نکات باستان شناختی در بارۀ طوفان نوح و مسائل پیرامون آن
نکات باستان شناختی در بارۀ طوفان نوح و مسائل پیرامون آن
کشف کشتی نوح
در برخی کتاب ها و نشریات چنین آمده که درست پیش از انقلاب بلشویکی، چند تن از خلبانان روسی ادعا کردند که لاشۀ یک کشتی بسیار عظیم را در پناه گاه های یخچالی غیر قابل عبور کوه آرارات دیده اند، و این کشفِ خود را به دولت روسیه گزارش دادند. درست در همان هنگام دولت تزاری بدست بلشویک های ضد خدا سرنگون شد و این گزاراشات هرگز عملی نشد.
روایات بابلی دربارۀ طوفان
به گزارش بروسوس (300 ق.م.) در آرشیوهای معبد مردوک در بابل این داستان وجود داشت: یکی از خدایان به خیسوتروس پادشاه هشدار داد که یک کشتی بسازد و دوستان و خویشاوندان خود و همۀ انواع حیوانات را بر کشتی سوار کند و با خود غذای کافی بردارد. در نتیجه، او کشتی عظیمی ساخت که در ارمنستان به خشکی نشست. به محض فروکش کردن طوفان، او پرندگان را به بیرون فرستاد، مرتبۀ سوم پرندگان به کشتی بازنگشتند. او از کشتی خارج شد، مذبحی ساخت و قربانی گذراند.
روایات دیگر
روایات مصری: افسانه ای داشتند مبنی بر این که روزگاری، خدایان زمین را به وسیلۀ یک طوفان عظیم پاک ساختند، که از آن طوفان تنها چند چوپان، جان سالم بدر بردند.
روایت یونانی: دیوکالیون هشدار داد که خدایان قصد دارند، به خاطر شرارت فراوانی که در جهان بود، طوفانی بر زمین بفرستند، او کشتی ای ساخت که بر کوه پارناسوس فرود آمد. و کبوتری دو مرتبه به بیرون از کشتی فرستاده شد.
روایت هندی: مانو، که به او هشدار شده بود، یکی کشتی ساخت که در آن، خودش به تنهایی از طوفانی که همۀ موجودات را نابود کرد، فرار نمود.
روایت چینی: دربارۀ فاهه، بنیان گذار تمدن چینی، گفته می شد که او و همسر و 3 پسر و 3 دخترش، از طوفانی جان به در بردند، که به خاطر عصیان انسان در برابر آسمان، به زمین فرستاد شده بود.
انگلستان: درویدها افسانه ای داشتند حاکی از این که مردمی که دوباره در جهان سکونت گزیده بودند، همگی اخلاف پاتریارخی عادل بودند که در یک کشتی مستحکم، از طوفانی نجات یافته بود. این طوفان، به زمین فرستاده شده بود تا بشریت را به خاطر شرارتش، نابود سازد.
اهالی پولینزی داستان هایی دارند دربارۀ یک طوفان که تنها 8 نفر از آن نجات یافتند.
مکزیکی ها: مردی با همسر و فرزندانش، در یک کشتی، از طوفانی که همۀ زمین را فرا گرفت، نجات یافتند.
اهالی پرو: یک مرد و یک زن در جعبه ای که بر آب های سیل شناور بود، نجات یافتند.
سرخ پوستان آمریکا: افسانه های متعددی دارند مبنی بر این که 1 یا 3 نفر در قایقی که بر یک کوه بلند بر آب ها شناور بوده نجات یافتند.
گرین لند: روزگاری زمین واژگون شد و همۀ انسان ها در آن غرق شدند، به جز مرد و زنی که دوباره زمین را از مردم پر ساختند.
جهانی بودن این روایت
بابلیان، آشوریان، مصریان، پارسیان، هندوها، یونانیان، چینی ها، اهالی فریجیه، ساکنین جزایر فیجی، اسکیموها، بومیان آمریکا، سرخ پوستان، برزیلی ها، پروئی ها، و البته هر شاخه از کلّ نژاد بشری، سامی، آریایی، تورانی، روایاتی دربارۀ یک سیل عظیم دارند که همۀ بشریت را، به استثنای یک خانواده، نابود کرد، و اثر زایل نشدنی آن بر حافظۀ نیاکان همۀ این نژادها نقش بست؛ و این پیش از آن بود که نژادها از هم جدا شدند.
کتیبه های مربوط به طوفان جهان گیر
جورج اسمیت از موزۀ بریتانیا، در سال 1872، در کتیبه هایی که از کتابخانۀ آشور بانیپال در نینوا، بدست آمده بودند، گزارش هایی دربارۀ طوفان یافت که بسیار مشابه شرح کتاب مقدس دربارۀ طوفان است. این کتبیه ها از کتیبه هایی نسخه برداری شده بودند که تاریخ آن ها به نخستین سلسلۀ اور، یعنی دورۀ میان طوفان و ابراهیم، بر می گردد. بعدها، بسیاری از این کتیبه ها کشف شدند. در این کتیبه ها، این عبارت مکرراً به چشم می خورند: «طوفان»، «دورۀ پیش از طوفان»، «کتیبه های زمان پیش از طوفان».
داستان طوفان به روایت از نوح بابلی
این بخشی از حماسۀ گیل گمش است. گیل گمش پنجمین پادشاه سلسلۀ اِرک بود که خود از نخستین سلسله های پس از طوفان بود. این حماسه شامل داستان ماجراهای گیل گمش است، که یکی از این ماجراها دربارۀ سفر او به جزیره ای است تا که مسکن «اوتناپیشتیم»، نوح بابلی است. این ملاقات بر مُهری به تصویر کشیده شده که اخیراً در تل بیلا نزدیک نینوا کشف شد. اوتناپیشتیم (نوح) در پاسخ به گیل گمش، داستان طوفان و فرار خود را شرح می دهد. اصل مطلب به طور خلاصه چنین است: «مجمع خدایان تصمیم گرفت تا سیل بزرگی را بر زمین بفرستد. آن ها گفتند: بگذارید، گناهِ گناهکار بر او بماند. ای مرد شوروپاک، کشتی ای بساز و جانت را نجات ده. در کشتی، 6 طبقه و در هر طبقه، هفت قسمت بساز. درون و برون آن را قیراندود کن، و آن را بر اقیانوس روانه کن. بذر حیات را از همۀ انواع آن به کشتی ببر. من کشتی را ساختم و آن را از همۀ آن چه داشتم پُر ساختم؛ با نقره، طلا، و همۀ موجودات زنده ای که داشتم. با خانواده و خویشاوندم سوار کشتی شدم. در را بستم. زمان مقرر شده فرا رسید. ظهور آن روز را مشاهده کردم. وحشتناک بود. باران جاری شد و طوفان علیه بشریت طغیان کرد. کشتی تکان می خورد. خدایان می گریستند. من به دریا نگاه کردم. همۀ انسان ها به گّل تبدیل شده بودند و همچون کُنده های درخت، در اطراف شناور بودند. طوفان متوقف شد. سیل تمام شد. کشتی بر کوه زازیر به خشکی نشست. در روز هفتم کبوتری را به بیرون فرستادم؛ کبوتر بازگشت. پرستویی را فرستادم؛ آن هم بازگشت. کلاغی را فرستادم؛ کلاغ فرود آمد، خود را به آب زد، غار غار کرد و دیگر بازنگشت. من از کشتی پیاده شدم. قربانی گذراندم. خدایان بوی شیرین آن را بوئیدند. و گفتند: دیگر چنین نشود».
رسوبات سیل در اور
اگر چه این روایات طوفان با چند خداپرستی و اسطوره در آمیخته اند، ولی نشان می دهند که طوفان در حافظۀ ساکنان اولیۀ بابل، به عنوان واقعیتی محرز نقش بسته بود. و اکنون در چند سال اخیر، یک لایۀ گِلِ واقعی که آشکارا از رسوبات سیل بوده، در سه نقطۀ مجزا کشف شده: در اور که در 12 مایلی محل پذیرفته شدۀ باغ عدن قرار داشت؛ در فاره، مسکن نوح که 60 مایل بالاتر در کنار رودخانه قرار داشت؛ و در کیش که در حومۀ بابل و 100 مایل هم بالاتر در کنار رودخانه بود؛ و احتمالاً نقطۀ چهارم، در نینوا، که آن هم 450 کیلومتر از رودخانه بود.
در سال 1929، هیئت اعزامی موزۀ دانشگاه پنسیلوانیا و موزۀ بریتانیا، تحت پرستی دکتر س. ل. وولی در اور یعنی شهر ابراهیم در پای بلندی های اور و زیر چندین قشر از دوره های سکونت انسان، بستر عظیمی از گِلِ سفت یافتند که حاصل رسوبات آب بود و 8 فوت ضخامت داشت، بدون این که با بقایای انسانی ترکیب شده باشد، و در عین حال ویرانه های شهر دیگری در زیر آن مدفون شده بود. به گفتۀ دکتر وولی، رسوباتی به ضخامت 8 فوت دال بر عمق بسیار زیاد و مدت طولانی وجود آب است که نمی توانست صرفاً در اثر طغیان معمولی رودخانه ها بوده باشد، بلکه فقط می تواند حاصل سیل عظیمی چون سیل مذکور در کتاب مقدس باشد. تمدن زیرین لایۀ رسوبات سیل به قدری با تمدن بالای آن متفاوت بود که به نظر دکتر وولی حاکی از «یک گسستگی ناگهانی و هولناک در تداوم تاریخ بود».
رسوبات سیل در کیش
به گواهی کتیبه ها، کیش (اوخمیر، ال اُحمر، اُحَیمیر) در کنارۀ شرقی بابل، واقع بر بستری از رود فرات که امروز خشک شده است، نخستین شهری بوده که پس از طوفان بازسازی شده است.
هیئت اعزامی موزۀ فیلد و دانشگاه آکسفورد تحت سرپرستی دکتر استفان لنگدان، در سال 29-1928، در لایه های زیرینِ ویرانه های کیش، بستری از گِلِ رسوبی خالص به ضخامت 5 فوت یافتند که دال بر سیلی با وسعت فراوان بوده است. در این بستر گِلی، هیچ شیئی از هیچ نوعی وجود نداشت. بقایای زیر آن نشان گر فرهنگ کاملاً متفاوتی بودند. در میان این آثار باقی مانده، ارابۀ 4 چرخی یافت شد که چرخ های آن از چوب و میخ های مسی ساخته شده بودند، و در کنار آن اسکلت های حیواناتی که آن را می کشیدند، قرار داشت.
رسوبات سیل در فارَه
فاره (شوروپاک، سوکورو)، محل سکونت نوح بابلی، تقریباً در میانۀ راه بین بابل و اور قرار دارد. این شهر که روزگاری در کنار رود فرات قرار داشت، اکنون در 40 مایلی شرق آن است. و به صورت مجموعه ای از تپه های کم ارتفاع در آمده که تحت ضربات شن های صحرا قرار دارد. شهر مذکور در سال 1931 توسط دکتر اریک اشمیت از موزۀ دانشگاه پنسیلوانیا حفاری شد. او بقایای سه شهر را کشف کرد: در طبقۀ بالا، شهری هم عصر با سلسلۀ سوم اور؛ در طبقۀ وسط، شهری از دوران اولیۀ سومر؛ و شهر پایینی، از دورا پیش از طوفان.
لایۀ رسوبی در بین شهر میانی و شهر زیرین قرار داشت. این لایه از خاک زرد، یعنی مخلوطی از شن و گِل که قطعاً رسوبی بود، و خاک سفت تشکیل شده بود و در آن اثری از بقایای انسانی نبود. در زیر رسوبات سیل، لایه ای از ذغال و خاکستر، تفالۀ تیره رنگی که ممکن است از بقایای دیوار، ظروف سفالی منقّش، اسکلت، مُهرهای استوانه ای، مُهرهای نشان دار، قوری، ماهیتابه و ظروف بوده باشد، وجود داشت.»
م.ا.ل. مالووان» مدیر حفاری های موزۀ بریتانیا در نینوا (33-1932)، در «تاریخچۀ باستان شناسی و انسان شناسی»، جلد بیستم، صفحات 134- 135، ضمن توصیف حفاری تپۀ بزرگی در نینوا، با ارتفاع 90 فوت از نوک تپه تا خاک بکر، اظهار می دارد که در 70 فوت از ارتفاع مزبور ، پنج قشر مسکونی ماقبل تاریخ یافت شد. در میانۀ راه بین قشر دوم و سوم از پایین، لایه ای به ضخامت 8 فوت وجود داشت که از لایه های یک در میان گِلِ چسبناک و شن رودخانه ای در 13 طبقۀ مجزا تشکیل شده بود، که به نظر او نشان دهندۀ چندین فصل باران های شدید بوده است. تفاوت آشکاری میان ظروف سفالی موجود در زیر لایۀ نمناک و در بالای آن وجود داشت.
1- این واقعیت که سیل عظیمی هم منطقۀ تمدن اولیه را فرا گرفت، به وسطۀ قشر لجن به ضخامت 3 متر، که «سطوح فرهنگ» را در تمامی مناطق ذرۀ فرات قطع می کند، تأیید شده است.
2- در «فهرست های پادشاهان» سومری از بین النهرین سفلی روایاتی دربارۀ سیل ثبت شده است. در آن ها عباراتی همچون «آنگاه سیل همۀ زمین را پوشاند»…«پس از سیل» به چشم می خورند.
3- کتیبه ای سومری متعلق به 2000 ق.م گزارش کاملی از سیل به دست می دهد. با مداخلۀ خدایان، مردی در یک قایق بزرگ نجات می یابد.
4- حماسۀ بابلی گیل گمش بر اساس این داستان بنا شده، ولی خیلی بیشتر بسط داده شده است. این متن از کتابخانۀ آشوربانیپال بدست آمده است. داستان این شعر به طور شگفت انگیزی شبیه شرح کتاب مقدسی آن است.
5- تشابهات مبتنی بر واقیعت است: (الف) هر دو روایت بر آنند که سیل، داوری الهی بر گناه انسان بوده. (ب) به یک مرد هشدار داده شد و او به وسیلۀ یک کشتی از طوفان نجات یافت. (ج) هر دو گزارش به طور مشابه، دلایل فیزیکی را توصیف می کنند، گرچه توصیف کتاب مقدس فاجعه آمیزتر است. (د) هر دو، محلِ به خشکی نشستن را بر کوهی می دانند و از دو پرنده سخن می گویند که دومین پرنده باز نمی گردد. (ه) در هر دو، از پرستش مرد نجات یافته و برکت یافتن او سخن رفته است.
6- اما بین دو گزارش تفاوت های اخلاقی و روحانی و مهمی وجود دارد: (الف) انگارۀ خدا در دو گزارش بسیار متفاوت است – ادراکی شریف از خدایی عادل در برابر چند خداپرستی ابتدایی. (ب) تصور گناه متفاوت است. یهوه گناه را داوری می کند، اما این کار را از روی بوالهوسی انجام نمی دهند و عادلان را نیز در نظر می گیرد.
7- در پشت هر دو گزارش، واقعیت نهفته است. در کتاب مقدس این واقعیت با خویشتن داری و با محتوای اصیل الاهیاتی و اخلاقی ثبت شده، در حالی که در شرح بابلی تنها هسته ای از حقیقت حفظ شده که اسطوره و خرافات آن را در بر گرفته اند، و بیشتر محتوای اخلاقی آن حذف شده است. هیچ یک از گزارش ها، از دیگری مشتق نشده است.
برگرفته از کتاب راهنمای کتاب مقدس از انتشارات شورای کلیسایی 222
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |