نحوۀ ادارۀ کلیسا
نحوۀ ادارۀ کلیسا
آیات اصلی
اعمال ۶: ۱-۶ – رسولان و شماسان اولیه.
اول قرنتیان ۱۲: ۲۸ – خدمات در کلیسا: و خدا قرار داد… اول رسولان، دوم انبیا، سوم معلمان، بعد…. و اعانات و تدابیر.
افسسیان ۲: ۲۰ – بر بنیاد رسولان و انبیا بنا شدهاید که خود عیسی مسیح سنگ زاویه است.
افسسیان ۴: ۱۱-۱۳ – و مسیح به کلیسا بخشید رسولان… انبیا… مبشرین… شبانان و معلمان را.
اول تیموتائوس ۳: ۱-۱۳ – ویژگیهای اسقفان و شماسان.
اول تیموتائوس ۵: ۱۷-۲۰ – خدمت، اجرت و توبیخ کشیشان.
تیطس ۱: ۵-۹ – ویژگیهای کشیشان و اسقفان.
کلیسا
واژۀ کلیسا در یونانی به معنی «جمع» یا «گردهم آیی» اشخاصی است که برای هدفی خاص «فرا خوانده» شدهاند. کلیسای مسیح توسط خدا «فرا خوانده» شده تا قوم او باشد (اول پطرس ۲: ۹-۱۰). واژۀ «کلیسا» میتواند به گردهم آیی ایمانداران در محلی خاص بکار رود و نیز میتواند به کل جماعت ایمانداران در سراسر جهان اطلاق شود. هر جا که سه یا چهار ایماندار گرد هم آیند، آنجا کلیسایی محلی محسوب میشود. تمامی ایمانداران جهان همراه با یکدیگر کلیسای جهانی و روحانی را تشکیل میدهند. تمام کسانی که اعتراف میکنند که به عیسی ایمان دارند و در نام او تعمید گرفته اند، عضو یک کلیسا میشوند (اول قرنتیان ۱۲: ۱۳)؛ اما تنها خدا میتواند بداند که چه کسانی حقیقتا ایمان دارند (متی ۱۳: ۲۴-۳۰، ۳۶-۴۳).
کلیسا بر بنیادی که به دست رسولان و انبیا نهاده شده است و عیسی مسیح سنگ زاویه آن است، بنا شده است (متی ۱۶: ۱۸؛ اول قرنتیان ۳: ۱۱؛ افسسیان ۲: ۱۹-۲۲؛ اول پطرس ۲: ۴-۸). کلیسا توسط روحالقدس تاسیس شده است (اعمال ۲: ۱-۴، ۳۶-۴۱). روحالقدس در کلیسا ساکن است و کلیسا هیکل خدا میباشد (اول قرنتیان ۳: ۱۶؛ افسسیان ۲: ۲۲). کلیسا «عروس عیسی» نیز خوانده شده است (دوم قرنتیان ۱۱: ۲؛ افسسیان ۵: ۲۲-۲۳؛ مکاشفه ۱۹: ۷). کلیسا همچنین «بدن مسیح» خوانده شده است (رومیان ۱۲: ۴-۵؛ اول قرنتیان ۱۲: ۲۷) که عیسی مسیح سر آن است (افسسیان ۴: ۱۵-۱۶، ۵: ۲۳؛ کولسیان ۱: ۱۸).
رهبران را مسیح به کلیسا میبخشد، یعنی رسولان، انبیا و مبشرین، شبانان و معلمان را (افسسیان ۴: ۱۱). خدا خادمان بسیاری در کلیسا مقرر کرده (اول قرنتیان ۱۲: ۲۸) و روحالقدس عطایای خاص و قدرت لازم را میبخشد تا خادمان و ایمانداران قادر باشند کاری را که به آنان سپرده شده، انجام دهند (اول قرنتیان ۱۲: ۷-۱۱).
در کتاب مقدس مطالبی دربارۀ شماسان، کشیشان، اسقفان و شوراهای کلیسایی نوشته شده است. چگونه تمامی این رهبران و گروهها با یکدیگر کار و خدمت کرده اند؟ چگونه کلیسا تا کنون اداره شده است؟
رهبری کلیسا در کتاب مقدس
در افسسیان ۴: ۱۱ پولس رسول در مورد انواع رهبران سخن میگوید که در میان آنها، رسولان رتبه نخست را دارند. واژۀ «رسول» در زبان یونانی به معنی «کسی است که فرستاده شده». دوازده رسول نخستین را عیسی شخصا برگزید (مرقس ۳: ۱۳-۱۹). آنان نقشی منحصر به فرد داشتند و شاهد خدمت، مرگ، قیام و صعود عیسی بودند (اعمال ۱: ۲۱-۲۲). پولس خود را بر این اساس رسول میداند که مسیح قیام کرده را دیده است (اول قرنتیان ۹: ۱-۲، ۱۵: ۵-۱۱). این رسولان اغلب از مکانی به مکانی دیگر میرفتند و کلیساهای جدیدی را بنا مینهادند. آنان تعالیمی را که اکنون در عهد جدید به دست ما رسیده است، به کلیساها میدادند و در امور روحانی بالاترین اقتدار را داشتند. با وجود این، کتاب مقدس اشخاصی چون برنابا (اول قرنتیان ۹: ۵-۶)، یعقوب برادر عیسی (غلاطیان ۱: ۱۹)، سیلاس و تیموتائوس (اول تسالونیکیان ۱: ۱، ۲: ۶-۷)، و نیز چند شخص دیگر را رسول میخواند (رومیان ۱۶: ۷، مکاشفه ۲: ۲).
در افسسیان ۴: ۱۱، در فهرستی که پولس از انواع رهبران ارائه میدهد، انبیا در مرتبه بعدی قرار گرفتهاند. همانند انبیای عهد عتیق، خدا به آنان پیام میداد؛ ایشان این پیام را مستقیما از خدا میگرفتند (اول قرنتیان ۱۴: ۳۰). پیام ایشان کلامی بود تشویق آمیز، تقویت کننده و تسلی بخش (اعمال ۱۵: ۳۲؛ اول قرنتیان ۱۴: ۳، ۳۱). گاه نیز پیامشان، پیشگویی آینده بود (اعمال ۱۵: ۲۸، ۲۱: ۱۰-۱۱). در اول قرنتیان ۱۲: ۸-۱۰، نبوت به عنوان یکی از عطایای روحالقدس برای ایمانداران ذکر شده است. پولس رسول تعلیم میدهد که جماعت ایمانداران باید درستی پیام انبیا را بیازمایند (اول قرنتیان ۱۴: ۲۹-۳۳). در کلیسای اولیه تعداد این گونه انبیا فراوان بود؛ در میان ایشان هم زن دیده میشد و هم مرد (اعمال ۱۱: ۲۷-۲۸، ۱۳: ۱، ۱۵: ۳۲، ۲۱: ۹-۱۰؛ اول قرنتیان ۱۱: ۴-۵؛ اول تیموتائوس ۴: ۱۴).
در فهرست پولس در افسسیان ۴: ۱۱، مبشرین در رتبه سوم قرار گرفتهاند. مبشر یعنی «کسی که خبر خوش را میگوید». فیلیپس، که جزو هفت شماس نخستین بود، مبشر نیز خوانده شده است (اعمال ۲۱: ۸). او خصوصا این قابلیت را داشت که انجیل یا خبر خوش را در مکانهای جدید و برای مردمان جدید بیان کند (اعمال ۸: ۵-۸، ۸: ۲۶-۴۰). تیموتائوس نیز اگر چه «رسول» خوانده شده است، اما به او گفته شده که عمل مبشر را به جا آورد (دوم تیموتائوس ۴: ۵).
«شبانان» و «معلمان» در آخر فهرست پولس ذکر شده اند؛ آنان رهبرانی بودند که کار شبانی، مشاوره، موعظه و تعلیم را در کلیسا انجام میدادند.
کلیسا از همان ابتدا میسیونرهایی را به اطراف و اکناف میفرستاد (اعمال ۱۳: ۱-۳، ۱۵: ۲۲، ۳۲، ۱۸: ۲۷). از آنجا که واژۀ «رسول» به معنی «کسی که فرستاده شده» میباشد، برخی مسیحیان معتقدند که میسیونرهای دورههای معاصر، رسول هستند، خصوصا کسانی که کلیساهای جدید تاسیس میکنند. عدهای دیگر از میسیونرها بیشتر خدمت بشارت یا تعلیم دارند؛ شاید هم بتوان گفت که مسیونرها کلا طبقه دیگری از خدمات رهبری را تشکیل میدهند (به مقالۀ عمومی: «هدف کلیسا» مراجعه شود).
واژۀ «کشیش» یا «شیخ» نخستین بار در مورد رهبران کلیسای اورشلیم بکار رفته است (اعمال ۱۱: ۳۰). وظیفه ایشان اداره و رهبری یک کلیسای محلی بود. پولس و برنابا، در پایان نخستین سفر بشارتی شان، در کلیساهایی که قبلا تاسیس کرده بودند، کشیشانی گماردند (اعمال ۱۴: ۲۳). در اورشلیم رسولان همراه با مشایخ خدمت میکردند؛ هم پطرس و هم یوحنا خود را پیر یا شیخ مینامند (اول پطرس ۵: ۱؛ دوم و سوم یوحنا). بنابراین، واژۀ «کشیش» یا «شیخ» به این معنی نیست که اینان در کلیسا عهده دار خدمت دیگری نیستند. مشایخ باید در زمینههایی چون حل و فصل مسائل کلیسا (اول تیموتائوس ۵: ۱۷)، شبانی و محافظت از آن (اعمال ۲۰: ۲۸-۳۱؛ اول پطرس ۵: ۱-۴)، تدهین بیماران با روغن (یعقوب ۵: ۱۴) خدمت کنند. برخی دیگر نیز باید به کار تعلیم و موعظه میپرداختند (اول تیموتائوس ۵: ۱۷).
«اسقف» واژهای است که پولس رسول در نامههای آخر خود به کار میگیرد. این واژه به معنی «ناظر» است. پولس در کلیسای فیلیپی به اسقفان اشاره میکند (فیلیپیان ۱: ۱) و در اول تیموتائوس باب سوم و تیطس باب اول ویژگیهای اسقفان را برمی شمارد.
برخی علمای مسیحی نظرشان این است که واژههای شیخ، کشیش، و اسقف، به خدمت واحدی اشاره میکنند. آنان معتقدند که واژۀ «شیخ» به مقام و واژۀ «اسقف» به خدمت یا کاری که توسط آن مقام انجام میشود، اشاره دارد. آنان به اعمال ۲۰: ۱۷، ۲۸ استناد میکنند که در آنجا پولس با گروهی از مشایخ سخن میگوید و ایشان را اسقف خطاب میکند. در اول پطرس ۵: ۱-۲ نیز پطرس از مشایخ میخواهد تا خدمت نظارت یا اسقفی را انجام دهند.
گروهی از علمای مسیحی نیز بر این عقیدهاند که مشایخ و اسقفان از همان ابتدا خدماتی متفاوت در کلیسا داشتند. آنان به دو فهرست مجزای ویژه گیها اشاره میکنند که در باب اول تیطس دیده میشود که فهرست کوتاهتر در مورد مشایخ یا کشیشان و فهرست بلندتر در مورد اسقفان است و در ابتدای هر فهرست نیز واژۀ بی ملامت قرار دارد (به تیطس ۱: ۵-۹ مراجعه کنید). آنان همچنین به دو قسمت مجزا در مورد اسقفان و کشیشان در اول تیموتائوس ۳: ۱-۷ و ۵: ۱۷-۲۰ استناد میکنند. از این قسمتها چنین معلوم میشود که فقط برخی از کشیشان تعلیم میدادند (اول تیموتائوس ۵: ۱۷). اما فرض بر این است که همه اسقفان باید راغب به تعلیم باشند (اول تیموتائوس ۳: ۲). این علما بر این عقیدهاند که تمام اسقفان کشیش بودند، اما تمام کشیشان اسقف نبودند. به عبارت دیگر، برخی از کشیشان به مقام اسقفی رسیده بودند، و سایر کشیشان معاونان اسقف بودند.
در کلیسا «شماسان» نیز وجود داشتند (اول تیموتائوس ۳: ۸). در اعمال ۶: ۱-۶ به نخستین شماسان اشاره شده است. واژۀ شماس به معنی «کسی که خدمت میکند» میباشد. شماسان انتخاب میشدند تا به مسائل روزمره و دنیایی کلیسا رسیدگی کنند و از فقیران و بیماران دستگیری کنند. پولس رسول در اول تیموتائوس ۳: ۸-۱۳، ویژگیهای شماسان را برمی شمارد. اگر چه شماسان بیشتر کارهای عادی و روزمره کلیسا را انجام میدادند، اما در ملاک انتخاب آنان، برخورداری از حکمت و پر بودن از روحالقدس بود (اعمال ۶: ۳). برای مثال، استیفان (اعمال ۶: ۵، ۸-۱۰) و فیلیپس (اعمال ۵: ۶، ۸: ۴-۸) هر دو شماسانی بودند که خدامات روحانی بزرگی را نیز بر دوش داشتند.
ما باید این موضوع را به یاد داشته باشیم که اگر چه به رهبران کلیسا به شکل خاص اقتدار و مسئولیت داده شده است، اما همه اعضای کلیسا باید پیوسته در مورد مسیح به دیگران شهادت دهند و در خدمت خدا به خادمین کمک کنند.
ادارۀ کلیسا
در طول تاریخ کلیسا، چهار شیوه عمده برای اداره کلیسا وجود داشته است. تفاوت این شیوهها در این است که عملا چه کسی در مصدر امور قرار دارد. بالاترین مرجع تصمیم گیری در کلیسا میتواند: ۱) اسقفی باشد که بر تعدادی کلیسای محلی نظارت دارد؛ ۲) گروهی از مشایخ باشند که بر کلیسایی محلی یا مجموعهای از کلیساها نظارت دارند؛ ۳) شبانی باشد که رهبری کلیسای محلی خود را در دست دارد؛ ۴) کل جماعت ایمانداران یک کلیسا باشند که خودشان بر امور کلیسایشان نظارت داشته، آن را نیز اداره میکنند. هر چهار شیوه اداره کلیسا بر اساس آیات خاصی از کتاب مقدس شکل گرفتهاند. و میتوان گفت که هر یک از الگویی خاص که در کتاب مقدس وجود دارد، پیروی میکنند.
مسیحیانی که متعلق به کلیساهایی هستند که در آنها بالاترین مرجع قدرت اسقف است، ادعا میکنند که ادامه دهنده نظامی هستند که از دوران رسولان وجود داشته است. رسولان وظیفه نظارت بر کلیساهای متعدد و نیز کشیشان و مشایخشان را بر عهده داشتند (اعمال ۸: ۱۴-۱۷، ۱۴: ۲۳)، و حتی در صورت لزوم بر کلیساها «حکم کرده»، «داوری نموده»، و اقتدار و مرجعیت خود را بر آنها اِعمال میکردند (اول قرنتیان ۵: ۳، ۹: ۱-۲؛ دوم قرنتیان ۱۰: ۱-۱۱؛ دوم تسالونیکیان ۳: ۱۴؛ تیطس ۱: ۵). این مسیحیان به نقش تیموتائوس و تیطس در کلیسا اشاره میکنند که همانند نقش اسقف بود. ایشان توسط پولس رسول انتخاب شده بودند تا بر کلیساهای افسس و کرت، نظارت و رهبری داشته باشند (اول تیموتائوس ۱: ۳؛ ۵: ۱۹-۲۲؛ تیطس ۱: ۵، ۳: ۱۰). آنان همچنین به اهمیت شوراهای کلیسایی در اورشلیم اشاره میکنند (اعمال بابهای ۱۱ و ۱۵)، که در آنها پطرس و یعقوب نقش رهبری کننده داشتند و احکامی صادر میکردند. تحت حاکمیت اسقفان، کلیساهای محلی از شبانان، مشایخ و شماسان برخوردار بودند، اما قدرت اصلی در دست اسقف بود.
مسیحیانی که متعلق به کلیساهایی هستند که در آنها قدرت در دست گروهی از رهبران محلی است، بر این عقیدهاند که رسولان فقط برای قرن اول در کلیسا مقرر شده بودند؛ از نظر ایشان، نظام رهبری مشایخ، شیوۀ ثابت ادارۀ امور کلیسا است (اعمال ۱۴: ۲۳؛ تیطس ۱: ۵). از دیدگاه ایشان، واژههای «شیخ» و «اسقف» به منصب واحدی اشاره دارند. در این کلیساها، برخی مشایخ وظیفه رهبری را دارند و برخی دیگر، وظیفه تعلیم دادن را (اول تیموتائوس ۵: ۱۷). از نظر ایشان، گروهی از شماسان نیز میتوانند وجود داشته باشند. بسیاری از این کلیساها، بخشی از ساختار سازمانی هستند که در آن گروهی بزرگتر از مشایخ، بر تعدادی از کلیساها نظارت دارند یا اینکه مشایخ کلیساهای متعدد با یکدیگر جمع میشوند و در مورد مسائلی که میتواند بر کل کلیساهایشان تاثیر گذار باشد، تصمیم گیری مینمایند.
در شیوۀ سوم رهبری کلیسا، اداره امور در دست یک کشیش یا شبان است. این کلیساها بر استقلال و خود مختاری کلیسای محلی تاکید میکنند و اعتقا ندارند که لازم است کسی خارج از کلیسای محلی شان، بر امور آن نظارت داشته باشد. اگر چه این کلیساها ممکن است دارای گروهی از مشایخ و شماسان باشند که در اداره امور کلیسا به شبان کمک کنند، اما در نهایت شبان در راس امور قرار دارد. این کلیساها به نمونه پولس اشاره میکنند که در طی سفر بشارتی خود، مدتی در کلیسایی توقف میکرد و گاه چند سال در آنجا موعظه کرده و تعلیم میداد. در این مدت، وی در آن کلیسای محلی از اقتدار کامل برخوردار بود. پولس بارها در کلیساهای مختلف مدتی را بسر میبرد (اعمال ۱۸: ۱۱، ۱۹: ۱۰، ۱: ۳، ۴: ۱۱-۱۴).
در شکل چهارم رهبری کلیسا، اداره امور کلیسا در دست تمامی اعضای کلیسا قرار دارد. اگر چه این گروه چهارم در مستقل بودن کلیسای محلی با گروه سوم هم نظرند، اما از این نظر با گروه سوم اختلاف نظر دارند که معتقدند یک فرد نباید بر دیگر ایمانداران ریاست کند. مسیحیانی که چنین دیدگاهی دارند به این موضوع اشاره میکنند که فقط عیسی «سر» کلیسا است (کولسیان ۱: ۱۸)، و نیز اینکه عیسی به ما حکم کرده که کسی را «پیشوا»، «پدر»، یا «معلم» نخوانیم (متی ۲۳: ۸-۱۰). همه مسیحیان باید «کاهن» انگاشته شوند (اول پطرس ۲: ۹؛ مکاشفه ۵: ۱۰). این مسیحیان همچنین به آیاتی اشاره میکنند که تمامی کلیسا در امر انتخاب رهبران (اعمال ۶: ۳)، تعلیم (اول قرنتیان ۱۴: ۲۶) و تادیب و تنبیه خاطیان نقش دارند (متی ۱۸: ۱۶؛ اول قرنتیان ۵: ۴-۵؛ دوم قرنتیان ۲: ۶). بنابراین، این کلیساها جلسات عمومی دارند که در آنها همه اعضا در مورد موضوعات مهم، رای میدهند. این کلیساها ممکن است شبانی داشته باشند که در اکثر اوقات، عهده دار تعلیم و موعظه میباشد، اما در مورد کل امور کلیسا، اقتدار در دست او نیست. برخی از این کلیساها هیات رهبری خاصی ندارند، اما وظیفه موعظه و تعلیم را در بین برخی اعضای کلیسا که میتوانند این وظایف را انجام دهند، تقسیم میکنند.
انتخاب رهبران
ویژگیهای اسقفان، کشیشان و شماسان در اول تیموتائوس ۳: ۱-۱۳، تیطس ۱: ۵-۹، و اعمال ۶: ۱-۶ بیان شده است؛ بنابراین دیگر در اینجا به این ویژگیها نمیپردازیم. برای بررسی بیشتر این ویژگیها به تفاسیر مربوط به این آیات مراجعه کنید. اما در اینجا نکاتی چند در مورد موضوع چگونگی انتخاب رهبران ذکر میکنیم.
در زمان رسولان مسیح، در کلیساهای تازه تاسیس، رهبران توسط خود رسولان (اعمال ۱۴: ۲۳) و یا توسط همکاران ایشان همچون تیموتائوس و تیطس منصوب میشدند. شماسانی که در اعمال ۶: ۱-۶ به آنها اشاره شده است، توسط مردم انتخاب شدند، پولس و برنابا نیز توسط روحالقدس و به واسطه نبوت انبیا برگزیده شدند (اعمال ۱۳: ۱-۳). در یک مورد نیز، برای یافتن جایگزین به جهت یهودای خیانتکار، کلیسا به قرعه متوسل شد (اعمال ۱: ۲۳-۲۶). کلیسای اولیه اغلب برای انتخاب اشخاص برای خدمات و سمتهای مختلف، روزه میگرفت و دعا میکرد، سپس بر کسانی که انتخاب شده بودند، دست میگذاشتند (اعمال ۶:۶، ۱۳: ۱-۳، ۱۴: ۲۳، اول تیموتائوس ۴: ۱۴، ۵:۲۲). اغلب، پیش از این دست گذاری افراد برای خدمت، نبوت نیز میشد (اعمال ۱۳: ۱-۳؛ اول تیموتائوس ۱: ۱۸، ۴: ۱۴).
پس از رحلت رسولان مسیح، کلیساهای مختلف از سنن مختلفی پیروی کردند. در کلیساهایی که تحت نظارت اسقفان بودند، برای اینکه شخصی جزو رهبران کلیسا شود، پشت سر گذاشتن یک دورۀ تعلیم و مطالعه ضرورت داشت. در این کلیساها، تنها اسقفان میتوانستند رهبران جدید را منصوب کنند و ایشان این کار را با دعا و نهادن دستها انجام میدادند.
کلیساهایی که توسط گروهی از مشایخ یا کشیشان اداره میشدند، اغلب به اعضای کلیسا اجازه میدادند تا در انتخاب رهبران به جهت خدمت، نقشی داشته باشند، اما باز هم این مشایخ و کشیشان بودند که میتوانستند این اشخاص را به جهت خدمت منصوب کنند؛ ایشان این کار را با دعا و نهادن دستها انجام میدادند.
کلیساهایی که توسط یک شبان اداره میشدند، ااغلب توسط همان شبان تاسیس شده بودند. معمولا چنین شبانی قبلا تعلیمات لازم را گذرانده و در جایی دیگر به خدمت منصوب شده بود. چنین شبانانی خودشان اشخاصی را برای معاونت انتخاب میکردند، یا هنگامی که باید آن کلیسا را ترک میکردند، خودشان جانشین خود را تعیین میکردند؛ اما معمولا از جماعت نیز در این موارد نظر خواهی میشد.
کلیساهایی که توسط اعضا اداره میشد، معمولا برای تعلیم و موعظه صاحب یک شبان بودند، اما این شخص در جلسه عمومی اعضا و توسط رای ایشان برگزیده میشد. اگر خدمت چنین شخصی رضایت بخش نبود، خود جماعت میتوانست او را برکنار سازد. با وجود این، این کلیساها صاحب رهبرانی ویژه نبودند، بلکه اعضایی عادی که اعضای کلیسا ایشان را انتخاب کرده بودند، بر برخی از مسائل کلیسایی نظارت میکردند.
خلاصه
کتاب مقدس در مورد بهترین روش اداره کلیسا، به روشنی نظر نمیدهد. اگر نظری روشن و مشخص در کتاب مقدس وجود داشت، این اشکال مختلف پدید نمیآمدند. شاید بتوان گفت که هر چهار شیوه اداره کلیسا که در سطور فوق به آنها اشاره شد، شیوههایی مناسبند و مسیحیان صرفا باید ببینند که با توجه به شرایط خاص ایشان، کدام شیوه برایشان مناسب تر است.
با وجود این، دیدگاه ما در مورد نحوه اداره کلیسا هر چه باشد، نباید خواهر و برادر خود را به خاطر اینکه در این مورد دیدگاهی متفاوت دارد، محکوم کنیم. بگذاریم هر کلیسا به شیوه خاص خودش اداره شود، اما علیرغم این موضوع، مشارکت و همکاری بین ایشان ادامه داشته باشد.
کتاب مقدس به روشنی تعلیم میدهد که در همۀ شیوههای رهبری، وظیفه اعضا این است که به رهبران خود احترام بگذارند (اول تسالونیکیان ۵: ۱۲)، و از ایشان اطاعت کنند (اول پطرس ۵: ۵؛ عبرانیان ۱۳: ۱۷). تعلیم رهبران باید آزموده شده، تحت بررسی قرار گیرد (اعمال ۱۱: ۱۷؛ اول قرنتیان ۱۴: ۲۹؛ اول یوحنا ۴: ۱؛ مکاشفه ۲: ۲). اما هر اتهامی که علیه یک رهبر مطرح شود، تنها هنگامی باید پذیرفته شود که توسط دو یا سه شاهد مطرح گردد (اول تیموتائوس ۵: ۱۹). و بالاخره، وظیفه اعضای کلیسا این است که در صورت امکان، رهبران خود را از نظر مادی نیز حمایت کنند (متی ۱۰: ۹-۱۳؛ اول قرنتیان ۹: ۳-۱۱؛ اول تیموتائوس ۵: ۱۷-۱۸).
برگرفته از وب سایت: www.razgah.com
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |