نگرانی و دلسوزی خدا به جهت فقرا و نیازمندان
نگرانی و دلسوزی خدا به جهت فقرا و نیازمندان
خدا به روشنی، نگرانی و دلسوزی اش را نسبت به فقرا و مظلومان ابراز کرده است:
(۱) او خود را پناهگاه آن ها معرفی می کند (مزامیر ۱۴: ۶؛ اشعیا ۲۵: ۴)، همچنین، یاور (مزامیر ۴۰: ۱۷؛ ۷۰: ۵). رهایی بخش (اول سموئیل ۲: ۸؛ مزامیر ۱۲: ۵؛ ۳۴: ۶؛ ۳۵؛ ۱۰؛ ۱۱۳: ۷؛ لوقا ۱؛ ۵۲-۵۳) و مهیا کنندۀ آن ها (مزامیر ۱۰: ۱۴؛ ۶۸: ۱۰؛ ۱۳۲: ۱۵).
(۲) وقتی که خدا، شریعتش را بر اسرائیلیان مکشوف کرد، راه های بسیاری را به جهت راحتی و آسایش جماعت و یا به بیان واضح تر؛ فقرزدایی در جامعه اندیشیده بود (تثتنیه ۱۵: ۷-۱۱). هدف کلی او از اندیشیدن این تدابیر این بود: «نزد تو هیچ فقیر نباشد، زیرا که خداوند تو را در زمینی که یهوه، خدایت برای نصیب و ملک به تو می دهد، البته برکت خواهد داد» (تثنیه ۱۵: ۴). به همین دلیل علت شریعت خدا به کسی اجازه نمی داد که بعد از قرض دادن پول به فقرا، از آن ها سود بگیرند (خروج ۲۲: ۲۵؛ لاویان ۲۵: ۳۵-۳۶). اگر شخص فقیری، چیزی به ودیعه می گذاشت، برای مثال عبا یا شیئی با ارزش را به عوض قرضش، نزد شخص قرض دهنده می گذاشت، حق داشت که ودیعه اش را در وقت غروب باز پس گیرد. اگر شخص ثروتمندی، فقیری را برای انجام شغلی استخدام می کرد، وظیفه داشت که حقوق کارگرش را روزانه بپردازد تا آن فقیر بتواند برای خودش و خانواده اش هر روز غذا بخرد (تثنیه ۳۵: ۱۴-۱۵). در طول فصل دروی گندم، خوشه هایی که در حین دروی محصول، بر روی زمین می افتادند، باید برای خوشه چینی فقرا، همان جا باقی می ماندند و توسط صاحب مزرعه جمع نمی شدند (لاویان ۱۹: ۱۰؛ تثنیه ۲۴: ۱۹-۲۱). همچنین، حاشیه های اطراف زمین نیز نباید درو می شدند تا محتاجان بتوانند گندم های باقیمانده را برای خودشان جمع کنند (لاویان ۱۹: ۱۹). حکم بسیار مهم دیگری که خدا داده بود، دستور می داد که هر هفت سال یکبار، تمامی قرض های اسرائیلیان ، باید بخشیده شوند (تثنیه ۱۵: ۱-۶). همچنین شخص ثروتمند حق نداشت به خاطر نزدیک شدن به سال هفتم، از قرض دادن به شخص فقیر خودداری کند (تثنیه ۱۵: ۷-۱۱). خدا علاوه بر قرار دادن سال رهایی از بدی ها، سالی مقرر کرد که ملک هر شخصی به خود او باز پس داده شود. این سال، یوبیل نام داشت (هر پنجاه سال یک بار). طبق آن، تمامی کسانی که از سال یوبیل قبلی به بعد، زمین شخص دیگری را خرید و فروش کرده یا در آن تجارت نموده بودند، وظیفه داشتند که آن را به خانوادۀ اصلی که مالک زمین بودند، بازگردانند (لاویان ۲۵: ۸-۵۵). از همه مهم تر این که اجرای قانون مذکور، الزامی بود و باید در عین عدالت صورت می گرفت. بدان معنا که چه فقیر، چه ثروتمند؛ همگی باید در دادگاه در برابری کامل به کارشان رسیدگی می شد (خروج ۲۳: ۲-۳، ۶؛ تثنیه ۱: ۱۷؛ امثال ۳۱: ۹). در تمام این قوانین و موارد مشابه، هدف خدا حمایت از فقرا و نیازمندان بوده است تا ثروتمندان نتوانند از آنها سوءاستفاده کنند. خدا می خواست برای همۀ مردم عدالت و برابری برقرار باشد (تثنیه ۲۴: ۱۴).
(۳) متأسفانه، اسرائیلیان گاهی از این قوانین سرپیچی می کردند، بسیاری از ثروتمندان از فقرا سوءاستفاده می نمودند و بر فلاکت آن ها می افزودند. بنابراین خدا توسط انبیا داوری شدیدی را علیه اسرائیلیان ثروتمند اعلام کرد (اشعیا ۱: ۲۱-۲۵؛ ارمیا ۱۷: ۱۱؛ عاموس ۴: ۱-۳؛ ۵: ۱۱-۱۳؛ میکاه ۲: ۱-۵؛ حبقوق ۲: ۶-۸؛ زکریا ۷: ۸-۱۴).
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |