نگاهی به انجیل چهارم: انجیل یوحنای رسول
"زبان" انجیل یوحنا با دیگر انجیل ها متفاوت است و خواننده را از گلستان حکایت های سه انجیل، به بوستان متنی شیوا وارد می کند. یوحنا از بدو ورود تا پایان کار کوشش کرده تا به نقشه ازلی خدا پرتوی بیفشاند و با زبانی عارفانه این راز سربمهر را بگشاید! "در ابتدا کلمه بود و همان در ابتدا نزد خدا بود و همه چیز بواسطه او آفریده شد و غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت و در او حیات بود و حیات نور انسان بود و نور در تاریکی می درخشد و تاریکی آنرا دریافت". (1:1-5)!
همه چیز بوسیله کلمه آفریده شد و این کلمه نزد آفریدگار ما بود و از کلام او زندگی آغاز شد و حیات نور انسان بود و کسی آمد تا بر نور شهادت دهد تا همه بوسیله آن ایمان آورند! و یحیی به آن نور شهادت داد ولی یحیی آن نور نبود. نویسندگان انجیل متی و لوقا با شجره نامه عیسی شروع می کنند و مرقس با یحیی یعنی همان ندائی که راه حاکمیت خدا را هموار می کند. اما یوحنا با "کلمه زنده ای" آغاز کرده، که در جسم تجلی یافت. کلامی که منشاء نور است و نوری که حیات انسان از اوست.
نویسنده با این پیشگفتار، توجه خواننده را به سفر آفرینش و برگ اول کتاب مقدس جلب می کند که خداوند گفت: روشنایی بشود و روشنایی شد! کلام حیات بخش خداوند آغازگر خلقت جهان و کیهان شد.
سپس کلمه انسان شد و او به میان ما آمد و ما شکوه او را دیدیم، او مشحون از فیض و راستی بود! در انجیل چهارم از حکایت ها و موعظه سرکوه، و آموزش های مسیح خبری نیست. بلکه نظر خواننده به کشف حیرت خیز کلام راستی و مکاشفه نور جلب می شود!
یوحنا در انجیل خود از دو هفته اول و آخر خدمات مسیح می گوید! در ابتدا مسیح در یک عروسی 600 لیتر آب را به شراب تبدیل می کند! این کار شگفت انگیز در اناجیل دیگر نیست. مسیح معجزه خود را در دهکده "قانا" انجام می دهد و به جشن از حال و هوا افتاده رونقی می دهد! شراب نو نمایانگر عهد جدید خداوند است!
شراب در تاریخ اسرائیل سنبل جلال خداست. نوح نبی هنگامیکه از طوفان نجات می یابد تاکستانی بپا می کند. مسیح هم با این معجزه، شکوه کبریایی خود را به نمایش می گذارد. در سه انجیل اول، مسیح با انسانهای رنجدیده، بیماران و گناهکاران روبرو می شود و همدلی خود را برای شفا و مداوا و بخشش گناهان نشان می دهد.
در حالیکه یوحنا از بازسازی و تکرار حکایت ها سرباز می زند و تاکید او بیشتر بر الوهیت و خدا بودن مسیح است. اناجیل پیشین بیشتر به ملکوت خدا می پردازند اما در اینجا نقش مسیح و ایمان به اوست که کارساز است. نتیجه ایمان به مسیح زندگی جاودانی است! یوحنا با هنرمندی سه گفتگو را در متن به صحنه می کشد! در پرده اول گفتگوی مسیح با "نیقودیموس" جریان دارد. پرسش "نیقودیموس" راجع به ملکوت است، مسیح شرط دستیابی به آنرا تولد تازه ای عنوان می کند! پیرمرد شگفت زده می پرسد: چگونه ممکن است کسی به سن و سال "او" دوباره متولد شود! در آن خلوت انس گفتگوی زنده ای جریان دارد! "نیقودیموس" از تاریکی شب استفاده کرده و دور از چشم اغیار اعتراف می کند که مسیح فرستاده خداست و معجزات او از توانایی انسان خارج است. و مسیح می گوید: تولد تازه به این معناست که آدمی از آب و روح زاده می شود.
سپس گفتگو اندکی صمیمی تر می شود. خداوند برای متوجه ساختن پیر فریسی می گوید: ما آنچه موعظه می کنیم در عمل به اثبات می رسانیم، اما شما شهادت های ما را باور نمی کنید! مسیح با این رویکرد پایه های کلیسائی را می گذارد که اعضای آن دیری است در کنیسه ها، مورد تهدید و آزار قرار گرفته اند. گفتگوی دوم بیرون شهر "سوخار" که از توابع سامره است کنار چاه یعقوب روی می دهد هنگامی که شاگردان برای خرید بشهر رفته اند. جائیکه مسیح در انتظار نشسته، "زنی باکوزه" برای بردن آب ظاهر می شود. مسیح از زن آب می خواهد، زن با تعجب می پرسد: مگر یهود از سامری آب می طلبد ؟ یهودی و سامری با هم مراوده ندارند. مسیح در جواب می گوید: ای زن مرا تصدیق کن! آب این چاه عطش را تسکین نمی دهد، اما آبی که من به انسان می دهم نه تنها تشنگی را فرو می نشاند بلکه در او چشمه ای زاینده جریان می یابد که او را به زندگی جاوید پیوند می زند! ای زن مرا تصدیق کن! من همان مسیح هستم! زن کوزه را رها می کند و بسرعت به ده بر می گردد تا مژدۀ دیدن "یار مهربان" را به "اهالی" بازگوید. بعد از این ملاقات "سامره" نماد جهان غیر یهودی، می شود!
در انجیل چهارم، از شام خداوند، شکستن نان و گرداندن پیالۀ عهد بطور مستقیم سخنی نرفته است. ولی هنگامیکه مسیح همراه شاگردان از دریای جلیل به دریای طبریه نقل مکان می کند جمعیتی 5000 نفری برای مداوا و دیدن معجزات جمع شده اند. برای امتحان از "فیلیپس" می پرسد: از کجا نان بخریم تا اینها بخورند؟ فلیپس موجودی صندوق را می شمارد، بیش از 200 دینار نیست! اما آندریاس برادر پطرس می گوید: در اینجا پسری است که پنج قرص نان و دو ماهی دارد، عیسی نانها و دوماهی را می گیرد و پس از شکر گذاری برکت می دهد! آنها را به جمعیت گرسنه می دهند، همه سیر شده و به دستور خداوند باقیمانده ها را جمع می کنند تا چیزی ضایع نشود!
روز بعد عده ای به جستجوی او آمده اند. عیسی افکار آنها را می فهمد و به آنها می گوید: شما در پی کرامات نیستید، بلکه بدنبال نان و ماهی آمده اید! کار کنید نه برای خوراک فانی، بلکه برای خوراکی که تا حیات جاودان باقی است که پسر انسان آنرا بشما عطا خواهد کرد. پس هرکه جسد مرا بخورد و خون مرا بنوشد در من می ماند و من در او. ( 6 : 1 – 12 و 25 – 27 )! بدیهی است فهم مطلب در این فراز عجیب برای شاگردان دشواربوده وانجام خواستۀ مسیح نا ممکن است. در انجیل یوحنا بحثهای تندی بین خداوند از یک سو و ملاهای فریسی و کاتبان از سوی دیگر در می گیرد.
عیسی برای معرفی خود از عبارتی استفاده می کند که خداوند یهوه هنگام معرفی خود به فرعون استفاده کرده است! "من هستم"! از اینرو، فقها او را بکفر گوئی متهم می کنند! تعمق بر گفتگو ها نباید منجر به یهودی ستیزی یا نژاد پرستی در جامعۀ مسیحی شده و موجب اختلاف در جوامع انسانی شود! روی سخن مسیح بیشتر با کسانی بود که منکر معجزات، رسالت و اعمال فیض بخش او می شدند. او به آنها اشاره کرده می گفت: " آنچه می گویم نمی خواهید بفهمید زیرا باور آن برای شما سخت است! پدر شما شیطان است و بدنبال رضایت خواسته های او هستید!( 5 : 43 )! و اما جنجالی ترین موردی که هنوز در عرصۀ رویۀ قضائی و رعایت کرامت انسانی وتخفیف جرائم در دادرسی ها کاربرد دارد، به یازده آیۀ باب هشتم انجیل یوحنا منحصر می شود.
هنگامیکه کاتبان و فریسیان زنی را بجرم زنا ( رابطۀ خارج از ازدواج ) بمحضر خداوند می آورند و برای بدام انداختن او یادآوری می کنند که: متهم بر اساس شهادت گواهان، و برابر شریعت موسی، می بایستی سنگسار شود! آنگاه مسیح سر فرود می آورد و با انگشت چیزی بزمین می نویسد، و سپس سر را بلند کرده می گوید : آری مجازات او سنگسار است! اما اولین سنگ را کسی بزند که خود مرتکب گناهی نشده است، جمعیت پراکنده می شود و هر کس پی کاری می رود. مسیح با زن تنها می ماند، آنگاه از زن می پرسد: کسانی که می خواستند تو را سنگسار کنند، کجا رفتند؟ کسی نمانده که تو را محکوم کند. زن جواب می دهد: نه آقا، مسیح به او می گوید: منهم تو را محکوم نمی کنم، برو دیگر گناه نکن!
برخورد مسیح با زن گناهکار، پرسشی در ذهن اعضای کلیسا بجا می گذارد که: در فضای امروز، برخورد ما با شکسته بالانی که بکلیسا پناه می آورند، یا بچه های خیابانی چگونه باید باشد! برخورد خواهران مقدس با زنان تازه وارد که با پوششی "غیر عادی" و سبک در جمع ایمانداران مسیحی ظاهر می شوند چگونه است؟ سرگذشت مسیح در هفتۀ آخر خدماتش از زبان یوحنا شنیدنی تر است!
مرگ و زنده شدن ایلعاذر، ورود به اورشلیم، شستن پای شاگردان، وعدۀ آمدن روح القدس، بازداشت و محاکمه، انکار پطرس و سرانجام مرگ دردناک بر صلیب، با قلمی توانا برشتۀ تحریر در آمده است. در اینجا مسیح با شکوه خدایان اساطیری نمی میرد، بلکه مانند انسانی مجرم زجرکش می شود! یوحنا به سرنوشت مریم مقدس، مادر مسیح و انتخاب سرپرست برای او بی توجه است. حتی از ذکر نام خود بعنوان گرامی ترین شاگرد خداوند ابا دارد. از اینها گذشته، بروی صلیب از ناله های مسیح که: خداوندا، چرا تنهایم گذاشتی خبری نیست، بلکه "دیگر تمام شد" عبارتی است که مسیح با بیان آن خاتمۀ طرح خداوند را اعلام می کند. شاید انجیل یوحنا طی زمانهای متمادی بارها ویراستاری شده و بزبانهای جدید ترجمه شده باشد. اما در همۀ ترجمه ها و همۀ ویرایشها، این فراز سترگ مسیح بچشم می خورد : " من راه و راستی و حیات هستم".
نوشته: مسعود مهرداد
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |