دهد ولی در عین حال تمدن شرق هم در او تاثیر زیادی کرد. به تدریج روحیۀ استبدادی شرق در او زیادتر شد و او شخص مستبد و بدگمان گردید. زندگی توأم با خوشگذرانی و عیاشی بابل باعث شد که بدنش ضعیف شود به طوری که دچار تب گردید و در سال ۳۲۴ قبل از میلاد در سن سی و دو سالگی در گذشت.
بعد از مرگ اسکندر، امپراتوری وی چندان دوامی نداشت. چون جانشین لایقی که بتواند این امپراتوری عظیم را اداره کند نداشت، این سرزمینهای پهناور در میان سردارانش تقسیم شد. بطلمیوس بر مصر و جنوب سوریه فرمانروایی یافت. آنتیگونوس فرمانروای قسمت اعظم شمال سوریه و غرب بابل گردید. لیسیماکوس، تراس و قسمت غربی آسیای غربی آسیای صغیر را به دست آورد. کاساندر ۳۰۱ قبل از میلاد به تصرف سلوکید اول در آمد و سرزمینهای متعلق به لیسیماکوس هم به قلمرو سوکیدها ملحق شد.
خصومت دائمی در میان سلوکیدهای سوریه و بطالسه مصر، سرزمین فلسطین را در میان چکش و سندان قرار میداد، دشت ساحلی شارون راهی بود که سپاهیان این دو قدرت بزرگ برای مقابله با یکدیگر از آن عبور میکردند و بدین طریق فلسطین مدتی در تصرف اولی و مدتی در تصرف دومی بود.
سلوکیدهای سوریه
حکومت سلوکیدها در آسیای صغیر به تدریج از بین رفت زیرا اقوام ناحیه یکی پس از دیگری حکومتهای مستقل ایجاد کردند. ولی سلوکیدهای سوریه مدتها به حکومت خود ادامه دادند و در اوضاع سیاسی فلسطین تأثیر زیادی داشتند. در سال ۲۰۱-۲۰۰ قبل از میلاد آنتیوکوس سوم، فرمانروای سوریه، که کبیر خوانده شد، سپاه نصر را تحت فرماندهی سرداری به نام اسکوپاس قرار داشت در جنگ پانیاس نزدیک چشمههای اردن در فلسطین را به تصرف آورد و فرمانروای جدید یهودیان گردید. کوششهایی که برای یونانی ساختن یهودیان به عمل آورد باعث شد که نهضت مکابیها در میان یهودیان شروع شود و همین امر منجر به تأسیس حکومت یهود گردید. فرمانروایی سلوکیدهای سوریه در سال ۶۳ قبل از میلاد یعنی وقتی پومپه سوریه را جزء ایالات روم ساخت پایان یافت.
تأثیر فرمانروایی بسیار عظیم بود. انطاکیه که پایتخت کشورشان بود و سومین شهر بزرگ امپراتوری روم گردید و محل تلافی تمدن شرق و غرب شد. زبان و ادبیات یونانی از طریق خاورمیانه به میزان وسیعی انشار یافت و برای مردم شرق و غرب وسیله مشترک جهت تماسهای فرهنگی گردید. در بسیاری از شهرهای فلسطین، مخصوصاً در جلیل، مردم از دو زبان استفاده میکردند و در مذاهب آنها خدایان شرقی وجود داشتند و هم خدایان غربی.
برگرفته از کتاب معرفی عهدجدید (انتشارات حیات ابدی)
نوشتۀ مریل سی تنی
ترجمۀ ط. میکائیلیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |