نوروز و ایرانیان (قسمت اول)، ما ایرانیان و مسیحیانِ ایرانی
نوروز و ایرانیان (قسمت اول)
نوروزِ ما ایرانیان و مسیحیانِ ایرانی
درمورد نوروز، نوشته ها و پژوهش ها فراوان است. اقوام و ملل مختلف، هر کدام به شکلی ، مبداء آن را به خود متصل می کنند تا هویت ملی خود را اثبات کنند.
سخن گفتن دربارۀ نوروز کمی دشوار است و به تکرار ختم می شود وتکرار هم ملال آور و خسته کننده است.
اگر نوروز را تعریف نماییم؛ به ناچار به این تکرار می رسیم ولی می بینیم این تکرارِ نوروز نه تنها خسته کننده نیست بلکه هیجان انگیز هم می باشد. محققی جامعه شناس دربارۀ نوروز می نویسد: «عقل تکرار را دوست ندارد ولی احساس تکرار را می پسندد. طبیعت تکرار را دوست دارد و نوروز سخنگوی همین طبیعت است و تکرارش را تداعی می کند.»
از طرفی فلسفۀ این تکرار باید برای ما مسیحیان قابل فهم باشد. چون هر هفته یا هر روز، کلام خدا را در زندگی معمولی خود، تکرار می کنیم و این تکرار نه تنها برای ما ملال انگیز نیست بلکه باعث بقا و زنده بودن ما می شود.
اگر کتاب مقدس را باز کنیم بدون شک، درفصل اول آن، نوروز را حس خواهیم کرد. در مقابل این فقر الاهیاتی ، این احساس در ما تداعی می شود که نخستین روز بهار، باید روز آفرینش جهان باشد. در آن جا نه به عنوان ایرانی بلکه به عنوان یک مسیحی، در وجودمان این حس وجود دارد که در الاهیات پیدایش، شروع آفرینش انسان، زن و زندگی، با خزان وسرما همراه نیست!
این تعربف سادۀ نوروز است. بیشتر از آن که از نوروز اطلاعات تاریخی داشته باشید، آن را حس می کنید و در آن سهمی دارید و به ناچار هر قومی از دیدگاه خاص خود، به آن نگاه می کند.
نوروز به تفاوت ها بیشتر از تشابه ها ارزش می نهد. نقطۀ ثقل این تفاوت ها، شباهتی به نام آیین نوروز ایجاد می کند که این رسوم، بسیاری از ملت ها را به هم مربوط می کند.
به موجب این ویژگی است که سازمان ملل هم قانع شده که نوروز تنها یک جشن ایرانی نیست بلکه نماد آن، پیام آور صلح و مهر و دوستی است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد در تاریخ سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۸۸ برابر با ۲۳ فوریه ۲۰۱۰ با تصویب قطعنامهای، روز ۲۱ مارس برابر با ۱ فروردین را در چارچوب مادۀ ۴۹ و تحت عنوان فرهنگ صلح، نوروز را به عنوان روز جهانی، به تصویب رسانیده و در تقویم خود جای داده است. طی این اقدام که برای نخستین بار در تاریخ این سازمان صورت گرفت، نوروز ایرانی بهعنوان یک مناسبت بینالمللی به رسمیت شناخته شد. در اطلاعیۀ دفتر روابط عمومی مجمع عمومی سازمان ملل آمده است که امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر در ایران، افغانستان، تاجیکستان، جمهوری آذربایجان و سایر کشورهای آسیای میانه و قفقاز، در منطقۀ بالکان، حوزۀ دریای سیاه و خاورمیانه، آغاز فصل بهار را با سنّت باستانی عید نوروز جشن می گیرند و این تأکیدی بر زندگی است، که در هماهنگی و تعادل با طبیعت می باشد. در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشنی با ریشۀ ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد، توصیف شدهاست و پیشتر در تاریخ ۸ مهر همین سال، عید نوروز به عنوان میراث فرهنگی و معنوی بشری، در سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی یونسکو، به ثبت رسیده بود. شاید هم بد نباشد که بدانید در روم باستان جشنِ نخستین روز سالِ نو را مانند نوروز در ماه مارس برگزار میکردند. اما متأسفانه در سال ۴۶ پیش از میلاد ژول سزار تصمیم گرفت که رومیان، اولِ سال را در اولِ ژانویه جشن بگیرند. در آن زمان اول ژانویه به خدایِ ژانوس اختصاص داشت. نام ژانویه نیز از نام این خدا گرفته شده است. این تقویم که به تقویم ژولیَن معروف شد تا پایان قرن شانزدهم میلادی در سراسر اروپا معمول بود. در سال ۱۵۷۹ گریگوری سیزدهم، پاپِ اعظمِ کلیسای کاتولیک رُم، از کریستوفر کلاویوس، ریاضیدانِ مسیحی آلمانی، خواست که گاهشماریِ تازهای را پایه ریزی و تنظیم کند. یکی از هدفهای پاپ از تنظیمِ تقویم تازه و معمول کردنِ آن در جهان مسیحی، ساده کردن تقویم جشنهای مذهبی بود. گریگوریِ سیزدهم آن گاهشماری را در ۲۴ فوریۀ ۱۵۸۲ در یک دستخطِ رسمیِ پاپی به کار بست و چند ماه بعد، بیشتر کشورهایِ کاتولیک آن را به کار بستند. آن تقویم، رفته رفته در کشورهای پروتستان نیز پذیرفته شد و به نام پاپ گریگوری به تقویم یا گاهشماریِ گریگوری شهرت یافت. این گاهنامۀ کلیسای کاتولیک است ولی گاهنامۀ نوروز ایرانی چیز دیگری رقم می زند که از دل آن عید پسح و رستاخیز مسیح خارج می گردد.
شاید تلقیِ بخشی از هم وطنان ما این است که امسال به دلیل فقدان زنان و جوانان و کودکانمان، که به دست حاکمان رژیم اسلامی در ایران به قتل رسیدند، نوروز نخواهیم داشت. ضمن احترام به تلقی این دسته از هم میهنان باید گفت نوروز هیچ گاه متوقف نمی شود و اصولاً نوروز خود رو نیست که بتوان آن را در عصری بایکوت کرد . اساساً باید دید نوروز چه چیزیست ویا چه چیزی نیست.
نوروز تنها یک جشن شادی و عیش و نوش نیست بلکه زمان دید و بازدید با محرومان و همدردی با مظلومان و فرودستان می باشد. نوروز یک لحظه از زمان بی دردی نیست یا به عبارت ساده تر درد بی دردی نیست.
نوروز تنها جشن و پایکوبی برای پیروز شدن نیست بلکه جشن وسرور برای نتایج پیروزی است! مانندجشن عید رستاخیز که مسیح جاودانه بر مرگ پیروز گردید.
عید نوروز تنها عید زیبایی طبیعت نیست بلکه یاد آور حضور فعال خداوندمان عیسی مسیح در این طبیعت است.
نوروز یک جشن تحمیلی سیاسی نیست که حاکمیت زور و زر و تزویر برای بقای خود بخواهد آن را به ملتش تحمیل کند بلکه عاملی است در مقابل تهاجم بیگانه که مقاومت را ترویج می کند. همان طور که در مقابل حملۀ اسکندر ایستاد. همچنان که در مقابل یورش تازیان قد علم نمود، امروز هم نوروز می تواند وارثان تازی را از میهن مان ایران خارج کند.
نوروز جشن موبدان و روحانیون نیست که برای برگزاری آن باید از آن ها اجازه گرفت. نوروز جشن فرودستان و رعیت ها و دل شکسته گان تاریخ و سوته دلان جامعه است.
نوروز جشن شاهان ستم گر نیست که با روایت های کاذب تاریخی، مبداء و ریشۀ نوروز را به خود نسبت می دهند.
به عنوان یک واقعیت تاریخی ، اسلام بعد از ورود به ایران، همواره با جلوه های برگزاری آن مشکل داشته و با آن مبارزه کرده و در این امر بدعت های ناشناخته ای به آن اضافه کرده که در پژوهش و بررسی خود به آن ها اشاره خواهیم نمود.
خلاصه این که نوروز به وحدت و یک پارچگی سرزمین مان کمک کرده و هویت تاریخی ما را به هویت ملی تبدیل نموده!
نوشتۀ پژوهشگر مسیحی: استاد علی خیراندیش
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |