نکات باستان شناختی در بارۀ سقوط نینوا در تأئید نبوت ناحوم نبی
نکات باستان شناختی در بارۀ سقوط نینوا در تأئید نبوت ناحوم نبی
سقوط نینوا
سقوط نینوا در سال 607 ق.م. یا احتمالاً 612 ق.م. اتفاق افتاد. در طی حدود 20 سال پس از پیشگویی ناحوم، لشگری از سپاهیان بابل و ماد، نینوا را به محاصرۀ خود در آورد. پس از 2 سال که از محاصرۀ شهر می گذشت. طغیان ناگهانی رودخانه، بخشی از دیوار شهر را خراب کرد. ناحوم قبلاً پیشگویی کرده بود که: «دروازه های نهر گشاده است» تا لشگر ویران گر داخل گردد (2: 6). بدین ترتیب این شکاف مدخلی شد تا مادیان و بابلیان به مقصود خود که همانا ویران کردن شهر بود، دست یابند. جهت اسبان، آواز تازیانه ها، صدای غرغر چرخ ها، جشن و غرش ارّابه ها، شمشیرهای براق، و فراوانی مقتولان و لاش ها از جنبه های دیگر این نبوت می باشند (2: 3-4 و 3: 1-7). تمامی این وقایعی را که ناحوم نبوت کرده بود، دقیقاً اتفاق افتاد و بدین ترتیب شهر خون ریز در بوتۀ فراموشی افتاد.
ویرانی این شهر به گونه ای بود که حتی جایگاه و محل شهر نیز از دیده ها محو گردید. زمانی که 2000 سال بعد گزنفون به همراه 100000 نفر از سپاهیانش از این محل می گذشت، چنین تصور کرد که تپه های موجود، خرابه های برخی از شهرهای پارتیان می باشند. اسکندر کبیر در نبرد معروف آربلا به سال 331 ق.م. که در نزدیکی منطقۀ شهر نینوا رخ داد، نمی دانست که در ادوار پیشین در این محل شهری وجود داشته است.
آثار و شواهد حاصل از کشفیات کامل خرابه های نینوا، شکوه و جلال امپراطوری آشوریان را آن چنان آشکار کرد که بسیاری از متألهین و منتقدین مخالف را که تصور می کردند اشارات موجود در کتاب مقدس و تواریخ گذشتگان افسانه ای بیش نیست، متقاعد ساخت که نه تنها چنین شهری وجود داشته، بلکه عظمت امپراتوری آشور چنان بود که هرگز چنین امپراتوری عظیمی وجود نداشته است. در سال 1820 میلادی یک انگلیسی به نام کلود جیمز ریچ، مدت 4 ماه به مطالعه و تهیۀ نقشۀ ساده ای از تپه های موجود در امتداد رود فرات منشعب از موصل پرداخت که به وسیلۀ آن محل احتمالی خرابه های نینوا را توضیح می داد. در سال 1845، لایارد جایگاه نینوا را به طور قطعی تعیین کرد و به همراه همکاران خود ویرانه های قصرهای باشکوه سلاطین امپراتوری آشور را کشف کرد که امروزه اسامی آن ها به کلمات آشنایی مبدل شده اند. با مطالعۀ صدها هزار از نوشتجات تاریخ آشور که توسط خود آن ها نوشته شده است، متوجه می شویم که تمامی اشارات کتاب مقدس در این زمینه به طرز قابل ملاحظه ای تأیید می شوند.
تپۀ اصلی و مهم این مجموعه، «کویونجیک» نام دارد. این تپه در شرق رود دجله و دقیقاً در امتداد شهر موصل کنونی قرار دارد. این تپه مساحتی در حدود 100 جریب را فرا می گیرد و به طور متوسط در حدود 30 متر ارتفاع دارد. این تپه بر ویرانه های سنحاریب و آشور بانیپال قرار دارد. سنحاریب پادشاهی بود که بر یهودا حمله کرد. قصر او بزرگ تر از سایر قصرهای سلاطین این امپراتوری بود. این قصر در سال های 1849 و 50 توسط لایارد کشف شد. مساحت این قصر معادل با مساحت ده ها ساختمان بزرگ امروزی بود.
شاید بتوان گفت که کتابخانۀ آشور بانیپال از نظر تعیین مبدأ تاریخی، مهم ترین اکتشاف باستان شناسی باشد. این کتابخانه در سال های 1852 الی 54 توسط لایارد، رسام و رالینسون در میان ویرانه های قصر سنحاریب پادشاه کشف شد. این کتابخانه در اصل مشتمل بر 100000 جلد کتاب بوده است. در حدود یک سوم این آثار، استخراج شده اند و در حال حاضر در موزۀ کشور انگلستان نگه داری می شوند. آشور بانیپال نیز همچون یک باستان شناس عمل نموده بود، چرا که کاتبانی داشت تا آثار کتابخانه های بابل باستان را که 200 سال پیش از ایام زمامداری او وجود داشتند، جستجو و نسخه برداری کنند. از این نظر، ما به او که در حفظ معارف ادبیات بابل باستان همت گماشته است، مدیون می باشیم.
برگرفته از کتاب راهنمای کتاب مقدس از انتشارات شورای کلیسایی 222
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |