کتاب مقدس

معرفی عهد جدید: وضع سیاسی- ادامۀ دورۀ تسلط کاهنان تا سقوط اورشلیم در سال ۷۰ میلادی (فصل اول)

5/5 - (1 امتیاز)

معرفی عهد جدید

وضع سیاسی (فصل اول)

ادامۀ دورۀ تسلط کاهنان تا سقوط اورشلیم در سال ۷۰ میلادی

در این دورۀ طولانی، کاهنان قدرت مرکزی یهود را تشکیل می‌دادند. رئیس کاهنان این مقام را به ارث می‌برد و تا آخر عمر در این مقام باقی می‌ماند. وی، در تحت فرمانروایی کسانی که زمام امور کشور را در دست داشتند، دارای قدرت اصلی بود. به درستی روشن نیست که فاتحان یهودیه تا چه حد رئیس کاهنان را آزاد می‌گذاشتند. احتمالاً وی استقلال کامل داشت مشروط به اینکه در امور مربوط به مالیات و سیاستهای خارجی مداخله‌ای ننماید. یونانیان و رومی‌ها هر دو به اقوام زیر دست خود در ادارۀ امور ملی خودشان آزادی قابل ملاحظه‌ای می‌دادند.

برای همکاری با رئیس کاهنان، یک شورای مشایخ وجود داشت که از عاقلترین و پر تجربه‌ترین رجال قوم تشکیل شده بود، بعضی از آنها کاهن و بعضی دیگر مانند عزرا، کاتب و محققان حرفه‌ای شرایع و قوانین یهود بودند و عده‌ای دیگر هم از میان مالکین و تجار تحصیل کرده انتخاب می‌شدند. در واقع حکومت در دست اشراف مذهبی بود و این شورای مشایخ که بعدها سنهدرین خوانده شد نمایندۀ آنها محسوب می‌گردید.

اسامی کاهنان در دورۀ پارسها به تواتر و بدون توضیح در نحمیا ۱:۲-۱۱ مذکور است. یوسفوس اضافه می‌کند که رئیس کاهنان به نام یوحنا (که احتمالاً همان یوناتان مذکور در نحمیا ۱۱:۲ است) برادری به نام یوشع داشت. این برادر دوستی به نام باگوسوس داشت که از امرای ارتش ایران بود و به یوشع قول داده بود که او را رئیس کاهنان سازد. این دو برادر در معبد اورشلیم مشاجره کردند و یوحنا یوشع را به قتل رسانید و این امر باعث ایجاد کشمکش در میان مردم و در میان مقامات ایرانی گردید.

مقام رئیس کاهنان به عنوان رئیس قوم یهود وقتی کاملاً روشن می‌گردد که به مذاکرات انجام شده با اسکندر به شرحی که در یوسفوس آمده است توجه نماییم. وقتی اسکندر به فلسطین حمله کرد و شهر صور را محاصره نمود، از رئیس کاهنان خواست که هر نوع پشتیبانی که یهودیان از ایرانی‌ها به عمل می‌آوردند اکنون از او به عمل آورند. رئیس کاهنان پیشنهاد او را رد کرد زیرا قبلاً برای داریوش سوگند وفاداری خورده بود و دیگر نمی‌توانست آن را عوض کند. اسکندر با تهدید جواب داد که وقتی فتوحاتش را تمام کند به این کاهن یاد خواهد داد که نسبت به چه شخصی باید وفادار باشد.

طبق نوشتأ یوسفوس، وقتی اسکندر به اورشلیم نزدیک شد، جادوا که رئیس کاهنان بود با همراهان خود به ملاقات او رفت. اسکندر خیلی تحت تأثیر قرار گرفت و به رئیس کاهنان که در مورد فتوحات او از کتب مقدسه نقل‌قولهائی می‌کرد احترام گذاشت. مذاکرات در محیط صلح آمیز ادامه یافت و ارتش یونان از فلسطین خارج شد و ادارۀ یهود را به خودشان واگذار کرد.

در دورۀ تسلط بطالسه، رؤسای کاهنان همچنان نیرومند باقی ماندند و در مدیریت شایستگی نشان دادند. اونیاس اول، فرزند جادوا و فرزندش شمعون اول ملقب به عادل مورد تمجید یوسفوس قرار گرفتند. معهذا به مرور زمان مقام ریاست کاهنان تبدیل به یک جایزۀ سیاسی شد که به برندۀ اول فروخته می‌شد، کسی که برای احراز این مقام موفقیت پیدا می‌کرد لازم بود برای حفظ مقام خود خواسته‌های ارباب سیاسی خود را به جا آورد. در نتیجه مقام ریاست کاهنان قسمت زیادی از نفوذ مستقل خود را از دست داد و تا زمان مکابی‌ها به طور کلی دست نشاندۀ دولت گردید.

شورش مکابی‌ها موقعیت رئیس کاهنان را تغییر داد. کاهنانِ مسن‌تر که در زمان سلکویدها مقامات مذهبی را احراز کرده بودند جای خود را به سلسلۀ هسمونی‌ها دادند که جدّ آنها یوحنا هیرکانوس از بازماندگان مکابی‌ها بود. در اواخر دوران تسلط سلوکیه و در زمان هرودها، رئیس کاهنان برتری خود را در میان قوم یهود حفظ کرد؛ مگر در چند مورد استثنائی که هرود در انتصابات دخالت نمود.

از زمان هرود کبیر تا سقوط اورشلیم، رئیس کاهنان مهم‌ترین نیروی سیاسی یهود بود. رئیس کاهنان مشاور والی رومی محسوب می‌گردید و در بسیاری از موارد فشارهای سیاسی او باعث می‌گردید که نمایندۀ دولت روم سیاست خود را تغییر دهد. رئیس کاهنان به وسیلۀ نفوذی که در میان مردم داشت می‌توانست افکار عمومی را شکل دهد و بدین طریق قادر می‌گردید مقامات سرسخت دولتی را مجبور سازد که یا تابع ارادۀ او شوند و یا با این خطر مواجه گردند که به علت متهم شدن به ناسازگاری با مردم موجبات نارضایی امپراطور را فرهم ساخته‌اند. نمونۀ روشنی که در این مورد وجود دارد عبارت است از فریادهای مردم دربارۀ عیسی: «اگر این شخص را رها کنی دوست قیصر نیستی» (یوحنا ۱۲:۱۹) زیرا در انجیل مرقس می‌خوانیم «رؤسای کهنه مردم را تحریض کرده بودند» (مرقس ۱۱:۱۵).

در سه دوره‌ای که در بالا ذکر شد فرمانروایی کاهنان برقرار بود و تا سقوط اورشلیم ادامه یافت و در آن موقع معبد ویران گردید و کاهنان پراکنده شدند.

برگرفته از کتاب معرفی عهدجدید (انتشارات حیات ابدی)
نوشتۀ مریل سی تنی
ترجمۀ ط. میکائیلیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO