کتاب مقدس

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود! نگاهی به داستان آفرینش در کتاب پیدایش

رای بدهید

سوال این است که آیا می توان روایت و داستان آفرینش را بصورت تحت اللفظی تعبیر نمود و یا این داستان هدفی دیگر دارد و بعنوان ادبیات دینی با استفاده از سمبلها و زبان نگارشی و تشبیهات و اساطیر عصر خود سعی در بیان این حقیقت دارد که این جهان و انسان توسط خدایی واحد و نیکو خلق گردیده است که هدفمند است و نه از سر تصادف.

 

 

همواره سوالات بسیاری در باره منشا حیات و اینکه …
از کجا آمده ام؟ ‏آمدنم بهر چه بود؟                     به کجا میروم؟ ‏آخر ننمایی وطنم.

در طول تاریخ بشر مطرح بوده است و پاسخهای بسیاری به این پرسش بنیادی ارائه شده است. عموما ادیان و جهان بینی های دینی و بطور خاص ادیان ابراهیمی و باز بطور خاص تر ایمان برخاسته از کتاب مقدس سرمنشا حیات را در خدایی با محبت تصویر می نماید که محض محبت و فیض و پری خود دست به آفرینش هستی و در راس آن انسان زده است. انسانی که به شباهت این خدا توسط او خلق گردید تا با او مشارکت داشته باشد و کارگزار خدا بر سایر موجودات و جهان هستی باشد و نقش مباشر امین خدا را بر زمین بازی کرده و بر این جهان با خصوصیاتی خدا گونه سلطنت نماید و از حضور نزدیک و ژرف خدا لذت ببرد. پیدایش بابهای ۱ و ۲ و ۳ به وضوح به آفرینش انسان توسط خدایی نیکو اشاره می کند . خدایی که روح خود را در انسان دمیده و او را به شباهت خویش از نیستی به هستی خلق می کند.

سوال این است که آیا می توان روایت و داستان آفرینش را بصورت تحت اللفظی تعبیر نمود و یا این داستان هدفی دیگر دارد و بعنوان ادبیات دینی با استفاده از سمبلها و زبان نگارشی و تشبیهات و اساطیر عصر خود سعی در بیان این حقیقت دارد که این جهان و انسان توسط خدایی واحد و نیکو خلق گردیده است که هدفمند است و نه از سر تصادف و یا بازیگوشی و یا رقابت خدایان(چنانکه در برخی افسانه های بابلی در رابطه با خدایان بازیگوش و لاابالی که از سر تصادف و خیره سری انسان را ‏افریدند)خلق شده است.

آیا می توان از کتاب پیدایش به رمز و راز چگونگی این خلقت دست یافت؟ آیا می توان به سلسله مراتب و فرایند پیدایش جهان و انسان با استفاده از زبان ارائه شده در روایت پیدایش در کتاب مقدس پی برد؟ ‏آیا یافته ها و یا تنها نظریات علمی در رابطه با انسان و موجودات و پیدایی حیات دلیلی بر رد باور دینی و انکار وجود هوشمندانه خداست؟ ‏آیا می توان به تنها تئوری های ثابت نشده علمی بعنوان محکی مطلق برای رد نظریه پیدایش اعتماد کرد؟ اینها همه سوالاتی است که امروزه بسیاری از دانشمندان در شاخه های فیزیک و بیولوژی و زیست شناسی و شاخه های علوم انسانی نظیر الهیات و فلسفه را به خود مشغول کرده است و بازار داغی را در مباحثه و رد ‏آرا یکدیگر برانگیخته است.

چارلز داروین با طرح نظریه تکامل موجودات در قرن نوزدهم وبعد از ‏‏آن تا به امروز باعث بوجود ‏آمدن انقلابی در طرز تفکر انسان جدید و بسیاری از شاخه های علوم گردید و در رابطه با دین و دینداری نیز یکی از دلایلی که جهان مدرن را در حرکت نزولی به سوی الحاد شتابانید نظریه تکامل و برداشتی که از این نظریه گردید بود. این جنگ هنوز نیز ادامه دارد در حالیکه بسیاری از دینداران محافظه کار با تکیه بر تفسیر تحت اللفظی از متن پیدایش و نیز برخی دیگر از متون کتاب مقدس نظریه تکامل را بالکل ردیه ای بر باور به خدا و خالق هوشمند می پندارند و حال آنکه مسیحیان معتقد بسیار دیگری نیز این نظریه را در تضاد با خداباوری نمی بینند و نگرش تفسیری و انتظاری که از متون مقدس خود دارند ‏انها را به این تناقض میان تکامل و وجود خالقی در پس پرده نمی رساند.

نکته مهم این است که بدانیم:
۱-فرضیه تکامل تنها یک فرضیه است که بسیار رایج گشته و مقبولیت فراوانی در مجامع علمی یافته است و در حال حاضر شاید بسیاری از زیست شناسان و فیزیک دانان این فرضیه را بهترین تعبیر و پاسخ ممکن در حال حاضر به معمای پیدایش بشر و حیات می بینند ولی هرگز این نظریه بعنوان اصل مطلق علمی پذیرفته نشده است و بحث های زیادی در چگونگی ‏آن و رد و قبول ‏آن وجود دارد و تمامی پیش فرضهایی که در باره هر فرضیه علمی دیگری مطرح است در این باره نیز صدق می کند.

۲-تعبیرو تفسیر تحت اللفظی از متون کتاب مقدس و خصوصا پیدایش تنها تعبیر مسیحی صائب و مورد قبول کلیسا و مسیحیان معتقد نیست بلکه نقطه نظرات و نگاههای تعبیری دیگری در باره مسیحیت راست دین و انجیلی وجود دارد که فرضیه تکامل را در تضاد با ایمان مسیحی و ایمان به خدای خالق و کتاب مقدس نمی بیند. لذا باور به تکامل لزوما معادل با بی خدایی و الحاد و رد کتاب مقدس نیست بلکه موضعگیری شخص در رابطه با این فرضیه علمی بسته با نگرش تفسیری او از متن کتاب مقدس دارد.

۳-کتاب مقدس کتاب اختر شناسی و فیزیک و زیست شناسی نیست با ‏آنکه حقایق علمی مستند نیز در ‏‏آن بسیار است اما اثبات وجود دایناسورها (شخصا شاهد بودم که در یکی از برنامه های تلوزیونی مسیحی واعظ در تلاش بود که با اشاره به برخی موجودات افسانه ای ذکر شده در کتاب ایوب وجود دایناسورها و علمی بودن کتاب مقدس را ثابت کند) و کروی بودن زمین و نیروی جاذبه و یا حتی روند علمی خلقت مد نظر نویسندگان الهامی کتاب مقدس نبوده بلکه خدا از طریق نویسندگان کلام توسط روح القدس سعی در بیان حقایق دیگری را دارد که موضوعیت و محوریت ‏آنها بر ایمان به خدای واحد حقیقی قوم اسراییل و نجات بشر از طریق مسیحای موعود این قوم است و در این راه از زبان و فرهنگ و سایر عناصر موجود زمانه نویسندگان کتب کتاب مقدس برای ارتباط با فهم مردم زمانه خود بهره جسته است.

۴- در عین حال که می باید هوشیار بود و همه چیز را طبق دستور کلام خدا سنجید ولی باید بی تعصب و با روحیه ای پذیرا در رابطه با حقایق و یا فرضیه های علمی برخورد کرد و گنجایش شنیدن و سنجش ‏آنها را در خود پرورش داد و درهای دیالوگ و گفتگو را باز نگه داشت. با بستن درهای کلیسا به روی چالشهای علمی و فرهنگی و تهدید پنداشتن هر فرضیه علمی راهی غلط را خواهیم پیمود که کلیسای قرون وسطی پیمود و گالیله را برای باور بر کرویت زمین به پای میز محاکمه کشانید. در ضمن باید با شور و غیرت در حفظ ایمان و اصول ایمانی خود بکوشیم و تلاش کنیم که در رویکرد با پدیدهای جدید علمی ، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی عصر خود پاسخ کتاب مقدسی و معقول را با حمایت و تنویر روح القدس و مطالعه و سخت کوشی فراهم ‏آوریم.

متن زیر را که پاسخ نوجوانی مسیحی به فرضیه تکامل است را بسیار زیبا و جالب دیدم و تشویقتان می کنم که بخوانیدش و بر آن بیندیشید اما بدانید که این هم تنها نظری است مطرح شده توسط نوجوانی علاقمند که در این رابطه می اندیشد و در پی پاسخ است و نه یک حکم مطلق اثبات شده و مخالفین آن هم پاسخهای خاص خود را به مسائل مطرح شده در آن دارند.

gibson-family.jpg(دیوید گیبسون، نوجوان ۱۴ ساله ای است كه دربزرگترین ایالت مینوسوتای امریكا در در مقطع اول دبیرستان در حال تحصیل می باشد، وی ورزشکاری بسیار پرشوری است که در رشته های فوتبال، بسکتبال، بیسبال، و گلف فعالیت میکند. وی همه ساله تمام دروس خود را با بالاترین نمرات قبول می شود. دیوید فرزند کشیش "گیبسون" شبان کلیسای "فیض" در مینوسوتای ایالات متحده است. این مقاله گفتار و نظرات این نوجوان ۱۴ ساله می باشد كه در باب فرضیه سیر تكامل و آفرینیش انسان می باشد.
در مورد حیات انسان سه سوال مهم بایستی در نظر گرفت كه عبارتند از: از كجا آمده ایم؟ هدف از این حیات چیست؟ سرنوشت ازلی ما چیست؟

امروز من تمام توجه خود را به سوال اول معطوف میدارم، ما از كجا آمده‏ایم؟ تکامل‏گرایان خواهند گفت: شما كیسه‏ای پر ازمواد هستید از ذرات اتمی ومخلوطی از عناصر ژنتیكی، كه نزدیكترین خویشاوند شما همان موجودی است كه از درختی به درختی دیگر تاب می‏خورد و در باغ وحش موز نوش جان می‏كند. كسانیكه به فرضیۀ خلقت معتقد هستند می‏گویند شما یك مخلوق كامل هستید كه با قدرت خداوند خلق شده‏اید. من در این مورد تحقیق كردم و با توجه به واقعیات‏ها بر من آشكار شد و قویاً هم به آن معتقد هستم كه آفرینش به مراتب معقولتر از فرضیۀ سیر تكامل است .اجازه دهید دلایل خود را بیان كنم.

اولین دلیل من نظریه پیدایش حیات از موجود زنده (بایو جنسیس) است، پیدایش حیات چنین می‏گوید: حیات از عوامل زندگی پدید آمده است و بغیر از این امكان ندارد. معتقدین به فرضیۀ تکامل در پاسخ می‏گویند: شما به اتكای باور خود این ادعا را دارید. اگر چه بر اساس قوانین زیست‏شناسی اثبات شده است كه این اتفاق، شانسی می‏باشد.
"سِرفردریك هویل" از اختر شناسان و ریاضیدانان بنام دنیا گفته است: بنا بر حساب احتمالات، احتمالی اینکه زندگی بطور شانسی پدید آمده باشد برابر است با احتمالات انداختن بطور متوالی ۵ میلیون بار، طاس تخته نرد كه این امكان پذیر نیست. این محاسبات متناسب با کدام باور است: فرضیه سیر تكامل و یا آفرینش؟

دومین استدلال من بر اساس دومین قانون ترمودینامیك میباشد كه می‏گوید: هر چیزی در دنیا از نظام، ترتیب و تنظیم به پیچیدگی، هرج و مرج و بی سازمانی سیال می‏باشد. این قانون بنام قانون "آنتروپی" نیز شناخته شده است، در حالی که تمام بحث تکامل مخالف این قانون است که متاسفانه در تمام کتابهای درسی زیست‏شناسی توضیح داده و گاه از آن دفاع شده است. در فرضیۀ تکامل چنین پنداشته شده است که تمامی جهان در یک سیر صعودی به سوی تکامل و کاملیت در حال پیشرفت است یعنی از یک بافت بسیار ساده به بافت بسیار پیچیده بصورت شانسی و تصادفی در حال پیشرفت است.
برای روشن شدن فکر کسانی که به فرضیۀ تکامل پایبند هستند تصویری را ارائه می‏دهم. اگر یک گردباد با شدت وزش F4 به زمین بزرگی که پر از آشغال است برخورد کند آنچه بعد از عبور گردباد باقی می‏ماند یک جامبو جت ۷۴۷ است.
این مترادف با همان حساب احتمالات سیر تكاملی است كه بر خلاف دومین قانون ترمودینامیك است .آیا این مسخره نیست، شما بگوئید؟ تمامی فسیلهای كه پیدا شده بطور تمام و كمال در فرم میباشند، نه تغییراتی و كمبودی در اجزا آنان دیده شده است. بهتر است بیشتر به این موضوع بیاندیشید……..

در خاتمه: اگر خاطرتان باشد، زمانیكه در كودكستان بودیم به ما یاد داده بودند که تبدیل قورباغه به شاهزاده یک قصه و افسانه است اما زمانیكه در دانشگاه درس می‏خوانیم به ما می‏گویند تبدیل قورباغه به یك پرنسس علمی است. كاملا مشهود است خلقت با تمام پیچیدگیها كه به توسط خداوند انجام شده است به مراتب قابل قبولتر از تئوری سیر تكامل است. برای درك سیر تكامل شما به خیلی باورها بایستی برسید در صورتیكه در آفرینش چنین نمی باشد.
و خبر خوش این است که می‏توان این خدای خالق را از طریق رابطه‏ای شخصی با "عیسی مسیح" شناخت. این واقعیتی بود كه من كشف كردم. این جا مطلبی دیگری را در پایان و در رابطه با سیر تكامل را بیان می‏کنم .

داروین قبل از اینكه بمیرد بیان داشت: اگر فرضیۀ تکامل درست بود، اسناد در مورد فسیل ها بسیار زیاد و در همه جا یافت می‏شد. داروین در جای دیگری عنوان کرد: بررسی چشم انسان تنها به نوبۀ خود اعتماد به فرضیۀ تکامل را مشکل می‏سازد چون ۲۵۶ عنصر پیچیده باید با هم در عمل باشند تا چشم قادر به دیدن باشد.
دكتر" مایکل بیا" ملحد و پایبند سیر تكاملی سابق كه بعنوان نخبه‏ترین محقق در بافت سلولی زیست‏شناسی در جهان شناخته شده است در كتاب خود بنام " باز کردن صندوق داروین" در تحقیقات روی سلول‏های انسان چنین اظهار نموده است: پیچیدگی سلولهای بشری بقدری بغرنج می‏باشد كه كمتر به شانس بستگی خواهد داشت. بعد از تحقیقات مفصل، اوسیر تكاملی را تقبیح كرد و اكنون حركت " طراحی هوشمندانه" را رهبری می‏كند.)

نوشته: کیوان سیروس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO