خانوادۀ مسیحیزندگی روزمره مسیحی

مقدمه ای بر سری تعالیم اصول عیسی در روابط

1/5 - (1 امتیاز)

مقدمه ای بر سری تعالیم اصول عیسی در روابط

آیا تا به حال این سؤال را از خود کرده ای که چطور می توانم شکاف میان روابطم را پر کنم؟ شکاف بین آنچه به آن امید و اشتیاق داری و آن چه عملاً تجربه اش می کنی؟

یک طرف این شکاف، واقعیت ازدواج های شکست خورده، والدین غایب، فرزندان عاصی، دوستان بی وفا و اعضای غیبت کنندۀ کلیساها و طرف دیگر این شکاف می توانی سخنان عیسی را بگذاری که می فرماید: «حکمی تازه به شما می دهم و آن این که: یکدیگر را محبت نمایید. همان گونه که من شما را محبت کردم، شما نیز باید یکدیگر را محبت نمایید» (یوحنا 13: 34). وقتی به عظمت عمق این شکاف نگاه می کنم به اندازۀ کویرنمک و کویر لوت به افسردگی دچار می شوم. آیا برقراری پل بین چنین ورطه ای واقعاً امکان پذیر است و اگر بلی، چطور؟

واقعیت این است که وقتی در مشکلی گیر کرده ای احتیاح به یک متخصص داری. اگر با لوله های منزل مشکل پیدا کردی، لوله کش صدا می کنی. اگر دندۀ اتومبیلت گیر کرده، به مکانیک مراجعه می کنی. اما راستی در مورد رابطه ها به کدام متخصص باید مراجعه کرد؟ متخصص ترین شخص در روابط کسی جز عیسی مسیح نیست. کافی است نظری به نوع برخورد عیسی با اطرافیانش بیندازی. عیسی در روابط خود بی نظیر بود. جمعیت ها به او هجوم می آوردند و پیروانش از بودن با او لذت می بردند و حتی دشمنانش هم ناخودآگاه تعریف و تمجید جالبی از او کردند وقتی او را “دوست گناهکاران” لقب دادند (متی 11: 19).

چند سال پیش نشستم تا انجیل ها را با در نظر گرفتن روابط مطالعه کنم و در آن ها در جستجوی پاسخ به یک سؤال ساده بودم: وقتی عیسی در خدمت عمومی خود با هزارها آدم تماس داشت، چگونه برخوردی با آنها داشت؟ باید صادقانه بگویم که واقعاً شگفت زده شدم. این کارشناس روابط همیشه آنطور که من از او توقع داشتم با دیگران ارتباط برقرار نمی کرد. در مواردی که دیگران را توبیخ می کردم می دیدم عیسی بخشش را عرضه می کرد (برای نمونه: لوقا 7: 36-50) و مواردی که شاید تشویق می کردم، او یک کیفرخواست کوبنده ارائه می کرد (برای نمونه: متی 8: 23-27). در طول مدتی که به نمونۀ عیسی برای یادگیری روابط نگاه کردم، کمی احساس کردم مثل محصل جبر کلاس راهنمایی هستم که به کلاس مثلثات سطح دانشگاهی انداخته شده ام. این مسئله تا خرخره مرا غرق خود کرده بود. باید اقرار کنم که گاهی اوقات سؤال مسئله را نمی فهمیدم چه رسد به پاسخش. به عنوان کسی که برای سال ها شبانی کرده بودم و به مردم مشاوره داده بودم چنین تجربه ای باعث شکسته شدن غرور من شد. این طور نبود که تا حدّی ساده لوح بودم که فکر می کردم همیشه کار درست را در روابط انجام می دهم. اما همیشه فکر می کردم  اقلاً از نظر تئوری، به عنوان یک شبان راه حل صحیح را می دانم! اما با کمال تعجب متوجه این نکته شدم که عیسی به جای این که فقط شیوۀ روابط ما را تقویت کند، روشی کاملاً جدید برای ارتباط با مردم ترسیم می کند.

وقتی عیسی می گوید: «گونۀ دیگر را بگردان» (متی 5: 39 را ببینید)، به روشی جدید در رابطه با مردم اشاره دارد. چالش سخت گیرانۀ او در برخورد با توطئۀ پطرس طریق تازه ای از مهارت های او در رابطه ها را به ما می آموزد. آیا من و تو کسی را که هم اکنون روی آب راه رفته به خاطر  ضعف ایمانش سرزنش می کردیم (متی 14: 31 را ببینید)؟ زبان تندی که او در متهم شمردن فریسیان به کار برد، همۀ نقشه های کهنۀ ما را از میز جمع می کند. حتی اکثر ما طریقۀ خطاب کردن دیگران به عنوان افعی زادگان را امری غیرمسیحی می شمردیم (متی 23: 33)! عیسی روش متفاوتی  در روابطش با مردم اتخاذ می کرد، و مسلماً چیزهای زیادی هست که می توانیم از او یاد بگیریم.

در حالی که سفر خود در طول اناجیل را ادامه می دادم، به تدریج و به طور پیوسته شش اصل رابطه به نظرم آمد. این شش اصل، اصولی هستند که ما در چهل هفتۀ آینده به آن ها خواهیم پرداخت. من ادعا نمی کنم و فکر نمی کنم این فهرست جامعی باشد اما این شش حقیقت فراگیر، بارها و بارها در زندگی و تعالیم عیسی دیده می شود.

بیایید از همین ابتدا چند چیز را صادقانه با شما در میان بگذارم:

اول، این ها تنها اصول و قواعدی نیستند که عیسی در بارۀ روابط به ما بخشید. ما به راحتی می توانیم به بیش از بیست یا سی اصل که عیسی در بارۀ روابط تعلیم داده دست یابیم. اما این شش اصل در مرکز تعالیم و زندگی او به عنوان نمونه ای برای ما قرار دارند.

دوم، این عیسی است که متخصص روابط است و نه هیچکدام از ما که من هم در میان شما مستثنی نیستم! نگاه همۀ ما با هم به عیسی است که کارشناس روابط است. پس همۀ ما از او یاد می گیریم.

این دوره شامل چهل فصل است که برای بررسی و مطالعه در چهل روز طراحی شده.

در پایان هر فصل، سه ویژگی برای کمک به تو در این سفر تعیین شده:

اول، نکته ای برای تعمق، که پیغام اصلی فصل را در یک جمله خلاصه می کند.

دوم، آیه ای برای به خاطر سپردن که آیه ای از کتاب مقدس را ارائه می دهد که می توانی آن را حفظ کنی. شاید همۀ ما در حفظ کردن ماهر نباشیم با این همه می توانی یک آیه از میان هر هفت آیه را انتخاب کنی و حفظ کنی. این کار باعث می شود از نظر روحانی تازه و قوی شوی.

و در پایان هر فصل پرسشی وجود دارد که از خود می کنیم. سؤالی که ما را به تمرکز فکر خود به عمل کردن و عوض شدن ترغیب می کند.

نوشتۀ تام هولادِی

ترجمۀ کشیش ورژ باباخانیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO