مکاشفه فصل ۱۵و۱۶: هفت بلای آخر
مکاشفه فصل ۱۵و۱۶: هفت بلای آخر
بلایای عظیم تاریخ بشر هشداری هستند از مصیبت های کامل و نهایی که بر افرادی نازل می شوند که نمی خواهند بشنوند. بلایایی که یوحنا در این جا توصیف می کتد، به روشنی یادآور بلایایی هستتد که در زمان خروج بر مصر نازل شدند. ولی پیش از آن، شاهد شادی و امنیت قوم خدا هستیم. قوم خدا در معرض این مصیبت های وحشت آور نهایی که مستقیماً برای شریران فرستاده می شوند (۱۶: ۲، ۹، ۱۱)، قرار نمی گیرند. در مکاشفه بارها آسمان به عنوان مکان سرود خواندن نشان داده شده است- نه سرود خوانی بی پایان و ماتم زده بر حسب وظیفه، بلکه سرودهای خود جوش. در آسمان زندگی آن قدر خوب است و مردم چنان خوشحال و آسوده خاطر هستند که نمی توانند از سرود خواندن اجتناب ورزند. ستایش به طور طبیعی می جوشد.
سرود موسی (۱۵: ۳): شادی عظیم پس از عبور از دریای سرخ (خروج فصل ۱۵). هر دو سرود، سرودهای نجات و آزادی هستند.
۱۶: ۱۲، رود فرات، دنیای متمدن را از قبایل بربر آن سوی رود، جدا می کرد.
حارمجدون (آیۀ ۱۶): تپۀ مجدو، قلعۀ معروف در حاشیۀ دشت یزرعیل که از گذرگاهی که از رشته کوه کرمل می گذشت، محافظت می کرد. این نام که صحنۀ جنگ های بسیاری بوده، اکنون بر خودِ جنگ نهاده می شود.
شهر بزرگ…بابل بزرگ (آیۀ ۱۹)، به شرح مربوط به فصل ۱۷ مراجعه کنید.
برگرفته از کتاب راهنمای کتاب مقدس از انتشارات شورای کلیسایی 222
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |