نکاتی مهم در بارۀ کتاب جامعه در کتاب مقدس
نکاتی مهم در بارۀ کتاب جامعه در کتاب مقدس
پوچی و بطالت زندگی بشری
صرف نظر از امید قطعی حیات پس از مرگ
بر اساس نمونه های تجربی سلیمان
سلیمان نگارندۀ این کتاب است. او به خاطر حکمت، ثروت و فضایل ادیبانه اش شهرت بسیار داشت و نامدارترین و مقتدرترین پادشاه جهان در عصر خود بود.
باطل اباطیل: همه چیز باطل است
موضوع اصلی کتاب، در برگیرندۀ همین مسئله است. این کتاب قصد دارد تا پاسخی فلسفی به چگونگی زندگی بهتر در دنیایی که همه چیز آن باطل است، ارائه دهد. کتاب، شامل نکات بسیاری از حکمت متعالی و برتر می باشد. با این حال روند کلی کتاب، از افسردگی زایدالوصفی برخوردار است؛ بسیار متفاوت با کتاب مزامیر.
داود، پدر سلیمان در تلاش مستمر و شدید خود در استقرار حکومت اسرائیل، همواره آواز خود را بلند می کرد، وجد می نمود، به جهت شادی فریاد بر می آورد، سرود می خواند و خدا را حمد می کرد. سلیمان که در آرامی و امنیت، ثروت، احترام، شکوه، اقتدار و زندگی در تجملات افسانه ای بر تخت پدر خود داود، بیانگذار آن نشست، تنها کسی در سراسر چهان بود که دیگران او را خوشبخت می نامیدند. با این وجود، شعار همیشگی او این بود که همه چیز پوچ و باطل است. و کتاب جامعه که حاصل سال های پیری سلیمان به شمار می رود، ما را با این برداشت آشکار مواجه می سازد که سلیمان فرد خوشحالی نبود. در این کتاب واژۀ «بطالت» 37 بار یافت می شود.
ابدیت
واژۀ «ابدیت» (جامعه 3: 11) احتمالاً به موضوع کلیدی کتاب اشاره دارد؛ ابدیت در دل های مردمان. بشر در عمق طبیعت درونی اش مشتاق و آرزومند امور ابدی است. خدا از ابدیت چیز زیادی را آشکار نکرده بود.
در بخش های گوناگونی از عهد عتیق اشارات کوتاه و مختصری در مورد زندگی پس از مرگ دیده می شد و چنین به نظر می رسد که سلیمان نیز در این باره اعتقادات مبهم و نامعلومی داشته است. اما ظهور عیسی مسیح بود که حیات و بی فسادی را روشن گردانید (دوم تیموتائوس 1: 10). عیسی مسیح با برهان قیام خود از مردگان، جهانیان را از زندگی پس از مرگ مطمئن ساخت. و سلیمان که 1000 سال پیش از عیسی مسیح می زیست، احتمالاً نمی توانست آن اطمینان پس از مرگی را که عیسی به جهان ارزانی داشته، احساس کند.
اما سلیمان سعادت را در پرداختن به زندگی بشری می دید و این صرفاً یک هوس نبود، بلکه او قادر بود به هر آن چه دلش می خواست دست پیدا کند. او ظاهراً هدف اصلی خود را در این زندگی بر این نهاده بود که چگونه می تواند از اعمال خود مسرور باشد. این کتاب به عنوان تجربۀ نهایی سلیمان در برگیرندۀ این پیام کلی می باشد که همه چیز بطالت و مشقت است.
چنین کتابی چگونه می تواند کلام خدا باشد؟
پس چطور خدا اجازه داده که چنین عقیده ای در کلامش ثبت گردد؟ چنان نیست که تمام عقاید سلیمان بر اساس اندیشۀ الهی استوار باشند. اما پیغام کلی کتاب از جانب خداست. خداوند به سلیمان حکمت و فرصت بی نظیری عطا کرد تا تمام راه های زندگی زمینی را ملاحظه و جستجو کند و پس از تفحص و تجربۀ فراوان، سرانجام سلیمان کاملاً دریافت که بشر در زندگی خود از خوشبختی ناچیزی برخوردار است، لذا نهایتاً او در خود به اشتیاق زایدالوصفی نسبت به زندگی ابدی دست یافت. بدین ترتیب، کتاب جامعه به لحاظی عبارت است از تشنگی و فریاد بشریت برای یافتن یک نجات دهنده.
با ظهور عیسی مسیح این آروزی بشر صورت تحقق به خود پذیرفت. بطالت زندگی رخت بر بست. بطالت دیری نپایید و در عوض، خوشی و سلامتی و شادمانی پدیدار گردید. عیسی هرگز کلمۀ «بطالت» را بکار نبرد و به جای آن از خوشی خود حتی در سایۀ صلیب نیز بسیار سخن گفت. خوشی یکی از کلمات کلیدی عهد جدید می باشد. بشر در عیسی مسیح به آرزوی دیرینۀ خود مبنی بر حیات، پُری، برکت، خوشی و زندگی عالی دست یافت.
برگرفته از کتاب راهنمای کتاب مقدس از انتشارات شورای کلیسایی 222
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |